متولد آذربايجان
متولد 1343 در شهر مرند هستم. تا 8 سالگي در اين شهر بودم سپس با خانواده به شهر تهران آمديم سيزده، چهارده ساله بودم كه به انقلاب فرهنگي برخوردم و نتوانستم در آن دوره به دانشگاه بروم. ولي بعد از ازدواج در دانشگاه قبول شدم و توانستم ليسانس علوم تربيتي را كسب كنم. از سال 72 با فيلم «تيك تاك» به كارگرداني «محمدعلي طالبي» وارد بازيگري شدم و به خاطر همين فيلم نامزد دريافت سيمرغ نقش مكمل زن شدم.
فكر نميكردم روزي بازيگر شوم
به هر حال بايد قبول كنيم كه اكثر مردم به رشته بازيگري علاقهمند هستند من هم از اين قاعده مستثنا نيستم. از آنجايي كه فكر نميكردم روزي وارد اين رشته شوم در دانشگاه رشته مورد علاقهام «علوم تربيتي» را خواندم اما وقتي موقعيتي ايجاد شد، شانسم را امتحان كردم، تست دادم و براي بازي در فيلم «تيكتاك» قبول شدم.
تئاتر در قلب من
تئاتر را خيلي دوست دارم به اين دليل كه شما ميتوانيد در تئاتر با بهترين حس اتدها را بزنيد، از طرفي شما زمان طولاني مدتي را براي رسيدن به نقش و تعريف ميگذرانيد و كاملا با نقش خو ميگيريد و با آن زندگي ميكنيد. در واقع نقش در قلب شما مينشيند و اين بسيار جذاب و شيرين است. ولي از آنجايي كه تئاتر توجيه اقتصادي مناسبي ندارد مقداري كار سخت شده است و بازيگران را كمي از تئاتر زده كرده است. اما با توجه به علاقه و عشقي كه به تئاتر دارم اگر كار خوبي پيشنهاد شد، آن را ميپذيرم.
وقتي براي اولين بار مقابل دوربين قرار گرفتم استرس داشتم، احساس ميكردم كه صدايم در حال لرزش است، شايد مقداري هم بدنم به رعشه افتاده بود، اما آقاي طالبي به من روحيه دادند و باعث شدند با اعتماد به نفس بيشتري آن پلان را بازي كنم.
نقشهاي خوب در انحصار نور چشميها!
باندبازي در سينما، عامل اصلي فاصله گرفتن من از سينما بود و باعث شد بيشتر در تلويزيون فعاليت كنم. ضمن اينكه در آن سالها تلويزيون و سينما به نوعي دو جبهه مخالف يكديگر بودند و كسي كه به تلويزيون ميآمد، انگار گناه كبيره مرتكب شده بود و از سوي سينما بايكوت ميشد. از طرفي نقشهايي را كه بياثر و فرعي است، قبول نميكنم و ترجيح ميدهم اگر قرار است در سينما كار كنم نقشهاي تاثيرگذار و موثر بازي كنم. متاسفانه نقشهاي اصلي در انحصار يك عده نورچشمي است و در واقع به علت باندبازي موجود در سينما! نقشهاي خوب در انحصار يك عده خاص است!
صدقگويا معروف به بينا
من و نگين كار تصوير و بازيگري را همزمان با كار آقاي طالبي آغاز كرديم و حتي او چند روز زودتر از من شروع كرد. چون بنا بود، اين فيلم به جشنوارههاي خارج فرستاده شود آقاي طالبي دوست نداشتند كه در تيراژ دو بار اسم صدقگويا نوشته شود به همين دليل اين موضوع شايد تداعيكننده اين بود كه شايد آقاي طالبي پارتي بازي كردند يا ما با رابطه در اين كار حاضر شدهايم و به دليل اينكه من متاهل بودم از فاميلي همسرم استفاده كردم و از آن موقع به بعد به همين اسم معروف شدم ولي در شناسنامه همان «صدقگويا» هستم.
تلويزيون مخاطب عام دارد
سينما، مخاطب خاص دارد و همه مردم نميتوانند از آن استفاده كنند و از طرفي خيلي تظاهر ميشود كه جاي حرفهايترهاست ولي فقط تظاهر است چون خيلي از فيلمهايي كه در سينما توليد ميشود، بسيار ضعيف و بيكيفيت است اما تلويزيون داراي مخاطب عامتري است و بازيگر بيشتر ديده ميشود و اگر بتواند نقش را به خوبي ايفا كند ميتواند به محبوبيت برسد و به همين ميزان اگر نتواند كار خوبي ارائه دهد نتيجه منفي حاصل ميشود، به هر حال به نظرم بازي خوب هر كجا كه باشد ديده ميشود آقاي نصيريان يا آقاي انتظامي هميشه خوب هستند و فرقي نميكند كه در سينما بازي كنند يا تلويزيون...
آرامش، سلامتي و ثروت
آرامش حاكم در خانواده، عامل اصلي خوشبختي يك خانواده است. سلامتي و ثروت هم دو فاكتور ديگر است كه باعث اطمينان خاطر اعضاي خانواده ميشود و اگر هر كدام از اين سه فاكتور در خانواده وجود نداشته باشد احساس نارضايتي بين اعضاي خانواده ايجاد ميشود.
امنيت شغلي
اگر وزير ارشاد بودم، سعي ميكردم مقداري محدوديتها را در سينما و تلويزيون كاهش دهم و سعي ميكردم شرايط را در تلويزيون و سينما يكسان كنم، نه اينكه در سينما نوع پوشش مطابق با عرف جامعه باشد و در تلويزيون فضايي غيرمنطبق با جامعه وجود داشته باشد در مجموع همه چيز را يكدست ميكردم. در مرحله بعدي، اقدامي در جهت تامين امنيت شغلي براي قشر بازيگر انجام ميدادم، تا اضطراب، تامين هزينه معاش و زندگي از روي دوش اين قشر زحتمكش برداشته شود، چرا كه اين قشر وسيله و ابزاري است براي نشان دادن بينش و افكار جامعه ايراني كه بايد حداقل امكانات در اختيار آنان قرار گيرد.
«گـذر از پاييـز»؛ كامـلا متفــاوت
فضاي كار مناسبتي با كارهاي غيرمناسبتي تفاوت چنداني ندارد، فقط شايد فشار كار روي گروه بيشتر احساس شود، البته خوشبختانه به دليل اينكه من در قسمتهاي اوليه اين سريال حضور داشتم، اين فشار و استرس براي من كمتر بود، اما بايد اشاره كنم كه گروه روزانه 15، 16 ساعت كار ميكردند تا سريال به موقع به پخش برسد به هر حال نقشي كه من در اين سريال ايفا كردم كاراكتر زن سوم شخصيت اصلي داستان يعني آقاي چنگيز جليلوند است كه يك شخصيت محكم و استوار است كه به مترجمي زبان انگليسي مشغول است در مجموع از بازي در اين سريال راضي هستم چراكه نقش خوبي بر عهده من بود و جاي كار داشت كه اميدوارم در ذهنها باقي بماند، زيرا برعكس نقشهاي قبلي كه بازي كردم نقش درونگرايي است و با نقشهاي قبليام كاملا متفاوت است.
مطالعه
معمولا 2، 3 كتاب را با هم مطالعه ميكنم چون اگر بخواهم فقط رمان بخوانم يا فقط روانشناسي مطالعه كنم، خسته ميشوم.
دوست دنيا
حضرت علي(ع) ميفرمايد: دنيا را آنقدر دوست داشته باش كه آخرت را فراموش نكني و آخرت را آنقدر دوست داشته باش كه دنيا را فراموش نكني.
پريناز
دخترم وقتي كوچكتر بود در سريال گوهر كمال بازي كرد. چند سال هم كليپ جشن عاطفهها كه او در آن بازي داشت به مناسبت اين جشن پخش ميشد. ولي چون احساس كردم بازيگري به درسش لطمه ميزند، اجازه ندادم به بازيگري ادامه دهد و الان هم خودش علاقه زيادي دارد كه در رشته پزشكي تحصيل كند. پريناز در حال حاضر 15 سال دارد.
هر انساني در زندگي خود سعي ميكند انسان خوبي باشد و جنبههاي مثبت زندگي خود را تقويت كند، من هم از اين قاعده مستثنا نيستم و سعي ميكنم همانطور كه در اغلب نقشهايم مثبت هستم، در زندگي شخصيام نيز در مسير درست حركت كنم.
ورزش
در باشگاه انقلاب عضو هستم و به بدنسازي ميپردازم و در كنار آن پيادهروي هم ميكنم و اعتقاد دارم ورزش يكي از ابتداييترين كارهايي است كه انسان بايد انجام دهد خصوصا در اين شرايط كه آلودگي هوا بسيار زياد است ورزش بسيار موثر است و باعث نشاط انسان ميشود.
الي... فوقالعاده بود!
آخرين فيلمي كه در سينما ديدم «درباره الي...» بود كه به نظرم فيلم خيلي خوبي بود كه تا مدتها ذهن بيننده را به خود مشغول ميكند و اين، مثبتترين امتيازي است كه يك فيلم ميتواند داشته باشد. با اينكه داستان فيلم يك خطي بود اما نوع دكوپاژ و كارگرداني به قدري قدرتمند و عالي بود كه بيننده را با خود در داستان غرق ميكند.
منبع-خانواده سبز