مريم كاوياني» بازيگري است كه كمي دير به جرگه بازيگران پيوست، اما خيلي زود توانست خود را مطرح كند تا جايي كه در چند سال اخير در بيشتر سريالهاي مناسبتي تلويزيون به بازي گرفته شد. او شخصيت آرامي دارد، درست مثل نقشهايي كه بازي ميكند. پخش سريال «پنجمين خورشيد» در اين ايام و بازي خوب او در نقش خواهر «حميد گودرزي» ما را بر آن داشت تا به اين بهانه با «مريم كاوياني» گفتگو كنيم، آنچه ميخوانيد ماحصل گفتگوي ما با مريم كاوياني است.
با تشكر از زهرا جراحي كه در زمان تصويربرداري به چهرهپردازي از هنرمندان پرداخت.
فوقليسانس پرستاري
فوقليسانس پرستاري هستم و خيلي هم با علاقه به اين حرفه مشغول بودم كه به صورت اتفاقي وارد دنياي بازيگري شدم، اين موضوع توسط نادر مقدس اتفاق افتاد، او از من دعوت كرد تا در فيلم روياي جواني يك پلان بازي كنم، با وجود اينكه نقش كوتاهي داشتم ولي تجربه بسيار خوبي برايم بود و هيچگاه فكر نميكردم قرار است همين اتفاق كوچك باعث شود در آينده بخواهم به صورت حرفهاي اين كار را انجام بدهم.
پس از اين موضوع بود كه پيشنهادهاي مختلفي به من شد و به همين دليل بايد از بين اين دو مقوله، يكي را انتخاب ميكردم كه من هم به سراغ بازيگري رفتم و ديگر به سراغ حرفه پرستاري نرفتم و تا امروز هم از اين انتخاب ناراضي نيستم، گرچه بايد در آينده باز هم به تجربه خودم اضافه كنم.
افسردگي و پرستاري
كار پرستاري را خيلي دوست داشتم، پنج سال سابقه پرستاري هم دارم، در كار تخصصيام كيموتراپي يعني بيماراني كه متاسفانه با سرطان دسته و پنجه نرم ميكنند و بايد مراحل درماني را در كنار آنها ميگذراندم كه تجربه خوبي نداشتم، متاسفانه دراين مدت مرگ 46 نفر از هموطنان را جلوي چشمهايم ديدم و شاهد مرگ مريضهايي بودم كه چهار ماه تمام كنار آنها زندگي كردم و در عين حالي كه به آنها وابسته شده بودم هيچ كاري نميتوانستم بكنم، وقتي آنها را ميديدم افسرده ميشدم، از اين كار دلزده شده بودم، به همين دليل پرستاري را رها كردم. وقتي فكر ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه اگر در زندگي شخصي توانستهام در مقابل مشكلات با خونسردي پيش بروم، شايد به همين دليل بوده است.
بازيگري را به پرستاري ترجيح دادم
پس از روياي جواني، به سينما رو آوردم. درواقع پيشنهادات من سينمايي بود، اما باز هم سينما را جدي نميگرفتم، چون مطمئن نبودم كه اين حرفه را ادامه ميدهم، در واقع تجربه اين كار را نداشتم، از اين رو ميترسيدم كه پرستاري را ادامه ندهم و اگر در سينما موفق نميشدم آن وقت آيندهكاريام زير سوال ميرفت. اما دوستانم به من پيشنهاد ميدادند كه اين حرفه را دنبال كنم و به پيشنهادهاي سينمايي پاسخ مثبت بدهم، گويا تقدير اين بود كه سينما را ادامه بدهم و شانسم را امتحان كنم و سرانجام از بين چند پيشنهاد، بازي در فيلم «تردست» به كارگرداني «محمدعلي سجادي» را پذيرفتم و چند سكانس مقابل دوربين رفتم. بازي در آن فيلم باعث شد كه آقاي داوودنژاد به من پيشنهاد بازي در فيلم «هوو» و بازي مقابل رضا عطاران را بدهد. پس از «هوو» بازي در سريال «روزگار قريب» كار كيانوش عياري به من پيشنهاد شد.
او يك فرشته بود
در زمان تصويربرداري مجموعه «روزگار قريب» بود كه دو دل شده بودم، پرستاري را ادامه بدهم يا بازيگري را. هنوز بازيگري مرا راضي نميكرد! در همين اوان بود كه «عياري» مرا به «عليرضا افخمي» براي بازي در سريال «او يك فرشته بود» معرفي كرد. سريال مناسبتي كه در رمضان سال 84 از شبكه دو پخش شد. آنجا بود كه تصميم گرفتم بازيگري را به پرستاري ترجيح دهم.«او يك فرشته بود» انعكاس زيادي در جامعه داشت. من در آن مجموعه نقش همسر «حسن جوهرچي» را ايفا ميكردم، آن سريال بازتاب بسيار خوبي داشت، همين امر باعث شد كه با جديت بيشتري دنياي هنر را ادامه بدهم. ميتوانم بگويم «او يك فرشته بود» سكوي پرتاب من بود، چون با اين سريال شناخته شدم و براي حضور در دنياي هنر انگيزه بيشتري پيدا كردم ضمن اين كه دوستانم هم مرا تشويق كردند تا اين حرفه را ادامه بدهم. با بازي در اين سريال تجربههاي زيادي، براي من به وجود آمد كه با تشويق دوستان به حضور بيشتر در بازيگري علاقهمند شدم، پس از آن يك كار تلويزيوني ديگر داشتم كه پخش نشد و در فيلم «به دنيا بگوييد بايستد» آقاي آهنج و سريال «زيرزمين» كه در ماه مبارك رمضان پخش ميشد و دو سال گذشته هم در فيلم «شكرانه» كه از شبكه پنج در اين ايام پخش ميشد، بازي كردم.
سريالهاي مناسبتي
نميدانم چرا بيشتر در سريالهاي مناسبتي ماه رمضان، بازي كردم و تا امروز دنبال دليل آن هم نرفتم، ولي وقتي فيلمنامه خوب را ميبينم به حضور در آن پروژه خيلي ترغيب ميشوم و حالا از شانس من، تا امروز توانستم تمام سريالهاي مناسبتي كه بيشتر آنها مخصوص ماه مبارك رمضان بوده، را بازي كنم و از اين موضوع هم خيلي خوشحال هستم كه در اين يك ماه همراه با مردم هستيم.
پنجمين خورشيد و قصه متفاوت
تجربه كار با آقاي افخمي را در «او يك فرشته بود»، داشتم و اين بار هم «پنجمين خورشيد» را به من پيشنهاد دادند كه وقتي فيلمنامه را خواندم، چون حضور وي در اين سريال قطعي بود با كمال ميل پذيرفتم كه در اين كار حضور داشته باشم.
اين سريال قصه بسيار خوبي دارد و حميد گودرزي، شهرام قائدي، شبنم قليخاني، مهوش صبركن و... از بازيگران اصلي اين فيلم هستند موضوع داستان، ماورايي است و در واقع يك مقدار، جهش زمان را نشان ميدهد و ما با عصر حاضر 24 سال فاصله زماني داريم، دورهاي از زمان ميگذرد و يك سري اتفاقات گذشته را نشان ميدهيم كه شك ندارم مردم از ديدن اين سريال خوشحال ميشوند.
پس در اين مجموعه قرار است اتفاقات زيادي رخ دهد. از من نخواهيد كه بيشتر قصه را لو بدهم، اجازه بدهيد خود بيننده بتواند قصه را ببينند.
متفاوت بودن را دوست دارم
متفاوت بودن را خيلي دوست دارم چون همه انسانها در زندگي عادي يك سري مسائل را تجربه ميكنند ولي جذابيت بازيگري در اين است كه شما ميتوانيد شخصيتهاي ديگر را در قالب فيلم تجربه كنيد، متاسفانه يا خوشبختانه در تمام فيلمهايي كه بازي كردم، هميشه نقشم به خودم نزديك بوده است و حتي خط زندگي در قصههايم به يك شكلي در سرنوشت خودم هم وجود داشته است و به همين دليل بعضي از دوستان اعتقاد دارند و ميگويند كه خيلي طبيعي بازي ميكني ولي خودم زياد روي اين موضوع فكر نكردم و اگر هم اين طوري كه دوستان ميگويند، باشد كار زيادي انجام نميدهم، ولي خب خيلي كنجكاو هستم و دوست دارم نقش يك آدم منفور و بدجنس را بازي كنم و البته زياد هم روي اين موضوع وسواسي به خرج ندادم، اگر دقت كرده باشيد، دوست دارم در هر نقشي كه بازي ميكنم، بيشترين تاثير را در آن نقش بگذارم، يا بتوانم مشكلي را حل كنم. در يك جمله نقشهــاي كليدي را خيلـــي دوست دارم.
دوست دارم خودم باشم
در بازيگري الگوي خاصي ندارم، بيشتر سعي ميكنم كه از تكنيك و حس بازيگران و چيزهاي خوبي كه در بازي آنها ميبينم استفاده كنم، اصولا عادت ندارم كه الگوبرداري كنم چون اعتقاد دارم بايد يك چيز ذاتي در انسان وجود داشته باشد، هيچ وقت دوست نداشتم تقليد كنم و سعي نكردم شبيه كسي باشم، بيشتر دوست دارم خودم باشم، چون اعتقاد دارم يك بازيگر بايد تكنيك را بداند ولي خودم فكر ميكنم، بيشتر يك بازيگر حسيام. شايد به خاطر اينكه براي حضور در اين حرفه درسي نخواندم و اين هم جزئي از سرنوشت من بوده كه اتفاقي به بازيگري دعوت شوم، همين تجربهها باعث شد كه تكنيك را در كار ياد بگيرم، ولي به صورت حرفهاي تكنيك را نميشناسم، در واقع بيشتر اوقات با حس درونيام بازي ميكنم.
دل مشــغوليهاي خاصي ندارم، در واقـع زندگيام با آرامش همراه است، براي مثال عاشق محيط خانه و خانهداري هستم، خيلي اهل معاشرت نيسـتم، تنهايي را دوسـت دارم، دوست دارم اوقات تنهاييام را با فيلم ديـدن بگذرانم، در چند سال اخير خيلي كار كردم و احساس ميكنم كه به استراحت، نياز بيشتري دارم.
در ضمن يك دوره طراحي داخلـي هم گذراندم و سـعي ميكنــم از كوچكتريــن فرصتي استفاده كنم و دكوراسيون منزلــم را تغيير دهم كه معمولا هم اين كـار را انجام ميدهـم، ضمن اينكه تا فرصتي به دست بياورم به ورزش ميپردازم. آن هم شنا، اين ورزش را خيلي دوست دارم و از كـوچكترين فرصتي براي شنا كردن استفـاده ميكنم.
سريالهاي مناسبتي
در سريالهاي مناسبتي، فشردگي كار بسيار بالاست و در بعضي مواقع مجبور هستيم در روز 18 ساعت كار كنيم و حتي در يك روز به 21 ساعت كار هم ميرسد، همين موضوع باعث خستگي ميشود، ولي با تمام سختيها وقتي نتيجه كار را ميبينيم دلچسب و شيرين ميشود، همين قدر كه با استقبال مردم مواجه ميشود و اينكه در سريالهاي مناسبتي مهمان دل مردم ميشويم، خستگي از تنمان بيرون ميآيد.
مصاحبه پس از دو سال
زياد دنبال خبر و مصاحبه با مطبوعات نيستم، البته اين به معني بياحترامي به دوستان مطبوعاتي نيست، اگر حرفي براي گفتن داشته باشم، مثل همين مصاحبه كه با مجله خانوادهسبز انجام دادم حرفهايم را ميزنم، در غير اين صورت زياد دوست ندارم كه هر روز تيتر يك نشريات باشم.
در حال حاضر هم نزديك به دو سال بود كه مصاحبه نكردم و قصد هم نداشتم اين كار را انجام دهم ولي شرايط مجله شما فرق ميكند. بيشتر دوست دارم به جاي مصاحبه، كاري كنم كه مردمپسندتر شوم، البته باز هم ميگويم رابطه بدي با مطبوعات ندارم چون اعتقاد دارم اين دوستان پل ارتباطي بين ما و مردم هستند ولي زياد دوست ندارم مصاحبه كنم.
ستاره نداريم
به نظر من در حال حاضر در سينماي ايران سوپراستار نداريم به معناي واقعي هيچ ستارهاي هم وجود ندارد البته در سالهاي گذشته و با حضور خانم هديه تهراني اين اعتقاد را داشتم كه ايشان يكي از سوپراستارهاي بيبديل سينماي ايران ميباشد ولي اين موضوع براي دهه هفتاد است، از زماني كه ايشان را در سينما نديديم با قدرت ميگويم كه هيچ ستارهاي در سينماي حال حاضر ايران وجود ندارد.
خانوادهسبز: مشكلي پيش نميآيد كه اين را بنويسيم؟
نه، هيچ ايرادي ندارد چون نظر شخصيام را ميگويم، شايد هم درست نباشد، اما اعتقاد دارم شرايط فعلي سينماي ايران و محدوديتهاي آن باعث شده كه هيچ سوپراستاري نداشته باشيم.
خانوادهسبز: شما از جمله بازيگراني هستيد كه بيشتر در تلويزيون حضور داريد و در سينما نيستيد، اينكه ميگويند سينما براي عدهاي خاص ميباشد، صحت دارد؟
خير، من چون در تلويزيون بيشتر بازي كردم، شما اعتقاد داريد كه ديگر نميتوانم در سينما بازي كنم در صورتي كه هيچ باندبازي در سينما وجود ندارد و من هم چند پيشنهاد سينمايي دارم كه دوست نداشتم جواب بدهم.
تيتراژ شكرانه
اصلا به شايعات توجهي ندارم، سعي ميكنم كه به راحتي از كنار تمام شايعات عبور كنم به طور مثال اين شايعه كه شما گفتيد در فيلم «شكرانه» با عوامل آن درگير شدهام را قبول ندارم، البته از نتيجه كار و تيتراژها خيلي ناراضي بودم و اين موضوع را هم انتقال دادم ولي هيچ درگيري با عوامل پيدا نكردم و اين شايعه را تكذيب ميكنم.
از لابـهلاي كـلام
هر وقتي با عليرضا افخمي كار ميكنم تمام لحظات كار با ايشان براي من مثل يك كلاس درس است.
در دوران كودكي رويايي بودم.
مجرد هستم.
وقتي سركار نباشم، سه روز در هفته شنا ميكنم ولي وقتي در پروژهاي قرارداد ميبندم، ديگر نميتوانم ورزش كنم.
دنبال مد نيستم ولي براي خريد لباس بيشتر به هارموني و ست بودن آن فكر ميكنم.
بدون موسيقي نميتوانم زندگي كنم چون آرامش خاصي به من ميدهد ولي انتخاب خاصي در موسيقي ندارم.
در گذشته آنقدر كارهاي جدي بازي كردم كه بدم نميآيد كارهاي طنز هم داشته باشم.
به تازگي در سينما فيلم «درباره الي» را ديدم.
يك برادر دارم كه مهندس عمران است و در ايران زندگي نميكند.
ساكن غرب تهران هستم.
منبع-خانواده سبز