۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه
ناز کودک بذغذای خود را نکشید
اگر فرزند شما همیشه از هرغذایی ایراد میگیرد و تمایلی به خوردن دست پختتان نشان نمیدهد، لازم نیست بشقاب و قاشق بهدست دنبال او بدوید و با خواهش و التماس چند لقمه در دهانش بگذارید.
یادتان باشد که کلیدیترین نکته در برخورد با کودکان بد غذا این است که امیدتان را از دست ندهید، تسلیم نشوید و شکست را نپذیرید. اول از همه باید یک برنامه زمانی مشخص برای غذا خوردن ترتیب دهید و سرساعت دور میز جمع شوید. کودک شما باید در طول روز سه وعده غذای اصلی بخورد و میان وعدههای سالمی داشته باشد. پس در طول هفته غذاهای متنوعی را جلوی او بگذارید و سعی کنید در بین وعدهها مواد غذایی سالمی مانند شیر و آبمیوه را در اولویت قرار دهید. نگران نباشید، اگر چند ساعتی غذا نخورد از گرسنگی نمیمیرد یک جور غذا را روی میز بگذارید و اینطور وانمود کنید که همینه که هست. هیچ اصراری نداشته باشید که حتما آن را بخورد. مطمئن باشید هر وقت گرسنه شد، خودش به سراغ غذا میآید.
غذا با بشقاب اضافه
وقتی یکی از فرزندان شما به سختی از غذایی خوشش میآید و رفتار خوبی نشان نمیدهد، طرز برخورد با این بچه میتواند شما یا سایر اعضای خانواده تان را ناراحت و مضطرب کند. این استرسها و حالتهای تهاجمی یا عصبانیت به گونه ایاست که میز غذای شما را به منطقه جنگی تبدیل میکند یا به بدترشدن اوضاع دامن میزند. در واقع واکنشهای اشتباه شما میتواند مشکل پسندی کودک را تشدید کند و او روز به روز ایرادیتر شود.
اشتباه ناخوشایند دیگر از سوی برخی از والدین ایناست که بشقاب فرزندشان را بیش از حد پر میکنند و انتظار دارند که او غذا را کاملا تمام کند. این رفتار هم استرس زاست. بنابراین وعدههای غذایی کوچکی را برای کودکتان در نظر بگیرید تا برای خوردن چنین غذایی احساس ناتوانی نکند و از همان ابتدا کل بشقاب را پس نزند. اگر بعد از تمام شدن بشقاب باز هم گرسنه بود به طور حتم بیشتر درخواست میکند.
ماجراجویی در میان غذاها
خودتان را تسلیم خواستههای او نکنید و هر غذای ساده و کمارزشی را که در خواست میکند، دراختیار او قرار ندهید. این رفتار باعث میشود که فرزندان دیگر شما هم بهطور خودکار هر غذایی را که به آنها پیشنهاد میکنید، رد کنند و ایراد بگیرند. بنابراین اگر فرزند ایرادی شما فقط چند غذای ویژه را دوست دارد برنامه غذایی خانواده را بر اساس سلیقه او تنظیم نکنید. باید در طول هفته غذاهای متنوعی بپزید و مشوق رفتارهای خوب او باشید
امر و نهیهای زیادی
یکی از بدترین اشتباهات والدین ایناست که میز غذاخوری را به مرکز امر و نهیها، انتقادها و جرو بحث با کودک تبدیل میکنند. اگر شما هم جزو این دسته از والدین هستید از بروز چنین رفتاری پرهیز کنید و غذا را به زور به حلق کودک نفرستید. این خشونتها میتواند بسیار خطرناک باشند و حتی باعث بستهشدن مجاری تنفسی شوند. در این باره این نکات را به خاطر داشته باشید:
سر میز غذا کودک را هر چند وقت یکبار کنترل کنید اما راجع به مسائل دیگری حرف بزنید. صحبت کردن باعث میشود که کودک خیال نکند دیگران او را نگاه میکنند.
از گفتن این جملات خودداری کنید: نگاه کن برادرت این غذا را میخورد، پس تو هم بخور. نمیخواهی مثل پدرت قوی و پرزور شوی؟ این گفتهها یا حرفهایی شبیه این فقط بر استرسها میافزاید و به بهتر شدن اوضاع فرزند شما کمکی نمیکند.
اگر دیدید کودک شما از خوردن غذا امتناع میکند بشقاب غذا را از جلوی او بردارید اما اجازه ندهید تا وقتی که غذای بقیه تمام نشده، میز غذا را ترک کند. تا یک ساعت بعد هم به او اجازه ندهید غذایی بخورد و سر ساعت میان وعده را در اختیارش بگذارید. اگر خیالش راحت باشد که به جای غذا میتواند میان وعده یا غذاهای کم ارزش دیگری مانند چیپس و پفک بخورد، به ایراد گرفتن و غذا نخوردن همراه بابقیه ادامه میدهد.
هرگز و هیچوقت برای اینکه کودک بشقابش را تمام کند به او رشوه ندهید و از غذاهای دیگر به عنوان جایزه استفاده نکنید. بطور مثال به او نگویید که اگر این غذا را بخوری، جایزهات شیرینی است. این الگوی پاداشی میتواند عادات غذایی ناسالم و چاقی را برای فرزند شما به دنبال داشته باشد.
منبع-سلامت
مصطفي زماني و بازی در فیلم تازه ابراهیم حاتميكيا
گروه توليد اين فيلم هم اكنون در جنوب شهر تهران مشغول ساخت دكورهاي اين كار هستند. فيلمبرداري اين فيلم اواخر خرداد آغاز ميشود.
«بانوي شهر ما» كه از سوي تهيهكننده فيلم به نام «شهربانو» نيز ناميده شده، همچون «دعوت» و «حلقهسبز» لحني اجتماعي دارد و با محوريت يك زن ساخته ميشود.
اين فيلم بخشهاي عمدهاي از جامعه را در بر ميگيرد و به يكي از موضوعاتي ميپردازد كه قشرهاي عمدهاي از جامعه با آن دست به گريبان هستند.
فرشاد محمدي مدير فيلمبرداري اين فيلم است و و مهين نويدي پس از «دعوت»، طراحي چهرهپردازي اين فيلم را برعهده دارد.
در اين پروژه مهين نويدي (چهرهپرداز)، مهران ملكوتي (صدابردار) و مشكين مهرگان (طراح صحنه و لباس) با حاتميكيا همكاري ميكنند.
پروانه ساخت «شهربانو» با نام «قبل از دعوت» 22 مرداد سال 87 از سوي معاونت سينمايي صادر شده بود.
منبع : فارس - مهر
بهترین هدیه های روز مادر
بخارشو هاش دو اُ ماپ الترا H2O MOP ULTRA
سرخ کن بدون روغن هات پلیت اتریش
چاقوی شارژی سونیک بلید SONIC BLADE
اتو بخار ایستاده توبی TOBI
مخلوط کن چند کاره مجیک بولت آلمانی
فر نوری FLAVOR OVEN WAVE
ست چاقوهای کانتر CONTOUR PRO KNIVES
کمربند لاغری استیم(بخار)
دستگاه قند خون+فشار خون سنج مچی بیورر
کرم جوان کننده دور چشم Oliveen nature
ابراكت - دستگاه دراز نشست
میز تیبل میت اورجینالTable Mate
محلول رفع سفیدی مو محصول استرالیا
معجزه قرن بیوتی كلاب
دوچرخه ثابت مغناطیسی مدل ROBIMAX 7771
ماساژور بدن سه سر حرارتي
جوانترین مهندس کامپیوتر جهان، 9 ساله است
به گزارش خبرآنلاین، مارکو کالاسان 9 ساله چهار مدرک تحصیلی در این زمینه دارد. او یک کتاب 312 صفحه ای درباره ماکروسافت و ویندوز سون تالیف کرده است.
شبکه خبری سی ان ان آمریکا در این باره نوشت. این پسربچه نابغه کامپیوتر است. او به همراه تیمش به لابراتوار کامپیوتر مدرسه ای رفت که در آنجا تدریس می کند. این کودک هر روز ساعت های زیادی را در لابراتوار می گذراند و پس از پایان ساعات کلاس آنجا را ترک می کند.
القدس العربی/19 مه
منبع-خردنیوز
پرفروشهای موسیقی هفته
به گزارش خبرآنلاین، طبق آمار نیلسن ساونداسکن در هفته گذشته که روز پایانیاش 16 مه بود، دومین آلبوم این خواننده نوجوان با فروش 60 هزار نسخه در جدول هفتگی آلبومهای پرفروش اول شد.
از سال 2007 تاکنون که موسیقی متن فیلم «دختران رویایی» با 66 هزار نسخه فروش در صدر جدول قرار گرفته بود، این برای اولین بار است که آلبومی با فروشی چنین پایین رتبه اول جدول را به خود اختصاص میدهد.
علاوه بر این فروش کلی هفته به 5 میلیون و 300 هزار نسخه رسید و چنین رقمی از سال 1991 در آمار نیلسن ساونداسکن دیده نشده بود. در این هفته چهار آلبوم جدید در میان ده آلبوم پرفروش جایی برای خود باز کردند، اما فقط یکی از آنها موفق شد بیش از 50 هزار نسخه بفروشد.
آلبوم «اکنون به تو نیازمندم» کار گروه لیدی آنتبلوم برای یک هفته دیگر رتبه دوم خود را حفظ کرد. در این هفته 54 هزار نسخه از این آلبوم به فروش رفت و این به معنی افت فروش 44 درصدی این آلبوم است.
آلبوم تازه به بازار آمده گروه راک نشنال به نام «بنفش تند» با فروش 51 هزار نسخه سوم شد.
موسیقی متن فیلم «آیرون من 2» کار گروه ایسی/دیسی با وجود 11 درصد کاهش فروش، چهار پله در جدول بالا آمد و چهارم شد. سهم این آلبوم از بازار فروش 48 هزار نسخه بود.
پروژه جانبی جک وایت، مرد اصلی گروه وایت استرایپس به همراه گروه Dead Weather به نام «دریای بزدلها» با فروش 45 هزار نسخه پنجم شد.
آلبوم «زنده از تروبادور» کار دو خواننده و ترانهسرای کهنهکار، کارول کینگ و جیمز تیلور دو پله در جدول پایین آمد و با فروش 44 هزار نسخه و 43 درصد ریزش فروش در جایگاه ششم قرار گرفت.
آلبوم «ریموند علیه ریموند» به خوانندگی آشر نیز 16 درصد افت فروش داشت. با این وجود سه پله در جدول بالا آمد و با فروش 43 هزار نسخه در رتبه هفتم ایستاد.
چریس، خوانندهای که به تازگی وارد دنیای موسیقی شده با آلبوم «چریس» جایگاهی بهتر از هشتمی نیافت. 43 هزار نسخه فروش سهم این خواننده فیلیپینی تبار از بازار کم رونق موسیقی بود.
«معبد» کار گروه متال گاداسمک سقوط فاحشی داشت. این آلبوم با کاهش 63 درصدی فروش و 8 پله سقوط نهم شد. 43 هزار نسخه از این آلبوم به فروش رفت.
جایگاه دهم در اختیار گروه متال اهل ساندیهگو به نام As I Lay Dying (نام رمانی نوشته ویلیام فاکنر) با آلبوم «خیزش بیجان» با فروش 38 هزار نسخه قرار گرفت.
منبع-خردنیوز
احضار ليلا حاتمي و علي مصفا به دادگاه
به گزارش فارس جلسه رسيدگي دوباره به پرونده اتهامات ليلا حاتمي، علي مصفا و زهرا خوشكام (مادر ليلا حاتمي) در حال حاضر در شعبه 38 دادگاه تجديد نظر تهران در حال بررسي است.
اين جلسه كه از دقايقي پيش آغاز شد مربوط به بررسي اتهاماتي است كه چند نفر از شكات به ليلا حاتمي و علي مصفا و مادر ليلا حاتمي وارده كردهاند و مدعي شدهاند آنها در شهر كرج 5 هزار متر مربع زمين كلاهبرداري كردهاند.
منبع-خردنیوز
گلایه وزیر ارشاد از پوشش هنرپیشگان سینما
خبرگزاری زنان: وزیر ارشاد با بیان اینکه برخی از فیلم هایی که از معاونت سینمایی مجوز پخش گرفتند با مخالفت افراد متدین جامعه روبرو شدند افزود: وضعیت پوشش هنرپیشگان در سینمای حاضر مناسب نیست و با وضع مطلوب بسیار فاصله دارد.
سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه یازدهمین جشنواره خبرنگاران و نویسندگان دفاع مقدس در پاسخ به سوال خبرنگار ایونا مبنی بر اینکه وضعیت حجاب و عفاف را در سینمای حاضر ایران چگونه می بینید، گفت: وضعیت حاضر مناسب نیست و با وضع مطلوب که مورد نظر ماست بسیار فاصله دارد.
وی با بیان اینکه پخش برخی از فیلم هایی که از معاونت سینمایی مجوز اکران گرفتند با مخالفت افراد متدین جامعه روبرو شدند، افزود: باید ضوابط کار با همراهی اهالی سینما بررسی شود و راهکارهای مناسب در این خصوص با همفکری آنها تعیین گردد.
حسینی در ادامه ابراز داشت: در برخی از شهرستان ها شورای فرهنگ عمومی شهر مانع از پخش فیلم های مجوز گرفته شدند و دلیل این امر را ناهماهنگی فیلم با باورهای مردم شهر خود می دانند.
وزیر ارشاد با بیان اینکه نظارت بیشتر بر روند تولید فیلم ضروری به نظر می رسد ادامه داد: با تعامل بیشتر با سازندگان فیلم باید تلاش شود فیلم ها از نظر محتوی با ارزش ها و باورها سازگاری داشته و از نظر ظاهر نیز هم خوانی بیشتری با فرهنگ و جامعه اسلامی کشور ما داشته باشد.
وی در ادامه از پیگیری وضعیت بیمه خبرنگاران، نویسندگان و هنرمندان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد.
منبع-خردنیوز
عشق بدون قید و شرط مجری ویژه برنامه کودک
امیرمحمد متقیان که در کنار داریوش فرضیایی با خبرآنلاین سخن می گفت، با اشاره دبه مطالعات غیر درسی اش می گوید: من هم روزی یک ساعت مطالعه غیردرسی دارم و مجموعه داستانک های «عشق بدون قید و شرط» آخرین کتابی است که خوانده ام البته یک وقت فکر نکنید عاشقانه است ها... اسمش کمی غلط انداز است!
امیر می افزاید: پیشنهاد الانم به بچه ها مطالعه کتاب «خاله کفشدوزک» است البته خودم معمولا با آثار مصطفی رحماندوست و جعفر ابراهیمی ارتباط بیشتری برقرار می کنم زیرا اشعار و نوشته هایشان تناسب خوبی با گروه سنی ما دارد و روان و شیواست.
دستیار اول عموپورنگ که از شهرت و هیاهوی دور و برش خسته شده با بیان این که واقعا دلتنگ نمایشگاه هستم به خبرآنلاین گفت: خیلی دلم می خواست می توانستم به راحتی در غرفه های نمایشگاه قدم بزنم و کتاب های مورد علاقه ام را تهیه کنم اما وقتی همه تو را می شناسند دیگر راحتی معنا نمی دهد. به همین دلیل هم کتاب هایی که می خواستم را به دوستان و آشنایان و به ویژه مادرم سفارش دادم تا از نمایشگاه برایم تهیه کنند.
وی در پایان گفت: به کتاب هایی راجع به زندگی امامان نیاز داشتم که خوشبختانه مادرم از نمایشگاه برایم خرید.
منبع-خردنیوز
گفتگویی متفاوت با شقایق دهقان و خواهرش
او حتی به خورد و خوراک خواهرش، شقایق، هم ایراد میگیرد و همیشه به او گوشزد میکند که اسید اوریک مهراب قاسمخانی (همسر شقایق که حتما اسم او را بهعنوان نویسنده سریالهای طنز پرطرفدار، زیاد دیدهاید) بالاست و شقایق باید مقدار گوشت قرمز را در غذاهای او کاهش دهد.
شقایق دهقان دو خواهر و یک برادر دارد. خانه آنها در همسایگی خانه پدری است و خواهر بزرگاش در طبقه دوم همان ساختمان زندگی میکند. آنها همیشه کنار هم هستند و از همه مهمتر، همهشان از خوانندگان همیشگی هفتهنامه «سلامت»اند. گفتگوی متفاوت ما را با این دو خواهر متفاوت میخوانید.
در خانواده دهقان، ورزش طرفدار بیشتری دارد یا هنر؟
شقایق: ما در خانواده وظایفمان را تقسیم کردهایم. من اصلا ورزش نمیکنم و بنفشه هم اصلا کار هنری انجام نمیدهد. خواهر بزرگترم مترجمی زبان آلمانی خوانده و خانهدار است. برادر کوچکام هم هر از گاهی مشغول کاری میشود و وقتی دلاش را زد، سراغ کار دیگری میرود؛ هنوز تکلیفاش خیلی مشخص نیست.
بنفشه: شقایق کمی اغراق میکند. ما همیشه شرایطی را داشتهایم که ورزش کنیم. شقایق دو سال از من بزرگتر است و ما خیلی کوچک بودیم که به استخر میرفتیم و شنا یاد میگرفتیم. من کلاس پیانو میرفتم اما چون شقایق دلاش میخواست بسکتبال بازی کند، مرا هم به کلاس بسکتبال بردند اما من بسکتبال را ادامه دادم و شقایق رها کرد. من تا سال 80 بازیکن تیم ملی امید و تا سال 84 بازیکن تیم ملی بزرگسالان بودم. تحصیلاتام هم در همین زمینه است. از تیم ملی خداحافظی کردم اما همچنان در لیگ برتر بازی میکنم. من سراغ هنر نرفتم چون دیدم استعدادی در این زمینه ندارم. مدتی موسیقی کار کردم اما به جایی نرسید.
شقایق: خیلی از همکاران ما هستند که کار هنری میکنند اما سواد و فهم هنری ندارند؛ مثلا نمیتوانید با او درباره یک فیلم یا کتاب صحبت کنید ولی چیزی که درباره بنفشه فکر میکنم، این است که او این فهم را دارد؛ با ما فیلم میبیند و درباره آن با هم بحث میکنیم و نظر میدهیم.
حالا چرا شقایق ورزش نمیکند؟
شقایق: من واقعا فرصت نمیکنم. تا قبل از تولد پسرم گاهی اگر فرصت داشتم شنا و پیادهروی میکردم. تا زمانی که سر کارم که هیچی؛ زمانی هم که در خانه باشم، این زمان حق «نویان» است چون واقعا احساس میکنم برایش کم وقت میگذارم.
مادر بودن سختتر است یا بازیگری؟
شقایق: با تیمی که من برای مراقبت از «نویان» دارم، این کار اصلا کار سختی نیست! مادرم همیشه کمکام میکند. خواهرم هم طبقه بالای ما زندگی میکند و مراقب است. خانمی هم در خانه مادرم زندگی میکند و وقتی من شبکارم، کنار «نویان» میخوابد. البته به هر حال کار سختی است و نگرانیهای خاص خودش را دارد.
آخرین بار کی ورزش کردید؟
شقایق: بعد از زایمان. من در دوران بارداری 23 کیلوگرم اضافه وزن پیدا کرده بودم. حالت طبیعی آن 15، 16 کیلوگرم است اما من اصلا مراعات نمیکردم. بارداری راحتی داشتم و چون هیچچیز اذیتام نمیکرد، من هم خودم را رها کرده بودم. یادم هست شام دو تا بشقاب آلبالوپلو خوردم و روی آن، دو سه تا نان خامهای. همه اضافه وزنام را گردن بارداری میانداختم. کم کردن آن بعد از زایمان کار خیلی سختی بود که البته با رژیم و ورزشهای بنفشه، این کار را انجام دادم.
بنفشه: من در دوران بارداری همیشه به شقایق میگفتم که ورزش کند. البته او تنبلی میکرد و خوب گوش نمیداد. بعد از زایمان، من جرأت نمیکردم به او رژیم بدهم. فقط میگفتم برنج و نان کمتر بخور. ورزش در بارداری باید کاملا تحت نظر متخصص این کار صورت بگیرد.
این ورزش نکردنها ریشهاش تنبلی است یا فرهنگی که بین ما رواج دارد؟
بنفشه: ببینید؛ من تدریس میکنم و افرادی را میبینیم که برای ورزش میآیند و دیگر سن آنها از سن قهرمانی گذشته اما وقتی اصولی ورزش میکنند، خوششان میآید و ادامه میدهند. مشکل ما آموزشی است که یا غلط است، یا اصلا وجود ندارد. زنگ ورزش هنوز در مدارس ما رسمیت ندارد. خانوادهها باید به ورزش اهمیت بدهند.
شقایق: بچگی ما توی زنگ ورزش، ما هر کاری دلمان میخواست میکردیم و کسی کاری به کارمان نداشت. اصلا ورزشی در میان نبود.
بنفشه: من شاگردانی دارم که در 17، 18 سالگی برای اولین بار ورزش میکنند. این سن خیلی دیر است. همین الان هم ورزش در مدارس خیلی اجباری نیست. آموزش و پرورش در برخی مناطق اعلام کرده که اصلا نباید معلم ورزش داشته باشند و خود معلم پایه باید به بچهها ورزش بدهد. در مدارس غیرانتفاعی که خود من الان تدریس میکنم، بچهها گاهی میگویند که شما دستآخر بهمان 20 میدهید و راست هم میگویند؛ مثلا بچههای دوره پیشدانشگاهی خیلی تحت فشارند و ورزش میتواند برای آنها مفید باشد ولی وقت ندارند.
بازیگر برای اینکه بدنی آماده داشته باشد، نیاز به ورزش دارد. اینطور نیست؟
شقایق: درستاش این است که یک بازیگر همیشه روی فرم باشد اما سیستم کار ما در سینما و تلویزیون به نوعی است که لزوم آن خیلی احساس نمیشود. امیدوارم به جایی برسم که مجبور شوم ورزش کنم. از زمانی که پسرم به دنیا آمده، اتفاقا من خیلی پرکارتر شدهام. تقریبا یک سال است که من یکنفس کار میکنم. کارهای ما هم به شکلی است که نیمی از روز را سرکاریم. برای سریال «زنبابا» من روزی 16 ساعت سرکار بودم!
بنفشه: سال گذشته بعد از تولد «نویان»، شقایق و مهرناز، خواهر بزرگترم، را به زور بردم باشگاه ثبتنام کردم اما تنها یک ماه این فعالیت ادامه داشت. مهرناز مدتها حرفهای ورزش میکرد اما الان او هم کمی تنبلی میکند.
شقایق: خب، واقعا کار سختی است؛ یعنی زمانی که اضافه وزن زیادی پیدا کردهای و باید آن را از بین ببری، در عین حال، یک موجود دیگر وجود دارد که تو باید همه حواس و تلاشات برای او باشد. به همین دلیل، خیلی از خانمها نمیتوانند بعد از زایمان به وزن قبلی خود برگردند. غذایی که به بچه میدهی حتما برنج دارد، گوشت دارد، حبوبات دارد و هرچه از غذای بچه میماند، معمولا مادرها میخورند و میگویند حیف است؛ و این وزن به جای کمتر شدن، مدام بیشتر میشود.
بدون ورزش، خستگی 16 ساعت کار را چهطور از بین میبرید؟
شقایق: با خواب! وقتی روزی 16 ساعت سرکار باشید ناخودآگاه ذهنتان درگیر است و خواب راحتی هم نمیتوانید داشته باشید. هنوز ریتم کار در ذهنام وجود دارد. من سعی میکنم قبل از خواب حتما یا فیلم ببینم یا کتاب بخوانم. شاید 10 دقیقه بعد از شروع فیلم خوابام ببرد یا دو صفحه بیشتر کتاب نخوانم اما باعث میشود که از حال و هوای کار و اتفاقات روزمره بیرون بیایم تا راحت بخوابم.
رژیم یک بازیگر چه تفاوتی با رژیم یک ورزشکار حرفهای دارد؟
بنفشه: برای ما که خیلی فرق دارد. من خیلی سختگیرم. روغن جامد از غذای من مدتهاست حذف شده. شقایق گاهی مرا مسخره میکند اما من قاشقهای برنجام را هم میشمارم. نان سفید اصلا نمیخورم. شیرینی نمیخورم. مزه گوشت قرمز را هم دوست ندارم و 10 سال است به آن لب نزدهام. بیشتر مرغ و ماهی میخورم. اما رعایت اینها برای شقایق خیلی سخت است. او عاشق گوشت قرمز است و اسیداوریک شوهرش بالاست اما هیچکدام رعایت نمیکنند.
شقایق: من خیلی وقتها ناهار و شام را سرکار میخورم. اگر حجم کار سنگین نباشد یا حوصله داشته باشم از خانه غذا میبرم اما معمولا این اتفاق نمیافتد. همیشه غذایم پلو خورش است. ما هم دور هم مینشینیم و اصلا حواسمان به حجمی که میخوریم، نیست.
بنفشه: ما هنگامی که سرکار و در اردو هستیم، بیش از پیش حواسمان به خورد و خوراکمان است. تغذیه قبل از مسابقه من برای بعضیها خندهدار است؛ گاهی قهوه میخورم، گاهی بستنی، خیلی مواقع سیبزمینی پخته با لیموترش یا ماکارونی. خودم میدانم چی بخورم که بازده بیشتری داشته باشم. زمانی که درس میخواندیم وضعیت ما خیلی سخت بود. من هم کارشناسی ارشد میخواندم هم در روابطعمومی دانشگاه آزاد کار میکردم و هم عضو تیم ملی بسکتبال بانوان بودم. اساتید به هیچوجه به ما اجازه نمیدادند بهخاطر اردوها غیبت کنیم و محل کارم هم به راحتی مرخصی نمیداد. خب، رشتههای ورزشی در ایران اصلا خانمها را از نظر مالی تامین نمیکند؛ یعنی مثلا با یک سوم قرارداد یک بازیکن بسکتبال آقایان، میتوان یک تیم لیگ برتری دختران را اداره کرد؛ یک تیم 12 نفره با مربی و بدنساز را! هرچند که به نظر من، کار شقایق از کار من سختتر است.
شقایق: نه! فکر میکنم چون بنفشه ازدواج نکرده اینطور فکر میکند. بالاخره بخشی از وظایف و مسوولیتهای من به زندگی خانوادگیام برمیگردد. شرایط من سختتر است، نه کارم. ولی من فکر میکنم هیچ وقت نمیتوانم با بچهها سر و کله بزنم و چیزی به آنها یاد دهم. من کارم را دوست دارم و کار خیلی فشار به من وارد نمیکند. هر کاری سختیهای خاص خودش را دارد اما سختیهای بازیگری مرا آزار نمیدهد.
شما کارتان را با کودکان شروع کردید؛ درست است؟
شقایق: بله؛ من 4 سال برای گروه کودک به عنوان نویسنده و بازیگر کار کردم. در شبکه جامجم هم اجرای زنده داشتم. البته این هم نوعی آموزش بود اما به شکل غیرمستقیم؛ یعنی لازم نبود با آنها سروکله بزنیم. کاری را چند سال پیش داشتیم که من نویسنده بودم و سحر ولدبیگی، مجری. در هر برنامه چند کودک برای حضور در استودیو میآمدند. من گاهی واقعا نمیتوانستم آنها را تحمل کنم و بیرون میرفتم. البته «نویان» فرق دارد. بالاخره بچه خودم است و رفتارها و عاداتهایش را میشناسم و وظایفی نسبت به او دارم.
بنفشه: نگهداری از «نویان» واقعا کار سادهای است. یک کارتون دایناسور دارد که اگر آن را برایش بگذاری دیگر تکان نمیخورد؛ لحظه به لحظهاش را حفظ است. «باربد»، پسر خواهر بزرگترم، کلاس اول است و کمی با هم بازی میکنیم. البته کمی چاق شده و مادرش او را کلاس ورزش میگذارد. من وقتی بچههای چاق را میبینم دلام میخواهد از پدر و مادرشان بپرسم چرا اینطور با آنها برخورد میکنند و مراقبشان نیستند؟!
پدر و مادرتان جزو کدام دستهاند: ورزشکار یا هنرمند؟
شقایق: راستش، ما پدرمان را آرزو به دل گذاشتیم. او در آلمان مهندسی مکانیک خوانده و زندگیاش بر اساس نظم و ترتیب معنا میشود. اصلا از این ماجرا سردرنمیآورد که شغلی باشد که شب سرکار بروی و نتوانی برای درآمدت برنامهریزی بکنی...بنفشه: اما ورزش کردن من را دوست دارد و من هم خیلی دلام میخواست بازی مرا از نزدیک ببیند که خب، این امکان وجود ندارد. پدرم هیچ اجباری برای رشته و کار ما نداشت. او تاکید دارد در هر رشتهای که فعالیت میکنیم باید تحصیلاتی در آن زمینه داشته باشیم و در آن شغل از بهترینها باشیم.
روی خورد و خوراک آنها هم نظارت میکنید؟
بنفشه: اصلا زیربار حرفهای من نمیروند. من سوپرمارکت محل را تهدید کردهام که هیچ وقت نباید به آنها ماست و پنیر پرچرب و کره بدهد. پدرم اضافه وزن دارد و چربیهای زیادی در ناحیه شکم دارد که از خطرناکترین شکل تجمع چربیهاست. الان چند وقتی است که از دست من فراری شدهاند و در ویلایی در جاجرود، به این بهانه که آب و هوای تهران برای ما مساعد نیست، زندگی میکنند.
شقایق: یک بار برای خرید با پدرم به فروشگاه شهروند رفته بودم. یواشکی خامه برداشته بود و پشتاش قایم کرده بود که من نبینم.
شقایق دهقان از بازیگرانی است که هیچگونه جراحی زیبایی انجام نداده و صورتاش صورت خودش است. چرا؟
شقایق: راستش، خیلیها به من میگفتند دماغات را عمل کن. بیشتر از همه، مادرم میگفتـ برخلاف بقیه مادرها که اعتقاد دارند فرزندشان هیچ نقصی ندارد. من اگر بازیگر نبودم، حتما این کار را میکردم. اگر صورتام برایم مهم نبود، این کار را انجام میدادم. ولی احساس میکنم صورتام مصنوعی میشود و میترسم تماشاچی مرا با آن قیافه جدید نپذیرد. من برای شغلام احترام قایلام. به نظر من بازیگر باید بتواند با صورتاش هر نقشی را بازی کند. من واقعا درک نمیکنم چهطوری میشود با دماغ عملکرده، مثلا یک نقش تاریخی بازی کرد یا با صورتی که بهاش بوتاکس تزریق شده، چهطور میشود اخم کرد. به نظرم این کار کسانی است که کار مدلینگ میکنند. من اصلا زیبایی مصنوعی را نمیپسندم.
بنفشه: البته برای بعضیها این اعمال زیبایی، تنها جنبه زیبایی ندارد؛ مثلا دماغی که خیلی بزرگ است یا لبی که حال طبیعی ندارد، اعتمادبهنفس فرد را کاهش میدهد و او را آزار میدهد و جراحی زیبایی برای او جنبه درمانی و روانی دارد و نمیتوان او را نکوهش کرد اما این اعمال برای یک بازیگر باید با دقت خاصی صورت بگیرد. من ترجیح میدهم به جای جراحی، با خورد و خوراک سالم و استفاده از کِرِمهای مختلف، پوست خوب و اندام متناسبی داشته باشم.
اکثر خانمها به ظاهرشان خیلی اهمیت میدهند. خوش به حال آنهایی که با چیزی که به عنوان زیبایی برای ما تعریف میشود، فاصله دارند اما اعتماد به نفس خوبی دارند. به نظر من انجام کاری که باعث شود خودت را زیباتر ببینی، ایرادی ندارد؛ هر چند که تواناییها و دانستهها هم میتواند اعتماد به نفس را بالا ببرد. دوستهای من واقعا به نسبت همسنوسالانشان جسورند، شاداباند و معمولا رانندگیهای خوبی هم دارند! در روابط اجتماعی آدمهای موفقی هستند. ورزش اعتماد به نفس بالایی به افراد میدهد
منبع-ابهام لینک
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سهشنبه
آیا چاپلین اصالتا ایرانی بود!؟
غرفه "خرد آذین" کتاب جالبی داشت که توجه رهبری را به خود جلب کرد، "زندگی من" بررسی زندگی چارلی چاپلین. به قلم خودش که زیر عنوان اصلی کتاب نوشته بود: چاپلین اصالتا ایرانی بود...آقا دست گذاشت روی کتاب و با لبخند گفت: شوخی میکنید دیگر؟ و ناشر با قطعیت تمام گفت: نخیر...شوخی در کار نیست...بعد سریع صفحه 135 کتاب را باز کرد و نشان داد: "چاپلین سلسله نسبش ...از نوادگان آرداوازخان ارمنی ساکن محله درخونگاه تهران بود که بعدها به انگلیس مهاجرت کرد..." این حرفها را پرفسور حسنعلی خان مستوفی عضو آکادمی سوئد گفته است و در کتاب چاپ شده است...
منبع-ابهام لینک
آیا می توانید این متن را به راحتی بخوانید؟!
چناچنه به طور رومزره به زبان فارسی صبحت می کیند، خاوهید تواسنت این نوتشه را بخاونید. در داشنگاه کبمریج انگلتسان تقحیقی روی روش خوادنه شدن کملات در مغز اجنام شده است که مخشص می کند که مغز انسان تهناحروف اتبدا و اتنها ی کلمات را پدرازش کرده و کمله را می خاوند. به هیمن دلیل است که با وجود به هم ریتخگی این نوتشه شما تواسنتید آنرا بخاونید.
منبع-ابهام لینک
مغزت را بزن به شارژ!
مغز آدمیزاد فقط چند صد گرم است. اما با همین چند صد گرم، کلیدهای بسیاری از رازهای زندگی گشوده شده است و میشود؛ معماهایی که حتی تصور حلشدنشان سخت است. این جسم خاکستری میتواند بزرگترین موفقیتها و تواناییها را برای رویایی با سختیها در ما ایجاد کند.
با این حال، خیلی از ما به این قدرت واقف نیستیم و از این پتانسیل فوقالعاده استفاده مطلوبی نمیکنیم.
با این همه و صرفنظر از سن، جنسیت، مذهب و اعتقادتان، اگر بخواهیم زندگی موفقتری داشته باشیم، باید از این گاو صندوق خاکستری استفاده بهتری کنیم. این توصیههای 20 گانه قرار است کمک مان کند قدر این گاوصندوق را بیش از پیش بدانیم.
1.نفس عمیق بکشید
هوای بیشتر یعنی اکسیژن بیشتر در خون و اکسیژن بیشتر در خون یعنی به کار افتادن موتور مغز. هوا به اندازه کافی در اطراف همه ما وجود دارد، کافی است بینی خود را باز کنید و ششهایتان را پر از هوا کنید. چند نفس عمیق میتواند علاوه بر روشن کردن موتور مغز به شما آرامش ببخشد و کمک کند در فضای مناسبتری فکر کنید.
2.تمرکز را یاد بگیرید
فکر نکنید قرار است کار خیلی سختی انجام بدهید. کافی است همین الان چشمهایتان را ببندید و تمام حواستان را بدهید به تنفستان. عضلههایتان را در حالت انقباض قرار دهید و بعدش کمکم با بیرون دادن هوا، این عضلهها را از همدیگر باز کنید. وقتی ذهن شما بین مسایل مختلف سرگردان است، نمیتواند درست کار کند؛ در حالی که 5 یا 10 دقیقه تمرکز میتواند شما را آرام کند و ذهن شما را از گرد و غبارهای سرگردان پاک کند و شما را آماده کند برای تفکر کردن درست.
3.درست بنشینید و دلتان را بدهید به محاسبات ذهنی
این عمل را با چند بار در روز انجام دادن برای خودتان تبدیل به عادت کنید. وقتی که توی اتوبوس، محل کار و در صف انتظار بیکار هستید، شروع کنید به جمع، تفریق، ضرب و تقسیم اعداد. اگر جذر بلدید، جذر بگیرید یا روزی یک اتحاد ریاضی را برای خودتان دوره کنید. شاید بگویید من از ریاضی در زمان مدرسه هم متنفر بودم، حالا چه طور این کار را بکنم؟ نمیدانم چهطور اما با این کار ذهنتان را ورزش میدهید و آماده تجزیه و تحلیل مسایل میکنید.
تا حالا شده احساس کنید ذهنتان قفل کرده و تبدیل به یک تکه سنگ شده که همه داراییتان ( منظور دارایی ذهنی است ) را درون خودش ضبط کرده... خب! اگر زیاد دچار این حالت میشوید، خاطرات کودکی را کنار بگذارید و با درس ریاضی صلح کنید. میتوانید از عملیات ساده شروع کنید و بعد از مدتی از تاثیر این کار بر قوای فکریتان متحیر شوید!
4.فسفر و ویتامین B6 را به خاطر بسپارید
در تحقیقات آزمایشگاهی ثابت شده است که برای بالا بردن میزان هوشیاری، ویتامین B6 و فسفر نقش مهمی دارند. آنها ارتباط بین سلولی را فعال میکنند. بر میزان رشد سلولها اثر میگذارند و سلولها را برای فعالیت آماده میکنند. به زبان دیگر این دو میتوانند به قدرت ذهن شما کمک کنند، در حالی که عوارض جانبی این دو تا به امروز ثابت نشده است.
5.به حل مساله عادت کنید
همه ما در زندگیمان مشکل داریم. این جمله به خودی خود خیلی زیبا و آرامشدهنده است اما خیلی هم احمقانه است، چرا که زندگی کردن با مشکلات مثل راه رفتن در یک ساحل سنگی با پای برهنه میماند. وقتی مشکلی هست، یعنی باید راهحلی هم باشد و راه حل از ذهن شما زاییده میشود؛ ذهنی که قدرت حل کردن مسایل را دارد اما ما با تنبلی و فلسفههای پوچ و بیهوده ساختن -چیزی شبیه جمله بالا- از آن میگذریم. اگر میخواهید زندگی بهتری داشته باشید، روی حل مشکلات تمرکز کنید؛ نه زندگی با مشکلات.
6.اوقات مردهتان را احیا کنید
شاید بگویید این موضوع چه ربطی دارد به پرورش قوای ذهنی؟! خب، تصور کنید در یک اتاق انتظار هستید یا در حال جمع و جور کردن وسایل اتاق. آیا ذهن شما خاموش است؟ یعنی فقط به باز شدن در اتاق فردی میاندیشید که منتظرش هستید و یا تنها در ذهنتان لباسهایتان را نظم و ترتیب میدهید؟ بدون شک این طور نیست. شما در حال فکر کردن هستید و متاسفانه خیلی وقتها در حال مرور حرفهای دیگران؛ و این یعنی اتلاف وقت! در حالی که با گوش کردن به یک نوار زبان یا یک کتاب صوتی میتوانستید مغزتان را در جهت مثبت حرکت بدهید. شما در هر سال، حداقل 200 ساعت را در ماشین میگذرانید. فکر نمیکنید در این 200 ساعت میتوانید حداقل چند آلبوم موسیقی، کتاب صوتی و... گوش کنید؟
7.زبان یاد بگیرید
تحقیقهای مختلف نشان داده است که یادگیری یک زبان جدید میتواند عمر فعالیت ذهنی را بالا ببرد؛ میتواند دریچه نگاه را عوض کند و این میتواند یک تمرین عالی برای ذهن به خواب رفته خیلی از ما باشد.
8.رزماری استشمام کنید
استشمام بوی گیاه رزماری میتواند باعث تمرکز شود و این چیزی است که تجربه بسیاری از افراد به علاوه تحقیقات بر آن صحه گذاشته است. امتحان کنید! رزماری در قفسه ادویه آشپزخانه خیلی از خانهها پیدا میشود.
9.آگاهی را تمرین کنید
کلمه و حالت مقابل تمرکز کردن، گیج زدن است. شما وقتی تمرکزتان را از دست میدهید گاهی قادر به انجام دادن کارهای خیلی عادی خود هم نیستید؛ مثلا یک روز برای پارک ماشینتان دچار مشکل میشوید و هر کاری میکنید نمیتوانید یک پارک ساده را انجام بدهید. چرا؟ چون ذهن شما مغشوش است و نمیتواند تجزیه و تحلیلهای درست داشته باشد.
باید یاد بگیرید چگونه ذهن شلوغتان را که مدام به هر طرف سرکی میکشد، متوقف کنید. موضوعی را که باعث این به هم ریختگی شده است را پیدا کنید.
گاهی دلیل این اغتشاش ذهنی شما خیلی پیش پا افتاده است. شما در ذهنتان به دنبال یک شماره تلفن میگردید یا ذهنتان مشغول این قضیه شده که چک شما پاس شده یا نه؟ یا حقوقتان واریز شده؟ همین اغتشاشهای کوچک گاه باعث مصیبتهای بزرگ میشود چون جلوی دید درست مغزتان، یعنی همان گاوصندوق خاکستری ارزشمندتان، را میگیرد و آن را تیره و تار میکند.
10.نوشتن را جدی بگیرید
نوشتن به دلایل بسیاری برای فعالیت ذهنی شما مفید است. با نوشتن میتوانید به ذهنتان بگویید چه چیزی مهم است، چه کاری را باید انجام بدهید، چه کاری را میتوانید به آینده واگذار کنید و گاهی احساس واقعیتان را بروز بدهید. داشتن یک دفترچه کارهای روزانه خیلی مهم است. فرقی هم نمیکند شما اهل نوشتن حساب و کتاب ریاضی در آن باشید، شعر بنویسید، برنامه فردایتان را یادداشت کنید، داستانی را بنویسید یا نقلقولی را. نوشتن در هر شاخهای که باشد میتواند ذهن شما را رشد دهد.
11.موتزارت گوش کنید
نتیجه تحقیقی در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است بچههایی که در حال آموزش پیانو هستند و یا به هر حال، ساز دیگری دارند؛ در حل معما بهتر از بچههای دیگری هستند که کلا با موسیقی رابطهای ندارند و هنگامی که تستی از آنها گرفته شده، بچههای گروه موسیقی درصد هوشیشان 80 درصد بالاتر از بچههای دیگری بود که به کل با موسیقی رابطهای نداشتند.
در یک تحقیق و بررسی دیگر هم به 36 دانشآموز در سه مرحله تستهای روان داده شد و قبل از اولین تست یکی از سونات موتزارت پخش شد. قبل از تست دوم یک موسیقی آرام و قبل از تست سوم هیچ موسیقی پخش نشد. نتیجه جالب بود. میانگین نمرات افراد در اولین تست: 119، دومین: 111 و سومین: 110 بود، یعنی گوش دادن به موسیقی موتزارت چیزی حدود 9 نمره روی بچهها تاثیر گذاشته بود.
12.حس ششمتان را تقویت کنید
داشتن حس ششم یکی از مهمترین قدرتهای ذهنی است. آدمهای بزرگ بسیاری دلیل موفقیتشان را در اعتماد کردن به این احساس میدانستند. افرادی مثل اینشتین که به این قدرت خود باور داشتهاند. ساده از کنار این حس نگذرید. اگر فکر میکنید ذهنتان در حال گوشزد کردن مطلبی به شماست، آن را جدی بگیرید.
13.موذیهای آلرژیزا را بشناسید
اطرافتان را به دقت زیر نظر داشته باشید و مواد غذاییای را که برای شما مشکل ایجاد میکنند، بشناسید. بیماریهای گوارشی میتواند تاثیر زیادی روی فعالیت مغزی شما داشته باشد و خلل در فعالیت مغز؛ یعنی آدمی که مدام گیج میزند و به در و دیوار میخورد و نمیتواند درست عمل کند.
14.قدرت خواب را دستکم نگیرید
مدت زمانی که باید در طول شبانهروز بخوابید به طور متوسط 7 ساعت است اما آنچه مهمتر از کمیت زمان خواب است، کیفیت خواب است. گاهی 10 ساعت خوابیدهاید اما خسته و کسل هستید و گاهی تنها 3 ساعت خوابیدهاید اما نه احساس خوابآلودگی دارید، نه خستگی! اگر خواب راحتی ندارید، حتما به دنبال حل مشکل باشید چون خواب بد مساوی است با گریپاژ کردن موتور مغز.
نکته مهم دیگری هم که بسیاری از محققان به اهمیت آن اشاره میکنند، خواب کوتاه عصرگاهی است! یک چرت سبک میتواند مغز شما را برای ادامه روز شارژ کند. بهتر است کمی دور از چشم همکارها گاهی سرتان را روی میز بگذارید و...
15.تاثیر کافئین را روی خودتان آزمایش کنید
درباره کافئین و تاثیرات آن روی قدرت ذهن هم بررسیهای زیادی انجام گرفته است. این بررسیها دو گروه را کاملا از هم متمایز کردهاند؛ گروهی که کافئین باعث هوشیاری بیشترشان میشود و گروهی که کافئین، آنها را دچار کرختی و سردرد میکند.
شما با توجه به خصوصیات خودتان میتوانید کافئین را مورد استفاده قرار بدهید اما بسیاری از تحقیقها در این نقطه با هم موافق هستند که کافئین در زمان کوتاه مثبت و در بلندمدت روی فعالیت ذهنی بیاثر است.
16.از مصرف قندها بکاهید
کربوهیدراتها میتوانند در فعالیت ذهنی شما اختلال ایجاد کنند تا جایی که به شکر صفت افسردهکننده دادهاند؛ به طور مثال بررسیها درباره انسولین نشان داده وقتی انسولین وارد رگ میشود، موجب انقباض رگها و عدم خونرسانی درست میشود. این موارد را هم به شکر و اثرات منفیاش اضافه کنید: پاستا، نان سفید، چیپسهای سیبزمینی!
17.تندخوانی را یاد بگیرید
برخلاف خیلی از باورها، بیشتر ذخیرههای ذهنی ما همانهایی هستند که در زمان کوتاهتری خوانده شدهاند. تلاش کردن برای کوتاه کردن زمان یادگیری - به نوعی تندخوانی و تندفهمی- سرعت ذهن را بالا میبرد.
18.ورزش کنید
بررسیها نشان داده است که بعد از 10 دقیقه ورزش ایروبیک فعالیت ذهنی سرعت بیشتری میگیرد. اگر احساس میکنید ذهنتان خسته شده از جایتان بلند شوید و تنها 10 دقیقه پیادهروی کنید و یا حداقل درجا بزنید.
19.با دوستخیالیتان حرف بزنید
حتما با خواندن دو کلمه " دوستخیالی " خندهای به لبتان آمده چون یاد کودکی و دوستهای خیالیتان افتادهاید.
بعد از مرور این خاطره جالب است بدانید صحبت کردن و راهحل گرفتن از دوست خیالی میتواند راه خوبی باشد برای انتقال اطلاعات از ذهن ناخودآگاه به خودآگاه. برای رسیدن به این حالت - اگر این عادت را سالها است ترک کردهاید- خودتان را در حالت مکالمه با فردی قرار دهید که بسیار باهوش و فهمیده است.
از او سوال بپرسید و خوب به راهحلهایش گوش کنید! تعجب نکنید؛ مغز شما در حال جواب دادن به شما است!
20.نکتهبرداری کنید
وقتی در حال یادگیری هستید، یادداشتبرداری کنید و بعد از تمام شدن برنامه در مقابل جملههایی که نوشتهاید یک " چرا؟ " بگذارید و سعی کنید به آنها جواب بدهید؛ آنها را رد کنید یا برای قبول کردنشان دلیل بیاورید. با این کار در درجه اول باعث ثابت شدن مطلب در ذهنتان و در درجه دوم باعث بالا رفتن قدرت تحلیل خودتان میشوید.
منبع-خرد نیوز
5 روش برای دوپینگ دندانها
فلوراید روند پوسیدگی دندان را متوقف میکند و همچنین پوسیدگیهایی را که در مراحل اولیه و ابتدایی خود هستند، ترمیم میکند.
" خانم دکتر! من دندانهایم را همیشه مسواک میزنم ولی باز هم دندانهایم همیشه پوسیده است. نمیدانم واقعا باید چه کار کنم؟..." این حرفی است که بسیاری از بیماران به دندانپزشکشان میگویند ولی واقعا مشکل کار از کجاست؟ چرا دندانهای بسیاری از افراد نسبت به پوسیدگی بسیار مستعد است؟ هفته نامه سلامت، در مقاله ای 5 روش دوپینگ دندانی را معرفی می کند.
1. آدامس فلوراید دار
اگر شما بخواهید از پوسیدگی دندانهایتان پیشگیری کنید، آدامسها به شما کمک میکنند. آدامسهایی در بازار وجود دارند که حاوی " فلوراید " هستند. فلوراید را اغلب به آب آشامیدنی شهرها، نمک، شیر و شکر میافزایند.
فلوراید روند پوسیدگی دندان را متوقف میکند و همچنین پوسیدگیهایی را که در مراحل اولیه و ابتدایی خود هستند، ترمیم میکند. امروزه به " آدامسهای بدون قند " فلوراید افزودهاند. وقتی شما این آدامسها را در دهان میگذارید و میجوید، فلوراید از آدامس آزاد شده و در سطح مینای دندان شما مینشیند و به تدریج جذب ساختار دندان شده و مینای دندانتان را مقاوم میکند.
منظور از " آدامس بدون قند " این نیست که این آدامسها شیرین نیستند؛ بلکه برعکس، حتی ممکن است از آدامسهای معمولی هم شیرینتر باشند! تنها تفاوت این آدامسها با آدامسهای معمولی در این است که شیرینکنندههای مصنوعی که به " قندهای تخمیر نشدنی " معروفاند، در آنها استفاده شده است: اریتریول، ایزومالت، سوربیتول، زایلیتول و مانیتول از جمله این قندهای تخمیرنشدنی هستند. این شیرینکنندهها ( قندهای تخمیرنشدنی ) در نوشابههای رژیمی هم استفاده میشوند.
اگر آدامس دارای قند معمولی باشد، قند در اختیار باکتریهای پوسیدگیزای دندان قرار گرفته و این باکتریها با تولید اسید، باعث معدنیزدایی و در اصطلاح پوسیدگی دندانها میشوند، ولی قندهای تخمیر نشدنی نمیتوانند به وسیله باکتریهای پوسیدگی زا تجزیه شوند و از آنها اسیدی حاصل نمیشود و در نتیجه باعث پوسیدگی دندان نمیشوند. به همین دلیل است که دندانپزشکان جدیدا در کنار مسواک و خمیر دندان، " آدامسهای بدون قند و فلورایددار" را به بیمارانشان توصیه میکنند.
2. ژل فلورایددار
در مطبهای دندانپزشکی ژلهای خاصی به نام ژل فلوراید وجود دارد. ثابت شده است که کاربرد موضعی فلوراید به خصوص توسط دندانپزشک، باعث کاهش میزان پوسیدگی به خصوص در کودکان میشود.
در نتیجه کاربرد موضعی فلوراید برای کودکان و نوجوانان در مطبهای دندانپزشکی اکیداً توصیه میشود. دندانپزشک بعد از تعیین میزان استعداد ابتلای بیمار به پوسیدگی و احیاناً انجام درمانهای لازم اولیه مثل حذف پوسیدگیها، درمان با فلوراید را انجام میدهد.
در این نوع از استفاده از فلوراید دندانپزشک شما ابتدا سعی میکند که پوسیدگیهای دندانهای شما را درمان کند، سپس از دهان شما قالبگیری کرده و قاشقکهای مخصوصی برای درمان دندانهایتان با فلوراید آماده میکند.
گاهی هم این قاشقکها به صورت آماده در مطب وجود دارند، سپس ژل فلوراید در این قاشقکها گذاشته شده و روی دندانهای شما قرار داده میشود و چند دقیقه میماند. در این مدت نباید بزاق به دندانهایتان برسد، سپس ژل از روی دندانهایتان پاک میشود.
لازم است شما تا چند ساعت پس از این درمان از خوردن و آشامیدن خودداری کنید تا فلوراید جذب دندانهایتان شود. دندانپزشکان میگویند بهتر است شما هر سال این درمان را انجام دهید تا با این روش فلوراید کافی به دندانهایتان برسد.
این روش به خصوص به کودکان و نوجوانان توصیه میشود تا دندانهایشان از همان ابتدا مقاوم شود و در برابر پوسیدگی در امان باشد. دقت کنید که این روش و این ژلها باید حتما در مطب و زیر نظر دندانپزشک انجام شود تا از بلعیدن کنترل نشده مقدار زیاد فلوراید توسط کودک پیشگیری شود.
3. خمیردندان فلورایددار
استفاده از خمیردندان در هنگام مسواک زدن فواید متعددی دارد. اما اصلیترین و مهمترین فایده خمیردندان، اثر آن در پیشگیری از پوسیدگی دندانهاست که به علت وجود ماده فلوراید در خمیر دندانهاست.
تقریبا همه خمیردندانهای داخلی و اکثر خمیردندانهای خارجی فلورایددار هستند. اثر فلوراید خمیردندان در پیشگیری از پوسیدگی ثابت شده است و استفاده از خمیردندان حاوی فلوراید اکیدا توصیه میشود.
استفاده از خمیر دندان حاوی فلوراید میتواند بر حسب میزان خطر پوسیدگی دندانی، از این پوسیدگیها جلوگیری کند. همه خمیردندانها دارای میزانی از فلوراید هستند اما میزان فلوراید همه انواع خمیردندانها کافی نیست.
خمیردندانهای مناسب از نظر میزان فلوراید دارای 1300ppm تا 1500ppm فلوراید هستند. طبق مطالعات انجام شده میزان اغلب خمیردندانهای ایرانی حدود 1000ppm یا کمتر است. بنابراین به کارخانههای سازنده خمیردندان توصیه میشود که در برخی محصولات خود به صورت انتخابی میزان فلوراید را افزایش دهند.
نکته قابل توجه به خصوص در استفاده بچهها از خمیر دندان این است که فلوراید اولا مادهای سمی است و در صورتی که بیش از حد مجاز بلع شود، ممکن است به مسمومیت منجر شود و ثانیا، اگر میزان فلوراید دریافتی بیش از حد باشد، به ایجاد لکههای سفید روی دندانها منجر میشود که به آن فلوروزیس میگویند.
4. دهانشویه فلورایددار
در حال حاضر دهان شویههای فلوراید دار ( مثل همان دهانشویههایی که در مدارس استفاده میشوند ) در کنار ژلها و خمیر دندانهای فلورایددار و چند محصول دیگر در دسترس قرار دارند و باعث عملکرد موضعی فلوراید میشوند.
استفاده از دهانشویههای فلورایددار یکی از روشهای موضعی استفاده از فلوراید است که هماکنون نیز طرح همگانی استفاده از آن در مدارس کشور در حال اجراست. این طرح به صورت استفاده یک روز در هفته از دهان شویه توسط دانشآموزان با نظارت مسوولان مدارس انجام میشود.
استفاده از هر گونه دهانشویه فلورایددار برای کودکان زیر 6 سال ممنوع است، مگر اینکه دندانپزشک تجویز کند. چون کودکان این دهانشویه را میبلعند و باعث مسمومیت آنها با این ماده میشود. اگر شما این دهانشویه را از داروخانه میخرید، هفتهای یک بار از آن استفاده کنید.
5. آبنبات فلورایددار
این فوقالعاده است که شما با مکیدن آبنبات بتوانید دندانهایتان را در برابر پوسیدگی مقاوم کنید؛ چون تا به حال احتمالا فقط این را شنیده بودید که آبنباتها و شکلاتها، دندانها را پوسیده میکنند، ولی آبنباتهای حاوی فلوراید درست اثر عکس دارند. این آبنباتها حاوی شیرینکننده مصنوعی هستند و در عین حال با مکیدنشان فلوراید در دهان شما آزاد کرده و روی دندانهایتان رسوب میکند.
منبع-ابهام لینک
کلید ازدواج پایدار در دست مردان!
.به گزارش مهر، برپایه این بررسیها، مردانی که در برق انداختن کف پوش خانه و نگهداری از فرزندان به همسر خود کمک میکنند با کمترین میزان خطر جدا شدن مواجهند.
بیشک این خبر برای مردانی که ترجیح میدهند به جای کمک کردن در کارهای خانه، بقای زندگی خود را با خرید یک هدیه تضمین کنند چندان خوشایند نیست.
این محققان به منظور دستیابی به این نتایج سه هزار و 500 زوج انگلیسی دارای فرزندان متولد شده در دهه 70 را مورد بررسی قرار دادند و از آنها سئوالات دقیقی در مورد انجام کارهای خانه، نگهداری از بچه ها زمانی که آنها زیر پنج سال داشتند و خرید خانه پرسیدند.
این بررسیها نشان داد که بیش از نیمی از مردان هیچ کاری در خانه انجام نمیدادند. در حالی که یک چهارم مصاحبه شوندگان اظهار داشتند که حداقل دو مورد از این تکالیف را انجام میدادند. یک چهارم بقیه نیز حداکثر سه یا چهار مورد از این کمکها را میکردند.
نتایج این بررسیها حاکی از آن است که حدود هفت درصد از زوجهای شرکت کننده پیش از آنکه فرزندان آنها به سن 10 سالگی برسد از هم جدا شدند و 20 درصد از زوجها نیز تا پیش از رسیدن تولد 16 سالگی فرزند خود جدا شده بودند.
سایر مردانی که در کارهای خانه به ویژه نظافت و نگهداری از فرزندان به همسر خود کمک میکردند ازدواج پایدارتری داشتند.
براساس گزارش تلگراف، این محققان در این خصوص توضیح دادند: "خطر طلاق در بین مادرانی که بیرون از خانه کار میکنند زمانی که مرد در کارهای خانه کمک و از بچه ها مراقبت میکند تا حد چشمگیری کاهش مییابد (آمار طلاق در بین زنانی که بیرون از خانه کار میکنند بسیار بالا است).
در حالی که ازدواجهایی که در آن پدر کار نمیکند و تمام وقت خود را به کارهای خانه اختصاص می هد به همان پایداری ازدواجهای سنتی است که در آن مرد باید بیرون از خانه کار کند و زن باید به کارهای خانه رسیدگی کند."
نتایج این تحقیقات نشان میدهد با توجه به اینکه انتظارات و توقعات زنان و مردان از سال 1975 تاکنون تغییر کرده است میان رفتار شوهران و ثبات زندگی زناشویی یک ارتباط مستقیم وجود دارد.
منبع-خرد نیوز
افتادن دكور بر سر بازیگر «فیتیله جمعه تعطیله»!
به گزارش ایسنا علی فروتن بازیگر برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» روز جمعه در استودیو 25 صدا و سیما حاضر شده بود و به ایفای نقش در چند آیتم از این برنامه هم پرداخت؛ اما در ادامه، افتادن دكور روی بازیگر «فیتیله جمعه تعطیله» آسیبدیدگی وی را به همراه داشت و فروتن به سرعت به بیمارستان منتقل شد.
محمد مسلمی، كارگردان و یكی از بازیگران برنامهی «فیتیله جمعه تعطیله» در گفتوگو با خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، به توضیح این حادثه پرداخت و گفت: پس از افتادن دكور برروی آقای فروتن ایشان به بیمارستان منتقل شدند و هنوز نیز اثرات آسیبدیدگی در چهره ایشان مشهود است.
او با ابراز گلایهمندی از دكور اختصاصیافته به برنامه «فیتیله جمعه تعطیله»، خاطرنشان كرد: شرایط بدی در استودیوی ما حاكم است و ما هر هفته ترس بروز اتفاقی را در این استودیو داریم؛ این استودیو به لحاظ فنی هیچ تجهیزاتی ندارد و گاه فكر میكنیم مدیران از وضعیت ما بیخبر هستند.
او تأكید كرد: ما به دنبال آن هستیم كه برنامه ارتقا پیدا كند ولی اگر وضعیت به همین نحو دنبال شود، مجبوریم برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» را تعطیل كنیم، چون استودیوی حال حاضر (استودیو 25) گنجایش آنچه ما میخواهیم انجام دهیم را ندارد.
مسلمی خاطرنشان كرد: اتفاقاتی مانند آنچه برای آقای فروتن رخ داد، به ما تلنگر میزند كه اگر این دكور خدای ناكرده بر روی یكی از كودكان حاضر در استودیو افتاده بود، چه عواقبی را در پی داشت؛ آن وقت بود كه ما هرگز این حادثه را فراموش نمیكردیم.
این برنامهساز با بیان این كه مدیران همواره از ما حمایت كردهاند، در عین حال گفت: امیدواریم بعد از گذشت این مدت، صدایمان به گوششان برسد و همانطور كه همواره از برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» به عنوان برنامهای ویژه یاد میكنند، به این برنامه امكانات لازم را هم بدهند؛ ما این حق و حقوق را برای خودمان نمیخواهیم بلكه برای خدمتگذاری به كودكان خواهان دریافت این امكانات هستیم.
مسلمی با یادآوری اینكه برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» مدت هفتسال است كه در استودیو 25 اجرا میشود، تصریح كرد: این همه فیلم و سریال برای بزرگسالان ساخته میشود اما وقتی پای بچهها به میان میآید كه آیندهسازان این مملكت هستند هیچ كاری نمیكنیم و كودكانه نگاه میكنیم.
كارگردان «فیتیله جمعه تعطیله» در پایان از نامهنگاری تهیهكننده(مجید قناد) با شبكه كودك خبر داد و افزود:استودیویی كه درحال حاضر به برنامهی «فیتیله جمعه تعطیله» اختصاص یافته است، بسیار كوچك است ما قصد داریم آیتمهایمان را ارتقا دهیم، اما با استودیوی حال حاضر این امكان وجود ندارد پیش از این نیز آقای گلی در این استودیو آسیب دیدند و این دومین بار است كه این اتفاق میافتد.
منبع-ابهام لینک
بازداشت فوتبالیست تهرانی
وقتی گزارش یک کلاهبرداری میلیاردی به بازپرس دادسرای شمیرانات رسید، تیمی از ماموران پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت تحقیقات خود را برای بازداشت زن برجساز آغاز کردند. یکی از مالباختهها به بازپرس نیکصفت از شعبه پنجم دادسرای الهیه گفت: چند ماه پیش از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم زنی به نام سوسن در زمینه پیشفروش آپارتمان در خیابان دولت تهران فعالیت دارد.
وقتی برای بازدید زمینی که در حال گودبرداری بود رفتم زن جوان خود را مدیرعامل یک شرکت ساختمانی معرفی کرد و با ظاهرسازی و چربزبانی اعتمادم را به خود جلب کرد. به همین خاطر به یک بنگاه رفتیم و حدود 30 میلیون تومان به عنوان بیعانه پرداختم و قرارداد امضا کردیم. در قرارداد عنوان شد که اقدام به ساخت برج کرده و من آپارتمانم را تا سال آینده تحویل میگیرم و قرار شد مابقی پول را هنگام تحویل آپارتمان بپردازم. پس از 3 ماه وقتی برای بازدید آپارتمان خود به خیابان دولت رفتم ناباورانه دیدم که هیچ اقدامی در زمینه ساخت و ساز برج صورت نگرفته است. همان لحظه بود که متوجه شدم فریب یک زن کلاهبردار را خوردهام که همه حرفهایش دروغ بوده است. پس از شکایت این مرد روشن شد که بیش از 20 زن و مرد بدین شیوه در دام زن برجساز گرفتار شدهاند و همه با پرداخت 10 تا 40 میلیون بیعانه آپارتمان را پیش خرید کرده بودند.
همزمان با افشای کلاهبرداری 3 میلیاردی زن برجساز، خواهر و برادر این زن به دادسرای الهیه مراجعه کردند و راز وام یک میلیاردی را افشا کردند. خواهر سوسن به بازپرس نیکصفت گفت: زمینی که خواهرم ادعا کرده متعلق به خودش است و قصد برجسازی در آن را دارد و با پیشفروش آپارتمان برج پول کلانی به جیبزده، متعلق به پدرم است. این زمین ارثیه همه خواهر و برادرانم است که سوسن خواهرم با وکالتنامه و سند جعلی دست به این اقدام عجیب زده است. اما این پایان ماجرا نیست چون سوسن با استفاده از اسناد یکی از آپارتمانهای پدریام وام یک میلیاردی گرفته است. این در حالی است که اقساط وام را پرداخت نکرده و بانک، خانه را به حراج گذاشته و مصادره کرده است.
هرچه به او SMS میفرستم و او را به خانهام دعوت میکنم، جواب نمیدهد و ناپدید شده است. با روشن شدن کلاهبرداری 4 میلیاردی این زن 42 ساله، بازپرس نیکصفت دستور تحقیقات گسترده برای بازداشت این برجساز فراری را آغاز کرد. ماموران پاتوقهای احتمالی این زن را تحت محاصره قرار دادند اما هیچ اثری از وی به دست نیامد. کارآگاهان در شاخه دیگری از بررسیها تنها پسر 19 ساله این زن را تحت نظر قرار دادند تا اینکه سرنخی را پیش روی بازپرس قرار دادند.
تحقیقات حکایت از این داشت که تنها پسر کلاهبردار فراری با مادرش تماس تلفنی دارد. این پسر که عضو یکی از تیم های سرشناس تهران در رده نوجوانان است با دستور بازپرس در 18 اردیبهشتماه سال جاری هنگام تمرین در زمین فوتبال بازداشت شد. وی وقتی پیش روی بازپرس نیک صفت در شعبه پنجم دادسرای ناحیه یک تهران (شمیرانات) ایستاد با گریه ادعا کرد که اطلاعی از مخفیگاه مادرش ندارد.
وی در حالی که در حلقه مالباختههایی که از مادر کلاهبردارش شاکی بودند، گرفتار شده بود، گفت: پدر و مادرم سالها پیش از یکدیگر جدا شدند و من مدتی است که با یکی از دوستانم خانهای اجاره کردهام و با هم زندگی میکنیم. من اطلاعی از سرنوشت مادرم ندارم. اگر هم دست به کلاهبرداری زده است به من ارتباطی ندارد. من که نباید به جای او مجازات شوم!
وی با گریه ادامه داد: من را هنگام تمرین در زمین فوتبال بازداشت کردند در حالی که بیگناه هستم. پس از اظهارات این پسر فوتبالیست، بازپرس نیکصفت دستور داد که این پسر در زندان بماند تا زمانی که مادر کلاهبردارش خود را تسلیم کند.
منبع-خرد نیوز
دستمزد گلزار برای "دموکراسی تو روز روشن"
*فکر می کنید چه ویژگی در این فیلم باعث جذب بازیگران شد. با وجود اینکه بیشتر بازیگران شما از چهره های سینمای ایران هستند، چقدر برای رسیدن به نقش با آنها تعامل داشتید؟
- عطشانی:اولین قدم فیلمنامه بود که بازیگران ما را جذب کرد و بعد از مدتی خود را با شرایط تکنیکی کار هم وقف دادند. روز اولی که بازگیران برای قرار داد به دفترآمدند، عنوان کردم ما می توانیم با یکدیگر به تعامل برسیم تا نتیجه خوبی حاصل شود. در طول کار هم بازیگران این موضوع را پذیرفته بودند که "دموکراسی تو روز روشن" فیلم متفاوتی است و شرایط تولید آن خاص است.
* با توجه به توضیحاتی که ارائه کردید مشخص است شما خیلی با دقت تمام جزئیات را در مرحله تولید مورد بررسی قرار دادید، آیا زمان نوشتن فیلمنامه به حضور بازیگر خاصی فکر کردید و یا نقشی را در زمان نگارش بر اساس حضور بازیگری نوشته اید؟
- عطشانی: در زمان بازنویسی یکسری از بازیگران مد نظرما بود که با برخی ازآنها همکاری کردیم. قرار بود برای نقش ستوده از حضور محمدرضا شریفی نیا استفاده کنیم که به دلایلی این امر صورت نگرفت و با آقای فرخ نژاد به توافق رسیدیم. بیشتر انتخاب بازیگران پیشنهادات خودم بود و علیرضا شمس دستیار کارگردان نیز کمک زیادی به ما کرد.
* چطور برای نقش فرشته مرگ تصمیم گرفتید از حضور محمدرضا گلزار استفاده کنید .
- عطشانی: من برای نقش فرشته مرگ، سه کاندیدا داشتم که یکی از آنها گلزار بود که فکر نمی کردم با وی به توافق برسیم. دو بازیگر دیگر هم مصطفی زمانی و جلال دانایی فر که هم اکنون در مچموعه "کلاه پهلوی" در حال بازی است. وی به دفتر آمد و صحبت کردیم. مصطفی زمانی هم درگیر کار بود. اما تصمیم گرفتم با گلزار نیز وارد مذاکره شوم تا ببینم چه نظری دارد. در همان زمان بعد از توافق وی، آقای زم به صورت کتبی از وزارت ارشاد برای حضور وی استعلام کرد که موافقت شد.
* چرا تصمیم گرفتید با توجه به اینکه گزینه های دیگری نیز برای نقش داتشید از حضور گلزار استفاده کنید با توجه به دستمزد 90 میلیونی و حاشیه هایی که به همراه داشت.
- عطشانی: ما برای حضور در این فیلم با وی تماس گرفتیم که عنوان کرد برای بازی 100 میلیون دستمزد می گیرند و علیرضا شمس وی را راضی کرد که تخفیف داد و مبلع به 90 میلیون تومان رسید. فردای آن روز ساعت 10با آقای زم و گلزار جلسه داشتیم که آنها با هم به توافق رسیدند، البته رقم دقیق و نحوه قرارداد را آقای زم اطلاع دارند. آقای گلزار بازیگر فهیمی است . وی استعداد زیادی دارد و فرد معتقدی است. وقتی درباره نقش توضیح دادیم به سرعت با آن ارتباط برقرار می کرد.
* به نظر می رسد شما علاقه مندید برای هر نقشی حتی اگر کوتاه باشد از حضور بازیگران چهره استفاده کنید. آیادر انتخاب این بازیگران گیشه فیلم را هم مورد توجه قرار دادید.
- عطشانی: این فیلم با سرمایه بخش خصوصی ساخته می شد و باید به برگشت سرمایه آن فکر می کردیم. خود آقای زم معتقدند اگر این سرمایه برگردد دوباره در همین چرخه سینما استفاده می شود. به هر حال در انتخاب تمام بازیگران گیشه را هم مورد توجه قرار می دادیم. اما سعی کردیم از حضور بازیگرانی استفاده کنیم که به نقش نزدیک باشند. آن چیزی که در این فیلم درست رعایت شده، چیدمان این بازیگر است.
منبع-خرد نیوز
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه
موتور محرک مردان چیست ؟
تقریبا اکثر قریب به اتفاق افراد، هیجانات منفی ناخوشایند مختلفی را کم و بیش در زندگی خود تجربه میکنند که میتوان از این جمله هیجانات منفی به حس حسادت اشاره کرد.
این واقعه در مردان و زنان نمودهای متفاوتی داشته است، اما قدر مسلم برخی اوقات حسادت تا جایی پیش رفته که سبب ایجاد دوئلهای عشقی و در نهایت قتلهای ناخواسته و اتفاقی شده است.
عارف نظری که قائممقام گروه روانشناسی واحد علوم و تحقیقات تهران است در این گفتوگو به تعریف حسادت پرداخته و تاکید میکند:
«اساسا کسانی بیشتر حسادت میکنند که توانمندیهای خودشان را دست کم میگیرند و به موقعیت والای دیگران غبطه میخورند.» بحث دیگری که با این روانشناس در این مصاحبه، مطرح و بررسی شده است حسادت در میان مردان و زنان است تا آنجا که این متخصص تاکید میکند: مردان حسادت خود را رقابت جلوه میدهند.»
forum.patoghu.com
زنان زیبا برای سلامت مردان مضر هستند
نتایج یک تحقیق در دانشگاه والنسیا نشان میدهد که ملاقات با یک زن زیبا باعث افزایش هورمون استرس موسوم به کورتیزول در بدن انسان میشود.
این هورمون تحت تاثیر استرسهای فیزیکی و روانی در بدن انسان تولید میشود که می تواند در نهایت منجر به بیماریهای قلبی شود.
برای بررسی این موضوع ، محققان از 84 دانشآموز مذکر خواستند که هر کدام در یک اتاق نشسته و مشغول حل یک پازل شوند.در این اتاق دو غریبه که یک مرد و یک زن هم بودند نشسته بودند.
دانشمندان متوجه شدند زمانی که فرد غریبه مذکر اتاق را ترک میکند و دو مرد در کنار یکدیگر باقی میمانند میزان هورمون استرس آنها تغییری نمی کند ، اما زمانی که فرد مذکر اتاق را ترک میکند ، میزان هورمون استرس در شخص افزایش پیدا میکند.
کورتیزول در دوزهای کوچک میتواند تاثیرات مثبتی در بدن داشته باشد و میزان هوشیاری و سلامت کلی بدن را افزایش دهد .اما در صورتی که این هورمون به طور مداوم در بدن انسان باشد میتواند منجر به بروز بیماریهای پزشکی مانند بیماریهای قلبی ، دیابت و فشار خون بالا شود.
منبع-ابهام لینک
مردان را با کمی اسپری با احساس کنید!
محققان دانشگاه بن و موسسه بابراهام در کمبریج با استفاده از یک اسپری ساده هورمونی اکسیتوسین موفق شدند مردان را با احساس کنند.
اکسیتوسین هورمونی پپتیدی است که از هیپوتالاموس ترشح می شود و عملکردهای مختلفی دارد. مهمترین عملکرد این هورمون القای دردهای زایمان و تقویت رابطه احساسی میان مادر و نوزاد است. از دیگر عملکردهای این هورمون، توسعه احساسات، عشق و ایمان است.
در این تحقیقات 48 مرد مورد آزمایش قرار گرفتند. برای نیمی از آنها یک اسپری بینی اکسیتوسین و برای نیمی دیگر داروی پلاسیبو (بی اثر) تجویز شد.
سپس برای ارزیابی میزان احساسات آنها به این داوطلبان تصاویری از موقعیتهای احساسی مثل کودکی که گریه می کند، یک مرد غمگین و ... نشان داده شد و از آنها خواسته شد که احساسات خود را از اعماق وجود بیان کنند. به این ترتیب مشاهده شد که سطح احساسات همنوع دوستی مردانی که از اسپری اکسیتوسین استفاده کرده بودند تا حد چشمگیری افزایش یافت.
براساس گزارش تایم، این محققان در این خصوص توضیح دادند: "این هورمون توانایی حس کردن تجربیات دیگران را افزایش می دهد. سطح احساسی مردانی که در این آزمایش شرکت کردند به سطح احساسی رسید که به طور طبیعی ما از زنان انتظار داریم. این هورمون حتی می تواند برای بیماریهایی مثل اسکیزوفرنی و اوتیسم مفید باشد چون می تواند سطح اجتماع ستیزی و اجتماع گریزی را به ترتیب در افراد مبتلا به اکسیزوفرنی و اتویسم کاهش دهد."
منبع-سلامت
هويج خوردن را فراموش كنيد!
به گزارش سرويس علمي ايسنا، دانشمندان ميگويند شايد ديگر از اين پس نيازي نباشد كه براي بهبود ديد شبانهمان هويچ بخوريم چون به زودي و طي 18 ماه آينده عينكهاي ارزان قيمت، شيشههاي خودروها و يا حتي تلفنهاي همراه مجهز به اين فنآوري وارد بازار خواهند شد كه اين وظيفه را به خوبي انجام خواهند داد.
ابزارهاي كنوني ديد شبانه از مقادير زيادي جريان الكتريسيته با هزاران ولتاژ و لنزهايي با شيشههاي فوقالعاده سنگين استفاده ميكنند تا با ايجاد خلاء بتوانند عمل كنند اما در عوض اين فيلم جديد كه منطبق با فنآوري تلويزيوني صفحه مسطح ابداع شده بدون خلاء و با استفادهه از چراغهاي الايدي كم مصرف و آلي كار ميكند.
اين ويژگي باعث ميشود وزن وسيله جديد فوقالعاده كاهش پيدا كرده و به 10 گرم برسد كه فقط چند ميكرون ضخامت دارد.
محققان هم چنين در نظر دارند اين فناوري را براي اندازهگيري گرما توسعه دهند.
جزئيات دستاورد جديد در مجله "مواد پيشرفته" منتشر شده است.
منبع-خرد نیوز
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه
برای لاغری شکم
کمربند لاغری بخار استیم بلت اولین کمربندی لاغری می باشد که با تولید بخار سبب عرق بیشتر و مراقبت از پوست شما در زمان کمتر به نتیجه مطلوب و بهتری برسید در طراحی استیم بلت دانشمندان آلمانی ار جدیدترین تکنولوژی جهان استفاده کرده اند که برای از بین بردن چریبهای قدیمی و هم چربیهای که تازه هستند یک محرک قوی بوده و صد در صد بازدهی داشته باشد به دلیل داشتن اعتماد کامل به این کالا همه شرکتهای تی وی مارکت در همه جای دنیا به مشتری تحویل می دهند استیم بلت یا کمربند بخاراز قدرت بخار که باعث شکستن چربیهای اضافه زیر پوست شده و با بالابردن گردش خون و همچنین تعریق بسیارزیاد در ناحیه کلیه این چربیهای اضافه را بیرون کشیده و شما را به سایز مورد نظر میرساند همچنین با داشتن این کمربند بی نظیر دارای پوستی بدون ترک و شفاف خواهید شد چون عمکرد استیم بلت مانند یک سونای بخار واقی است البته نه سونای خشک
استیم بلت جهت از بین بردن ترکهای پوستی و درمان درهای عضلانی بسیار مفید بوده وکلیه ترکهای ناشی از حاملگی چاق و لاغری و دردهای مزمن روماتیسمی و آرتریت را از بین میبرد این کمربند از طریق بخار آب کار می کند و در زمان کمتر به سایز دلخواه خود خواهید رسید. steam belt این کمربند با یکسال گارانتی تعویض و پنج سال خدمات پس از فروش برای شما هموطنان عزیز ارائه خواهد شد. کمربند لاغری استیم با نیرویی جادویی بخار وزن شما را در کوتاهترین مدت پایین خواهد آورد و باعث می شود چربیهای زاید از بدن دفع شود. کمربند لاغری استیم بهترین و سرعترین راه برای لاغری شما
زمان تحویل کالا در شهرستان حداقل 48 ساعت الی 72 ساعت در صورت نیاز فوری از طریق تیپاکس و اتوبوس امکانپذیر است وهزینه این نوع با مشتری است خرید عمده شامل3% تخفیف میباشد
برخی از امکانات و قابلیتها:
تحویل مبلغ کالا در شهرستان و خارج از کشورازطریق بانک ملی-ملت و صادرات است
ارسال کالا در تهران تحویل مبلغ در زمان تحویل کالا می باشد
درشهرستان به وسیله پست پیشتاز رایگان ودر تهران به وسیله پیک
تولید بخار سبب عرق بیشتر
جدیدترین تکنولوژی جهان
محرک قوی چربی
قدرت بخار که باعث شکستن چربیهای اضافه زیر پوست
ازبین برنده کلیه ترکهای ناشی از حاملگی چاق و لاغری و دردهای مزمن روماتیسمی
از بین بردن ترکهای پوستی و درمان درهای عضلانی
دارای پوستی بدون ترک و شفاف خواهید شد
قیمت:110000 تومان برای سفارش محصول روی لینک زیر کلیک کنید
کلیک
چطور لباس عروس خود را انتخاب کنیم ؟
ما توصیههای را به شما میدهیم :
این کار باید یک ماه قبل از روز عروسی و جشنتان شروع شود تا زمان کافی برای انتخابی شایسته را داشته باشید. به سایتها، مجلات و سالنها نگاهی بیندازید چون وقتی چندین لباس را مشاهده میکنید، متوجه سلیقه خود میشوید و میفهمید که چه نوع لباسی مد است و شما بیشتر از چه نوع سبکی استقبال میکنید.
بعضی از افراد مایل هستند که لباس عروشان دوخته شود به این عروس خانمها میگوییم که شما باید حداقل شش ماه قبل، لباس خود را برای دوختن به خیاط بسپارید تا زمان کافی برای آماده شدنش داشته باشد و نگران خوب یا بد شدن لباستان نباشید. و لباستان دو هفته قبل از جشن آماده باشد و آن را چندین دفعه و در ساعات مختلفی از روز و حتی شب هنگام نیز بپوشید که اگر مشکلی دارد متوجه شوید و آن را اصلاح کنید. افرادی که تمایل دارند لباسشان را آماده تهیه کنند نیز باید 2 ماه قبل از روز جشن خرید خود را انجام دهند.
انتخاب برای این افراد سادهتر و راحتتر میشود زیرا دیگر نگران خوب یا بد شدن لباسشان نیستند و آن را در یک روز خریداری میکنند. خیلی از خانمها هستند که دو هفته مانده به روز جشن تازه به فکر لباس عروسشان میافتند این کار اشتباه است چون با عجله لباسی را که دوست ندارید انتخاب میکنید زیرا دیگر زمانی برای جستجو ندارید.
مسلما همه خانمها مانکن نیستند و استیل خوبی ندارند. باید لباسی را انتخاب کنند و بپوشند که زیبایی بیشتری به آنها بدهد.
شانههایتان، فرم شکم و باسن و حتی اگر قدی کوتاه دارید قد شما را بلندتر نشان دهد و یا برعکس. بعضی از خانمها هستند که میخواهند لباسی متفاوت نسبت به بقیه داشته باشند و برای همین لباسهای با رنگهای متفاوت را انتخاب میکنند مثلا قرمز، سبز... همه این رنگها زیبا هستند اما در همه جای دنیا عروس در جشن ازدواجش لباس سفید، نباتی و یا مشتقاتی از رنگ سفید را میپوشد.
لباس و رنگی را انتخاب کنید که اگر ده سال دیگر عکسهای روز عروسیتان را نگاه کردید جیغ نزنید و از آن روز برای خود فاجعه ای نسازید. ما تغییر میکنیم ولی عکسهای ما تغییر نمی کنند. درست است که این روز مهمترین روز زندگی برای هرکسی است بخصوص برای عروس خانمها ولی این نکته را نیز بخاطر داشته باشید که برای شاهزاده شدن و زیباترین زن دنیا بودن بجز لباس راههای دیگری هم وجود دارد و همسران خود را برای خرید یک لباس فوق العاده دچار مشکل نکنید.
نکاتی مهم و جالب:
- حتما یک یا دو خانم دیگر نیز شما را برای خرید لباس عروسی همراهی کنند زیرا زنان نکات ریزتری در لباس را میبینند که همسر شما متوجه آنها نمی شود.
- هنگام خرید لباس، کفشهایی را که برای روز جشنتان در نظر دارید را نیز بپوشید و بعد لباس را خریداری نمائید. و همین طور با لباس خود بنشینید، بلند شوید، راه بروید، دستان خود را بازو بسته کنید تا مطمئن شوید لباس در همه قسمتها به شما میآید و در هیچ قسمتی احساس کشیدگی یا تنگی ندارید.
طریقه نگهداری و بسته بندی لباس عروس
نگهداری لباس عروس در یکی از جعبه های مقوایی با یک دریچه سلیفون ممکن است اشتباه بزرگی باشد. هیچ پارچه ای نباید برای مدت چندین سال در چنین جعبه مهر و موم شده ای، تاخورده باقی بماند؛ دریچه سلفون نیز می تواند رطوبت را در خود نگاه دارد و به پارچه آسیب برساند.
نگهداری پارچه های گرانقیمت و با ارزش کار سختی نیست. این کار را به درستی انجام بدهید و لباس های گرانقدر خود را حتی برای چندین دهه نگهداری کنید. طریقه نگهداری لباس عروس بهتر است با در نظر گرفتن نکات زیر باشد:
1- ابتدا پیراهن را به خوبی تمیز کنید. برخی لکه ها از قبیل لکه عرق، عطر یا الکل ممکن است در ابتدا قابل مشاهده نباشد، اما اگر پاک و تمیز نشود، به مرور زمان تیره تر می شود.
2- بین نگهداری لباس در جعبه و آویختن در قفسه لباس، یک کدام را انتخاب کنید. احتمالا نگهداری پیراهن در جعبه عملی تر است؛ اما آویختن لباس در قفسه، بهترین روش برای جلوگیری از ایجاد چین و چروک زیاد لباس است. تعداد زیادی دستمال کاغذی بدون اسید تهیه کنید. خواه بخواهید لباس را در جعبه نگهدارید و خواه آویزان کنید، به این دستمال ها نیاز دارید.
3- اگر می خواهید لباس را در جعبه نگهداری کنید، داخل یک جعبه مقوایی نازک بدون اسید را با دستمال کاغذی های بدون اسید بپوشانید. ابتدا پایین دامن را در جعبه بخوابانید و سپس پیراهن را به شکل آکاردئونی تا بزنید و دستمال کاغذی های مچاله شده را بین هر لایه پیراهن که تا می زنید، قرار بدهید. داخل قسمت سینه و آستین ها را با دستمال های مچاله شده پر کنید. روی پیراهن نیز چند لایه دستمال قرار بدهید و در جعبه را ببندید.
4- اگر می خواهید که پیراهن عروس خود را در قفسه لباستان آویزان کنید، یک جالباسی پهن را با پنبه نخی بپوشانید، سپس پارچه چیتی روی آن قرار بدهید. پیراهن را آویزان کنید و قسمت سینه، آستین ها و هر قسمتی که چین عمیقی دارد، با دستمال کاغذی های بدون اسید پر کنید. پیراهن را با یک کاور پارچه ای از جنس چیت بپوشانید و آن را در یک قفسه خنک و خشک آویزان کنید. دقت کنید که لباس های دیگر قفسه، این پیراهن را فشرده و له نکند.
5- هر سال وضعیت لباس را کنترل کنید. اگر آن را در جعبه بسته بندی کرده اید، آن را دوباره مرتب کنید طوری که تاها و چین ها در موقعیت متفاوتی قرار بگیرد. اگر پیراهن را آویزان کرده اید، کاور پارچه ای آن را بشویید.
منبع-ابهام لینک
بیوگرافی کامل حامد کمیلی
تاریخ تولد و محل تولد: متولد ۱۴ تیر ۱۳۶۱ – اصفهان
سمت هنری : بازیگر
سوابق تحصیلی : مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی ،کاردانی کامپیوتر و۱۰ سال فعالیت تئاتر
درباره ی حامد کمیلی و زندگی و علایق وی : کارش را با تئاتر در اصفهان شروع کرد و آن را در تهران ادامه داد. در رشته تئاتر از شاگردان فریدون
خسروی و گلاب آدینه بودهاست. او برندهٔ جایزهٔ بهترین بازیگران تئاتر از جشنواره فجر میباشد. دو کار ملک دل، به کارگردانی سعید سعدی و حرف ربط، به کارگردانی فریدون خسروی را آمادهٔ کار دارد.کمیلی پیانو و تار نیز مینوازد .
فیلم های سینمایی: وی اخیرا در فیلم سینمایی دو خواهر با محمدرضا گلزار و نیکی کریمی به کارگردانی محمد بانکی همبازی شده است.او هم اکنون مشغول بازی در فیلم سینمایی تردید به کارگردانی واروج کریم مسیحی است و در این فیلم با بهرام رادان و ترانه علیدوستی همبازی است همچنین برای بازی در فیلم پسر آدم دختر حوا(رامبد جوان)انتخاب شده است.در این فیلم مهناز افشار نیز بازی خواهد کرد.
مجموعه آثار حامد کمیلی :
- به دنیا بگویید بایستد(۱۳۸۵)
- خانه شش در (۱۳۸۶)
- نقش جهان (۱۳۸۶)
- ملک دل (۱۳۸۶)
- حرف ربط (۱۳۸۶)
- اغماء (۱۳۸۶)
- پیامک از دیار باقی(۱۳۸۶)
- پرواز در حباب (۱۳۸۵)
منبع-ابهام لینک
9 خطای آرایشی زنان
خیلی از خانمها لوازم آرایشی و بهداشتیشان را که در منزل استفاده میکنند، در کیف دستیشان میگذارند و همراه خودشان به خارج از منزل میبرند و حتی با آن به مسافرت میروند ولی متخصصان میگویند این یک اشتباه آرایشی است. آنها توصیه میکنند شما لوازم آرایشیتان را دو دسته کنید.
بخشی از وسایل را که جعبههای بزرگتری دارند برای استفاده در منزل قرار دهید و کیف کوچکی با لوازم ابتدایی برای بردن به خارج از منزل تدارک ببینید.
شما چند خطای آرایشی دیگر میشناسید که بین خانمها شیوع دارد؟ هفته نامه سلامت در گزارشی به 9 اشتباه آرایشی رایج بین خانمها می پردازد.
1.خطای روز و شب
لوازم آرایشیای را برای روز استفاده کنید که دوام کافی روی پوستتان داشته باشند تا مجبور نشوید مدام آنها را تجدید کنید. فراموش نکنید که آرایش روز باید بسیار سبک و کمرنگ باشد.
برای پشت چشم از سایههای روشن و محو استفاده کنید. رژلبهای کمرنگ برای روز بهترین و طبیعیترین جلوه را به چهره شما میبخشند. ریملهای ضدآب و رژلبهای مات بهترین دوام را در آرایش شما خواهند داشت.
2.خطای تعریق
برای حل مشکل پوستهایی که عرق میکنند. باید از مواد و محصولات ضدعرق که حاوی درصد بیشتری از نمکهای آلومینیوم هستند، استفاده کرد. میتوان از این محصولات به ویژه برای پوشاندن گردن استفاده کرد.
3.خطای لوسیون
شما میتوانید برای شست و شو و مراقبت از پوستتان از لوسیونهایی با ph کم استفاده کنید. این لوسیونها برای پوستهای خشک و حساس بهترین جواب را میدهند. لوسیونهایی که دارای ترکیب شیمیایی پنتانتریول هستند، برای برداشتن و جذب باکتریهایی که موجب جوشهای پوستی و سایر ضایعات پوستی میشوند، مناسباند. اگر پوست شما دچار خارش شده است، لوسیونهایی را برگزینید که حاوی ترکیب شیمیایی پولیدکانول باشند.
4.خطای دئودورانت
در صورتی که به تازگی اصلاح و از تیغ استفاده کردهاید یا پوستی بسیار حساس دارید، باید در انتخاب دئودورانت مناسب دقت کنید. بهترین دئودورانت برای شما دئودورانتی است که بدون الکل باشد یا حداقل مقدار بسیار اندکی الکل در ترکیب شیمیایی آن به کار رفته باشد، در این غیر این صورت دچار خارش و حساسیت خواهید شد.
5.خطای رنگ
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که بانوان در آرایش میکنند، انتخاب فوندیشن نامناسب برای پوستشان است، به همین علت، صورت بعضیها بسیار طبیعی و شاداب به نظر میآید و برخی دیگر از خانمها مثل این است که یک ماسک بر چهرهشان زدهاند. به طور کلی رنگ پوست بیشتر بانوان یک ته زمینه زردرنگ دارد و این تهرنگ پوست در بانوان آسیایی، آمریکای لاتین و برخی از مناطق آفریقا دیده میشود.
بنابراین برای اینکه پوستشان طبیعیتر به نظر بیاید، باید فوندیشنی را انتخاب کنند که یک ته رنگ زرد داشته باشد. بیشتر فوندیشنهای موجود در بازار، ته رنگ نارنجی یا صورتی رنگ دارند. به همین دلیل بانوانی که این رنگ فوندیشنها را استفاده میکنند، صورتی مصنوعی پیدا میکنند.
6.خطای شستشو
پوست، پیشزمینه یک آرایش است و شادابی و سلامت پوست اولین شاخص یک چهره زیبا است. برای اینکه لوازم و مواد آرایشی بهتر روی صورت شما بنشینند، پوست شما باید سالم و صاف و بدون چین و چروک و جوش باشد. در پایان هر روز صورتتان را با صابون ملایم و آب ولرم بشویید. غذاهای چرب و سرخ کردنی، سلامت پوست شما را تهدید میکنند.
7.خطای تثبیت
مشکل بسیاری از بانوان این است که پوست بسیار چربی دارند و لحظاتی پس از اینکه آرایش چهرهشان تمام شد، مواد آرایشی روی پوست آنها راه میافتد. راه حل این مشکل، استفاده از یک پودر سبک روی کل آرایش صورت است که آرایش را در محل خود تثبیت میکند. اگر شما بهویژه در مناطقی که آب و هوا گرم است زندگی میکنید یا مجبورید در یک مهمانی یا عروسی در هوای گرم ساعاتی را بگذرانید، لازم است حتما آرایش را با پودر، روی پوستتان تثبیت کنید.
8.خطای تقارن
اگر لبهای شما شکل متقارن ندارد، به آسانی میتوانید با استفاده از رژ لب این مشکل را حل کنید. فقط کافی است رژ لبهایی را انتخاب کنید که رنگ روشنتر و براقتری داشته باشند چون در این صورت، شما با استفاده از آرایش اصلاحی، نقایص صورتتان را پنهان کردهاید. این رژلبها، لبهای شما را پرتر نشان میدهند.
برای اینکه دندانهایتان را رنگی نکند، انگشتان را در در دهانتان قرار دهید و در همین حالت لبهایتان را روی هم بگذارید، رنگ اضافی رژ لب به انگشتان خواهد چسبید. برای اینکه لبهایتان خشک و ترکخورده به نظر نرسند، میتوانید پیش از استفاده از رژ لب، مقداری ویتامین E روی لبتان بمالید.
اگر سنتان بالای 40 است، از رژ لبهای مات استفاده نکنید بلکه به جای آن رژ لبهای براق را همراه خط لب به کار ببرید تا افتادگی و جمعشدگی لبهایتان کمتر به نظر بیاید. برای پاککردن لک رژ لب از روی لباستان، از گلیسیرین استفاده کنید و سپس لباستان را بشویید. برای اینکه لبهایتان را با استفاده از خط لب، آرایش کنید، باید ابتدا رژ لب و پس از آن، خط لب را دور لبهایتان بکشید. هیچگاه از رژ لب و خط لبی که با هم تفاوت رنگ زیادی دارند، استفاده نکنید چون جلوه زیبایی نخواهد داشت.
9.خطای فرچه
نخستین اشتباه رایج برای استفاده از رژگونه استفاده از رنگهای تند است. فراموش نکنیدکه همیشه یک ته رنگ، زیباتر و طبیعیتر جلوه میکند. رژگونه را در امتداد استخوان گونهتان به کار ببرید.
محل شروع آن باید خط رویش مو در کنار گوشتان باشد. برای اینکه گونههایتان برجستهتر به نظر بیایند، باید از یک پودر روشن در زیر استخوان گونهتان استفاده کنید.
رنگی را برای رژگونه انتخاب کنید که ته رنگ قرمز زیادی نداشته باشد چون در این صورت، چهره شما بسیار آفتابسوخته به نظر خواهد رسید. قبل از استفاده از فرچه مخصوص رژگونه، آن را حتما تمیز کنید و اضافات رژگونه را از لابهلای موهای آن بتکانید. برای پخش رژگونه، روی استخوان گونه، از حرکتهای نیمه هلالی فرچه روی استخوان گونه استفاده کنید.
فراموش نکنید که شما نباید رژگونه را تا نزدیکی پرههای بینی پخش کنید. برای آرایش روز از مقدار بسیار کمی رژگونه استفاده کنید چون چربی روی پوست شما رنگ را به خود گرفته و آن را شدیدتر نشان میدهد.
منبع-ابهام لینک
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه
گفتوگویی جدید با هانیه توسلی
از نحوه آشناييتان با بنياد كودك بگوييد.
آقاي اشكان تقيپور كه از دوستان من هستند، پارسال يك جشن براي بنياد گرفتند، دقيقا مثل همان چيزي كه امسال برگزار شد، كه من و چند تن از دوستان هنرمند ديگر هم دعوت داشتيم. من انجا با بنياد آشنا شدم.
يعني قبل از آن جشن آشنايي با اين بنياد نداشتيد؟
نه من اصلا بنياد را نميشناختم.
چه چيزي بنياد كودك شما را جذب كرد تا تصميم بگيرد كفيل كودكي شويد؟
من شيوه بنياد را دوست داشتم براي اينكه شيوهاش صرفا كمك به بچههاي درسخوان و با استعداد است. باعث ميشود تا بچهها به درس خواندن تشويق شوند. كمكهاي ما هديه محسوب نميشود بلكه جايزهايست براي بچههايي كه درسخوان هستند. يعني كساني كه معدل بالاتر و بهتري دارند، ميتوانند كمكهايي را از بنياد و كفيلهايشان بگيرند تا به تحصيلشان ادامه دهند. اين اتفاق بسيار خوبي است كه بنيادهاي خيريه ديگر هم قطعا كار مفيدي انجام ميدهند و بسيار هم زحمت ميكشند و لي اين مبنياد مشخصا بر روي تحصيل بچهها زوم ميكند و دست ميگذارد، به همين علت هم فكر ميكنم بايد حمايت شود.
بله اين اتفاق بسيار خوبي است كه ما به پرورش هرچه بهتر بچههاي بيبضاعت كمك كنيم، اما آيا صرفا بچههايي مورد حمايت قرارميگيرند كه درسخوان هستند اما شرايط را ندارند؟
بله بچههايي كه قبلا استعداد و توانايي خودشان را در درس خواندن نشان دادهاند اما توان مالي ادامه تحصيل را ندارند.
سوالي كه ايجاد ميشود اين است كه آيا بنياد به سراغ بچههايي كه توانايي و استعداد دارند اما به خاطر شرايط زندگي خانوادگي و اجتماعيشان افت تحصيلي داشتهاند يا اينكه نبوغشان متبلور نشده، ميرود؟ راحتتر بگوييم بنياد كودك چنين بچههايي را كشف ميكند؟
ببينيد من از جزئيات كار بنياد خيلي دقيق اطلاع ندارم، يعني نميدانم كه اينها چطور كار ميكنند، اما ميدانم كه بنياد كودك مددكارهايي را دارد كه آنها براي پيدا كردن بچههايي كه چنين شرايط خاصي را دارند جستجو ميكنند. و فكر ميكنم از مدارسي كه در نقاط محروم هستند اطلاعاتي كسب ميكنند تا بچههايي كه معدل بالا داشتهاند و ترك تحصيل كردهاند يا درسخواندن برايشان سخت شدهاند را شناسايي كنند. اما همانطور كه گفتم فكر ميكنم بيشتر به سراغ بچههايي درمناطق محروم ميروند اما خيلي در جريان جزئيات آن نيستم.
بچههايي كه در بنياد هستند رده سني خاصي دارند؟
فكر نميكنم.
يعني تا دانشگاه هم ميتوان كفيل آنها شد؟
نه فكر نمي كنم الان بتوانم كفيل بچه اي شد كه نوجوان 18 ساله است و دانشگاه قبول شده است. اما وقتي از خيلي قبلتر كفيلها اين بچهها را ميپذيرند و آنها را حمايت ميكنند، در تمام مدارج تحصيلي با آنها هستند حتي تا زماني كه وارد دانشگاه ميشوند يا اينكه كار پيدا ميكنند.
خودتان كفالت چند بچه را بر عهده داريد؟
من الان كفيل يك بچه هستم.
توانستهايد بچهتان را ببينيد؟! يعني اين امكان وجود دارد كه يك كفيل بچهاش را از نزديك ببينيد؟
بله اين امكان وجود دارد، من مدتها ميخواستم كفالت بچهاي را برعهده بگيرم اما چون خيلي درگير بودم تازه كفيل شدهام و به همين دليل هم هنوز بچهام را نديدم. ولي خيلي دوست دارم اين اتفاق بيفتد.
بچهها را از سر تا سر ايران ميتوان انتخاب كرد؟
بله سر تا سر ايران. حتي بنياد كودك شعبههاي مختلفي هم خارج از ايران دارد.
مثلا كدام كشورها؟
امريكا، سوئيس و امارات متحده عربي را مطمئن هستم.
بچه شما متعلق به شهر خاصي است؟
بله، او در تهران نيست.
دلتان نخواسته برويد و او را ببينيد؟
قرار شده تا درمورد ديدن بچهام با دوستان بنياد كودك فكر كنيم. خيلي فرق نميكند كه من به آنجا بروم يا او را به تهران بياوريم مهم اين است كه بتوانم او را از نزديك ببينم. ولي هنوز برنامهريزي دقيق نكردهام شايد چون تازه به بچههاي بنياد كودك پيوستهام (كمتر از دو ماه). اما دوست دارم تا براي آنها حتما كاري انجام بدهم.
اعطاي جوايز و هدايا چطور است و چگونه به بچهها اختصاص داده ميشود؟
براي اينكه يك بچه كفيل داشته باشد، افراد از طرق مختلفي عضو بنياد و كفيل ميشوند. از طريق دفتر بنياد يا سايت آنها معرفي ميشوند. اينكه كدام بچهها با چه شرايطي احتياج به كفيل دارند يعني تمام مدارك تحصيليشان هم موجود است، و حتي اينكه پدر و مادرشان در چه وضعيتي هستند و آيادر قيد حيات هستند يا نه؟! يا اينكه اوضاع ماليشان چطور است و اينكه وضعيتشان مسكنشان استيجاري است يا نه؟ با توجه به خواسته كفيل بچه انتخاب ميشود و ماهيانه 50 هزار تومان هم براي هر بچه بايد واريز شود. هديه و عيدي و كاردو هم جداست كه ميتوان آنها را به بنياد داد تا آنها برايشان بفرستند يا اينكه خودتان آنها را بفرستيد.
شنيدهام اگر هديهاي براي بچهاي تهيه شود و قرار باشد تا توسط بنياد كودك براي بچه ارسال شود، بنياد اين شرايط را فراهم مي كند تا از آن كودك با هديههايي كه توسط كفيل گرفته شده عكس يا فيلم بگيرد و كفيل را مطمئن كند كه كمكهاي آنها به دست بچههايشان رسيده؟
بله بنياد كودك اين كار را هم ميكند. البته اگر كفيلي بخواهد.اما همانطور كه گفتم من از پارسال تا امروز اين بنياد را ميشناسم و موفق شدمكمتر از دو ماه پيش كفالت بچهاي را قبول كنم. بيشتر هم به خاطر اهميت تحصيلي بجهها جذب آنها شدم.
مي دانيد كه چند بچه تحت پوشش اين بنياد است؟
فكرميكنم بيش از 4911 دانش آموز مستعد و خانواده هاي نيازمند آنان را در مقاطع مختلف تحصيلي از ابتدايي تا دانشگاه تحت پوشش کمک هاي مستمر خويش قرار داده.
شما به عنوان يك هنرمند چقدر توانستيد براي بنياد تبليغات انجام دهيد و هنرمندان ديگر را جذب كنيد؟
ببينيد من از پارسال در جمعهاي خانوادگي يا آشنايان از بنياد حرف ميزدم و همه از اين مجموعه استقبال ميكردند. اما به لحاظ تبليغاتي من يك نفر هستم و تا جايي كه از دستم بر آمده يكي دو مصاحبه كردم كه وقتي مردم آن ها را بخوانند برايشان جذاب باشد و بتوانند سايت را ببينيد و در اين كار خير شريك شوند. اما فكر ميكنم، بنياد به تبليغات بيشتري احتياج دارد. بايد فعاليتش را گستردهتر كند مثل مصاحبههاي تلويزيوني و تبليغات حرفهاي و جديتر. ولي حضور هنرمندان، ورزشكاران و چهرههاي سرشناس بيشتر ميتواند تاثيرگذار باشد. الان هم چند هنرمند هستند كه در بنياد فعاليت ميكنند.
چه كساني؟
تا جايي كه من ميدانم، آقاي اصغر فرهادي، خانم مهتاب كرامتي، خانم هديه تهراني و خانم پريسا بختآور كفيل هستند و عضو اين بنباد هستند. اينكه ميگويم كفيل هستند به اين علت است كه عدهاي كفيل كودكان هستند وعدهاي هم. هميار آنها. هميار يعني اينكه از بنياد صحبت ميكنند و اگر جايي مصاحبه كنند از بنياد كودك حتما حرف خواهند زد. مثل كساني كه امسال به چشن آمدند؛ رضا كيانيان و رويا نونهالي و پارسال كه حسن فتحي و مونا زندي و امين حيايي و نيلوفر خوشخلق به اين جشن آمده بودند.
صحبت از آقاي فرهادي شد، شنيدهام قرار است تا ايشان فيلمي را براي بنياد كودك بسازد، شما در جريان هستيد؟
من هم مثل شما اين خبر را شنيدهام. و فكر مي كنم كه قرار است تا مستندي را براي بنياد كارگرداني كنند. اما به هر حال هرچهكه باشد مهم اين است كه از اين اتفاق خيلي خوشحالم و فكر ميكنم كه اتفاق بسيار مثبتي براي اين موسسه باشد. چون ايشان دارند كار بشيار ارزشمندي انجام ميدهند.
راجع به adopt كردن بچهها از طريق سايت بنياد بگوييد
كساني كه علاقهمند هستند تا از كم و كيف و چگونگي كفيل شدن و فعاليت بنياد اطلاعات كسب كنند ميتوانند به سايت اينترنتي http://childf.com/ مراجعه كنند. در اين سايت ميتوان بچههايي را پيدا كرد كه متعلق به جاهاي مختلفي هستند و شرايط خاصي دارند.
منبع : نسل امروز
10 فرمان زنانه برای رام کردن تندخوترین مردان دنیا
فرمان دوم: حرف بزن
برای این که همسرتان بفهمد شما اورا درک می کنید، خودتان را موظف کنید که هر روز به مدت کوتاهی در همین خصوص با او حرف بزنید؛ بیست دقیقه در طول یک روز که زیاد نیست. هست؟ حتی اگر جواب تان به این سؤال، مثبت باشد، باز هم این صحبت 20 دقیقه ای را ازهمسرتان دریغ نکنید، چون تأثیرش خیلی بیش از این 20 دقیقه ای است که در ذهن شماست. بی انصافی نکنید؛ نگویید که همسرتان ارزش این 20 دقیقه را هم ندارد!
فرمان سوم: تأییدش کن!
اکثر آدم ها دوست دارند که مورد تأیید باشند همسر شما هم مثل بقیه آدم ها. چه فرقی می کند!؟ تا می توانید به مناسبت های مختلف، همسرتان را تأیید وتشویق کنید؛ نه با استفاده از جملات کلیشه ای و مسخره که مثلا: «وای تو فوق العاده ای! بی نظیری! حرف نداری! و...» این حرف ها را دیگر هیچ مردی باور نمی کند. خودتان را خسته نکنید! دل تان باید با زبان تان یکی باشد. البته می دانم که کار سختی است.، ولی اگر بتوانید از عهده این کار سخت برآیید، قدم بزرگی در جهت تحکیم پیوند تان برداشته اید. موفق باشید!
فرمان چهارم: روی اعصاب اش راه نرو
شما خوش تان می آید که یک نفر مدام به تان بگوید این کار را بکن، آن کار را نکن و...؟! خب، مردها هم مثل خود شما، دل شان نمی خواهد همسرشان مدام از آنها بخواهد که زیرورو شوند! تا آن جا که می توانید، مردتان را همان طور که هست، قبول کنید. خیل از مردها از این که همسرشان بخواهد آن ها را مدام تغییر بدهد، آزرده خاطر و گاه خشمگین می شوند. به خاطر داشته باشید، آدم می تواند خودش را خیلی راحت تر عوض کند. عوض کرن دیگران خیلی سخت تر است.
فرمان پنجم: مغزش را گاز نزن!
اگر شوهرتان خسته است یا ذهن اش به هر دلیلی درگیر است و شما هم نیاز مبرم دارید که مطلبی را با او در میان بگذارید، لطفاً بلافاصله بروید سر اصل مطلب و حاشیه پردازی نکنید. مردها که اعصاب شان را از سر راه نیاورده اند! اگر نیاز به دانستن جزئیات داشته باشند، حتماً خودشان پرس و جو می کنند.
فرمان ششم: چرتکه نیانداز!
به هر طریق ممکن، محبت تان را به همسرتان ابراز کنید. برای محبت کردن هم چرتکه نیاندازید! دنبال یک موقعیت یا مناسبت خاص هم نباشید. خیلی از مردها هستند که از خود شما هم رمانتیک ترند.
فرمان هفتم: احترام بگذار
وقی همسرتان دارد از افکار و عقایدش برایتان صحبت می کند، توی ذوق اش نزنید. همیشه و درهمه جا نشان بدهیدکه برایش احترام قایل اید. وقتی همسرتان خسته از سر کار برمی گردد، خودتان را بی حوصله و مشغول به کار نشان ندهید و بی خودی در آشپزخانه دورخودتان نگردید. از ما گفتن بود...!
فرمان هشتم: امان بده!
تقریباً تمام آدم های روی زمین احتیاج دارند که در پایان روز، دوباره انرژی بگیرند و جسم و روح شان را بازسازی کنند. مردها هم که از مریخ نیامده اند! حتی اگر از مریخ آمده باشند، باز هم خوش شان نمی آید وقتی خسته و کوفته از سر کار برمی گردند، شما تمام اتفاقات روز را بلافاصله برایشان بازگو کنید. امان بدهید! بگذارید کمی استراحت کنند و بعد، آرام آرام شروع کنید به شرح ماوقع.
فرمان نهم: اعتماد کن!
اعتماد، حیاتی ترین عامل برای شکل گیری یک ازدواج موفق است. اگر به هر دلیلی به همسرتان اعتماد کامل ندارید، به جاسوسی متوسل نشوید، چون اوضاع خراب تر می شود. منطقی ترین کار این است که از یک آدم امین و دارای صلاحیت مشاوره بخواهید.
فرمان دهم: رفیق اش باش
رابطه تان را طوری با همسرتان تنظیم کنید که هم عاشق اش باشید، هم بهترین دوست و رفیق اش. برای این که بتوانید سال های سال، دوست و همراه همسرتان باشید، باید راه هایی پیدا کنید تا وقت بیشتری را با او بگذرانید و کارهای بیشتری را به کمک همدیگر انجام بدهید.
منبع:نشریه زندگی آیده آل شماره 41
حضور خواننده ایرانی درشبکه لسآنجلسی
به گزارش خبر آنلاین، بنیامین، خواننده سرشناس ایرانی و محسن رجب پور، مدیر شرکت ترانه شرقی که مدیریت گروه مشهور آریان را نیز بر عهده دارد در واپسین ساعت شنبه شب (11 اردیبهشت)برنامه ای به همراه علیرضا امیرقاسمی، مدیر شبکه ماهواره ای تپش حضور یافتند و به پرسش های وی پاسخ گفتند.
بهادری و گروهش به همراه رجب پور برای برگزاری کنسرت، هم اکنون در لس آنجلس به سر می برند.
منبع-خرد نیوز
همه بازیگر ها و آدم معروف هایی که یک روز معلم بودند؟؟؟
سروش صحت سال ها معلم شيمي بوده و آلان هم گه گداري اين درس را ترديس مي كند
من خيلي معلم باحالي هستم
آرامه اعتمادي: باورتان ميشود، بازيگر طنز و خوشخنده، كه اين روزها فيلمنامهنويس پركاري شده و گهگاهي هم كارگرداني مي كند يروزي معلم شيمي بوده، سروش صحت همان معلم است، معلمي كه خيلي خوب بلد بوده چطور تدريس كند و چطور شاگردهايش را هم بخنداند و هم به درس علاقهمند كند، البته بايد گفت كه به اين خندههايش نگاه نكنيد، چون خدا نكند كه اوجدي شود و بخواهد شما را كه شاگرد بازيگوشي هستيد دعوا كند! آن وقت بايد به دنبال يك سوراخ بگرديد و قايم شويد و قول بدهيد كه درس را گوش ميدهيد.قرار ما با او رد فرهنگسراي ارسباران بود، همان جايي كه خودش كلاس فيلمنامه نويسي دارد، گرچه او بازيگر شده و بايد خيلي راحت در مقابل مردم قرار بگيرد، اما راضي كردن او براي اينكه ژست معلمي بگيرد و يا پاي تخته كلاسي در اين فرهنگسرا بايستد، پروسه خاص خودش را داشت. در آخر هم مجبور شديم از شاگردان يك كلاس بخواهيم براي لحظاتي از اتاق درس خارج شوند تااين آقاي معلم ما بتواند راحت عكس بگيرد.
*يادم هست كه براي پرونده عيد همشهري جوان گفتيد، اگر بازيگر نميشديد، معلم ميشديد. چرا؟
بله، من تدريس كردن را چه خصوصي چه عمومي دوست دارم. انتقال چيزهايي كه ميدانم به ديگران برايم لذتبخش است.
*چه شد كه معلم شديد؟
در آن زمان من به دنبال يك كار ميگشتم كه از طريقش پول درآورم، تدريس خصوصي كاري بود كه به آن فكر كردم و عملي هم شد.
*اين در اتفاق در چه سالي افتاد؟
فكر ميكنم 74 يا 75 بود كه تا سال 79 هم تدريس خصوصي داشتم. يعني نزديك به 10 سال پيش.
*شما شيمي خوانديد و همان را هم تدريس كرديد؟
بله ليسانس من شيمي بوده و فوق ليسانسم هم آلودگي و حفاظت محيط زيست و درياست. اما دوست داشتم تا شيمي را تدريس كنم.
*چقدر تدريس كردن كار لذت بخشي است؟
براي من خيلي زياد. چون اصولا درس دادن را دوست دارم و فكر ميكنم كه خيلي هم معلم خوبي هستم. خودم اينطوري فكر ميكنم، مثلا درباره نويسندگي يا بازيگري نميدانم در آن خوب هستم يا نه؟! اما در معلمي ميدانم كه خيلي خوبم. خيلي راحت و خوب ميتوانم به بچهها درس دهم و با آنها ارتباط برقرار كنم.
*هميشه از اينكه معلم خوبي بوديد، ميگوييد... توضيح دهيد، يعني چطور معلمي بوديد؟
شوخ و شنگ و باحال. دوست دارم كه كلاس شيرين باشد، از هر روشي استفاده كنم تا كلاس افت نكند، سر كلاس خيلي پرانرژي هستم. هم ميتوانستم نكتهها را خوب منتقل كنم و هم به بچهها خوش ميگذشت و خوب هم سركلاس ياد ميگرفتند. اينكه ميگويم بچهها منظورم همه شاگردانم است، وگرنه همانطور كه گفتم كلاسهاي من خصوصي بود، البته كلاسهاي 3-4 نفره هم داشتم.
*چرا در مدرسه تدريس نكرديد؟
براي اينكه معلم خصوصي بودم! پولش بيشتر بود. در آن زمان آموزش و پرورش خيلي سخت استخدام ميكرد و من هم هنوز سربازي نرفته بودم. داشتم فوق ليسانس ميخواندم و درسم تمام نشده بود. كلي مراسم داشت.
*پس در حقيقت با تدريس خرج تحصيلتان را بدست ميآورديد؟
آنقدر رمانتيكش نكنيد! با تحصيل پول در ميآوردم خوب هم در ميآوردم. همين كافي بود.
*چرا با اين همه علاقه تدريس را ادامه نداديد؟
كار بازيگري و نوشتن خيلي درگيرم كرد، تا مدتها دركنار بازيگري و نوشتن تدريس هم ميكردم اما بعد از مدتي فرصتش را نداشتم و مجبور شدم تا يكي از آنهارا كنار بگذارم كه تدريس را كنار گذاشتم.
*حالا چرا شيمي؟
شيمي درس بسيار شيريني است. من كلاس اول و دوم دبيرستان هيچ چيزي از شيمي نميفهميدم يعني مثل يك نادان تمام عيار بودم. مخصوصا در كلاس دوم نظري. اما سال سوم پيشرفت كردم و در سال چهارم كه عالي شده بودم.
*اين همه تحول! چطور ممكن است؟
با معلم خوبي كه من را علاقهمند كرد. من در زندگيام فقط يك درس را تكماده كردم كه آن هم شيمي سال دوم بوده. براي همين شيمي سال دوم را خيلي خوب بلد بودم، درس بدهم چون ميدانستم كه كجاهايش براي شاگرد گير دارد و مشكل ايجاد ميكند.
*اسم معلمي كه باعث شد شما در درس شيمي موفق شويد را به ياد داريد؟
دو نفر بودند. يكي آقاي مهدويان بود و يكي آقاي كيانوَش.
*با شاگردهايتان در ارتباط هستيد؟
گاهي وقتها با بعضي از آنها در ارتباطم.
*به كنكوريها هم درس ميداديد؟
ابتداي كارم سال اول، دوم، سوم و چهارم دبيرستان را تدريس ميكردم اما در سالهاي آخر هم به كنكوريها شيمي ياد ميدادم.
*از درصد قبولي اين پشت كنكوريها در دانشگاه خبر داشتيد؟
اكثر قبول شدهاند. هميشه هم نتيجه كار شاگردهاي كنكوريام را پيگيري ميكردم تا ببينم قبول شدهاند يا نه؟! بگذاريد يك چيز جالب برايتان بگويم، امروز يكشنبه است، روز جمعه (يعني همين دو روز پيش) جايي دعوت بودم كه آقاي مهندسي بسيار خوش تيپ(!) جلو آمد و به من گفت: «من شاگرد تو بودم و الان مهندس شركت نفت شدم». بهش گفتم: «در دانشگاه چه چيزي خواندي؟» گفت: «شيمي!» خيلي احساس خوبي بود.
*سن كمتان باعث نميشد كه بچهها از شما حساب نبردند؟
نه، سنم خيلي هم كم نبود. اما چون آن موقع موهايم خيلي بلند بود و لباسهايم هم مدل خاص خودش بود. خانوادهها خيلي اعتماد نداشتند و با خودشان ميگفتند: «اين يارو كيه كه مياد به بچههاي ما شيمي ياد ميده»، مخصوصا كه از داخل اتاق صداي خنده و ريسه رفتن از داخل اتاق ميآيد پس اين چه ميشود! ولي خب اصرار شاگردها باعث ميشد تا بمانم و تدريس كنم. بعداز اينكه نمرهها ميآمد، خيالشان خيلي راحت ميشد، چون واقعا نبود كه من بخواهم شيمي ياد بدهم و كسي باشد كه نمره خوبي از شيمي نگرفته باشد.
*به خاطر داريد كه اولين شاگردتان چطور شما را پيدا كرد كه بعدها اين زير شاخهها زياد شد؟
اولين شاگردم ماجراي جالبي داشت. شايد خود آقاي قلمچي هم احتمالا اين را نداند، آقاي قلمچي اينقدر شناخته شده نبود، يك آموزشگاه خيلي جمع و جور در ستارخان داشت، كه همانجا هم خودش تدريس ميكرد. اصلا اين موسسه قلمچي امروزي وجود نداشت، فكر ميكنم كه در روزنامه خواندم كه كسي را براي معلم خصوصي ميخواهند. تماس گرفتم و رفتم پيش خود آقاي قلمچي، ايشان هم براي همان دفعه اول و البته آخر، دختر خانمي را به عنوان شاگرد به من معرفي كرد كه كلاس اول دبيرستان بود. من دو جلسه به او درس دادم. پول را به آقاي قلمچي داده بودند ايشان هم پورسانت خودشان را برداشتند و پول من را داد.
*و اينطوري شاگردانتان زياد شدند؟
نه. فقط و فقط همين يكبار را از طرف ايشان براي تدريس رفتم. چند وقت بعد از آن تدريس يكي از آشناهايم گفت «مگر تو شيمي تدريس ميكني؟» با اينكه من فقط دو جلسه به آن دختر خانم درس داده بودم اما گفتم: «من خيلي هم عالي اين كار را ميكنم.» از من خواست تا به دخترش كه كنكوري و كلاس چهارم دبيرستان بود شيمي را تدريس كنم. آن دخترخانم چند دوست ديگرش را هم معرفي كرد و اين رشته شكل گرفت. اما همان دو جلسه باعث شده بود كه من بتوانم اين كار را ادامه دهم. در شيمي يك مبحثي داريم به اسم chain reaction يعني واكنش زنجيرهاي. اين تدريس هم زنجيرهاي پيش رفت.
*شيمي درس تفهيمي است، رياضي خاصي كه ندارد...
خيلي كم.
*الان كسي از اطرافيان يا آشنايان از شما نخواستهاند كه به فرزندشان شيمي تدريس كنيد؟
چند وقت پيش، (خيلي سال پيش) صاحبخانهمان از من خواست كه به دخترش شيمي ياد بدهم كه اين آخرين كلاسهايي بود كه داشتم. فكر ميكنم الان ديگر يادم رفته بايد دوباره كار و تمرين كنم. براي درس دادن آدم بايد درس بخواند، معلمها يك جملهاي دارند كه هميشه آن را به كار ميبرند مادرم و پدرم هميشه ميگفتند، معلم يك شب از شاگرد جلوتر است. چيزي را كه شاگرد ياد ميگيرد، معلم شب قبلش آن را خوانده تا بخواهد آن را تدريس كند. چون من پدر و مادرم هر دو معلم بودند اين را خيلي خوب ميفهمم.
*خاطره خاصي از دوران تدريس داريد؟
خاطره كه زياد داريم. مثلا من به پاشا پاشاپور درس ميدادم كه قهرمان شمشيربازي ايران بود. وقتي درس را متوجه نميشد من عصباني ميشدم، ميگفت: «اين را دوباره درس بده!» وقتي ميگفتم: «نميتوانم، بايد گوش ميدادي» با زور دست من را ميگرفت و با تهديد ميخواست كه دوباره درس بدهم و من با ترس اين كار را ميكردم! (خنده)
*ميدانم كه شاگرد هنرمند هم داشتيد، از خاطرات درس دادن به آنها بگوييد؟
آره ولي نوشتني نيست! به هر حال خوش ميگذرد.
*سر كلاس عصباني هم ميشديد؟
بله.
*چطور؟
خيلي جدي، براي اينكه من الان هم مشغول تدريس بازيگري، فيلمنامهنويسي هستم. در راديو هم طنز در رسانه درس ميدهم.
*كسي را در اين دوران تنبيه كرديد؟
بله، سر كلاس شوخي و خندهمان را داريم اما اگر تمرينشان را انجام ندهند عصباني ميشوم و آنها را تنبيه ميكنم.
*تنبيه بدني؟
نه! تنبيه بدني چيه؟! رابطه خوب با بچهها اين هست كه هم شوخي كنيد، هم كارتان را انجام دهيد و اجازه دلخوري متقابل هم باشد.
*اين تدريسها با آنچه قبلا درس ميداديد، متفاوت است؟
معلمي، معلمي است.
*ولي تدريس جمعي...
تدريس جمعي باحاليهاي خودش را دارد، به من خوش ميگذرد، معلمي را دوست دارم.
*شما هم مثل ساير دبيرها عاشق درسي هستيد كه تدريس ميكنيد؟
بستگي دارد كلاس چطور باشد، اگر ارتباط خوبي برقرار شود، لذت دارد وگرنه اجباري ميشود. مثلا آن زمان كه شيمي درس ميدادم، نزديك فصل امتحانات از 6 صبح تا 12 شب كلاس داشتم! تكرار اين ماجرا آدم را خسته ميكند اما اگر كلاسهاي متنوع با درسهاي مختلف باشد فرق ميكند، چون شما ميدانيد كه با آدمهاي مختلف، روحيات گوناگون، استراتژيهاي متفاوت در ارتباط هستيد و خوش ميگذرد. البته الان به نسبت سالهاي قبل انرژي كمتري دارم مثلا كلاس فيلمنامهنويسي من شنبهها دوبار پشتسر هم است و بعد از كلاس دوم واقعا احساس خستگي ميكنم. چون خيلي زياد صحبت ميكنم و انرژي ميگذارم.
*دوراني كه شاگرد بوديد چه ذهنيتي از معلمها داشتيد؟
بعضي از معلمها را خيلي دوست داشتم. آقاي مهدوي من را به شيمي، آقاي نوروزيان به فيزيك و آقاي مهربد به رياضي علاقهمندم كردند. مثلا ما معلمي داشتيم به نام آقاي مرعشي كه براي انشا بود اما من به اين درس حس خاصي نداشتم. معلم خوب اين هست كه شما را به حوزهاي علاقهمند كند.
*شاگردهايتان را به خاطر داريد؟
بله
*همه آنها؟
نه خوب چون چهرهشان تغيير كرده اما اگر آدرس دهند، ميشناسم. مثلا همان مهندسي كه گفتم ديدمش تا فاميلياش را گفت، خودم تمام آدرسهايش را دادم، يادم آمد كه كجا زندگي ميكرد، خانوادهاش چطور بودند و...
*الان كه به روز معلم نزديك ميشويم، حس خاصي داريد؟
نه
*به كسي تبريك نميگويد؟
اوايل چرا. اصولا الان اكثر به اتفاق روزها حس خاصي ندارم.
***
کتایون ریاحی و معلمی در20سالگی
کتایون ریاحی هم سابقه تدریس در مدرسه را دارد، او که حالا مدتی است از بازیگری کناره گرفته، دو سال قبل مصاحبه مفصلی انجام داد. او درآن گفت وگو از همه چیز گفت از جمله شغل هایی که پیش از بازیگری به آن ها مشغول بوده است. او در همان گفت وگو گفت که در سن بیست سالگی معلمی را تجربه کرده :«حس ماجرا جویانه ای داشتم ازو اصلا به خاطر همین حس بود که دوست داشتم کار کنم، فکر کنم 165 سالم بود که کار کردن را همزمان با درس خواندن شروع کردم. در آن سال ها کار های متفاوتی آنجام دادم، مثل حضور افتخاری در انجمن حمایت از معلولین، یا کار در یک کارگاه تولید لباس و همچنین تریس در مدرسهه بیست سالم بود که معلم حق التدریس آموزس و پروش بودم و در مقطع راهنمایی تدریس می کردم. انهم با شاگردهایی که فاصله سنی اش با من خیلی زیاد نبود.»
آقای سوپر استار و تدریس معارف
سال گذشته همین موقع ها بود که با محمد رضا گلزار قرار بود ، گفت وگویی انجام دادم که او در این گفت وگو حرف های متفاوتی زد، حرف هایی که شاید تا به حال نزده بود. حرف هایی درباره روحیات و اعتقادات مذهبی اش. بحثمان از ارادت او و پدرش به حضرت امام رضا و انتخاب نام محمد رضا برای او شروع شد و به قسمت ختم شد. حرفهایی او درباره قسمت مثل معلم دینی هابود:«قسمت آدم هر چی باشه، همون می شه،هرچند که انسان دارای اراده است، اما اراده انسان در طول اراده خداوند است و همه چیز در نهایت به اون بالا بر می گرده.» هنوزش کلامش تمام نشده بود که وسط حرف هایش پریدم و گفتم چقدر مثل معلم دینی ها حرف می زنی که بلافاصله گفت:«مگر نمی دونستی معارف درس میدادم. من حدود سه سال کارم این بود و در کلاس های آموزش کنکور معرف و بینش اسلامی تدریس می کردم.»
آيا مي دانستيد كه سيد جواد هاشمي از 17 سالگي معلم بوده و ديني وقرآن درس مي داده است
همه از سر و كولم بالا مي رفتند
آرامه اعتمادي : سيد جواد هاشمي را حتما خيلي خوب ميشناسيد، همان بازيگري هميشه مثبت كه چهرهاش پر است از مهرباني، حالا بدانيد كه او روزگاري معلم بوده و حتي يكبار هم اين مهربانيها را كنار گذاشته و شاگردش را كتك زده. اما اين نتبيه باعث شده تا او بتواند دوست خوبي براي دانشآموزش شود و براي هميشه تنبيه را كنار بگذارد. سيد جواد جالب است بدانيد زماني كه فقط 17سال داشت وارد آموزش و پروش شد و به قول خودش آن زمان هنوز هم يك مو در صورتش در نيامده بود:« همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي من فعاليت ام را در انجمن اسلامي دانشآموزان شروع كردم. يك معلم تربيتي داشتيم كه تمام امر مدرسه را به من سپرد. سر صف براي بچهها صحبت ميكردم و از همان جا هم خوب حرف زدن را ياد گرفتم. يك روز آقاي جواهريپور كه بعدها مدير كل آموزش و پرورش تهران شد به مدرسه آمد و سخنراني من براي بچهها را ديد. همان جا به من گفت تو همين الان هم ميتواني معلم شوي و اين اتفاق افتاد.»
او به عنوان معلم ديني و قران از همان سال در مدرسه «وحدت» واقع در محله شاهژور كارش را شروع كرد:« اولين بار كه به مدرسه رفتم پسر تقريبا درشت هيكلي كنارم آمد و گفت: «خيلي گنده اي، كلاس ما ميآيي؟ همه گندهها كلاس ما هستند». رفتم ابلاغم را به مدير نشان دادم. مدير به من گفت: «واقعا ميخواهي تدريس كني؟ خيلي كوچكي!» حتي مدير به منطقه زنگ زد و گفت حداقل كسي را بفرستيد كه يك قد و قوارهاي داشته باشد(خنده).»
كلاس هاي جواد هاشمي اينطور كه خودش تعريف مي كند از آن كلاس هايي است كه بچه ها نه تنها خسته نمي شدند بلكه كلي با معلم و كلاسشان هم حال مي كردند:« بچهها با من خيلي رفيق بودند، آنقدر كه وقتي جبهه رفتم همه گريه ميكردند و وقتي برمي گشتم همه از سر و كولم بالا ميرفتند. از كلاس لذت ميبردند. شايد چون كلاس درس را نمايشي ميكردم.»
شايد تصور كنيد كه او چون معلمي با حال بوده، هيچ وقت دست روي كسي بلند نكرده ، اما انگار آنطوريكه
خودش مي گويد يكبار اين اتفاق افتاده:« يك بار بيشتر شاگردي را تنبيه نكردم كه هنوز هم از خودم كه اين كار را كردم، ناراحتم. همان سالهاي اول تدريس در همان كلاس زير زميني كه ديني ياد ميدادم. آن كلاس در زير زمين بود و از بالا يك سوراخ داشت كه ميشد پايين را ديد و همه چيز را زير نظر داشت. به بچهها گفته بودم در درس ديني تقلب نكنيد، هركس تقلب كند خودش ميداند و خداي خودش. از كلاس بيرون رفتم و از آن سوراخ بچهها را زير نظر داشتم. يكي از بچهها تقلب كرد رفتم و يك سيلي زير گوشش زدم. به من گفت: «آقا معلم از كجا فهميديد كه من تقلب كردم؟!» گفتم: «به من الهام شد». اما بعد از اين كارم خيلي ناراحت شدم. از او غذرخواهي كردم و گفتم: «كار تو بد بود اما كار من بدتر بود!» اسم آن پسر شهرام لك بود از اينكه يك معلم از او معذرت خواهي كرده تاثير گرفت و بچه بسيار خوبي شد. حتي بعدها با من به جبهه آمد.»
سيد جواد جز معلم هايي است كه با شاگردانش هنوز در ارتباط است:«با خيلي از شاگردانم در تماسم. بعضي از آنها 35-40 ساله هستند. كه تفاوت سني چنداني با من نداشتند. چون من در كانون حر براي بزرگسالان هم تدريس ميكردم. مثلا من 20 ساله بودم كه شاگرد 18 ساله داشته ام. شاگردان هنري هم تربيت كرده ام مثل علي لهراسبي، علي سليماني يا اميرحسين مدرس.»
محمد رضا شريفي نيا سال ها معلم كلاس اول دبستان بوده
به كلاس اولي ها ديكته سال ششم مي گفتم
مهدخت اكرمي: محمدرضا شريفينيا را در حال تدريس به كودكان دبستاني تصور كنيد، به نظر ميرسد خيلي خوب بتواند اين كار را بكند، اما اينكه چطور بتواند آنها را با خود همراه كند هم بايد ماجرايي داشته باشد. اين بازيگر امروزي يا همان آچار فرانسه سينماي ايران روزي معلم خوبي بوده، آنقدر كه توانسته مدرسهاي كه در آن تدريس ميكرده را با آموزش خاصي كه ميداده نمونه كند:«سال آخر دبيرستان بودم و نزديك به گرفتن ديپلم كه از طرف همان مدارس ملي كه در آنجا درس ميخواندم، دعوت به تدريس شدم. من هم رفتم و زير نظر مرحوم نيرزاده معلم كلاس اول دبستان شدم. سبك خيلي خاصي را در تدريس پايه ريزي كرده بودم كه با نمايش درس ميدادم. خيلي هم سر و صدا كرد و جزو مدارس نمونه كشور شديم. هر سال، كنكوري براي كلاس اول برگزار ميشد، كه تعداد زيادي آدم ميآمدند و ما مجبور بوديم از بين 40 نفر را انتخاب كنيم. نوع ارتباط و تربيتي كه با بچهها داشتيم فوق العاده بود.»
شريفي نيا از آن سال هايي كه به بچه هاي كلاس اولي درس مي داده با خوبي ياد مي كند و با قاطعيت مي گويد كه بهترين روش آموزشي را براي شاگردهايش به كار مي گرفته:« فكر ميكنم خيلي تخصصي آموزش ميدادم. شايد بر هيچ يك از كارهايي كه كردم صحه نگذارم بجز آموزشي كه به كلاس اوليها ميدادم. مطمئنم كه بهترين شيوه آموزشي را براي كلاس اوليها داشتم. به بچهها ديكته سال ششم ميگفتم و امتحان نهايي از آنها ميگرفتم. و حق هم نداشتند از 20 كمتر بگيرند، چون ميگفتم من درسم را داده ام، شما هم كه آدمهاي كم هوشي نيستيد پس نبايداشتباه كنيد، كسي هم كه قرار بود تنبيه شود، تنبيهاش اين بود كه مشق ننويسد، نه اينكه جريمه شود. يعني اگر اخلاقي ميكرد جريمهاش اين بود كه با سواد نشود.»
اما اين همه روش منحصر به فرد شريفي نيا براي آموزش كلاس اولي ها نبوده:« ما قصهاي داشتيم پسري به نام «اكبر» كه از روستا به شهر ميآيد و با آدمها برخورد ميكند. در طول سال اين قصه را تعريف ميكرديم و هر دفعه درسمان (حروف الفبا، رياضي، علوم اجتماعي، تعليمات اخلاق، قرآن) را يك جوري به داستان ربط ميداديم. مثلا يك روز با لباس محلي و يك طبق بر روي سر كه پر بود از لبو وارد كلاس ميشدم و شعر ميخواندم و به آنها «لام» درس ميدادم و رياضيات و درس اخلاق را هم در آن ميگنجاندم. كلاسهاي من هم به شكل دايره برگزار ميشد يعني همه دور هم مينشستيم و يكديگر را ميديديم و نمايش اجرا ميكرديم. هر كدام به نحوي در ماجرا شريك ميشدند.»
او هم مثل خيلي از معلم ها همچنان با شاگردهاي قديمي اش در ارتباط است:« از شاگردهايم هم چنان خبر دارم. بچههاي آن دوران دور هم جمع ميشوند و ميآيند و همديگر را مي بينيم. همهشان تحصيل كردهاند و آدمهاي موفقي در كارشان شدهاند. از همان دوراني كه درمدرسه با بچهها بوديم استفاده كرديم و با توجه به نياز كودكان شروع به نوشتن كتاب كردم. كتابهايي كه مينوشتم را براي آنها ميخواندم و نظراتشان را ميپرسيدم، تكميلاش ميكردم و بعد چاپش ميكردم.»
زهرا سعیدی یکی از بازیگرانی است که به مدت 22 سال دبیر بوده و زبان انگلیسی تدریس می کرده
از بچگي معلم بودم!
نازنين قنبري: مدتي پيش او را در سريال حضرت يوسف ديديد، عمهاي كه يوسف را بزرگ ميكرد و نگران او بود. زهرا سعيدي بازيگري است كه شايد كمتر كسي بداند او سالهاي بسياري به شغل دبيري مشغول بوده. اتفاقي كه از كودكي همراهش بوده و آن را ادامه داده است. تا آنجا كه از علاقهاش به بازيگري گذشته. با اين هنرمند به مناسبت روز معلم خاطرات دوران دبيریش را ورق زديم.
*چطور شد كه شغل دبيري را انتخاب كرديد؟
- (خنده) حقيقت به خاطر دل مادرم! (خنده) ايشان دوست داشتند كه من معلم شوم به خاطر همين بازيگري را مدتي كنار گذاشتم و دنبال رشتهاي كه در نهايت معلم شدم.
*پس در حين بازيگري آن را كنار گذاشتيد و دبير شديد؟
- بله
*براي چه مقطعي تدريس ميكرديد؟
- دبيرستان
*چه درسي؟
- زبان انگليسي
*يعني تحصيلات آكادميك آن را داشتيد؟
- بله من در دانشگاه شيراز درس خواندم
*با توجه به اينكه دبير آموزش و پرورش شدن سخت است، براي شما چطور آن مدرسهاي كه ميخواستيد پيشنهاد شد؟
- من در دانشگاه رشته زبان انگليسي قبول شدم، ابتدا به عنوان دانشجو براي كلاسهاي دوره راهنمايي تدريس ميكردم بعد مدركم را گرفتم و آن دوره تدريس جز سابقه من محسوب شد، اتفاقا آموزش پروارش خيلي استقبال ميكرد و مثل الان نبود، تشويق ميكردند، كمك هزينه ميدادند و راحت استخدام مي شديم.
*چه سالي استخدام شديد؟
- من ورودي 56 بودم و از همان زمان جز سابقه خدمتم حساب شد.
*آن زمان چه مدت بود كه كار بازيگري را شروع كرده بوديد؟
- بعد از گرفتن ديپلم به صورت قراردادي در اداره فرهنگ و هنر استان فارس استخدام شده بودم و قراردادي كار ميكردم.
*در همان جا هم تدریس کردید یا اینکه برای این کار به تهران آمدید؟
- هم فارس و هم تهران
*نام مدارسي كه تدريس كرديد را به خاطر داريد؟
- دبيرستان عترت و طاهرين.
*كدام منطقه؟
- عترت منطقه 9 بود و طاهرين منطقه 11
*الان وقتي به آن سالهاي دبيري نگاه ميكنيد چه احساسي داريد؟
- خيلي حال و هواي مدرسه را دوست داشتم و از همان دوران ابتدايي شاگرد داشتم! (خنده) بچههايي كه درسشان ضعيف بود را مي آوردند كه من به آنها درس ياد بدهم. اين حالت معلمي را از همان كودكي داشتم و هميشه كلاس تقويتي دوستانم را خودم برگزار ميكردم و عشق به دبيري ادامه داشت، خاطرات خوبي از دوران تدريسم دارم. هم معلم پسرها بودم و هم دخترها. در مدت دانشجويي راهنمايي براي پسران تدريس ميكردم.
*با شاگردهايتان در ارتباط هستيد؟
- بعضيهايشان. آقاي مهندسي هست كه الان در شيراز كار ميكند و مهندس برق و الكترونيك هست، با چند نفر از شاگردان دخترم هم در ارتباط هستم.
*اينكه در زمان دانشجويي تدريس ميكرديد پس فاصله سني كمي با شاگردانتان داشتيد.
- خيلي كم. سال اولي كه مشغول تدريس شدم و سر كلاس رفتم پسراني شاگرد من بودند كه قدشان از من بلندتر بود!
*اين برايتان سخت نبود؟
- هيجانش را بيشتر مي كرد.
*هيجان از چه بابت؟
- اينكه بتوانيد در هر وضعيتي درست رفتار كنيد، برنامه ريزي داشته باشيد. شاگردهاي اول من بچههاي روستا بودند كه براي فرار از بزرگي با سن بيشتر به مدرسه آمده بودند. برايم خيلي جالب بود كاري كنم كه درس برايشان جالب شود نه اينكه براي فرار از سربازي به سراغ آن آمده باشند، ميخواستم چيزي ياد بگيرند.
*شيوه تدريس خاصي داشتيد؟
- كلا آموزش زبان انگليسي بر اساس همان روشهايي كه در تدريس استادان آمريكايي و انگليسي ديده ميشود، صورت ميگيرد. كلاسهاي شاد، فعال و... بچهها بايد هنگام كلاس فعال باشند و زمان بين آنها تقسيم شود. بچهها هنگام كلاس من راحت بودند و گاهي از اتمام آن ناراحت ميشدند.
*چند سال تدريس كرديد؟
- 23 سال
*بعد از آن بازنشست شديد؟
- بله
*پيش آمد شاگردها را تنبيه كرده باشيد؟
- تنبيه را يادم نميآيد، اما تشويق تا دلتان بخواهد! از سالي اولي كه معلم شدم مدادهايي بود كه 2 ريال قيمت داشت و من به بچههايي كه موفقيت داشتند و پيشرفت ميكردند، اينها را هديه ميدادم. بعضي از بچهها هنوز آن مدادها را نگه داشتهاند و به من ميگويند.
*در آن 23 سال بازي نكرديد؟
- نه
*پيش آمد در دوره بازيگري شاگردها را به طور اتفاقي ببينيد و بشناسيد؟
- ميديدمشان اما آنها من را ميشناسند و آشنايي ميدهند. گاهي با پدر مادرهاي آنها برخورد ميكنم كه خودشان را معرفي ميكنند كه والدين چه بچههايي بودند.
*شغل دبيري مشكلات خودش را دارد و زحمات آنگونه كه بايد ديده نميشود، چقدر اين موضوع شما را اذيت ميكرد؟
- خيلي اما خب ميگويند به دنيا لبخند بزن حتي اگر دنيا جوابي به تو نداد. ما در آموزش و پرورش تقريبا گمنام بوديم. بهترين معلمها الزامي نداشت مسئولين آنها را ببينند، كسانيكه اهل اعتراض بودند ديده مي شدند ولي معمولا معلمها عده كثيري هستند و كسي نيست زحمت آنها را ارزش واقعي بنهد و زحماتشان ناديده گرفته ميشود.
*خاطراتي از دوران تدريستان داريد؟
- خاطرات كه خيلي زياد است اما در دوران دانشجويي كه تدريس ميكردم پسري بود به نام خداداد لاچيني كه از عشاير فارس بود، خيلي با استعداد بود. ما در مدرسه تئاتر گذاشتيم و نقش شازده كوچولو را بازي كرد. بعدها معلم زبان انگليسي شد و در روستايي در جهرم تدريس ميكرد تا اينكه سيل در جهرم اتفاق افتاد و ايشان فوت كردند.
*الان نقش دبير به شما پيشنهاد ميشود؟
- بله، زياد
*بازي در نقش دبيري سخت است يا آسان؟
- آسان، چون خودم هستم و مشكلي ندارم.
مهران رجبي، گرافيك درس ميدهد؛ آن هم خيلي جدي و اساسي
پسگردني هم ميزنم
مريم امير پور: مرد خوشخنده و خوشمشرب سريالهاي مختلف، سالهاست دارد گرافيك درس ميدهد. باور كردنش سخت است كه مهران رجبي با شمايل معلمي در كلاسي قدم بزند و نطق بچهها را بكشد
*چند سال است كه معلميد؟
من 18 سال سابقه تدريس دارم.
*درسي كه ميدهيد به درسي كه در دانشگاه خوانديد ربط دارد؟
فوقليسانس گرافيك دانشگاه تربيت مدرس دارم و به رشتهام مربوط ميشود. تدريس در هنرستان را هم خودم انتخاب كردم چون اهل كرج هستم و در آنجا رشته من زياد مدرس نداشت. به همراه يكي دو نفر از دوستانم سعي كرديم اين رشته را در هنرستان فارابي كرج پايهگذاري كنيم.
*شاگردانتان وقتي ميبينند معلمشان يك بازيگر معروف است چه واكنشي نشان ميدهند؟
بچهها خيلي به من لطف دارند. شانه به شانه معلمشان راه ميروند و مرتب عكس ميگيرند و احترام زيادي برايم قائل هستند.
*شما در كلاستان جدي هستيد يا دنبالهرو شخصيتي كه در فيلمهايتان داريد هستيد و زياد شوخي ميكنيد؟
كاملا جدي هستم چون اگر جدي نباشم نميتوانم كلاس را اداره كنم و اگر هم بچهها نمره پاييني بياورند بهانه خوبي است كه بگويند معلممان زياد شوخي ميكند و درس را جدي نميگيرد.
*اينكه بازيگر هستيد، چقدر روي حرفشنوي بچهها تاثير گذاشته؟
ايمان به يادگيري در بچهها بيشتر ميشود چون با يك آدم معروفي روبهرو هستند كه هم بازيگري ميكند هم تدريس. اين خودش كلي به بچهها انگيزه ميدهد.
*تا به حال شاگردانتان را تنبيه هم كردهايد؟
بله، بعضي اوقات پسگردني ميزنم.
*شما كه اين روزها سرتان حسابي شلوغ است. چرا هنوز اين كار را ادامه ميدهيد. مگر چي دارد؟
معلمي خيلي كار سختي است و مسؤوليت اخروي زيادي دارد. اگر كم بگذارد عذاب وجدان ميگيرد، از طرفي از لحاظ مالي هم چندان مناسب نيست
منبع : همشهري جوان
تازه ها:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
- سریس کامل ازسنگ شفادهنده فیروزه
- محلول درمانی رویش مو+شامبودرمانی ریزش مو
- گن يا تيشرت لاغري مردانه-لاغری سریع آقایان
- آدامس محرک اصل فرانسه
- افترشیو بعد از اصلاح بانوان
- کرم حجم دهنده و پروتز باسن LANCOME
- آنچه زنان باید در مورد مردان بدانند
- آنچه مردان باید در مورد زنان بدانند
- کرم مروارید(گونه گذاری و چاقی صورت)
- قرص افزایش قد:نچرال ولتز -NATURAL-WEALTH-
محصولات زیبایی:برای سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
لوازم:برای کسب اطلاعات بیشتر روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
محصولات زناشویی:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
|