با اين كه جوان است، اما جزو پيشكسوتان هنر ايران است، از نوجواني به دنبال نقشآفريني بوده و سالها تجربه كسب كرده است... و حالا يكي از بازيگران شناخته شده ايران زمين است. نگار فروزنده از جمله بازيگراني است كه خاطرات خوشي از او در ذهنمان نقش بسته است، بازيگر جواني كه هميشه به دنبال كسب تجربه و دانش است. از فروزنده به احتمال زياد، در ايام عيد فيلم سينمايي «اخراجيهاي 2» اكران خواهد شد، فيلمي كه انتظار ميرود مانند عيد دو سال پيش، كه «اخراجيهاي 1» در سينماهاي كشور اكران شد، سروصداي زيادي به پا كند... از وي سوالهاي زيادي پرسيديم كه خواندنش براي شما خواننده گرامي مجله خانواده سبز كه سالهاست با چهره او آشنا هستيد، ميتواند جذابيتهاي خاص خود را داشته باشد.
به چهرهتان ميآيد، آدم پرجنبوجوشي باشيد؟
فروزنده: خيلي آدم احساسي هستم گاهي اوقات آرام و گوشهگيرم و گاهي اوقات هم شيطون و پرحرف...
اين تضاد در زندگي اذيتت نميكند؟
فروزنده: نه، كاملا برعكس، باعث ميشود زندگي برايم جذابتر شود.
از دوران كودكيتان حرف بزنيد چطور بچهاي بوديد؟
فروزنده: اون موقعها خيلي شيطون و بازيگوش بودم در شيطنت دست همه بچههاي محل را از پشت بسته بودم، هيچ بچهاي حتي پسرها هم در محلهمان در شيطنت به گردپاهايم نميرسيد. يادم است براي خودم يك دارودستهاي درست كردم و سركوچهمان را بسته و اجازه نميدادم هيچ غريبهاي وارد كوچهمان شود!
با اين اوصاف الان چطور گاهي آرام و گوشهگير ميشويد؟
فروزنده: من روزي دو، سه ساعت ورزش ميكنم و همه انرژيام را در باشگاه صرف ميكنم و ديگر تواني براي شيطنت ندارم.
برگرديم به دوران كودكيتان، آن موقعها درستان چطور بود؟
فروزنده: تعريف چنداني نداشت، در دوران دبيرستان درسم بد نبود.
چند خواهر و برادر داريد؟
فروزنده: دو برادر به نامهاي اميراحسان و كيوان دارم، خودم هم فرزند دوم خانواده هستم.
رابطهات با برادرانت چطور است؟
فروزنده: انصافا خيلي خوب است شايد در كودكي باهم دعوا ميكرديم اما هميشه همديگر را عاشقانه دوست داشتيم و هواي همديگر را داشتيم.
يك انتقاد از خودت بكن؟
فروزنده: خيلي زود باورم و اين موضوع گاهي اوقات واقعا به من ضربه ميزند.
اولين مسوليت مهم زندگيتان را به خاطر داريد؟
فروزنده: بله، يادم است وقتي براي اولين بار به عنوان مبصر كلاس انتخاب شدم، خيلي احساس بزرگي ميكردم.
آشپزيتان چطور است؟
فروزنده: انصافا فوقالعاده است، هر كسي دستپختم را خورده تا مدتها طعم غذايم در ذهنش باقي مانده است در اين زمينه واقعا مدعي هستم، رقيب ميطلبم (باخنده) لوبياپلو و قورمهسبزي را خيلي خوشمزه درست ميكنم.
با اولين دستمزدت چهكار كرديد؟
فروزنده: تمام آن را لباس خريدم.
با آخرياش چطور؟
فروزنده: با آن هم دقيقا همين كار را كردم. (باخنده)
موقع خريد اهل تخفيف گرفتن هستيد؟
فروزنده: نه تنها تخفيف نميگيرم بلكه هميشه هم سرم كلاه ميرود.
چطور؟
فروزنده: معمولا فروشندهها قيمتها را با ما چند برابر حساب ميكنند وقتي هم به اين مسئله اعتراض ميكنم، ميگويند خانم شما ديگر چرا، فيلمتان كه 2 ميليارد فروخته است.... بنده خداها فكر ميكنند تمام پول حاصل از فروش يك فيلم به جيب من ميرود غافل از اينكه ...
نگراني عمدهات در زندگي به چه علت است؟
فروزنده: نداشتن امنيت شغلي، اين مسئله هميشه مرا آزار ميدهد.
مخاطب درد دلهايت چه كسي است؟
فروزنده: مادرم، حرف زدن با او بيش از هر كس ديگري آرامم ميكند.
هنوز مجردي؟
فروزنده: بله. اصلا به ازدواج فكر نميكنم، ازدواج براي من هيچوقت دغدغه نبوده است. هميشه با خود ميگفتم؛ من در 30 سالگي ازدواج ميكنم ولي حالا كه به اين سن نزديك شدم احساس ميكنم هنوز آمادگي ازدواج ندارم.
دوست داريد همسر آيندهتان همكارتان باشد؟
فروزنده: به هيچوجه، چون دلم ميخواهد حداقل آن كسي كه قرار است مسوليت زندگي من را قبول كند، امنيت شغلي داشته باشد.
حاضريد كارتان را به خاطر خواست همسرتان رها كنيد؟
فروزنده: هرگز، چون من قبل از ازدواج با او در مورد شرايط كاريم صحبت خواهم كرد.
رانندگيتان چطور است؟
فروزنده:انصافا خيلي خوب، با اينكه هميشه تند ميرانم ولي سعي ميكنم به قوانين رانندگي احترام بگذارم.
تصادف هم كرديد؟
فروزنده: خيلي كم پيش ميآيد ولي چند سال پيش تصادفي كردم كه تلافي همه اين سالها را درآورد و تا مدتها در بيمارستان بستري بودم.
شنيدم در مسابقات رالي هنرمندان هم شركت ميكرديد و حتي مقام هم آورديد؟
فروزنده: بله، منتها آن مسابقات بيشتر جنبه تفريحي داشته است.
چقدر با نگار فروزندهاي كه در نقشهايتان ميبينيم، فاصله داريد؟
فروزنده: من زندگي شخصي و كاريم را به دو قسمت تقسيم كردهام، من با آن نگار فروزندهاي كه بازيگر است خيلي تفاوت دارم و گاهي اوقات خودم را نماينده آن نگار فروزندهاي ميدانم كه بايد در مورد كارش توضيح داده يا مصاحبهاي كند.
چه چيزي با شدت در تو جريان دارد؟
فروزنده: گاهي اوقات شور و احساس ،گاهي هم منطق.
چه شد كه بازيگري را انتخاب كرديد؟
فروزنده: دليل اصلياش را واقعا نميدانم شايد به خاطر هيجانش باشد چون من در كل عاشق هيجانم و از سكون بيزارم.
بازيگري را از كجا شروع كرديد؟
فروزنده: از كلاسهاي آقاي سمندريان...
خانوادهتان با بازيگرشدنتان مخالفتي نداشتند؟
فروزنده: نه، آنها به ويژه مادرم نه تنها مخالفم نبودند، بلكه تشويقم هم ميكردند.
پررنگترين نقشي كه در زندگيتان ايفا كرديد، چه بود؟
فروزنده: اينكه دختر مادرم هستم.(باخنده)
همان نقش دختر پرجنبوجوش؟
فروزنده: دقيقا همانطور است، متاسفانه در سينما و تلويزيون ما اگر كسي نقشي را خوب بازي كند تا آخر بازياش چنين نقشهايي را به او پيشنهاد ميدهند.
به نظرتان چرا بازيگران تلويزيون از بازيگران سينما شناختهشدهتر هستند؟
فروزنده: به اين دليل كه مخاطبان تلويزيون به مراتب از مخاطبان سينما بيشترند، از طرفي حداقل هفتهاي يكبار ديده ميشوند درحالي كه در سينما يك بازيگر فقط 100 دقيقه فرصت دارد كه خودش را ثابت كند در هر حال تجربه نشان داده است كه تكرار هر چيزي باعث ماندگاري ميشود حتي اگر آن چيز بد باشد.
بهترين ديالوگي كه در زندگيتان شنيديد، چه بود؟
فروزنده: «هر حادثه بدي داراي دليل است، به نفع من»، اين جمله را روي آيينهام نوشتهام تا هميشه جلوي چشمم باشد.
زندگي بدون چه كسي برايتان جهنم است؟
فروزنده: بدون مادرم...
و نوروز؟
فروزنده: لحظه تحويل سال خاصيتي دارد كه هيچ يك از زمانها و لحظههاي ديگر تحويل سال آن ويژگي را ندارد و آن هم، اين است كه همه ايرانيان در آن لحظه خوش و خرم هستند و همه مهربانند كه اميدوارم در تمام سال اين گونه باشد و عمل كنند.