مردی که بگوید: "گفتن حقیقت میتواند تو را از دست همسرت نجات دهد" احتمالاً تاکنون در یک رابطه با جنس مخالف قرار نگرفته است. در این میدان مین که فجایع بسیار زیادی به صورت بالقوه در آن وجود دارند و هر لحظه منتظر بستر مناسبی برای به فعلیت رسیدن میباشند، حقیقت گویی میتواند شما را مادام العمر مجرد نگه دارد و یا اگر هم متاهل شوید، مجبور میشوید تا شبهای زیادی را بر روی کاناپه بخوابید.
نظر باینکه ما در طی سالیان متمادی در درون این آبهای متلاطم و خیانت پرور در حال کشتیرانی بودهایم، مردهای بسیار زیادی را میشناسیم که در این زمین برای رهایی از دام گرفتاریها حقهها و کلکهای زیادی سوار میکنند. هر مردی بهانههای منحصر به فرد خود را دارد که البته همه آنها به راحتی قابل تشخیص نبوده، و برخی جعلی و فریب آمیز هستند. باید توجه داشت که اینگونه کلکها صرفاً دروغهای مصلحت آمیزی هستند که به پیشبرد رابطه کمک میکنند. البته روشهایی هستند که گاهی اوقات خانمها تصور میکنند که میتوانند به واسطه آن صداقت طرف مقابل را امتحان کنند؛ به عنوان مثال از همسر خود سؤال میکنند: "آیا این شلوار جین من را چاق میکند؟" به هر حال تحت هر گونه شرایطی شما باید توانایی برخورد مناسب را داشته باشید و چیزی جز پاسخی که آنها منتظر شنیدنش هستند را تحویلشان ندهید.
ما در این قسمت یک لیست 10 موردی از مسائلی را که میتواند آقایون را در گرداب مشکلات بیندازد جمع کردهایم. با خواندن این مقاله میتوانید از گرفتار شدن در گرداب یک چنین اشتباهاتی پرهیز کنید.
شماره 10
"تو هر چیزی بپوشی بهت میاد"
اگر در یک رابطه طولانی مدت قرار بگیرید، دیری نخواهد گذشت که خانم سؤالی شبیه به این را از شما میپرسد: "آیا این لباس مرا چاق نشان میدهد؟" برخی از افراد معتقدند که بهتر است به این سؤال به هیچ وجه جواب ندهید، و به آرامی اتاق را ترک کنید. برخی دیگر هم معتقدند که باید از او فقط تعریف کنید؛
مورد استفاده: رفتن به مکانهای رسمی باعث میشود که قدری احساس استرس به خانمها دست بدهد. چرا که وقتی پای خود را به آن مراسم بگذارند، به گروههای کوچک تر تقسیم میشوند و شروع میکنند به صحبت کردن در مورد مدل لباس، مو و آرایش گروههای دیگر. بنابراین اگر شما در یک چنین شرایطی قرار گرفتهاید و قرار است به یک مهمانی کاملاً رسمی بروید و او سؤال: "چاق شدهام؟" را از شما میپرسد، باید به او بگویید که هر لباسی که بپوشد همانقدر زیبا به نظر خواهد رسید. مطمئن باشید که شما فردای آن روز از ما قدردانی خواهید کرد.
شماره 9
"داشتم فکر میکردم که او اصلاً دختر خوبی نیست"
نگاه کردن به دخترهای دیگر، آن هم زمانیکه با نامزد خود هستید، به منزله راه رفتن بر روی یک طناب نازک و یا خنثی کردن بمب اتم به شمار میرود. فقط کافی است یک حرکت نادرست از شما سر بزند تا سرتان را به باد دهید. خوشبختانه یک نکته کلیدی در این میان وجود دارد که با استفاده از آن، میتوانید احساس خوبی را در همسر خود ایجاد کنید: از کسی که به او خیره شدهاید، بدگویی کنید!
مورد استفاده: مردی که تصور میکند همه مهماندارها باید جوان باشند، اندام مناسبی داشته باشند مطمئناً این کار را از روی غریزه خود انجام میدهد. بنابراین اگر نامزد خود را به یک چنین جایی بردید و او ناگهان مچ شما را در حال نگاه کردن به این خانمهای زیبا گرفت، یک دروغ مصلحتی بگویید و شروع کنید به بدگویی از فرد مورد نظر.
شماره 8
" لازم نیست حتماً یک مناسبت پیش بیاید تا تک بودن تو به یادم بیاید"
از جمله نقل قولهایی که از سیمسون میتوانیم ذکر کنیم این است که: یک مرد در این دنیای مدرن باید چیزهای دردناک بسیار زیادی را به یاد داشته باشد." بنابراین کاملاً منطقی است که چرا تعداد بسیار زیادی از آقایون اغلب سالگردها، روزهای تولد و وقایع خاص دیگر را فراموش میکنند. دفعه آینده که همسرتان شما را به خاطر فراموش کردن هر یک از این وقایع سرزنش کرد، باید به او بگویید که من نمیخواهم خودم را در قید و بند کلیشهها محدود کنم و ترجیح میدهم که وقایع فراموش نشدنی را به شیوه خودم جشن بگیرم. مطمئن باشید که او از شنیدن این حرف بیشترین لذت را خواهد برد.
مورد استفاده: روز ولنتاین از جمله روزهایی است که قوانین اساسی اقتصادی عرضه و تقاضا باید با انتظارات نامزدتان در هم بیامیزند؛ این امر به گل فروشیها اجازه میدهد که یک شاخه گل رز را هرچقدر که میخواهند حساب کنند. میتوانید مبلغ 10 هزار تومان بدهید (به علاوه کادویی که از قبل خریداری نمودهاید) آن هم برای رز شاخه بلند که پس از چند روز پلاسیده خواهد شد، یا اینکه بعداً با یک بهانه زیبا و کار شده ذهن او را شستشو دهید.
شماره 7
"من نمی خواستم بیدارت کنم"
پس از اینکه یک شب را تا دیر وقت در محل کار گذراندید و خیلی دیر به خانه بازگشتید و یا در صورتیکه به او قول داده بودید که با او تماس میگیرید و این کار را انجام ندادید؛ ممکن است شب را به جای اینکه بر روی تخت بخوابید، بر روی مبل راحتی طی کنید؛ مگر این که از این بهانه استفاده کنید: "من واقعاً نمی خواستم تو را بیدار کنم."
مورد استفاده: زمانیکه با دوستان پسر خود بیرون میروید خیلی مشکل است که بتوانید وقت را در نظر داشته باشید و سر موقع معین به خانه بازگردید. اگر قرار گذاشته بودید که به او تلفن بزنید و یکی دو ساعت از زمان مقرر گذشت، بهتر است که به کلی آن را فراموش کنید و بعداً، فردا صبح با او تماس بگیرید و همین بهانه معروف را برایش بیاورید؛ آمار نشان میدهد که این بهانه خالی از ضرر و زیان هم نیست! به هر حال با این کار نشان میدهید که آسایش و آرامش او در ذهن شما ارزش بسیار زیادی دارد.
شماره 6
" من خیلی هم در قید و بند هیکل نیستم"
خبر دست اول! خانمها روی تناسب اندامشان خیلی حساس هستند. از آنجایی که از قدیم آقایون روی خوش فرم بودن خانمها خیلی حساس بودهاند، سنسورهای خانمها زمانیکه یک دختر با اندام زیبا نزدیک میشود به کار میافتد؛ با بیان این مطلب که هیکل برایتان اهمیت زیادی ندارد او را از این مسئله منحرف کرده و توجه او را به نقطه دیگری جلب نمایید. اگر در انجام این کار شکست بخورید، آنوقت محکوم میشوید که 5 میلیون تومان بابت جراحی زیبایی پرداخت کنید.
مورد استفاده: این بار که باهم بیرون رفته بودید و خانمی را با اندام متناسب و زبیا به شما نزدیک شد، سریع خشمگین شوید و در مورد بی نزاکتی او سخنرانی کنید و به همسر خود بگویید که شما معتقدید زیبایی واقعی از درون افراد سرچشمه میگیرد. (بعد هم سعی کنید که خنده تان نگیرد)
شماره 5
"نمی خواستم چیزی که ممکن بود دوست نداشته باشی را برایت بخرم"
تهیه کادو برای خانمها همیشه همراه با میزان بالایی استرس است، اما نخریدن آن هم مقادیر بیشتری استرس را به زندگی شما وارد میکند. پسرهای زیرک و ناقلا در این شرایط بهانه میآورند که نمی دانستند چه چیزی باید برای او خریداری کنند و به او میگویند که بهتر است همراه با هم به خرید بروند تا چیزی را که مورد علاقه خانم است خریداری کنند؛ اما این اخطار را هم از پیش به شما بدهیم: او با انتخاب چیزی که 3 برابر آنچه شما در ذهن داشتهاید میتواند به راحتی شما را تنبیه کند.
مورد استفاده: راه رفتن در بازارها آن هم نزدیک شب عید همانقدر خسته کننده و زجر آور است که یک کشتیگیر پیر و تنها بخواهد شما را ماساژ دهد. دعوا برای پیدا کردن جای پارک، توقف در صفهای طولانی ترافیک، تحمل جیغ و داد بچهها و .... واقعاً چه چیزی میتواند او را راضی کند که برای دریافت هدیه خود چند روز بیشتر صبر کند؟ بله، تخفیفهایی که پس از تعطیلات بر روی جنسها میخورد! او را با باز کردن جعبه خالی در روز عید سوپرایز کنید. شماره 4
تقصیر من نبود [اسم یک ازدوستانتان را که او اصلاً خوشش نمیآید را هم اضافه کنید] و بگویید که او مرا مجبور کرد که دیر به خانه بیام"
این یکی از نقشهای مهم در زندگی است که کمتر اتفاق میافتد کسی دوست داشته باشد آنرا بازی کند. دوست شوهر، که خانم به طور بسیار زیادی و بدون هیچگونه دلیل خاصی از او بدش میآید. میتوانید با استفاده از این فرد، تمام بهانههای زندگی خود را بسازید. دیر به خانه آمدید؟ خوب تقصیر دوستتان بوده، به کلاب بیلیارد رفتهاید؟ خوب تقصیر دوستتان بوده.
مورد استفاده: اگر بخواهید بیش از اندازه از این بهانه استفاده کنید، موجب میشود که اسم دوستتان در لیست سیاه وارد شود، حال چه حقش باشد چه نباشد. اگر یک چنین اتفاقی بیفتد، شما هم دوستتان را از دست میدهید، هم کسی را که بتوانید بهانههای خود را بر روی دوش او بیندازید. باید در این کار نهایت خلاقیت خود را به کار بگیرید و یک دوست خیالی جدید برای همسرتان خلق کنید. تا هفتهها میتوانید همه چیز را به گردن دوست خیالی خود بیندازید بعد هم که احساس کردید وضعیت در حال خراب شدن است، میتوانید به همسرتان بگویید که با او قطع رابطه کردید.
شماره 3
[اسم یکی از دوستانتان که خانم دوستش دارد] نیاز به کمک من دارد
این هم آن روی سکه است. میتوانید زمانیکه نمی خواهید با همسرتان به جای خاصی بروید و یا دلتان میخواهد زمان بیشتری را در کنار دوستانتان بگذرانید، از این بهانه استفاده کنید. به عنوان مثال به خانمتان بگویید که دوستتان در رابطه خود دچار مشکل شده و شما نیاز دارید تا در کنار او بنشیند و او را در این زمینه راهنمایی کنید. دیگر اینکه میتوانید بگویید که اتومبیلش خراب شده و شما باید در درست کردن آن به او کمک کنید. فقط باید در دلیل آوردن خود کاملاً منطقی باشید.
مورد استفاده: برخی از آقایون همیشه یک کارت در آستین خود نگه میدارند تا در مواقع ضروری بتوانند از آن استفاده کنند. به عنوان مثال زمانیکه برنامه این است که برای صرف شام به خانه پدر و مادر او بروید، و ناگهان یکی از دوستانتان تماس میگیرد و میگوید که چند بلیط مجانی از یکی از کلوپهای معروف بیلیارد دارد میتوانید آس خود را رو کنید. در این زمان باید به همسر خود بگویید که دوستتان دچار یک بحران شدید عاطفی در رابطه عاشقانهاش شده و کمی کمک شما میتواند او را از خطر بزرگی نجات دهد. حالا حتماً لازم نیست که همسرتان بداند این نوع پشتیبانی و حمایت شما در چه مکانی به او خواهد رسید! شماره 2
"من نسبت به غذاها خیلی حساسم"
خوب، دستش درد نکند، او تمام طول روز زحمت کشیده تا غذا درست کند، اما غذای خوش مزهای از آب درنیامده. شما میتوانید آنرا به داخل معده خود وارد کنید، البته او نباید متوجه چهره شما بشود. فقط میتوانید به او بگوید که اشتهایتان کم است و ترجیح میدهید در خوردن زیاده روی نکنید. بعد هم میتوانید بگویید که سقف دهانتان زخم است، نمی تواند غذاها را خوب بجوید، معدهتان به تازگی دچار مشکل شده و ... هر چیزی که میگویید به هیچ وجه در مورد ناکاستیهای آشپزی او چیزی به زبان نیاورید.
مورد استفاده: بهتر است این بهانه را از همان ابتدای رابطه مطرح کنید تا از همین حالا برای آینده خود بهانه داشته باشید. البته راه حل دراز مدت این مسئله هم این است که پیشنهاد کنید هر دوی شما در یک دوره کلاسهای آشپزی ثبت نام کنید. با انجام این کار شکمتان نیز از شما تشکر خواهد کرد.
شماره 1
"من باید کار کنم"
هیچ چیز نباید میان یک مرد و وسیله امرار معاش او فاصله بیفکند. این بهانه به اندازه کافی محکم است که بتواند شما را از هر گونه شرایط خطرناکی نجات بدهد. مطمئن باشید که خانمتان دوست ندارد به منزله ی مانعی برای پیشرفت شما به شمار رود. البته استفاده مکرر از این امر میتواند این احساس را در او ایجاد کند که شما دوستش ندارید و یا تصور میکنید که میتوانید او ر ا در هر شرایطی به صورت تضمینی برای خود داشته باشید، این مطلب همچنین شما را یک فرد معتاد به کار جلوه میدهد و بعدها مجبور میشوید برای تغییر نظر او بهای گزافی را پرداخت نمایید.
مورد استفاده: یکی از مواردی که میان خانمها و آقایان تغییر و تفاوت شایان ذکری را ایجاد میکند، تغییر در سرگرمیها و تفریحاتشان است. بنابراین دفعه آینده که او میخواست شما را به زور به یک نمایشگاه آثار دستی و یا شوی خانگی ببرد، لپ تاپ خود را روشن کند و بگویید که تا ساعت 9 صبح فردا باید گزارش کارهای خود، در مورد تکمیل پروژه جدید را روی میز رئیستان بگذارید. با این کار هم امتیازاتی را از طرف خانم به خاطر روحیه کاری خود دریافت میکنید و هم از همراهی او هم فرار کرده اید.
بهانه، بهانه ...
صداقت مطمئناً بهترین راهکار است. در یک دنیای کامل ما شاید قادر باشیم به نامزد و یا همسر خود بگوییم که ترجیح میدهیم با دوستانمان برویم بیرون تا اینکه به دیوار کاغذ دیواری بچسبانیم، و یا برای خرید کفش به بازار برویم؛ اما متاسفانه ما در یک دنیای کامل زندگی نمیکنیم. ما در جایی زندگی میکنیم که صداقت تنها یک یا دو بار میتواند به ما کمک کند و در یک مدت زمان طولانی این امر سبب بروز درگیری و مشاجره خواهد شد. مانند یک گرگ باران دیده به مرور زمان یاد میگیرید که بر روی برخی از حقایق درپوش بگذارید. البته این نوع دروغها هیچ کدام از روی بداندیشی و یا بدخواهی نیستند و قصد شما فریب دادن طرف مقابل نیست، بلکه بهانههایی هستند که زندگی اکثریت غریب به اتفاق انسانها را راحت تر و لذتبخشتر میکنند.
منبع-savehportal