۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه
آقايان از آرايش خوششان نمي آيد!
منبع : اینترنت
فنون جذب آقايان اصولی !
چه زماني زيباترين حرف ها را مي زنيد؟ وقتي با افراد فاميل و کساني که با آنها رو در بايستي داريد ،ملاقات مي کنيد. زماني که تلفني با فرد غريبه اي صحبت مي کنيد؟
اگر مي خواهيد عشق و جاذبه ي روز هاي نخست آشنايي به قصه ي يکي بود ، يکي نبود تبديل نشود و همچنان همسرتان براي ديدن شما مشتاق باشد و اولين اولويت زندگي همسرتان باشيد ، بهتر است رفتار خودتان را در روز هاي اول به ياد آوريد.
اميدوارم زيباترين حرف هاي زندگي تان را به نزديک ترين فرد زندگي تان بگوئيد و دلنشين ترين رفتار را براي کسي داشته باشيد که موظفيد بيشترين جاذبه را برايش داشته باشيد.
اگر مي خواهيد عشق و جاذبه ي روز هاي نخست آشنايي به قصه ي يکي بود ، يکي نبود تبديل نشود و همچنان همسرتان براي ديدن شما مشتاق باشد و اولين اولويت زندگي همسرتان باشيد ، بهتر است رفتار خودتان را در روز هاي اول به ياد آوريد.
امام صادق(ع) :
بر زن واجب است که خود را از بهترين عطر هايي که دارد براي شوهرش خوش بو کند، براي او بهترين لباس ها را بپوشد و به بهترين وجه آرايش کند.(1)
اينکه شما هر روز همديگر را مي بينيد دليل آن نمي شود که آن قدر براي هم تکراري شويد که ديگر هم ديگر را نبينيد. پس مطمئن باشيد هنوز هم اگر با ظاهري آراسته به استقبال همسرتان برويد و در گفتگو و نشست و بر خواست اصول جذابيت بيشتر را رعايت کنيد ، همسرتان با تمام مشغله و مشکلات بيرون از خانه و با وجود داشتن فرزند ، رفتاري متفاوت از امروز که شما فراموشش کرده ايد خواهد داشت .
به طور قطع آنچه باعث جذب شدن افراد به هم مي شود ، حسن اخلاق و درک متقابل و گذشت و بسياري از مولفه هاي ديگر است.و به قول حافظ هزار نکته در اين کار و بار دلداريست!
واما کار زنان شاغل کمي سخت تر است زيرا آن ها هم ساعتي از وقت خود را در منزل نيستند و هم وظايف خانه داري و رسيدگي به کار بچه ها را دارند اما آن ها هم مطمئنا اگر بخواهند مي توانند هميشه جايگاه همسري خود را به خوبي حفظ کنند.
البته به طور قطع آنچه باعث جذب شدن افراد به هم مي شود ، حسن اخلاق و درک متقابل و گذشت و بسياري از مولفه هاي ديگر است.و به قول حافظ هزار نکته در اين کار و بار دلداريست!
اما بحث ما در اين مقاله خوش پوشي،رعايت جذابيت ظاهر و خلاصه حفظ طراوت روز هاي اول است البته در کنار اخلاق خوش .
اگر دين اسلام به مردان تذکر حفظ حريم نگاه را مي دهد و از زنان مي خواهد تا زيبايي ها و زينت هايشان را از غير محارم بپوشانند ، علت اصلي آن حفظ کانون خانواده است .پس خودتان با دست خودتان موجبات از بين رفتن اين کانون مخصوصا در شرايط امروزي جامعه را فراهم نکنيد.
جذاب ترين زن در خانه باشيد تا معجزه اش را در رفتار همسرتان ببينيد.
/www.dostan.ne
آرايش لب ها و گونه ها
z آرايش لبها
براي آرايش لبها، از رژ لبي استفاده كنيد كه خيلي پررنگ نباشد، و رنگ متوسط داشته باشد. خط لب را بعد از استفاده رژ لب، بكشيد. دقت كنيد كه خط لب خيلي پررنگتر از رنگ رژلب نباشد. خط لب خيلي غليظ نه تنها <از مد ا فتاده> بلكه اصلاً هم زيبا نيست. براي اينكه رنگ خط لب شما زيبا و طبيعي باشد، از رنگي استفاده كنيد كه همرنگ و يا نهايتاً يك درجه تيرهتر از رنگ رژلب شما باشد. در ضمن خط لب را دقيقاً روي خط طبيعي لب خود (خطي كه سطح صورت را از لب جدا ميكند) بكشيد و اگر لبهاي شما كوچك هستند از نقاشي كردن لب خودداري كنيد. بهترين روش براي درشتتر كردن لبها كوچك، استفاده از رژلبهايي با رنگ متوسط ( نه كمرنگ و نه پررنگ) و نيز استفاده از برق لب است.
بهتر است بعد از كشيدن خط لب، با يك قلموي نازك، اندكي رنگ خطلب و رژ لب را با هم مخلوط كنيد تا هم، رنگ به صورت يكنواخت بر روي لبهاي شما پخش شود و هر رنگ رژ و خط لبتان با يكديگر چندان مغايرت نداشته باشند.
آرايش اجزاي صورت، در اينجا به پايان ميرسد اما ممكن است پوست برخي افراد داراي لكهايي باشد كه احتياج به محو كردن داشته باشد. در صورت وجود لك و يا حلقه سياه دور چشم، اين مرحله را بعد از استفاده كرم پودر بر روي پوست صورت انجام دهيد.
در بازار محوكنندههايي وجود دارند كه براي محو كردن حلقهتيره زير چشم استفاده ميشوند. اين كرمها بهتر است يكي-دو درجه روشنتر از رنگ پوست شما باشد. اين محصولات بيشتر براي كمرنگ كردن لكههايي استفاده شود كه بيشتر جلب توجه ميكنند، اما راه بهتر براي محو كردن لكههاي پوست، استفاده از همان كرم پودر رنگ پوست است. كرم پودر بايد بهصورت غليظتر استفاده شود تا در نهايت لكهها نيز به رنگ طبيعي پوست در آيند. در ضمن بهتر است همواره از محوكننده و كرم پودر با <نشان (مارك) يكسان> استفاده كنيد چون در اينصورت امكان هماهنگ كردن آنها با يكديگر بسيار آسانتر خواهيد بود. بعد از پوشاندن لكها توسط كرمپودر، سعي كنيد با ضربات آهسته انگشت خود بر روي پوست، تمام قسمتهاي پوست صورت را هم سطح كنيد تا برجستگي بر روي پوست شما نمايان نباشد. آرايش شما تمام شد، خسته نباشيد!
/nabzemobail.blogfa.com
آیا خواهان شكمی عضلانی و صاف هستید؟ ....
چگونه میتوان شکمی قوی، مستحکم و صاف داشت؟
اگر شما به امید داشتن شكمی متناسب و محكم ورزش میكنید تنها نیستید. ورزشهای شكمی یكی از پرطرفدارترین و محبوبترین ورزشها هستند كه افراد مختلفی از افراد مبتدی تا ورزشكاران حرفهای آنها را انجام میدهند. برای رسیدن به این هدف، ورزشهای زیادی هستند كه میتوانید آنها را انجام دهید. اما به جز حركات ورزشی باید كاری كنید كه لایه چربی بدن كه روی شكم شما را نیز پوشانده است كاهش پیدا كند تا عضلاتی كه خوب شكل گرفتهاند نمایانتر شوند.
ورزشهای شكمی
برای ساختن عضلات شكم باید ورزشهای ویژهای انجام دهید كه كه روی همهی عضلات شكمی كار كند و همه آنها را فعال كند. ورزشهای زیادی هستند كه میتوانید آنها را انجام دهید. برای استفاده از برخی تجهیزات باید به باشگاههای ورزشی بروید اما برای انجام بسیاری از ورزشها نیاز به خارج شدن از منزل ندارید و میتوانید در خانه آنها را انجام دهید. تجهیزاتی نیز وجود دارند كه میتوانید در منزل به خوبی از آنها استفاده كنید مانند توپهای بزرگ ورزشی. می توانید برای درازنشست از توپ ورزشی استفاده كنید البته برای این كار باید به حد كافی تبحر داشته باشید تا بتوانید تنهی خود را روی توپ نگه دارید و تعادل خود را حفظ كنید. این كار باعث میشود كه حین انجام درازنشست عضلات بیشتری به كار گرفته شوند.
تغذیه
برای كاهش چربی بدن و ظاهر شدن عضلات به تغذیهی صحیح نیاز دارید. رژیم غذایی باید شامل نسبتهای متعادل از كربوهیدرات، پروتئین و چربی باشد. خوردن چند میان وعدهی كوچك در طول روز موجب میشود كه سیر بمانید و گرسنگی كاهش پیدا كند. برای جلوگیری از شكلگیری چربی در بدن كلسیم مصرف كنید، صبحانه بخورید و غذاهای پر فیبر مصرف كنید. در طول روز آب كافی بنوشید و مطمئن شوید كه كالری مصرفی خود را زیاد كاهش ندهید چون ممكن است روند متابولیسم بدن كند شود.
ورزش ایروبیك
ورزشهای ایروبیك بهترین راه برای سوزاندن كالری و تنظیم كردن وزن هستند. كاهش كالری مصرفی بدون ورزش منجر به كاهش وزن میشود اما مطمئنا پس از مدتی روند كاهش وزن ثابت خواهد ماند و پیشرفت نخواهد كرد. حتی ممكن است ادامهی این روند موجب از دست رفتن حجم عضلات شود. برنامهی ورزشی فردی و منظم میتواند به حفظ عضلات كمك كند.
افزایش تعادل
شما باید ورزشهایی برای افزایش تعادل، پایداری و افزایش نیروی تنه انجام دهید. این كار موجب میشود كه عضلات مركزی بدن در شكم، كمر و لگن نیز قدرتمند شده و انجام سایر حركات هم برای شما سادهتر گردد. این گروه عضلات مركزی موجب پایداری ستون مهرهها میشوند و با تكیه بر همین عضلات است كه اندامها میتوانند حركت كنند. تقویت عضلات مركزی بدن برای انجام هر نوع حركتی خصوصا حركات قدرتی اهمیت دارد.
تركیب این روشها و داشتن تغذیه مناسب، ورزش آیروبیك و تقویت عضلات مركزی به صورت منظم و مداوم، شكمی قوی صاف و متناسب به شما خواهد بخشید.
تغذیه:
برای كاهش چربی بدن و ظاهر شدن عضلات به تغذیه ی صحیح نیاز دارید. رژیم غذایی باید شامل نسبتهای متعادل از كربوهیدرات پروتئین و چربی باشد. خوردن چند میان وعده ی كوچك در طول روز موجب می شود كه سیر بمانید و گرسنگی كاهش پیدا كند. برای جلوگیری از شكل گیری چربی در بدن كه كلسیم مصرف كنید ، صبحانه بخورید و غذاهای پر فیبر مصرف كنید. در طول روز آب كافی بنوشید و مطمئن شوید كه كالری مصرفی خود را زیاد كتهش ندهید چون ممكن است روند متابولیسم بدن كند شود.
ورزش ایروبیك:
ورزشهای ایروبیك بهترین راه برای سوزاندن كالری و تنظیم كردن وزن هستند. كاهش كالری مصرفی بدون ورزش منجر به كاهش وزن می شود اما مطمئنا پس از مدتی روند كاهش وزن ثابت خواهد ماند و پیشرفت نخواهد كرد. حتی ممكن است ادامه ی این روند موجب از دست رفتن حجم عضلات شود. برنامه ی ورزشی فردی و منظم می تواند به حفظ عضلات كمك كند.
افزایش تعادل:
شما باید ورزشهایی برای افزایش تعادل ، پایداری و افزایش نیروی تنه انجام دهید. این كار موجب می شود كه عضلات مركزی بدن در شكم ، كمر و لگن نیز قدرتمند شده و انجام سایر حركات هم برای شما ساده تر گردد. این گروه عضلات مركزی موجب پایداری ستون مهره ها می شوند و با تكیه بر همین عضلات است كه اندامها می توانند حركت كنند. تقویت عضلات مركزی بدن برای انجام هر نوع حركتی خصوصا حركات قدرتی اهمیت دارد.
تركیب این روشها و داشتن تغذیه مناسب ، ورزش آیروبیك و تقویت عضلات مركزی به صورت منظم ومداوم ،شكمی قوی صاف و متناسب به شما خواهد بخشید.
forum.parsiking.com
۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه
سریال شب مهتاب از شبکه دو
سریال کلاه پهلوی
سياوش خيرابی ، فريبا كوثری در سریال دلنوازان
جهان و شكوه خواهر و برادري هستند كه ساليان سال در يك خانه دو طبقه به همراه فرزندانشان زندگي مي كنند آنها جهت امرار معاش چند وقتي است كه يك آژانس هواپيمايي افتتاح كرده اند و بهزاد قرار است با مهتاب ازدواج كند اما طي حوادثي اين اتفاق رخ نمي دهد و اين شروع ماجراهاي اين دو خانواده در سريال دلنوازان است.
رستگاران سریالی با حضور اسماعيل سلطانيان ، شهرام عبدلي ، پوريا پورسرخ ، آتيلا پسياني ، حشمت آرميده ،
پنجمين خورشيد سریالی برای ماه رمضان
ساره بیات در سریال بانو
شرح مختصر :
مردي شيكپوش بهمراه زني بنام " بانو " پس از بيست سال به شهري وارد مي شوند كه مشخص مي شود توسط جماعتي از مردمان همين شهر به بانو ستمي رفته است اكنون او جهت اعاده و گرفتن انتقام به شهرخود بارگشته است . در اين رهگذر اتفاقاتي بوقوع مي پيوندد كه شهرباني و مردم نيز در آن دخيل شده و .... در اين فيلم ، ماجراي كشف حجاب و جريان ممنوعيت مجالس مذهبي در دوران رضا خان مورد بررسي قرار ميگيرد .
حرفه ای ها سریالی با حضور حنانه شهشهانی
شرح مختصر :
اين فيلم تلويزيوني به نويسندگي محسن قادري ، به كارگرداني پوران درخشنده و تهيه كنندگي محمودرضايي در گروه فيلم وسريال شيكه سه سيما توليد مي گردد .
سناريو :
اين فيلم داستان زندگي آدمهايي است كه دريك شركت هرمي در حال فعاليت هستند و حوادثي در اين ارتباط براي افراد رخ مي دهد
۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه
خانمها توجه كنيد! 5تيپ مردي که بايد از آنها دوري کنيد
او احتمالا با مادرش زندگي ميکند و يا آپارتماني گرفته که بـه او خـيـلـي نـزديک باشد تا بتواند براي صرف چاي به او
سري بزند (البته هر شب). طــرز لــبـاس پوشيدن را مادر براي او مشخص ميکند و عکس او بر تـمام ديوارهاي خانه
به چشم مي خورد. او بـايد نهـار روزهاي جمـعه را با مادر خود صرف کند وهميشه چند بسته غذاي آماده در يخچال
او هست که دست پخت مادرش مي باشد.
چرا بايد از او دوري کنيد: شما هيچ وقت نمي توانيد با مادر او کنار بياييد. اگر اين مرد عاشق و شيفته شما هم
باشد، باز هم هميشه طرف مادرش را مي گيرد.
چگونه از شر او خلاص شويد: به او بگوييد که مادرش را دوست نداريد.
بدن ساز
او مردي است که هرجايي را که پيدا کرده، يکي از عکس هاي خودش را چسبانده و آپارتمانش را تبديل به يک باشگاه بدن سازي کرده (هر چند عضو يکي از لوکس ترين باشگاههاي شهر هم هست). او خانه خود را به تمام ابزارها و وسايل سرگرمي مجهز نموده است.
چرا بايد از او دوري کنيد: شما هيچ وقت نمي توانيد او را ببينيد، زيرا او تمام وقت خود را در باشگاه مي گذراند. او مدت زمان بسياري را نيز در حمام به سر مي برد، و هميشه در پي جمع کردن نشان هاي افتخار است، درست مثل آن يکي که روي بازويش به چشم مي خورد.
چگونه از شر او خلاص شويد: به او بگوييد که به خاطر شما از رفتن به باشگاه صرفنظر کند.
خانم باز
او با شما مثل يک پرنسس برخورد مي کند و يک معشوق بي نظير است. خوش لباس بوده و تنها براي جلب نظر خانم ها به بيرون مي رود و در اين کار موفق است. (او تقريبا به هر خانمي که مي رسد، ارتباط برقرار مي کند.) با اين همه خانم که اطراف او را پر مي کنند، شايد به خاطر آوردن نام شما هم برايش کمي مشکل است.
چرا بايد از او دوري کنيد: بهانه هاي او غيرقابل قبول هستند، هيچ گاه نمي توانيد با او تماس برقرار کنيد زيرا تماس ها و پيغام هاي تلفني او بيش از اندازه زياد هستند.
چگونه مي توانيد از شر او خلاص شويد: به او بگوييد ''اخلاق من کمي مردانه است.''
معتاد به کار
اين مرد خيلي جاها مي رود ولي آيا شما را نيز به همراه خود مي برد؟ او فرد شيکپوشي است، ظاهري زيبا دارد و غذاي خود را در بهترين رستورانها ميل مي کند، اما هميشه کارش نسبت به همه چيز ارجعيت دارد.
چرا بايد از او دوري کنيد: براي ديدن او بايد وقت ملا قات بگيريد. شايد شما را به مهماني هاي بي نظيري ببرد، اما زماني که مسئله کاري به ميان مي آيد شما را با غريبه ها تنها مي گذارد.
چگونه از شر او خلاص شويد: به او بگوييد ''من مي خوام يکسال مرخصي بگيرم و شروع کنم به سفر کردن به نقاط مختلف. آيا تو با من مي آيي؟''
مدرس کالج
او احتمالا چند سال از شما بزرگتر است، دنيا ديده بوده و به شما نمره هاي خوبي ميدهد.
چرا بايد از او دوري کنيد: اگر کسي متوجه اين ارتباط شود، نه تنها تصور مي کند که شما اين کار را فقط براي گرفتن نمره هاي بهتر انجام مي دهيد، بلکه ممکن است او شغل خود را نيز از دست داده و از سمت استادي بر کنار شود.
چگونه از شر او خلاص شويد: به او بگوييد که يک فرد ناشناس شما را تهديد کرده و قصد دارد تا گزارش شما را به مديريت ارجاع دهد.
البته در کليه موارد استثنا هم وجود دارد. مثلا اگر يک ''بدن ساز'' همان اندازه که به بدن خود توجه مي کند به شما نيز اهميت بدهد، مي توانيد رابطه خوبي را با هم داشته باشيد. (البته تا زماني که بتوانيد از پس خانم هايي که به او چشم داشت دارند، بر بياييد.) اگر خود شما نيز جزء افراد پر کار هستيد و به دنبال هيچ گونه تغيير و تحولي در زندگي خود نمي گرديد، مي توانيد با فردي که مشابه خودتان است، ارتباط برقرار کنيد. از اين طريق مي توانيد در کنار هم باشيد و توجه بيشتري نسبت به کارتان داشته باشيد و زمان بي کاريتان را نيز در کنار هم سپري مي کنيد. اگر مادر ''پسر ماماني'' نسبت به شما علاقه پيدا کند و پسرش هم به همان اندازه به شما توجه داشته باشد خوب شايد... بتوانيد رابطه خوبي داشته باشيد. لازم به ذکر است که اين تيپ مردها به هيچ وجه قابل تغيير نمي باشند پس بهتر است زمان و انرژي خود را بيهوده تلف نکنيد.
بهترين راهي که مي تواند شما را از ادامه ارتباط با يک چنين افرادي نجات دهد، صداقت است. به ''پسر ماماني'' بگوييد که بيش از اندازه نسبت به مادر خود توجه ميکند. به مردي که هميشه به دنبال خانم ها است، بگوييد که شما مي خواهيد در زندگي خود تنها کسي را داشته باشيد که او نيز فقط شما را داشته باشد. البته آنها به ندرت روش زندگي خود را عوض مي کنند، اما با اين کار شما حداقل آنها را از دليل خود براي عدم علاقه به ادامه ارتباط آگاه کرده ايد.
www.dostan.net
راز محبوبیت "افسانه جومونگ" ؟
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه "افسانه جومونگ" مانند "جواهری در قصر" به یکی از پربینندهترین مجموعههای تلویزیون تبدیل شده و بخشی از موفقیت این مجموعه را باید به حساب دوبله خوب آن گذاشت. علیرضا باشکندی گوینده نقش جومونگ و مدیر دوبلاژ این مجموعه محبوب در این گفتگو از تجربه تازهاش میگوید. او از سال 69 گویندگی را شروع کرده و "افسانه جومونگ" اولین مجموعه کرهای است که مدیریت دوبلاژ آن را بر عهده داشته است.
* به نظر میرسد دوبله مجموعههای کشورهای شرق آسیا به دلیل زبان و گویش این سرزمینها دشوارتر از مجموعههای غربی است. همخوانی واژهها و جملهها با شیوه بیان بازیگر در این مجموعهها سخت است.
ـ علیرضا باشکندی ـ مدیر دوبلاژ "افسانه جومونگ": از میان مجموعههای شرق آسیا دوبله مجموعههای کرهای سادهتر است. "افسانه جومونگ" اولین تجربه من در این زمینه است. در دوبله این مجموعهها بخش لیپسینک سختتر از سینک زدن است. در لیپ سینک باید جملهها و واژهها طوری انتخاب شود که به نظر برسد بازیگر فارسی صحبت میکند.
* مجموعه از زبان اصلی ترجمه شده است؟
ـ ترجمه از روی متن انگلیسی است که کامل نیست و از آن راضی نیستم. من جانمایه جمله را میگیرم، سکانس را میبینم و بر اساس آن دیالوگ مینویسم.
* به نظر میرسد روان بودن دیالوگها هم مهم بوده است؟
ـ سعی کردم گفتگوها عامهپسند، ساده و قابل درک باشد. البته برایم جالب است که اقشار و گروههای مختلف از این مجموعه استقبال کرده اند و یکی از دلایل میتواند روانی دیالوگها باشد.
* "افسانه جومونگ" مجموعه شاخصی نیست و میشود گفت بخشی از موفقیت مجموعه را باید به پای دوبله آن نوشت.
ـ من این مجموعه را پسندیدهام و فضایش را دوست دارم. خیلی از دوستان به بازیها و مجموعه انتقادهایی دارند اما من در مجموعههای ایرانی بازیهایی به این روانی ندیدهام. به نظرم فضایی که در این مجموعه وجود دارد برای بیننده جذاب است. این مجموعه با عشق ساخته شده و این روی بیننده تاثیر میگذارد، ما هم آن را با عشق دوبله کردیم.
* برای نقش جومونگ گوینده دیگری را در نظر نداشتید؟
ـ جومونگ را برای افراد دیگری در نظر گرفته بودم، با آنها مطرح کردم اما درگیر کار بودند و نتوانستند همکاری کنند. البته به دلیل جنس صدای من این تصور میشود که نقش جومونگ برای من مناسب است، اما به دلیل این که شائبهای پیش نیاید خواستم از گوینده دیگری استفاده کنم.
* خانم رزیتا یاراحمدی گزینه چندم برای گویندگی نقش سوسانا بود؟
ـ برای سوسانا از ابتدا به خانم یاراحمدی فکر میکردم.
* در مجموعه "جواهری در قصر" شراره حضرتی به جای بازیگر نقش بانو چویی صحبت میکرد و در "افسانه جومونگ" شما از فریبا شاهینمقدم برای این نقش استفاده کردید. منفی بودن بازیگر نقش ملکه باعث شد سراغ گوینده قبلی این نقش نروید؟
امیر عطرچی و علیرضا باشکندی در استودیو دوبله مجموعه "افسانه جومونگ"
ـ خانم حضرتی در "جواهری در قصر" به خوبی جای این نقش صحبت کردند. من از او دعوت کردم اما درگیر پروژه دیگری بود و خانم شاهینمقدم که استاد این حرفه است به گروه ملحق شد. اگر خانم حضرتی این نقش را میگفت با توجه به تغییر کاراکتر و شخصیتپردازی ملکه اجرای متفاوتی با "جواهری در قصر" داشت.
نمیخواستم حضور یک گوینده برای یک بازیگر تداعیکننده نقش قبلی باشد. در این مجموعه با شخصیت دیگری روبرو هستیم. از نگاه من ملکه منفی نیست. اتفاقهایی که برای او رخ داده این شخصیت را ساخته است، همه انسانها اگر احساس کنند حقشان ضایع شده واکنش نشان میدهند.
* بعضی مجموعهها میتوانند گویندگانشان را به ستاره تبدیل کنند. در دهه 60 این اتفاق با مجموعه "سالهای دور از خانه" برای خانم مریم شیرزاد افتاد.
ـ هر مجموعه خوبی این امکان را برای گویندهها به وجود میآورد، اما به نوعی صدای گوینده هم لو میرود.
* این امتیاز است یا نقطه ضعف؟
ـ اگر گوینده در دام کلیشه و تکرار نیفتد، شناخته شدن صدایش امتیاز محسوب میشود. اما ممکن است گویندهای به دام تکرار بیفتد و مدام نقشهای تکراری صحبت کند که به کارش لطمه میخورد.
* اتفاقا با نگاه به کارنامه شما میشود فهمید تلاش کردهاید متفاوت باشید. جاسبر دیل در "قصههای جزیره" و لوک مک گرگور در "رودخانه برفی" با جومونگ تفاوت دارند و شما به جای این نقشهای متفاوت به خوبی صحبت کردهاید.
ـ من سعی کردهام برای گویندگی هر نقش به آن نزدیک شوم و تفاوتهایش را با کارهای قبلیام در نظر بگیرم و برجسته کنم.
* اتفاق مثبتی که در دوبله این مجموعه افتاده فاصله گرفتن گویندهها از تیپسازی و صداسازی است. میشود گفت دوبله رئالیستی و بدون اغراق است.
- نگاه من این بود که گویندهها اغراق نداشته باشند. تیپسازی هم کم است و فقط چهار نفر تیپسازی کردند که کارشان هم خوب است. تعدادی از این دوستان تازه به جمع گویندگان ملحق شدهاند، اما حاصل کارشان قابل قبول است. آقای شهروز ملکآرایی که نیازی به تعریف ندارند و سابقه سالها کار در این حرفه دارند. بیژن علیمحمدی تیپی تازه ارائه داده است. شهراد بانکی و امیر عطرچی هم کارشان را با مهارت انجام دادهاند.
* تمرین خاصی دارید؟
ـ تمرین خاص نه، پیش از ضبط تمرین میکنیم و نظرم را به گویندهها میگویم. اگر زمان بیشتری داشتیم قطعا نتیجه کار بهتر از چیزی میشد که الان میبینیم. ما با پخش فاصله زیادی نداریم و باید از فرصتی که داریم، استفاده کنیم. به همین دلیل فرصت تمرینمان محدود است.
* در سالهای اخیر صداهای خاص در دوبله شنیده نمیشود. نسل این صداها و گویندگان منقرض شده یا فضایی برای جذب این افراد به وجود نیامده است؟
ـ متاسفانه بعضی دوستان اعتقاد دارند هر صدایی برای این حرفه مناسب است. نتیجه این نوع نگاه وضعیتی است که امروز میبینیم و شما از آن انتقاد میکنید. البته در جذب گوینده هم ضعفهایی داشتهایم و عرصهای فراهم نشده تا صداهای استثنایی وارد این حرفه شوند. با این حال اگر دقت کنید صداهای خوب در این نسل دیده میشود. منوچهر زنده دل، کسری کیانی و علی عابدی گویندگانی هستند که صداهای خاص دارند و از نظر حرفهای هم حاصل کارشان قابل قبول است.
* سالهای قبل بین گویندگان پیشکسوت و جوان اختلاف وجود داشت و این دودستگی به هنر دوبله که در مقطعی بسیار موفق بود، لطمه میزد. گویا مدتی است این اختلافها حل شده و شاهد رشد دوبلاژ هستیم.
ـ زمانی افرادی که مسئولیت تقسیمبندی فیلمها و سپردن آنها به مدیران دوبلاژ را بر عهده داشتند با انتخابهای غلط به این حرفه لطمه زدند. این مشکلات همچنان وجود دارد اما کمرنگ شده است. برای رشد یک حرفه باید کار را به کاردان سپرد، ما در قبال مردم مسئولیت داریم و کارمان قضاوت میشود.
* دوبله مجموعه "افسانه جومونگ" محک زمان را تاب میآورد؟ پنج سال بعد هم میتوان این دوبله را قابل قبول دانست؟
ـ نمیدانم. سعی کردهام با علاقه این کار را انجام بدهم. شاید سلیقه مخاطب پنج سال دیگر این مجموعه را نپسندد. این روزها حتی فیلمهای هالیوودی را نمیتوان دو بار دید. دو بار تماشاکردن یک فیلم، ارزشهای آن را کمرنگ میکند. پس قضاوت درباره این مجموعه و ماندگاریاش واقعا سخت است.
* مردم صدای شما را به عنوان گوینده جومونگ میشناسند؟
ـ نه، من خارج از این فضا نرم و آرام صحبت میکنم و اگر مرا بشناسند دوست ندارم درباره کارم توضیحی بدهم و انکار میکنم.
* چرا؟
ـ شاید برای فرار از سئوالهای بعدی. بعضی مردم لطف دارند و میگویند صدایم برای گویندگی مناسب است و بروم تست بدهم.(میخندد)
طنز شيرين خواستگاري دانشجوئي !
ما وقتي حرف هاي محكم و مستدل عمه مان را شنيديم.گفتيم: يا نصيب و يا قسمت! چه قدر دنبال دختر بگرديم؟از پا افتاديم، همين را دنبال مي كنيم.ان شاء الله خوب است.اين طوري شد كه رفتيم به خواستگاري آن دختر.
پدر دختر پرسيد: آقازاده چه كاره اند؟
-دانشجو هستند.
-مي دانم دانشجو هستند.شغلشان چيست؟
-ما هم شغلشان را عرض كرديم.
-يعني ايشان بابت درس خواندن پول هم مي گيرند.
-نخير، اتفاقاً ايشان در دانشگاه آزاد درس مي خوانند:
به اندازه ي هيكلشان پول مي دهند.
-پس بيكار هستند.
-اختيار داريد قربان! رشته ايشان مهندسي است.قرار است مهندش شوند
پدر دختر بدون اين كه بگذارد ما حرف ديگري بزنيم گفت: ما دختر به شغل نسيه نمي دهيم.بفرماييد؛ و مؤدبانه ما را به طرف در خانه راهنمايي كرد.
عمه خانم كه مي خواست هر طور شده دست من و آن دختر را بگذارد توي دست هم، آن قدر با خانواده ي دختر صحبت كرد تا بالاخره راضي شدند.فعلاً به شغل دانشجويي ما اكتفا كنند، به شرط آن كه تعهد كتبي بدهيم بعد از دانشگاه حتماً برويم سركار، اين طوري شد كه ما دوباره رفتيم خواستگاري.
پدر دختر گفت:و اما . . . مهريه، به نظر من هزار تا سكه طلا. . .
تا اسم«هزار تا سكه طلا» آمد، بابام منتظر نماند پدر دختر بقيه ي حرفش را بزند بلند شد كه برود؛اما فك و فاميل جلويش را گرفتند كه: بابا هزار تا سكه كه چيزي نيست؛ مهريه را كي داده كي گرفته . . . بابام نشست؛ اما مثل برج زهر مار بود.پدر دختر گفت:ميل خودتان است.اگر نمي خواهيد، مي توانيد برويد سراغ يك خانواده ي ديگر.
بابام گفت:نخير، بفرماييد. در خدمتتان هستيم.
-اگر در خدمت ما هستيد، پس چرا بلند شديد؟
بابام كه ديگر حسابي كفري شده بود، گفت:بابا جان! بلند شدم كمربندم را سفت كنم، شما امرتان را بفرماييد.
پدر دختر گفت:بله، هزار تا سكه ي طلا، دو دانگ خانه…
بابا دوباره بلند شد كه از خانه بزند بيرون؛ ولي باز هم بستگان راضي اش كردند كه اي بابا خانه به اسم زن باشد، يا مرد كه فرقي نمي كند.هر دو مي خواهند با هم زندگي كنند ديگر.
و باز بابام با اوقات تلخي نشست.پدر دختر پرسيد: باز هم بلند شديد كمربندتان را سفت كنيد؟بابام گفت: نخير! دفعه ي قبل شلوارم را خيلي بالا كشيده بودم داشتم ميزانش مي كردم!
پدر دختر گفت:بله، داشتم مي گفتم دو دانگ خانه و يك حج.مبارك است ان شاء الله
بابام اين دفعه بلند شد و داد زد: برو بابا، چي چي را مبارك است؟مگر در دنيا فقط همين يك دختر است.و ما تا بياييم به خودمان بجنبيم،كفش هايمان توسط پدر آن دختر خانم به وسط كوچه پرواز كردند و ما هم وسط كوچه كفش هايمان را جفت كرديم و پوشيديم و با خيال راحت رفتيم خانه مان.
مگر عمه خانم دست بردار بود.آن قدر رفت و آمد تا پدر او را راضي كرد كه فعلاً اسمي از حج نياورد تا معامله جوش بخورد.بعداً يك فكري بكنند.
پدر دختر گفت:و اما شيربها، شيربها بهتر است دو ميليون تومان باشد…
بعد زير چشمي نگاه كرد تا ببيند بابام باز هم بلند مي شود يا نه.وقتي آرامش بابام را ديد ادامه داد:به اضافه وسايل چوبي منزل.
بابام حرف او را قطع كرد.منظورتان از وسايل چوبي همان در و پنجره و اين جور چيزهاست؟
پدر دختر با اوقات تلخي گفت:نخير، كمد و ميز توالت و تخت و ميز ناهارخوري و ميز تلويزيون و مبلمان است.
بابام گفت:ولي آقاجان، پسر ما عادت ندارد روي تخت بخوابد.ناهارش را هم روي زمين مي خورد.اهل مبل و اين جور چيزها هم نيست.
پدر دختر گفت:ولي اين ها بايد باشد،اگر نباشد، كلاس ما زير سؤال مي رود.
و بعد از كمي گفتمان و فحشمان، كفش هاي ما رفت وسط كوچه.
دوباره عمه خانم دست به كار شد.انگار نذر كرده بود هر طور شده اين دختره را ببندد به ناف ما! قرار شد دور وسايل چوبي را خط بكشند؛و ما دوباره به خانه ي آن دختر رفتيم.
بابام تصميم گرفته بود مسأله ي جهيزيه را پيش بكشد و سنگ تمام بگذارد تا بلكه گوشه اي از كلاس گذاشتن هاي باباي آن دختر را جواب گفته باشد.اين بود كه تا صحبت ها شروع شد،بابام گفت: در رابطه با جهيزيه… !
پدر دختر حرف او را قطع كرد و گفت:البته بايد عرض كنم در طايفه ما جهيزيه رسم نيست.
بابام گفت:اتفاقاً در طايفه ي ما رسم است.خوبش هم رسم است.شما كه نمي خواهيد جهيزيه بدهيد، پس براي چي از ما شيربها مي خواهيد؟
- شيربها كه ربطي به جهيزيه ندارد.شيربها پول شيري است كه خانمم به دخترش داده.او دو سال تمام شيره ي جانش را به كام دختري ريخته كه مي خواهد تا آخر عمر در خانه ي پسر شما بماند.بابام گفت:خب مي خواست شير ندهد. مگر ما گفتيم به دخترتان شير بدهيد؟اگر با ما بود مي گفتيم چايي بدهد تا ارزان تر در بيايد.مگر خانمتان شير نارگيل و شيركاكائو به دخترتان داده كه پولش دو ميليون تومان شده است؟!
پدر دختر گفت: دختر ما كلفت هم مي خواهد.
بابام گفت:چه بهتر.يك كلفت هم با او بفرستيد بيايد خانه ي پسرم.
- نه خير كلفت را بايد داماد بگيرد.دختر من كه نمي تواند آن جا حمالي كند.
- حالا كي گفته دخترتان مي خواهد حمالي كند؟
مگر مي خواهيد دخترتان را بفرستيد كارخانه ي گچ و سيمان؟كفش هاي ما طبق معمول وسط كوچه!!!
در مجلس بعد پدر دختر گفت:محل عروسي بايد آبرومند باشد.اولاً، رسم ما اين است كه سه شب عروسي بگيريم. ثانياً بايد هر شب سه نوع غذا سفارش بدهيد، در يك باشگاه مجهز و عالي.
بابا گفت:مگر داريد به پسر خشايار شاه زن مي دهيد؟اصلاً مگر بايد طبق رسم شما عمل كنيم؟
كفش ها طبق معمول وسط كوچه!!!
ديگر از بس كفش هايمان را پرت كرده بودند وسط كوچه، اگر يك روز هم اين كار را نمي كردند، خودمان كفش هايمان را مي برديم وسط كوچه مي پوشيديم.
باباي دختر گفت:ان شاء الله آقا داماد براي دختر ما يك خانه ي دربست چهارصد متري در بالاي شهر مي گيرد.
بابام گفت:خانه براي چي؟زير زمين خانه ي خودم هست.تعميرش مي كنم.يك اتاق و يك آشپزخانه هم در آن مي سازم، مي شود يك واحد كامل.پدر دختر گفت:نه ما آبرو داريم، نمي شود يك دفعه عمه خانم جوش كرد و داد زد: واه چه خبرتان است؟بس كنيد ديگر، اين كارها چيست؟مگر توي دنيا همين يك دختر است كه اين قدر حلوا حلوايش مي كنيد؟از پا افتاديم از بس رفتيم و آمديم.اصلاً ما زن نخواستيم مگر يك دانشجو مي تواند معجزه كند كه اين همه خرج برايش مي تراشيد؟
اين دفعه قبل از اين كه كفش هايمان برود وسط كوچه، خودمان مثل بچه ي آدم بلند شديم و زديم بيرون.
و اين طوري شد كه ما ديگر عطاي آن دختر را به لقايش بخشيديم و از آن جا رفتيم كه رفتيم.
يك سال از آن ماجرا گذشت.من هم پاك آن را فراموش كرده بودم و اصلاً به فكرش نبودم.يك روز صبح، وقتي در را باز كردم تا به دانشگاه بروم، چشمم به زن و مردي خورد كه پشت در ايستاده بودند.مرد دستش را بالا آورده بود تا زنگ خانه را بزند، اما همين كه مرا ديد جا خورد و فوري دستش را انداخت.با ديدن من هر دو با خجالت سلام دادند.كمي كه دقت كردم، ديدم پدر و مادر آن دختر هستند.لبخندي زدم و گفتم:بفرماييد تو.
پدر دختر گفت:نه. . . نه. . . قصد مزاحمت نداشتيم.فقط مي خواستم بگويم كه چيز، چرا ديگر تشريف نياورديد؟ما منتظرتان بوديم.
من كه خيلي تعجب كرده بودم، گفتم:ولي ما كه همان پارسال حرف هايمان را زديم.خودتان هم كه ديديد وضعيت ما طوري بود كه نمي خواستيم آن همه بريز و بپاش كنيم.
پدر دختر لبخندي زد و گفت: اي آقا. . .كدام بريز و بپاش؟. . . يك حرفي بود زده شد، رفت پي كارش.توي تمام خواستگاري ها از اين چيزها هست.حالا ان شاء الله كي خدمت برسيم،داماد گُلم؟
من كه از اين رفتار پدر دختر خانم مُخم داشت سوت مي كشيد،گفتم:آخه. . . چيز. . . راستش شغل من. . .
-اي بابا. . . شغل به چه درد مي خورد.دانشجويي خودش بهترين شغل است.من همه جا گفته ام دامادم يك مهندس تمام عيار است.
-آخه هزار تا سكه هم. . .
-اي بابا. . . شما چرا شوخي هاي آدم را جدي مي گيريد.من منظورم هزار تا سكه ي بيست و پنج توماني بود.
ولي دو دانگ خانه. . .
پدر عروس:بابا جان من منظورم اين بود كه دو دانگ خانه به اسمتان كنم.
-سفر حج هم. . .
-راستي خوب شد يادم انداختيد.اگر مي خواهيد سفر حج برويد همين الان بگوييد من خودم اسمتان را بنويسم.
-دو ميليون تومان شيربها هم كه. . .
-چي؟من گفتم دو ميليون تومان؟من غلط كردم.من گفتم دو ميليون تومان به شما كمك كنم.
-خودتان گفتيد خانمتان به دخترتان شير داده، بايد پول شيرش را بدهيم. . .
-اي بابا. . . خانم من كلاً به دخترم چهار، پنج قوطي شير خشك داده كه آن هم پولش چيزي نمي شود.مهمان ما باشيد
-در مورد جهيزيه گفتيد. . .
-گفتم كه. . . اتاق دخترم را پر از جهيزيه كرده ام.بياييد ببينيد.اگر كم بود، بگوييد باز هم بخرم.
-اما قضيه ي آن كلفت. . .
-آي قربون دهنت. . . دختر من كلفت شماست.خودم هم كه نوكر شما هستم، داماد عزيزم!. . . خوش تيپ من!. . . جيگر!. . . باحال!. . .
وقتي ديدم پدر دختر حسابي گير داده و نمي خواهد دست از سر من بردارد، مجبور شدم حقيقت را بگويم.با خجالت گفتم: راستش شرايط شما خيلي خوب است.من هم خيلي دوست دارم با خانواده ي شما وصلت كنم.اما. . .
پدر دختر با خوشحالي دست هايش را به هم ماليد و گفت:ديگر اما ندارد. . . مبارك است ان شاء الله.
گفتم:اما حقيقت را بخواهيد فكر نكنم خانمم اجازه بدهد.
تا اين حرف را زدم دهن پدر و مادر دختر از تعجب يك متر واماند.پدر دختر گفت: يعني تو. . . در همين موقع خانمم از پله هاي زيرزمين بالا آمد.مرا كه ديد لبخندي زد و گفت: وقتي كه از دانشگاه برگشتي، سر راهت نيم كيلو گوجه بگير براي ناهار املت بگذارم.
با لبخند گفتم:چشم، حتماً چيز ديگري نمي خواهي؟
-نه، فقط مواظب باش.
-تو هم همين طور.
خانمم رفت پايين، رو كردم به پدر و مادر دختر كه هنوز دهانشان باز بود و خشكشان زده بود و گفتم: ببخشيد من كلاس دارم؛ ديرم مي شود خداحافظ.
و راه افتادم به طرف دانشگاه
www.dostan.ne
تست : درهمين لحظه چه احساسي داريد
تست روانشناسي (اضطراب)
در تست زير تعيين کنيد
) به خود مطمئن هستم؟
الف) بسيار زياد ب) زياد ج) تا حد متوسط د) کمي هـ) هرگز
2) مي توانم بر افکار خود تمرکز کنم؟
الف) بسيار زياد ب) زياد ج) تا حد متوسط د) کمي هـ) هرگز
(3 آرام هستم؟
الف) بسيار آرام ب) تا حدود زيادي آرام ج) تا حد متوسط د) کمي آرام هـ) هرگز
4) عصبي هستم؟ لف) هرگز ب) بسيار کم ج) تا حد متوسط د) خيلي ه) هميشه
5) ناراحت هستم؟ لف) هرگز ب) بسيار کم ج) تا حد متوسط د) خيلي ه) هميشه
6) بدنم همواره مرطوب است؟ لف) هرگز ب) بسيار کم ج) تا حد متوسط د) خيلي ه) هميشه
7) نفسم منظم است؟ لف) هرگز ب) بسيار کم ج) تا حد متوسط د) خيلي ه) هميشه
8) احساس تنش در معده دارم؟ lلف) هرگز ب) بسيار کم ج) تا حد متوسط د) خيلي ه) هميشه
حالا امتياز ها را با هم جمع کنيد:
الف)1 امتياز ب) 2 امتياز ج) 3 امتياز د) 4 امتياز ه) 5 امتياز
امتياز بين 32 تا 50:
شما به اضطراب شديد مبتلا هستيد، به طور حتم بايد به روان شناس مراجعه کنيد.
امتياز بين 24 تا 32 :
اضطراب شما کمي بيش از حد طبيعي است که با توجه به شدت کم اختلال، مي توانيد با استفاده از کتاب هاي اضطراب آن را هم برطرف کنيد.
امتياز کمتر از 24:
افراد طبيعي را مي رساند که اختلال اضطرابي و مشکل عمده اي ندارند.
persianblog.ir
در چشم باد سریالی برای همه زمانها
ماست بخورید تا دندانهایتان سالم بماند!
كشك با حجم كم خود، یك ماده ی غذایی معجزه آساست كه در بر دارنده ی تمامی خواص شیر می باشد و حاوی كلسیم، چربی، نمك، پروتئین و ویتامین نیاسین می باشد.
میزان انرژی تولید شده با 100 گرم كشك حدود 105 تا 120 كیلو كالری می باشد كه می تواند به عنوان یكی از تامین كننده های انرژی مورد نیاز بدن در رژیم غذایی روزانه گنجانده شود.
خواص درمانی كشك
كشك یكی از فرآورده هایی است كه از قدیم به طور سنتی و از روی تجربه جزء برنامه ی غذایی مردم ما بوده است و به علت داشتن اسیدهای آلی، ضد عفونی كننده دستگاه هاضمه ( معده، روده ی كوچك و روده ی بزرگ) می باشد. كشك به عنوان یك غذای نفاخ و هم آورنده و سفت كننده روده محسوب می شود؛ به همین علت برای هضم راحت آن از نعنای خشك استفاده می گردد. علاوه بر آن، كلسیم بالا و فسفر موجود در كشك می تواند در پیشگیری از پوكی استخوان موثر باشد.
موارد مصرف كشك
كشك به عنوان یك غذای مقوی گرسنگی را كاهش داده و حجم كمی از معده را اشغال می كند. از كشك به عنوان یك افزودنی به غذاهایی مانند آش رشته، آش جو، كشك بادمجان و حلیم بادمجان یا به عنوان ماده ی اولیه در كله جوش استفاده می شود.
توصیه های پزشكی
با توجه به این كه كشك یكی از غنی ترین منابع پروتئین حیوانی است؛ بنابراین محیط مناسبی برای رشد و ازدیاد میكروارگانیزم های مختلف می باشد كه اغلب سبب مسمومیت های شدید و حتی مرگ می گردد، لذا توجه به موارد ذیل ضروری است:
- از كشك های بسته بندی ( پاستوریزه) شده كه دارای برچسب و مجوز بهداشتی می باشند، استفاده كنید.
- كشك را در یخچال نگهداری نمایید.
- تا حد امكان از مصرف كشك مایع بازخودداری كنید و درصورت استفاده 10 تا20 دقیقه قبل از مصرف آن را بجوشانید تا میكروارگانیزم های آن كاهش یابد.
http://taghziye.blogpars.com/
سریال به کجا چنین شتابان با حضور آهو خردمند، عسل بدیعی
شگفتی های مثلث برمودا
«elnairt adumreB eTh» كه در سال 1974 توسط «چارلز برلیتز» نوشته شد و به عنوان پرفروشترین كتاب سال برگزیده شد. در این كتاب ناپدید شدن 37 هواپیما و 38 كشتی دقایقی قبل از ناپدید شدن توصیف شده است.
یكی از معروفترین حوادث برمودا، حادثه پرواز 19 بود كه در پنج سپتامبر 1945 روی داد. در این حادثه پنج بمبافكن نیروی دریایی آمریكا از پایگاه دریایی فلوریدا برای انجام یك عملیات آموزشی پرواز كردند. در یك شرایط جوی كاملا مناسب و با وجود خلبانهای ماهر به ناگاه هر پنج هواپیما بالای مثلث برمودا ناپدید شدند یك هواپیما نیز كه برای جستجو و نجات آنها به منطقه اعزام شد، نیز به چنین سرانجامی دچار شد.
شگفتی های مثلث برمودا
مثلث برمودا منطقهای جغرافیایی در غرب اقیانوس اطلس است كه در سه راس آن جزیره برمودا، پورتوریكو و فلوریدا واقع شده است. این منطقه یكی از مناطق مرموز و جنجالبرانگیز دنیاست كه در صد سال اخیر بیشتر از دویست هواپیما و پانصد كشتی در این منطقه بدون اینكه اثری از سرنشینان آن به جا بماند ناپدید شدهاند. از جمله ویژگیهای عجیب آن وجود لكههای آب سفید در سطح اقیانوس در این منطقه است. «وینست گادیس» در سال 1964 مرزهای این منطقه را مشخص و نام مثلث برمودا را بر آن نهاد. اسرار و عجایب این منطقه سبب شد تا مدتها به سوژهای برای بسیاری از نویسندگان و فیلمسازان دنیا تبدیل شود. از جمله كتابهای معروف و پرطرفدار در این زمینه كتاب
«elnairt adumreB eTh» كه در سال 1974 توسط «چارلز برلیتز» نوشته شد و به عنوان پرفروشترین كتاب سال برگزیده شد. در این كتاب ناپدید شدن 37 هواپیما و 38 كشتی دقایقی قبل از ناپدید شدن توصیف شده است.
یكی از معروفترین حوادث برمودا، حادثه پرواز 19 بود كه در پنج سپتامبر 1945 روی داد. در این حادثه پنج بمبافكن نیروی دریایی آمریكا از پایگاه دریایی فلوریدا برای انجام یك عملیات آموزشی پرواز كردند. در یك شرایط جوی كاملا مناسب و با وجود خلبانهای ماهر به ناگاه هر پنج هواپیما بالای مثلث برمودا ناپدید شدند یك هواپیما نیز كه برای جستجو و نجات آنها به منطقه اعزام شد، نیز به چنین سرانجامی دچار شد.
ناپدید شدن هواپیماها
با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از این هواپیماها یافت نشد. در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا اكثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند كه تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصد تا آخرین لحظات حفظ كرده بودند و بعضی از آنها در لحظات آخر پیامهای غیرعادی مخابره كردند. از جمله از دست دادن ناگهانی كنترل هواپیما، چرخش غیرعادی عقربههای قطبنما و یا تغییر رنگ آسمان به زردی و مهآلودگی.
سیاهچاله در زیر اقیانوس
تاكنون جسد هیچ یك از قربانیان برمودا كشف نشده است. فرضیههای طبیعی و غیرطبیعی مختلفی در مورد این عجایب از سوی محققان ارائه شده است. از جمله وجود یك سیاهچاله در زیر اقیانوس، یك حالت استثنایی مغناطیسی زمین و یا مجموعهای از كریستالهای بزرگ زیرآب كه كشش الكتریكی دارند. اما هیچ كدام اینها دلایل قاطعی برای این پدیده مرموز نبودند و در واقع مثلث برمودا مانند یك آهنربا عمل میكند و اجسام را با هر وزنی به سوی خود میكشاند. حدود بیست سالی است كه سفرهای هوایی و دریایی از این مسیر انجام نمیگیرد. چرا كه ممكن است اتفاقی عجیب در این ناحیه بیفتد.
برمودایی در نوادا
به گزارش مجله آلمانی «تاگس اشپیگل»، «استیو فوست» خلبان ماجراجوی 63 ساله در سوم سپتامبر به منظور یك عملیات اكتشافی در ساحل «نوادا» منطقهای در آمریكای شمالی پروازی را با هواپیمای یك موتورهاش شروع كرد و تاكنون هیچ اثری از او یافت نشده است. از دو هفته پیش یك عملیات گشت بزرگ در این منطقه در حال انجام است اما تا به حال هیچ نتیجهای در بر نداشته است. گروههای تجسس منطقه، نام مثلث برمودای 2 را روی این منطقه از آمریكای شمالی گذاشتهاند چرا كه این ناپدید شدن مرموز تنها حادثه عجیب در این منطقه نبوده است. در ده سال گذشته 340 هواپیمای كوچك در این منطقه سقوط كردهاند و از سال 50 تاكنون 150 هواپیمای كوچك در این منطقه ناپدید شدهاند، به گفته یكی از مسئولان پرواز «سانفرانسیسكو» اگر كسی در نقطهای از «نوادا» سقوط كند احتمال اینكه كسی اثری از او بیابد، خیلی ضعیف است. در عملیات گشت «استیو فوست» هشت لاشه هواپیمای قدیمی كه بعضی از آنها مربوط به دهها سال پیش است كشف كرده است كه اثری از سرنشینان آنها نبود. به گفته این تیم این جزیره یك جزیره خطرناك است كه گرمای داغ و سوزانی دارد. «ویلیام اولگه» یكی از اهالی ایالت نزدیك به نوادا میگوید پدرش «چارلز» وقتی كه او چهار سال داشت در راه «رینو» در منطقهای در ساحل نوادا ناپدید شد و تاكنون اثری از او یافت نشده است.
«ویلیام» كه امروز 47 سال دارد امیدوار است كه یكی از لاشه هواپیماهای كشف شده متعلق به پدرش باشد. نكته قابل توجه دیگر این است كه «استیو فوست» یك خلبان ماهر بود كه تا به حال سفرهای خطرناك زیادی را پشت سر گذاشته بود و ناپدید شدن او در این پرواز واقعا شگفتانگیز بود. او در سال 2002 اولین سفر تك نفره بدون توقف با بالن را به دور دنیا انجام داد. در سال 2005 نیز به عنوان اولین نفر با هواپیمای سبك «reyalF labolG» تنها و بدون توقف كرهزمین را دور زد. یك سال بعد نیز با هواپیمای سبك خود دور كرهزمین و روی اقیانوس اطلس پرواز كرد.
www.persianhub.org
اس ام اس ويژه تولد امام علي عليه السلام / روز پدر
علی پا به این دنیا گذاشت و قلب عاشقان را محسور کرد. و همگان را با انسانی آشنا کرد که پدر تمامی آفریدگان پروردگارش لقب گرفت روز پدر مبارک
روز تولد حضرت علی تنها روز پدر نیست ...
روز بزرگداشت مقام مردانگی و انسانیته ...
و اون گنجی یه که هر کسی نمی تونه دارای اون باشه ...
روز موجودی با محبت به نام پدر ..
پدر عزیزم روزت مبارک
تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و... بسیار سخت است پدرم روزت مبارک
روز مرد رو به مرد راستینی که مقام زیبای مردانگی رو درک کرده تبریک میگم پدرم روزت مبارک
پدر ، نام تو تکیه گاه من است . روز پدر رو خدمت شما پدر عزیزم تبریک عرض میکنم .
نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ، جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد .
پدر عزیزم
از تو آموختم چگونه سبکبال زندگی کنم تا هجرتم نیز سبکبال باشد
این بالهای پرواز قناعت و امید و عشق را تو به من بخشیدی
پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . .
پدر جان ، نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من در این غربت است ، بدان که برای من بهترینی . روز پدر مبارک باد
پدرم راه تمام زندگیست ، پدرم دلخوشی همیشگیست . روزت مبارک باباجون
۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه
اثرات منفی استفاده از تیغ بر روی پوست
1-استفاده از تیغ ممكن است باعث افزایش بیش از حد موها شوند كه از علائم اولیه آن خارش روی سطوح تیغ زده شده نام برد.
2-شكل تراشیده شده ی مویی كه با تیغ اصلاح شده است به دلیل آنكه تیغ به صورت مخروطی و از ساقه مو ها را جدا می نماید به طور كاملا درشت و بزرگتر از حد معمول دیده می شوند.
3-تراكم موها در مكان هایی كه تیغ مصرف شده است(مثلا زیر چانه و روی گردن) بیشتر از افرادی است كه كمتر تیغ مصرف كرده اند.
4-به دلیل قطع و تقویت موهای كركی(موهای بور)ممكن است به نظر برسد كه تیغ باعث شده كه موها زود تر رشد كنند و پس از یك روز ممكن است موها تا دو دهم میلیمتر رشد كنند.
5-استفاده تیغ برای چندیدن نفر ممكن است باعث سرایت بیماریهایی همچو هپاتیت و یا ایدز شوند.
6-پس از مصرف تیغ روی پوست ، مقداری از پوست را تیغ به همراه خود برده و مویرگها را تحریك می كنند.
7-پس از مدت زیادی ممكن است صورت چروك به نظر برسند(به دلیل مسئله 6)
۸-زبری بیش از حد موها و ماندگاری کم
اگر موافق بودید و درخواست كردید من در رابطه با نظافت و زیبایی و بهداشت بیشتر مطلب تهیه می كنم.
درضمن هك هم موسسه ای نیست كه یاد بدهد قبلا بود ولی الان همشونو جمع كردند.
pasonfarda.mihanblog.com
از3طریق بفهمید کی دوستتون داره..!!!
آدمها از سه طریق میفهمند که طرف، دوستشون داره.
یا به تعبیر بهتر باید بگم: « آدمها سه تا گیرنده ی عاطفی دارند ».
◄ گیرنده های شنیداری
◄ گیرنده های دیداری
◄ گیرنده های لمسی
همه ی ما از طریق فعال کردن یک، دو یا هرسه شاخکِ گیرنده های عاطفی خودمون، میفهمیم این بابایی که داره برای ما بال بال میزنه، به ما علاقه داره یا نه؟
مرد به زن تلفن میزند و میگه : « عزیزم! دوستت دارم ». زن هم کلی خوشحال میشه.
تويه مهمونی که همه ی آقایون خوشتیپ و خوش لباس هستن، زن به مرد میگه: « وا! آقا! به عقیده ی من، شما از همه جذابتر هستید! » مرد هم حسابي دهنش آب میافته و خوشحال میشه.
اینها همه یعنی فعالیت « گیرنده های شنیداری ».
به تعبیر بهتر، وقتی ما، ابراز علاقه ی کسی رو از طریق « حرف »، « گفت و گو »، و هر چیز دیگه و از راه « گوش »، می شنویم، شاخکهای عاطفی ما به قلبمان پیام میدهند که این فرستنده ی پیام، « تو رو دوست داره ».
مرد برای روز تولد زنش کادو میخرد. پس دوستش داره.
زن برای مرد، توخونه لباسهای خوب میپوشه، پس دوستش داره.
مرد تو مهمانی همه ی حواسش به زنش است، پس دوستش داره.
پس مجموعه ای از رفتارهای ما که با « دیدن »شون، می تونیم به علاقه ی طرف خودمون پی ببریم، « گیرنده های دیداری » ما رو فعال میکنه. این رفتارها، تنها تفاوتی که با « گیرنده های لمسی » داره اینه که در آن « تماس بدنی » اتفاق نمی افته.
◄ نکته ی کنکوری:
[ وقتی کاری را انجام میدیم، وظیفه ی ما نیست. از روی « علاقه » داریم این کار رو میکنیم. این مجموعه ی « رفتارهای مهرآمیز »، شاخکهای عاطفی طرف روا فعال میکنه و به قلب ما پیام میفرسته که « هوی! این یارو تو رو دوست داره! چوب خشک نباش! »]
مرد، زنش رو نوازش میکنه، پس دوستش داره.
مرد، بعد از خوردن غذا، دست روی شونه ی زنش میگذاره و از اون به دلیل تهیه ی غذا، تشكر میکنه. [ سالی یه بار هم این کار روبکنید بد نیست ]
زن، همین طوری که نشسته و داره همراه مرد، برنامه ی تلویزیون را میبینه، دست مرد رونوازش ميكنه. [ آقایانی که لم یزرع و بایر هستند، گیرنده ی این بخششان، غیر فعال است ].
در این نوع ابراز علاقه، لمس طرفه که گیرنده های عاطفیه اش رو فعال میكنه.
***
خب!همينطورکه خوندیم، گاهی شاهدیم که همزمان یک، دو یا هر سه شاخک گیرنده عاطفی ما فعال میشه و این به دلیل ارسال پیام محبت آمیز از یک، دو یا هر سه فرستنده است. هرکسی یه« گیرنده ی اصلی» یا « شاخک اصلی » داره. یعنی بیشتر از طریق اون گیرنده ست که میفهمه طرفش به اون داره ابراز علاقه میکنه. این شاخکها، « نقطه ی آسیب پذیر» دوستیها و محبتها هستند.
چرا؟ چون این شاخکها « سیر » میشن. یا به تعبیری، حساسیتهای خود را از دست میدن. در چه صورتی؟ در صورتی که که مدام شما برای ابراز علاقه، فقط به یک گیرنده ی خاص، پالس بفرستید.یک نفر، شاخک « شنیداری»اش زود سیر میشه. یکی شاخک «دیداری»اش از بقیه سریعتر ناگیرایی پیدا میکنه. عده ای هم از «لمس» زود خسته میشن.
تصور کنید که زن، راه به راه به مرد میگه: « یه ماچ بده! » خوب این مرد، بعد از یک مدتی، حالش از ماچ کردن به هم میخوره. یا برعکس، مرد میروه و میآد، قربون صدقه ی زنش میره! خوب زن بعد از مدتی با حالت استفراغ، به اولین « توالت عاطفی » میروه و تمام محبتهای اضافی را بالا میآره.
◄ نکته ی کنکوری:
[ اگر میبینین که دوست دخترتون به شخص دیگه اي توجه داره، اول باید نتیجه بگیرین که یک جایی دارین « افراط » یا « تفریط » میکنین. باید قبول کرد که خيلي از زنها، بیشتر جلب « کمتوجهی مرد» میشن تا « توجه بیش از حد ». دقت کنین که میگم « کم توجهی » نه «بی توجهی»!
و من اسم اون شخص دوم رو که گاهی به نامهای «رقیب»، «یکی دیگه» و... یاد میکنیم رو «توالت عاطفی» میذارم. یعنی زن یا مرد در بخشی از زمان، اضافات یا حتي کمبودهای عاطفی خودشون روتو این توالت بالا میآرن. حالا چرا توالت؟ چون اون شخص سوم، بيخود میکنه وقتی میبینه که دو نفر با هم دوست یا همسرن، وارد جریان عاطفی اونها میشه. حتي اگه زن یا مرد ، خودشون مایل باشن و از او دعوت کنن که وارد جریان عاطفیشون بشه تا نفر سوم اجازه نده که « توالت » باشه، کسی هم برای خیانت و استفراغ عواطفش از او استفاده نخواهد کرد. ]
برگردیم به اصل داستان! داشتم می گفتم که فرض کنیم ما خیلی داریم به گیرنده ی اصلی طرف مقابلمون، پالس عشقی می فرستیم، در این حالت آن گیرنده ی اصلی، یا به کل خاموش میشه یا میره روی « استندبای ».
◄ دقت کرده اید که وقتی به یکی خیلی محبت کنین، خودش رومیگیره؟
◄ تجربه کردین که وقتی یکی از عشق و محبتتون نسبت به خودش مطمئن شد، محلتون نمیگذاره؟
◄ شده وقتی به یکی گفتی دوستت دارم، دیگر روی خوشش رو نبینی؟
. چون این آدم ها، شاخک اصلیشون، زود به « ناگیرایی » دچار میشه.
بعضی از ماها وقتی مطمئن شدیم که طرف دوستمون داره، دیگه نیازی نمی بینیم که گیرنده های عاطفی خودمون رو روشن بذاریم. چون ما انسان ها ذاتاً عاشق « نداشته ها» هستیم. وقتی چیزی روداشتیم، دیگه ارزشش برامون از بین میره. مثل اغلب دوست دختر و دوست پسرهایی که سال ها با هم دوست هستن، ولی دو ماه بعد از ازدواجشون، تقاضای طلاق می کنن.هم آقایان و هم خانمها، به این عارضه ی بد، مبتلا هستیم. ما آدمها همین طوری ایم اصلن. وقتی می فهمیم که کسی دوستمون داره، دیگه تلاشی برای جلب دوستی بیشترش نمی کنیم. چون « ظرف پذیرش محبتهامون، به شدت کوچک است».
بهترین راه برای علاج چنین معضل و مصیبتی [ که کم هم نیست و الی ماشاءالله به صورت روتین و روزانه شاهدش هستیم ] اینه که شاخک اصلی طرفمون رو شناسایی کنیم، و به آن، پیام های کمتری بفرستیم. [ نه این که اصلن نفرستیم ]
در حقيقت: دوست داشتن و دوست داشته شدن، سیاست میخواد.
[ اضافه کنم که منظورم از سیاست مداری در عشق، دروغ گویی و خالی بندی و این چیزها نیست. بین « سیاست مداری » و « سیاست بازی » خیلی فرق هست. ]
وگرنه اگر بخوايد کارتون رو به معجزه ی الهی و لطف خدایی و امدادهای غیبی واگذار كنين و مدام عشقتون رو « آرزو » کنین و منتظر بمونین تا «مهرتون به دل طرف بیفته»، همون بهتره برین یه امام زاده ای دخیل ببندین و برای کفترهاش، دونه ی نذری بپاشین!
به جای همه ی این کارها، اول گیرنده های عاطفی فرد موردعلاقه تون رو شناسایی کنین، بعد ببینین کدوم گیرنده هاش ممکنه زمانی کار دستتون بده؟ کدومش بیشتر به دردتون می خوره؟ با کدومش زود خسته میشه؟ چه فرستنده هائيتون رو خاموش کنین که طرف فردا خودش رو براتون نگیره؟ کدوم ها رو روشن نگه دارین که تعادل دوستی حفظ شه؟
اگر فقط یک ذره سیاست و اعتماد به نفس داشته باشیم، شک نکنید که امامزاده ها هم معجزه میکنن.
همه این هایی رو که گفتم، چیزهاییه که همه مون میدونیم. فقط باید یکی، یادمون بیاره. همین چیزهای کوچک و پیش پا افتاده ست که دوستی ها روپایدارتر میکنه و جدایی ها روا به تاخیر می اندازه....
۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سهشنبه
اس ام اس مخصوص سالگرد ازدواج . . .
هر چیز خوبی در دنیا فقط یکیست ٫ ۲ شاخه گل به مناسبت دومین سالگرد
ازدواجمان تقدیمت میکنم ٫ بهترین انتخاب زندگی ام را فراموش نمیکنم
.
.
.
تو شب تولدت قلبم رو هدیه میکنم / واسه آرامش تو به دوریت عادت میکنم
عزیزم روز شکفتنت را جشن میگیرم . تولدت مبارک . . .
.
.
.
با آمدن تو بهترین و زیبا ترین لحظات وارد کلبه خوشبختیمان شد
تو را از خدایی خواستم که به رحمت بی کرتنش ایمان دارم پس برایم بمان
و بدان که تا بی نهایت عاشقانه دوستت دارم سالگرد ازدواجمان را به تو تبریک میگویم
.
.
.
مهربان ترینم وقتی تو با منی ٬ سرود و شادی با من است
در ضمیرم نقش تو را بر قلبم حکاکی کردم و هر لحظه دلم به یاد تو میتپد
در قلب من آفتاب تابان باش . سالروز ازدواجمان را عاشقانه تبریک میگویم
.
.
.
خوب است و قشنگ این که دلگیر شویم / در دام دل شکسته زنجیر شویم
ای عشق همیشه از خدا میخواهم / کنار من باشی و پا به پای هم پیر شویم
همسر عزیزم سالروز عهد و پیمان جاویدانمان مبارک . . .
باور کن ماههاست زیباترین جملات را برای امروز کنارمی گذارم، امشب اما همه جملات فرار کرده اند، همینطور بی وزن و بی هوا آمدم بگویم
.
.
.
. سالگرد ازدواجمون مبارک.
عزیزم به اندازه تمام کسانی که نمیشناسم دوستت دارم و سبدی از گلهای یاس و پونه با یه آسمون ستاره تقدیم تو به خاطر تولد زیبایت.
سالگرد ازدواجمون مبارک
باهفتاآسمون پرازگل یاس ومیخك
باصدتادریاپرازعشق واشتیاق وپولك
یه قلب عاشق بایه احساس بی قراروكوچك
فقط میخوادبهت بگه تولدت مبارك
خواستم برایت هدیه بگیرم
گل گفت: که مرا بفرست که مظهر زیباییم
برگ گفت: که مرا بفرست که مظهر ایستادگی ام
بید گفت: که مرا بفرست که مظهر ادبم که همیشه سر به زیر دارم
به فکر فرو رفتم و
سرم را به زیر انداختم به ناگاه قلبم را دیدم
که بهترین چیز در زندگیم هست
به ناگه فریاد زدم
که قلبم را می فرستم چون
او
خود زیباست، مظهرایستادگیست
سربه زیرو با نجابتست
تولدت مبارک
نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من. شور و نشاط زندگی می بخشد.
امروز روز توست... تولدت مبارک/ سالگرد ازدواجمون مبارک.
قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست
با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برای
من بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم
سالگرد ازدواجمون مبارک
زمین اون گل رو به دست سرنوشت داد و سر نوشت اون گل رو تو قلب من کاشت تا باغچه
خالی قلبم جایگاه یک گل باشد گل یاسمنم تولدت مبارک/ سالگرد ازدواجمون مبارک.
ای تماشایی ترین مخلوق در روی زمین ! آسمانی میشوم وقتی نگاهت می کنم!
تولدت مبارک/ سالگرد ازدواجمون مبارک.
چه لطیف است حس آغازی دوباره،
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
و چه اندازه شیرین است امروز...
روز میلاد...
روز تو!
روزی که تو آغاز شدی!
تولدت مبارک/ سالگرد ازدواجمون مبارک
بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست
و قشنگ ترین روزم روز شکفتنت.
سالگرد ازدواجمون مبارک /تولدت مبارک
تبریک دست خالی مرا با سخاوت بی حدت بپذیر...
تولدت مبارک/ سالگرد ازدواجمون مبارک...
اس ام اس عاشقانه و غمگين جديد . . .
.
.
.
در اوج دل نشاندمت ، در رهگذار زندگي زمانه گر خزان شود ، توئي بهار زندگي . . .
.
.
.
ديرگاهيست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام
دگر آئينه ز من با خبر است / که اسير شب يلدا شده ام
من که بي تاب شقايق بودم / همدم سردي يخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنيد / تا نبينم که چه تنها شده ام . . .
.
.
.
زندگي پرتو عصر است که در بزم وجود ، به نسيم مژه بر هم زدني خاموش است . . .
.
.
.
بمون بگو چکار کنم ، دنيا پر از درد و غمه / تموم زندگيم توئي ، تو هم که اخمات تو همه !
.
.
.
همه دنبالت ميگردن ، فکر ميکنن گم شدي ، بگم تو قلب مني خيالشون راحت بشه !؟
.
.
.
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند ، تماشاي تو زيباست اگر بگذارند
به من عاشق مسکين به حقارت منگر ، دل ما وسعت درياست اگر بگذارند . . .
.
.
.
بلند ترين شاخه درخت ، يک واژه را مي فهمد ، و آن هم تنهائيست . . .
.
.
.
فرياد من از داغ توست ، اينگونه خاموشم نکن ،
حالا که يادت ميکنم ، ديگر فراموشم نکن . . .
.
.
.
در سراي گل فروشان گرچه گل بسيار است ، چون تو گل پيدا نمودن مشکل و دشوار است
.
.
.
هيچ کس تنهائيم را حس نکرد ، برکه طوفانيم را حس نکرد ،
او که سامان غزل هايم از اوست ، بي سر و سامانيم را حس نکرد . . .
.
.
.
اي اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بيمار من ، اي غم ، تو هم لذت ببر از اين همه آزار من
.
.
.
عشق يک واژه زلال است ، تو بايد باشي ، قلب من زير سوال است ، تو بايد باشي
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت ، زندگي بي تو محال است ، تو بايد باشي . . .
.
.
.
از فراق تو مرا هر نفسي صد آه است ، از تو غافل تيستم اي دوست خدا آگاه است . . .
.
.
.
گوهر دل را نزن بر سنگ هر ناقابلي ، صبر کن پيدا شود گوهر شانس قابلي . . .
.
.
.
شب شکست ، پيمان شکست ، عهدي شکست ، قلبي شکست
از شکست هر شکستي بر دلم آهي نشست . . .
.
.
.
اگه به تو زل نميزنم ، رازي است که با نگاه فاش ميشود . . .
.
.
.
اي کاش زندگي مثل فوتبال بود ، که خوشي را پاس ، جدائي را شوت ،
بي وفائي را فول ، غم را آفسايد و محبت را گل ميکرديم . . . !
sms : عشق فراموش کردن نیست
چون شاید چراغی در دلش روشن کنی که خاموش کردنش
به خاموش شدن او بیانجامد . . .
.
.
عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است
گوش کردن نیست بلکه درک کردن است
دیدن نیست بلکه احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است
حتی اگر شده تنها . . .
.
در وفا هیچکس استاد نیست ولی در بی وفائی همه استادن !
چطوری استاد !؟
.
.
اشک من بارون غربت / تو دلم غبار حسرت
من برات سوغاتی دارم / یه سبد گل محبت
.
.
گزمی دستات ، سرخی لبات ، سفیدی و لطافت پوستت همش مال
فشار خونه ! برو دکتر !!!
.
.
گر قضای روزگار تکه کند قلب مرا مینویسم روی هر تکه از آن نام تو را . . .
.
صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناکتر
ولی از همه دردناکتر این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش
عکس آقا رشید( قدرتا.ايزدی ) وهمسرش
عکس آقا رشید( قدرتا.ايزدی ) وهمسرش
در طول ساليان اخير، نمايشنامههاي زيادي از تلويزيون پخش شد، اما بايد قبول كرد كه هيچ يك از آنان، نتوانست مانند نمايشنامههاي رشيد با بينندههاي تلويزيوني ارتباط برقرار كند، كاراكتر شخصيتي او و بازي زيبا و شيرينش در نقشهاي بامزه باعث شد كه وي بتواند به راحتي جاي خود را در تلويزيون باز كند،
رشيد كه البته بايد او را با نام اصلياش مخاطب قرار دهيم، <قدرتا... ايزدي> نيم قرن از خداوند عمر گرفته است، شايد شما تصور هم نميكرديد كه آقا رشيد تلويزيون، داراي عروس و داماد و نوه باشد، اما وي يك خانواده پرجمعيت دارد. دو دختر و دو پسر حاصل ازدواج او ميباشند، او يك نوه پسر شيرين زبان به نام <محمد پارسا> دارد كه او را بسيار دوست ميدارد، رشيد تلويزيون، انساني بسيار خاكي از شهر اصفهان است. او ميگويد اصفهان نصف جهان است و بهترين خاطرات زندگيام در اين شهر شكل گرفت، به بهانه پخش مجموعه <كارآگاه رشيد> كه البته چندي پيش پايان يافت با اين بازيگر خوب، توانا و مهربان كشور در جمع خانواده پرجمعيتش به گفتگو نشستيم...
_ متولد چه سالي هستيد و در كجا به دنيا آمديد؟
ايزدي: متولد چهارم تيرماه 1335 هستم و در <گز و برخوار> اصفهان به دنيا آمده و از دو سالگي به همراه پدر و مادرم در محله <پشت باروي> اصفهان ساكن شديم.
_ شغل پدر چه بود و چند فرزند بوديد؟
ايزدي: پدرم، سنگبري ميكرد و من هم در طول سال به همراه برادرانم پيش او كار ميكرديم، ما سه تا برادر و دو تا خواهريم كه من فرزند دوم خانواده بودم، به يك نكته جالب هم اشاره كنم، تنها قد من در بين فرزندان كوتاه است.
_ ميزان تحصيلات شما؟
ايزدي: تحصيلات خود را تا ديپلم در رشته ادبيات ادامه دادم و سپس، در سال 1358 به خدمت آموزش و پرورش در آمدم البته من ديپلم شبانه گرفتم، چرا كه به خاطر مخارج زندگي كار ميكردم و فرصتي براي تحصيل نداشتم.
_ در آموزش و پرورش معلم بوديد يا نه؟
ايزدي: ابتدا به مدت ده سال معلم كلاس اول دبستان بودم، پس از آن مدت، معاون مدرسه شدم، همان زمانها بود كه تازه رو به كارهاي نمايشي آوردم.
_ و از آن زمان خاطرهاي هم به ياد داريد؟
ايزدي: به طور حتم، آن زمان نمايشي از تلويزيون اصفهان پخش ميشد كه نامش <ثبتنام> بود. فرداي آن روز كه به مدرسه رفتم، بچهها همه دورم جمع شدند و شروع كردند به سوال كردن و دست گرفتن و از اين جور حرفها. سر زنگ تفريح همه را به صف كردم و به حالت جدي گفتم: ببينيد، بچهها، ما دو تا برادريم، يكي اهل شوخي و اين جور حرفهاست، اما من بسيار جدي هستم و از بينظمي هم خوشم نميآيد، پس سعي كنيد كه با من شوخي نكنيد، اگر بچههاي خوبي باشيد، برادرم رشيد را به مدرسه ميآورم كه البته تا امروز ميخواهم او را به مدرسه ببرم. البته پس از مدتي بچهها همه متوجه شدند كه اصل قصه چيست؟ راستي تا يادم نرفته بگويم كه اول مهرماه امسال هم بازنشسته آموزش و پرورش شدم.
_از اينكه قدتان كوتاه است، ناراحت نيستيد؟
ايزدي: با قسمت مگر ميشود مبارزه كرد. تازه اين ضربالمثل هم درباره ما صدق نميكند كه دو برابر قدش توي زمين است، تا قبل از اينكه بپرسي خودم جوابتان را بدهم.
_ د ر چه سالي ازدواج كرديد و چگونه با همسرتان آشنا شديد؟
ايزدي: در سال 1358 ازدواج كردم و همسرم را كه با من يك نسبت دور فاميلي دارد، در يكي از مهمانيهاي فاميلي ديدم. البته در آن زمان مثل الان براي شناخت دختر و پسر و آشنايي بيشتر، آزادي وجود نداشت، ولي از آنجا كه خصوصيات ايشان را از فاميل شنيده بودم، با يك شناخت نسبي از ايشان، زندگي مشتركمان را آغاز كرده و الحمدا... بسيار هم راضي هستم.
_روز خواستگاري از قد كوتاهتان ايراد نگرفتند، مادر خانمتان، پدر خانمتان چيزي نگفتند؟
ايزدي: راستش را بخواهيد از آن جا كه پدر خانم من دو متر و پنج سانت قد داشت، مادرخانم بنده ابتدا كمي تعجب كرد، اما از آنجا كه عاشق همسرم شده بودم، عزمم را جزم كردم كه هر طور شده ازدواج كنم و همين طور هم شد. روز اولي كه عقد كرديم، شب را ميخواستم در خانه پدرخانم سر كنم، اما پيژامهاي براي قدم پيدا نميشد، مجبور شدم با همان شلوارم بخوابم.
_ و همسرتان، او ايراد نگرفت؟
ايزدي: نه، براي چه ايراد بگيرد، او هم مرا دوست داشت، پس از ازدواج هم، عشق هر دويمان نسبت به يكديگر بيشتر شد، تا جايي كه او مشوق من براي بازيگري شد. البته در اوايل ازدواج همسرم فكر ميكرد كه من كمي از اين وضعيت ناراحت هستم، اما از آن جا كه طبع شعر دارد و كمي هم شوخ است، يك روز در همان اوايل ازدواج برايم شعري سرود كه من با خواندن آن جا خوردم.
اي رشيد، اي رشيد كه در حسن لطافت ماهي
هر چند كوتاه قدي، اما دلخواهي
بهر كوتهي قد خودت، غصه مخور
تو عمر مني، از اين جهت كوتاهي
_ چه فعاليتهايي غير از بازيگري انجام ميدهيد؟
ايزدي: كارگرداني را هم دوست دارم، ولي چون در اين زمينه تحصيلاتي ندارم، هرگز به خود اجازه نميدهم كارگرداني يك فيلم يا مجموعه را به عهده بگيرم؛ ولي در اكثر كارها تا جايي كه امكان دارد به عوامل پشت صحنه كمك ميكنم و حتي ايدههاي خوبي را هم ارايه ميدهم. البته مدتي سهمي از يك پيتزافروشي در اصفهان داشتم كه به خاطر مشكلات مالي آن را فروختم، البته در حال حاضر يك تالار پذيرايي در اصفهان به نام تالار رشيد باز شده است كه البته من سهمي در آن ندارم، ولي از آنجا كه از نامم استفاده شده است، درصدي به من ميدهند.
_ چگونه وارد عرصه بازيگري شديد؟
ايزدي: در كودكي وقتي برنامهاي از تلويزيون پخش ميشد سعي ميكردم مثل بازيگرهاي آن فيلم رفتار كنم تا اينكه يك روز در سال 1364 با يك موتور گازي از كنار جمعي كه مشغول تصويربرداري بودند رد شدم ناگهان ايستادم و از روي كنجكاوي جلو رفتم، موضوع فيلم در رابطه با مردي بود كه دقايق زيادي در تلفن عمومي همه را معطل خود كرده بود. كارگردان از افراد انتخابي ميخواست كه جلو بروند و با مرد مورد نظر دعوا كنند. هيچكس اين كار را درست انجام نميداد تا اينكه من رفتم جلو و با حالت جدي گفتم: آقا بيا بيرون همه را معطل كردهاي. او بيرون آمد و گفت: تو چي ميگي. با حالت طنز جواب دادم! آقا بفرماييد بيرون همه معطل شما هستند. در آن لحظه همه خنديدند و كارگردان خيلي خوشش آمد و از من درخواست كرد به صدا و سيما بروم و تست بازيگري بدهم و از آن وقت بود كه من وارد عرصه بازيگري شدم.
_ شغل آموزگاري، جديت و جذبه خاصي را ميطلبد، از طرفي شما داراي شخصيتي شوخطبع هستيد، چگونه با اين مسئله كنار آمدهايد؟
ايزدي: درست است كه من شخص شوخطبعي هستم، ولي در محيط كار با جديت رفتار ميكنم، كسي كه ميخواهد كار طنز انجام دهد بايد در جامعه جدي برخورد كند، تا همه بدانند كه آن مسايل مربوط به صحنه نمايش و بازيگري است. من در محيط كار بسيار جدي هستم و همه فكر ميكنند من و شخصيتي كه در تلويزيون ظاهر ميشود، دو برادر دوقلو هستيم و جالب اينجاست كه با ديدن سريال <كارآگاه رشيد>، اين فكر به باور تبديل شد.
_ شغل بازيگري را بيشتر دوست داريد يا آموزگاري را؟
ايزدي: من به هر دو حرفه بازيگري و آموزگاري از كودكي علاقهمند بودم و هر دو را به خاطر اينكه دو خصيصه در آنها به طور مشترك وجود دارد، دوست دارم. يكي آموزش ديدن و آموزش دادن و ديگري براي ديگران خدمت كردن... من وقتي موفقيت دانشآموزانم را ميبينم، بسيار خوشحال ميشوم و وقتي با خنداندن مردم، آنها را شاد ميكنم نيز غرق لذت ميشوم.
_ كار كدام يك از بازيگرهاي طنز ايران را بيشتر ميپسنديد؟
ايزدي: از بازي <سيامك انصاري> خيلي خوشم ميآيد. او به طور حتم در آينده، موفقتر از حال خواهد بود و كارهاي بهتري را از او شاهد خواهيم بود. در اصفهان هم از كار <محمود شانهاي> بسيار لذت ميبرم.
_ بهترين خاطرهاي كه در حال اجراي نقش داشتهايد چيست؟
ايزدي: بهترين خاطره و بهترين لحظات زماني بود كه با پسرم كمال (در نقش راننده تاكسي) در سريال كارآگاه رشيد بازي كردم. ما با يك فهم و درك متقابل بدون اينكه از قبل هماهنگي كنيم، ناخودآگاه ميدانستيم كه چگونه با يكديگر صحبت كنيم و هماهنگي و ارتباط خوبي ميان ما برقرار شد.
_ آيا شما نقشهايتان را با هماهنگي قبلي و به صورت از پيش تعيين شده بازي ميكنيد يا آنكه كارها و به اصطلاح اصفهانيها، تيكههاي طنز را فيالبداهه انجام ميدهيد؟
ايزدي: من اكثر كارهايم را فيالبداهه انجام ميدهم و اكثر كارگردانها هم با توجه به شناختي كه از كار من دارند، مرا در كار آزاد ميگذارند و اتفاقا هميشه هم صحنهها خوب از آب درميآيد. همكاراني كه در نمايشهاي ما در پشت صحنه هستند، هميشه از اين مسئله متعجب ميشوند كه ديالوگها و برخي از كارهاي ما هر شب با شب قبل تفاوت دارد.
_ از بازي در تئاتر بيشتر لذت ميبريد يا سينما و تلويزيون؟
ايزدي: بازي در تئاتر را بيشتر دوست دارم و آن هم به خاطر همان مسئله فيالبداهه كار كردن در نمايش است؛ چرا كه در تلويزيون وقتي با تمركز فكر، كاري را انجام ميدهي و فيالبداهه جملاتي را ميگويي كه خيلي خوب از آب درميآيد، ناگهان به علتي كارگردان كات ميدهد و با تكرار زياد آن صحنه، خود به خود روح كار از بين ميرود.
_ نظرتان راجع به ارحام صدر چيست؟
ايزدي: <ارحام صدر> شخصيت بينظيري است كه در تاريخ نمايش اصفهان مانند او نداشتهايم. من براي ايشان احترام خاصي قايلم و اميدوارم موقعيتي پيش آيد تا جوانهايي كه به طنز علاقه دارند، تحت نظر ايشان آموزش ببينند.
_ چه چيزي باعث شد كه اسم شما در اكثر كارهايتان رشيد باشد؟
ايزدي: در اولين كارهاي ما در شبكه اصفهان، من خودم نويسنده اكثر برنامهها بودم و هنگامي كه با يكي از دوستان داشتيم روي فيلمنامه كار ميكرديم، به ذهنم رسيد كه نامي را براي خودم انتخاب كنم كه متضاد شكل ظاهري من باشد و آنجا بود كه اسم <رشيد> به ذهن من خطور كرد.
_ بدترين خاطره و بهترين خاطرهاي كه از آن سالها به يادتان ميآيد چيست؟
ايزدي: خوب، ما هم مانند بسياري از جوانهاي امروزي عاشق كار كردن بوديم و در اين راه تلاش زيادي كرديم. يادم ميآيد زماني كه اولين گروه نمايش را تشكيل داده بوديم به اداره ارشاد مراجعه كرديم و تقاضاي مجوز براي اجرا را به آنان ارايه داديم. قرار بر اين شد كه گروهي براي بازديد كار ما به سالن نمايش بيايند، در روز نمايش، ما با ذوق فراوان يكي از كارهايي كه بعدها مورد توجه بسياري از مردم قرار گرفت را اجرا كرديم كه اتفاقا به خاطر انگيزه فراواني كه داشتيم همه نقش خودشان را خيلي خوب اجرا كردند. زماني كه نمايش تمام شد، براي پذيرايي مدعوين به سالن رفتيم، ولي متاسفانه آنها بدون خداحافظي سالن را ترك كرده بودند و بعد هم مسئولان محترم اداره ارشاد آن زمان به ما گفتند كه براي گروه شما مجوز صادر نميشود، اين بدترين خاطره من در آن سالها بود. بهترين خاطره من هم زماني بود كه با همان گروه در حال تمرين بوديم و شخصي پيشنهاد داد كه روزي از ارحام صدر دعوت كنيم كه براي ديدن نمايش ما به سالن بيايد. اين پيشنهاد با مخالفت من روبهرو شد و من به همه گفتم كه ايشان براي ديدن نمايش گروه گمنامي مثل ما به اينجا نميآيد و در كمال تعجب ارحام صدر در روز مقرر به آنجا آمد و پس از آن هم با گرمي و ذوق زيادي ما را تشويق و نكاتي را به عنوان راهنمايي به ما گوشزد كرده و تجربيات خود را در اختيار ما قرار داد.
_ رابطه شما با ورزش چطور است؟
ايزدي: من بسكتبال و واليبال زياد بازي ميكنم و فكر ميكنم اين را از قدم متوجه شده باشيد. (ميخندد)
_ آيا به فوتبال هم علاقهمند هستيد؟
ايزدي: بله، ما در محلهمان يك تيم فوتبال تشكيل داده بوديم و يادم ميآيد در اولين روزي كه من در اين تيم بازي كردم توپ را به درون دروازه خودمان كوبيدم و تيم مقابل شروع به شادماني كردند و من هم فكر كردم كار درستي انجام دادهام، در حالي كه داشتم شادماني ميكردم، با مشت و لگدهاي بازيكنان خودي به خود آمدم.
_ استقلالي هستيد يا پرسپوليسي؟
ايزدي: استقلالي هستم. همه جا آبيته.
_ بزرگترين آرزو و بزرگترين حسرت زندگي شما چيست؟
ايزدي: بزرگترين آرزويم اين است كه آقا امام زمان(عج) با قدوم مباركشان حق را از باطل جدا و بديها را از دنيا پاك كنند و بزرگترين حسرت زندگيم كوتاهي قدم ميباشد.
_ جديدترين خبري كه در اختيار خوانندگان قرار ميدهيد چيست؟
ايزدي: متاسفانه ديشب دندان نيشم افتاده است، البته خواهش ميكنم اين را ننويسيد چون مردم فكر ميكنند خداي ناكرده كار مشتهاي خانم عزيزم بوده!
_ آخرين سريالي كه بازي كردهايد؟
ايزدي: سريالي به نام <غريبه> با بازي رامتين خداپناهي، مهدي امينيخواه، پري كربلايي، اكبر كربلايي و پسرم عليرضا كه نقش برادرم را در اين سريال به عهده دارد.
_ آيا بازي كردن دو نقش جدي و طنز در كنار يكديگر در سريال رشيد مشكل نبود؟
ايزدي: به خدا خيلي مشكل بود و من بعضي وقتها قاطي ميكردم كه بايد جدي باشم يا طنز.
_ آيا نقشهاي جدي را راحتتر بازي ميكنيد يا طنز را؟
ايزدي: بازي نقشهاي جدي برايم سخت است و برعكس نقشهاي طنز را بسيار راحت بازي ميكنم. البته در سريال كارآگاه رشيد سعي من بر اين بوده كه نقش جدي من هم خواه ناخواه داراي طنز خاصي باشد.
_ بهترين دوست زندگي شما چه كسي است؟
ايزدي: همسرم، بهترين دوست من است.
_ بهترين سرگرمي شما چيست؟
ايزدي: در حال حاضر بهترين سرگرمي من بازي با نوه عزيزم <پارسا> است. خانه كه ميآيم تا پارسا را نبينم، هيچي نميخورم، كمي با او بازي ميكنم تا از نفس بيفتم.
_ راستي احساس پيري نميكنيد، عروس و داماددار شدهايد، نوه داريد؟
ايزدي: زماني كه نوهام، مرا <باباچي( >به زبان اصفهاني يعني بابا كوچولو)، صدا ميكند، ديگر متوجه ميشوم كه پير شدهام، به هر حال نيم قرن از زندگيام گذشته است، اما زماني كه در نمايشنامههايم به خواستگاري ميروم، احساس جواني ميكنم.
_ آيا به غير از شما در خانوادهتان كسي وارد عرصه بازيگري شده است؟
ايزدي: برادران و خواهرانم هيچيك در اين زمينه فعاليتي ندارند، ولي كمال و عليرضا پسرانم در امر بازيگري فعاليت دارند.
_ ميانه شما با موسيقي چطور است؟
ايزدي: موسيقي اصيل ايراني را خيلي دوست دارم، بهخصوص عاشق صداي <عليرضا افتخاري> هستم؛ چون هر وقت ايشان در اصفهان كنسرت دارند من مجاني وارد كنسرتهايشان ميشوم.
_ و در پايان ؟
خاك پاي تمام هنرمندان ايران هستم، جا دارد از دوستان عزيزم آقايان فيروز حسنخاني و غفور فصوحي كه در طي ساليان سال در كنارم بودند، تشكر كنم.
همسر رشيد: او در همه سريالها زن ميگيرد!
_ رفتار دوستان و آشنايان با شما چگونه است؟
حاتميان: خيلي خوب، ولي هميشه از من ميپرسند تو ناراحت نميشوي آقاي ايزدي در همه تئاترها و سريالها ميخواهد زن بگيرد.
_ حال ناراحت ميشويد يا خير؟
حاتميان: اصلا، من خودم بودم كه به او پيشنهاد دادم با آوردن بازيگر زن در صحنه تئاتر، به آن جنبه خانوادگي بدهند.
_ ايزدي مثل شخصيت رشيد، هميشه شوخطبع است؟
حاتميان: بله، اوايل زندگي خيلي زياد، ولي الان با مشغلههاي فراوان كمتر شوخي ميكنند، من هم كمتر او را ميبينم.
_ از هنر ايشان راضي هستيد؟
حاتميان: بله، چون معتقدم كساني كه باعث ميشوند لبخندي بر لبي بنشيند بسيار مورد توجه خداوند قرار ميگيرند.
_ چگونه خودتان را با كار ايشان وفق دادهايد؟
حاتميان: شايد از اخلاق خوب خودشان بوده كه من توانستهام با هنر او كنار بيايم.
_ يكي از بهترين برنامههاي ايزدي كه محبوب شماست؟
حاتميان: ايشان هيچ نمايشي را مثل <روياي ژاپن> بازي نكرد، گرچه سر همان صحنه از روي سن افتاد و پايش شكست.
_ همسرتان از چه غذايي خوششان ميآيد؟
حاتميان: قورمه سبزي.
_ چه صحبتي با مردم داريد؟
حاتميان: دوست دارم از مردم خواهش كنم فرزندان يك هنرمند هم ميخواهند در جامعه زندگي كنند، آنها دوست دارند مانند مردم عادي به گردش يا سينما يا شهربازي و... بروند، ولي با لطفي كه هميشه مردم به هنرمندان داشتهاند فرزندان هنرمندان را از اين موهبت محروم ميكنند، دوست دارم بگويم مراعات حال خانواده يك هنرمند را بكنيد تا آنها هم بتوانند در آرامش و راحتي به سر ببرند.
فرزندان كارآگاه رشيد را بشناسيد
_ كمال فرزند اول (راننده تاكسي در سريال كارآگاه رشيد:)
در بسياري از تئاترها و سريالها در كنار پدر هنرنمايي ميكند. او معتقد است كه پدر الگويي مناسب در زندگي و بازيگري براي اوست و بازي در كنار او را افتخار ميداند. به موسيقي علاقهمند است و در اين زمينه فعاليت ميكند و دوست ندارد بازيگري را به طور جدي دنبال كند تا در زندگي مشتركش مشكلاتي به وجود نيايد، در ضمن او از بازي پرويز پرستويي لذت ميبرد. همسر او از اقوام است، عروس رشيد، نوه دايي رشيد است.
_ عليرضا پسر دوم (پسر حبيبي در سريال كارآگاه رشيد:)
او ميگويد: با پدرم هميشه دوست و هم عقيده هستم و افكارمان به هم خيلي نزديك است.
او در رشته كامپيوتر تحصيل ميكند و به كار مونتاژ آشنايي دارد و تصميم دارد در آينده تدوينگر شود. رابطه او با همه افراد خانواده خوب است به جز خواهرش، سارا كه هميشه با او سر جنگ دارد.
_ كتايون دختر اول
متاهل و داراي يك فرزند پسر كه براي پدربزرگ بسيار عزيز است. او دوست ندارد فردي مشهور باشد تا بتواند با آرامش و راحتي خيال زندگي كند. همسرش مجتبي خسروي از ازدواج با كتايون راضي است، چون اخلاق خوب پدرش را در همسرش حس ميكند، آن دو ابتدا در مركزترولوژي كه ارتباط به علوم آزمايشگاهي دارد با يكديگر همكار بودند و سپس ازدواج كردند.كتايون ميگويد: فرزند دوم خانواده است، متولد 1361 و ديپلم هنر دارم و هرازگاهي دستي به سهتار ميبرم. چهار سال است كه ازدواج كردهام و پسري دو ساله به نام محمد پارسا دارم. به خاطر تربيتش فعلا از كارم استعفا دادهام، پسرم هم مثل ما عاشق برنامههاي پدر است.
در كودكي وقتي به ديدن برنامههاي پدر ميرفتيم مدام در اين فكر بودم كه كي برنامه تمام ميشود و پدر به خانه برميگردد و از آن موقعيت كاملا ناراضي بودم ولي بزرگتر كه شدم وقتي براي ديدن تئاتر پدر ميرفتم واقعا لذت ميبردم، به خاطر داشتن پدري هنرمند افتخار ميكنم.
در سال 1376 در جشنواره تئاتر دانشآموزي ناحيه، بازيگر و طراح صحنه بودم كه جايزه بهترين طراح صحنه را گرفتم، در ضمن موسيقي تئاترمان هم كار برادرم كمال بود كه در همان سال جايزه بهترين موسيقي را گرفت و وقتي از من دعوت شد كه در جشنواره تئاتر استاني شركت كنم به شدت مخالفت كردند و فعاليت تئاتر من همانجا كات خورد. از آن به بعد فعاليتم را در زمينه طراحي و نقاشي ادامه دادم كه جا دارد از حمايتهاي بيدريغ و از خودگذشتگيهاي مادرم براي رشد من در اين رشته تشكر كنم و بعد از همسرم كه همچنان مشوق من هستند.
وي درباره پدرش ميگويد: با وجود اينكه زمان كمي در كنار ما هستند ولي سعي ميكنيم در همين زمان كم، از وجود و نظراتشان نهايت استفاده را ببريم.
ايشان براي ما نه تنها پدري مهربان و نمونه بلكه يك دوست هستند كه مصاحبت با ايشان برايمان لذتبخش است اميدوارم خداوند به ايشان طول عمري همراه با سلامتي عطا بفرمايد و داماد رشيد ميگويد: همه بسيار كنجكاو هستند كه بدانند من از چه طريق با ايشان آشنا شدم.
برخي ميپرسند كه آيا با آقاي ايزدي آشنايي داشتم و بعد از دختر ايشان خواستگاري كردهام و از اين قبيل سوالها ولي من به شكلي بسيار عادي و در محيط كار با ايشان آشنا شدم. ما همكار بوديم و پس از مدتي به خواستگاري ايشان رفتم و فكر ميكنم در مراسم خواستگاري و ازدواج هر پسري دچار استرس و نگراني است و من به خاطر برخوردهاي خوب و صميمانه پدر خانم واقعا اين دوره را راحت پشت سر گذاشتم و از اين حيث واقعا خوشحالم و حالا هم هر وقت كه به منزل ايشان ميآيم واقعا به من خوش ميگذرد.
_ سارا دختر دوم
مثل خواهر و برادرهايش دوست ندارد فردي مشهور باشد، به رشته گرافيك علاقه دارد و دوست دارد در اين رشته تحصيل كند.
مادر رشيد: او بازيگوش بود
مادر ايزدي: قدرت خيلي به مدرسه علاقمند بود او هنوز هفت ساله نشده بود كه به مدرسه ميرفت و ساعتها بچهها را تماشا ميكرد.
هر روز اين كار تكرار ميشد به حدي كه پدرش از دست او خيلي عصباني ميشد و هر وقت كه او اين كار را انجام ميداد مورد تنبيه و بازخواست پدر قرار ميگرفت ولي باز هم به كارش ادامه ميداد.
بازي مورد علاقه قدرت يك چرخ بود كه با يك تكه چوب حركت ميكرد. يك روز سر همين موضوع كتك مفصلي خورد چون در حال بازي چرخ به پيرمردي برخورد ميكند و باعث ميشود او به زمين بيفتد پيرمرد هم با عصا حسابي قدرت را كتك ميزند.
_ آيا طنز از زمان كودكي هم در پسرتان وجود داشت؟
مادر ايزدي: بله اين مسئله به شكل بارزي در او بود و حتي بسياري از وقتها كه ما از مسائل كماهميت و كوچك ناراحت ميشديم با يك شيرينكاري ما را ميخنداند و باعث ميشد زندگي برايمان شيرين شود.
خانواده سبز
۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه
پوستي روشن و بدون چروك با ..
راه حل ساده برای داشتن مژههایی بلند و جذاب
بهترین روش برای اصلاح شکل مژهها استفاده از ریمل است. سعی کنید ریمل را از شرکتهایی تهیه کنید که اصول بهداشت و سلامت را در ساخت لوازم آرایش خود رعایت میکنند چون ریمل مایع است و تماس نزدیکی با چشم شما دارد. پس از آنکه مارک ریمل خود را انتخاب کردید باید به هدفتان توجه کنید. اگر میخواهید مژههای شما حالت خمیدگی خود را بیشتر نشان دهند تنها کافی است ژل یا ریملهای حالتدهنده تهیه کنید. این ریملها حاوی مواد پلیمری و یک برس ایدهآل نازک و گرد برای حالت دادن به مژهها هستند.
اگر میخواهید مژههایتان پرپشتتر به نظر برسد باید از ریملهای حجمدهنده که حاوی ذرات ریزی شبیه به براده آهن هستند، استفاده کنید و در صورتی که قد مژههای شما کوتاه است، ریمل بلندکننده بگیرید.
به رنگ ریمل هم دقت کنید. ریمل مشکی برای تمام چشمها مناسب نیست. گرچه در مهمانیهای شب ریمل و خط چشم مشکی زیبایی خاصی دارد ولی در طول روز برای داشتن آرایشی طبیعی، خط و ریمل قهوهای تیره پیشنهاد میشود.
بسیاری از خانمها علاقه دارند چشمانشان بازتر به نظر برسد. فرمژه تنها دستگاهی است که با فرکردن و حالت دادن به مژهها این امر را امکانپذیر میکند. برای آنکه بتوانید به درستی از فرمژه استفاده کنید، جلوی آینه بایستید. پلک بالا را با دستتان باز کنید و به سمت بالا بکشید. مژهها را داخل دستگاه ببرید و فشار دهید. برای آنکه مژهها بهتر حالت بگیرند، میتوانید دو لایه ریمل بزنید و تا هنوز ریمل خشک نشده از فرمژه استفاده کنید. در صورتی که مژههای شما بسیار کوتاه باشد، فرمژه تاثیری نخواهد داشت. برای گرفتن نتیجهای بهتر میتوانید پیش از استفاده از فرمژه آن را با سشوار کمی گرم کنید تا مانند اتو عمل کند.
p30mob
عجیب ترین هدایای عروسی
کارول وینگر تکنسین راه سازی که در برزیل زندگی می کند ، روز ازدواجش ، عروس خانم را با یک هدیه عجیب سورپرایز کرد. این هدیه ویژه یک جسد مومیای شده ی قدیمی بود که آن را در یک حراجی عتیقه به قیمت بالیی خریداری کرده بود.
الیزا براون که به علایق همسر ورزشکار خود تامی کاملا واقف بود در روز ازدواج یک راکت بدمینتون هدیه داد که شاید برای شما چیز عجیبی نباشه، اما بد نیست این را اضافه کنیم تور وسط این راکت از موهای خود الیزا تهیه شده بود.
مارک کریستی ون، نقاش ساختمان اهل برلین، به عنوان کادوی عروسی ،18 دستگاه اتومبیل دزدی به همسرش هدیه داد که حدود یک هفته بعداز عروسی آنها را به صاحبانشان باز گرداند و به آنها گفت که این کار را فقط برای این انجام داده که به همسرش نشان دهد به خاطر او هر کاری می کند.
جاناتان رود شایر مرد عاشق پیشه آلمانی که مراسم ازدواجش را به همراه کشیش در یک هلی کوپتر بر فراز آسمانها انجام داده بود به عنوان هدیه عروسی، خودش را از هلی کوپتر پائین انداخت و در دم جان سپرد. او قبل از پریدن به عروس جوانش سیدنی گفت : این آخرین و تنها هدیه عروسی من به تو است.
مری کامفورد در روز عروسی در مقابل میهمانان گفت که قصد دارد در این لحظه اعجاب انگیز ترین هدیه عروسی را به همسرش بدهد و بعد در مقابل چشمان حیرت زده ی میهمانان و از جمله داماد که منتظر یک کادوی بی نظیر و گران قیمت بود ، مقداری از آب بینی اش را در دستمال کاغذی خالی کرد و به همسرش داد.forum.isatice.com
۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه
چطور بفهمیم که پسر فقط با یک دختر..
منبع : fanavari-it.ir
اسرار روابط جنسي در خانواده هاي موفق
آنها این کار را هر روز انجام نمی دهند (وا!) آنها به سرعت معتقدند (نه!!). مقاله را بخوانید تا به حقیقت های بی شماری در مورد رابطه جنسی سالم در خانواده های موفق پی ببرید.
به عنوان یک دختر روشن فکر که به تازگی وارد یک ارتباط دو نفره شده اید، احتمالا مطالبی را در مورد زندگی سالم می دانید: عادلانه دعوا کنید، به او وقت دهید تا با خودش خلوت کند (با این کار خودتان هم فرصتی پیدا می کنید تا تنها شوید)، هیچ گاه چشم های خود را از او برنگردانید (حتی اگر زیباترین فیلم را در تلویزیون نگاه می کنید) و ... اما زوج های خوشبخت در اتاق خواب چه عکس العمل هایی از خود نشان میدهند؟ برای روشن تر شدن این مطلب ما از متخصصان و مشاوران در زمینه ازدواج و خانواده کمک گرفتیم. کارهایی که به شما پیشنهاد می شود، عجیب و غریب نیستند و نمی خواهیم بگوییم که باید بر جاذبه غلبه کنید، همه چیز صرفا به سکس ارتباط پیدا نمی کند، و فقط باید کاری کنید تا احساس نزدیکی بیشتری نسبت به همسرتان پیدا کنید.
1- به طور متناوب مشغول باشیدراز موفقیت زوج های خوشبخت این نیست که هر روز هفته با هم رابطه جنسی دارند. در حقیقت بر طبق گفته های دکتر "تینا تسینا" نویسنده کتاب "هم ازدواج کنیم هم آزاد باشیم" زوج های موفق بر اساس یک برنامه زمانی مشخص رابطه جنسی دارند. از سوی دیگر عدم برقراری این نوع رابطه در دراز مدت نیز به هیچ وجه قابل قبول نیست چرا که روابط جنسی، نزدیکی دو طرف را تقویت کرده و به آن ژرفا می بخشد. "تسینا" اظهار می دارد "افرادی که از برقراری رابطه جنسی با یکدیگر خودداری می کنند، میان خود فاصله بسیار زیادی را به وجود می آورند و پس از چندی افراد غریبه در نظرشان بیش از شریک فعلی زندگی شان جذاب جلوه می کنند." همچنین دفعات منظم سکس برای آقایون اهمیت فراوانی دارد. دکتر لورا برمن، مدیر مرکز برمن در شیکاگو اظهار می دارد: "یکی از راههایی که می تواند دو نفر را نزدیک به هم نگه دارد این است که آن دو از نظر جنسی به هم نزدیک باشند. تنها راه رسیدن به نزدیکی و صمیمیت نیز همین مورد است." زمانی که مرد به تعداد دفعات منظم با همسر خود رابطه جنسي نداشته باشد، او حس رمانتیک بودن خود را از دست می دهد؛ پس از اندکی خانم نیز شور و حرارت جنسی خود را از دست می دهد و به همین منوال یک دور تسلسل به وجود می آورد." از سوی دیگر بد نیست که اجازه دهید یکی دو هفته بدون وجود سکس سپری شود، در حقیقت تعداد زیادی از زوج های موفق، یک بار در هفته این کار را انجام می دهند. نکته کلیدی این است که هر دو از این یک بار نهایت لذت را ببرند. اگر ارتباط شما به یک بار در ماه و یا کمتر از آن محدود می شود باید قدری کنجکاو شوید که چه مشكلي وجود دارد. شماره 2 را بخوانید تا ازدواج موفق تری را دنبال کنید.
2- خارج از تخت هم یکدیگر را نوازش کنیدیکی دیگر از دلایل موفقیت و خوشبختی برخی از زوج ها این است که گاه و بی گاه بدون اینکه هیچ دلیل خاصی وجود داشته باشد، یکدیگر را در آغوش می کشند، پاهایشان را به هم می زنند و برای مراحل اصلی تر خودشان را بیشتر آماده می کنند. دکتر "بری مک کارتی" رواندرمانگر و نویسنده کتاب "آرزوی خوشبختی" اینچنین مینویسد: " لمس کردن 5 مرحله مختلف دارد؛ یک زوج موفق باید حداقل 4 مرحله از آن را انجام دهد. بسیاری از زوج ها تنها دو نوع ارتباط لمسی دارند: یا هیچ چیز یا مقاربت، و زمانیکه این چنین باشد معمولا "هیچ چیز" بیشتر تکرار می شود." زمانی که یکدیگر را می بوسید یا پشت هم را می مالید، می توانید به راحتی اگر تمایلی به ادامه ارتباط نداشته باشید، آنرا متوقف کنید. کار دیگری که می توانید انجام دهید این است که با هم قرار بگذارید که اگر تمایلی به انجام آن ندارید دست های یکدیگر را بگیرید و فشار دهید. به این ترتیب رابطه شما طبیعی تر به نظر می رسد، چرا که یک نوع لمس کردن همراه می شود با نوع دیگر و می توانید تا آنجا که علاقه دارید به آن ادامه دهید. اگر بتوانید در طول روز از نظر فیزیکی با هم ارتباط برقرار کنید برای معاشقه اصلی آماده تر خواهید شد، همچنین با احتساب به این عمل در طول شب هایی که استرس دارید و یا خسته هستید (و یا هر دو) نزدیکی و صمیمیتتان را از دست نمیدهید.
3- در مورد سکس خطاها را فراموش کنید و ببخشید شاید رابطه جنسی همواره خوشی های دیوانه کننده به شما ندهد، اما زوج هایی که این کار را انجام می دهند از مزایای احساسی و عاطفی آن بهرمند می شوند. چرا؟ شما در طول دوره های سخت زندگی همچنان دوشادوش یکدیگر می ایستید و این امر سبب می شود تا عشق شما تا ابد جاودانه شود. چه معاشقه اصلی را انجام دهید، چه فقط یکدیگر را در آغوش گرفته و نوازش کنید، شکاف ها و فواصل موجود به خودی خود ناپدید می شوند. اگر همسر خود را گاه و بی گاه در آغوش بگیرید و بدن او را لمس کنید او متوجه می شود که اگر چه ممکن است در مورد موضوع خاصی با هم، هم عقیده نباشید اما عشق مسئله دیگری است، همواره جای خود را دارد و این جر و بحث ها دلیلی برای کاهش دوست داشتن نیستند. این مطلب می تواند به طور کلی دیدگاه شما و شوهرتان را نسبت به زندگی تغییر دهد. جینی، 32 ساله در بروکلین یک نویسنده است، او هم به نوبه خود به این نتیجه رسیده است: "سابقا من و بیل مشاجرات تمام نشدنی بر سر مسائل کوچک و بی ارزش با هم داشتیم، به جایی رسیده بودیم که هر دو خسته شده بودیم، به همین دلیل قرار گذاشتیم که اگر دفعه آینده بر سر مسائل جزئی نزاع در گرفت، همدیگر را ببوسیم و همه چیز را تمام شده فرض کنیم، ما هیچ وقت تصور نمی کردیم که یک کار کوچک بتواند تمام مشکلات زندگی ما را حل کند. اما بعد از اینکه این تکنیک را امتحان کردیم به این نتیجه رسیدیم که در آغوش گرفتن و بوسیدن خیلی راحت تر از جلسات طولانی بحث و گفتگو میتواند مشکلاتمان را حل کند."
4- هیچ گاه برای مجازات از برقراری سکس خودداری نکنید اخطار: "نشان دادن خشم و عصبانیت با خودداری از برقرای رابطه جنسی، زندگی شما را به نابودی می کشاند." چرا: نه تنها محبت و دوستی را از بین می برد، بلکه اگر زوجین در جنگ قدرت ها از سکس به عنوان برگ برنده استفاده کنند، تنفر بسیار زیادی به وجو می آید و پس از مدتی دیگر هیچ یک از طرفین هیچ گونه تمایلی به برقراری رابطه جنسی با دیگری از خود نشان نمی دهد. بنابراین دفعه آینده که از همسر خود ناراحت شدید به جای غلط خوردن و دور شدن در او در تخت خواب، همه چیز را با گفتگو روشن کنید و در این راه از رابطه جنسی مایه نگذارید.
5- به دنبال سکس هالیوودی نباشیدهمه ما می توانیم آنرا تصور کنیم: شمع های روشن و تابان، ملافه های سفید رنگ 1000 پارچه، معاشقه تحریک آمیز، رضایت شهوانی. در دنیای واقعی در اکثر موارد این اتفاق ها صورت نمی پذیرد. و زوج هایی که به دنبال خوشبختی هستند، هیچ گاه وقت خود را با این چیزها تلف نمی کنند. اگر شما صاحب دو فرزند هستید، دو نوع شغل مختلف دارید و این نوع سکس را ماهی یکبار انجام می دهید، باید گفت که کارتان عالی است. چقدر عالی است؟ در میان زوج های موفق تقریبا چیزی بیشتر از 15% از معاشقه ها برای یکی یا هر دو نفر، در نهایت لذت بخش نخواهد بود. شاید این کار را با عجله انجام می دهند، از نظر فیزیکی راحت نیستند، و یا در آخر نمی توانند به حس رضایت دست پیدا کنند. همسرانی که از خود مطمئن هستند، می توانند به راحتی با این مسئله کنار بیایند، و اصلا تصور نمی کنند که حتما یک مشکل خاصی باید وجود داشته باشد، بلکه طرفی که خسته ات و یا حال مناسبی ندارد به راحتی به فرد مقابل می گوید: "من خسته هستم و امشب نمی توانم؛ تو راحت باش و کار خودت را انجام بده."
6- به هر حال باید گاهی "سکس ویژه" داشته باشید در سالگردهای که دارید یک روز را نیز باید اختصاص دهید به "سالگرد رابطه جنسی." البته لازم نیست این کار را فقط به همین یک روز محدود کنید؛ اگر بتوانید در طول سال چند روز دیگر را نیز به همین منوال طی کنید، کار فوق العاده انجام داده و به زندگی مشترکتان کمک بی حد و حصری نموده اید. برخی خانواده ها از روی تبنلی و یا هر چیز دیگر ترجیح می دهند چنین نوع معاشقه ای را از زندگی خود حذف کنند. پوشیدن یک لباس خواب جدید به جای پیجامه های کهنه و نخ نما آنقدر ها هم که فکر می کنید، مشکل نیست. به همسر خود بگویید که هنوز هم به این موارد اهمیت می دهید. همانطور که می دانید تغییر ذائقه یک اصول کلیدی در موفقیت زندگی مشترک به شمار می رود. یکی از تحقیقات اخیر گویای این مطلب است که حس رضایت جنسی نشات گرفته از پر حرارت بودن طرفین در نظر دیگری است. یک فضای رمانتیک ایجا د کنید، و شور و هیجان لازم را به وجود آورید. بر روی ملافه های نو بخوابید (یا در خانه یا در هتل)، موقعیت های جدید را امتحان کنید، و هر کار دیگری که لازم است تا شما را از نظر ذهنی و جسمی تحریک کند، انجام دهید تا احساس کنید به وجود هم معتاد هستید. اگر می خواهید تا هورمون های شوهر خود تا آخرین حد ممکن ترشح شود یک قرار غیر منتظره برای او تعیین کنید و کارهای جدید را امتحان کنید. "امی" 30 ساله از "سانتا برما" که به تازگی زندگی مشترک خود را شروع کرده این چنین می گوید: "زمانی که احساس می کنم به اظهار عشق و علاقه نیاز دارم یک ادرس اینترنتی جدید برای خودم درست می کنم و نام آنرا چیزی می گذارم که برای او اشنا باشد و آنرا پاک نکند. در این نامه فقط محل و ساعت را ذکر می کنم. زمانی که او در محل مورد نظر حاضر شد او را به جای دیگری می برم تا باز هم در شک و تردید باقی بماند. او می گوید زمانی که من این کار ها را انجام میدهم دیوانه و شیفته من می شود."
7- حرکات نهایی محبت آمیر را نیز انجام دهید4 کلمه: ارتباط چشمی در اوج لذت "این لحظه آنقدر بی نظیر است که اگر بتوانید آنرا با شریک زندگیتان تقسیم کنید، صمیمیت موجود بین شما دو نفر دو چندان خواهد شد. البته شواهد گویای این مطلب هستند که حتی زوج هایی که در روابط طولانی مدت هستند باز هم نمی تواند این حرکت را به درستی انجام دهند. "کریستی" 31 ساله ساکن "نیو جرسی" معتقد است که باز نگه داشتن چشم ها در طول برقراری رابطه جنسی شما را شهوت انگیز تر نشان می دهد. او می گوید: "من زمانی که متوجه می شوم همسرم در حال نگاه کردن به من است، احساس آرامش پیدا می کنم و فکر می کنم به اندازه کافی جذاب هستم. این امر سبب می شود که با روی بازتری از او استقبال کنم."
8- باید بدانید هر چیز جای خود دارد یکی دیگر از مشکلات، تغییر مسیر است. باید بدانید چطور می توانید از مبحث پرداخت صورتحساب ها و قبوض بیرون بیایید و به مسائل جنسی بپردازید. زوج های موفق راههای بی شماری را برای فراموش کردن روزمرگی های زندگی می دانند. چگونه؟ به عنوان مثال آنها به طور مختصر و مفید به هم می گویند "بیا با هم معاشقه کنیم"، ممکن است شوهرتان پس از اینکه بچه ها به خواب رفتند بر روی مبل راحتی دراز کشیده باشد و شما را هم دعوت کند تا در کنار او بنشیند، یا شما شروع به نوازش کردن او کنید، یا خیلی راحت بگویید: امشب تلویزیون برنامه جالبی نداره، چطوری وقتمان را بگذرانیم؟"
9- با هم بازی و شوخی کنیدمطمئنا در مواقع ضروری زوج های موفق کاملا جدی ظاهر می شوند، اما خنده و شوخی گاه گاهی ضرورت پیدا می کند. این شوخی ها می توانند پیش زمینه خوبی برای شروع معاشقه محسوب شوند. دکتر "تنیسا" معتقد است که با هم خندیدن میتواند نشانه خوبی از صمیمیت باشد، این امر نشان می دهد که شما دو نفر به راحتی می توانید با هم ارتباط برقرا کنید و یکدیگر را درک می کنید. در حقیقت یکی دیگر از راههای نمایش ناز و عشوه همین مسخره بازی ها و شوخی هاست. "امیلیا" 31 ساله به همراه همسرش "جف" 32 ساله، ساکن نیویورک از ردو بدل کردن کارت های تبریک واقعا لذت می برند. امیلی می گوید: "هر دوی ما احساساتی هستیم. اولین بار جف در روز ولنتاین برای من یک کارت بسیار بزرگ همراه با گل های سرخ خریداری کرد. از آن پس ما همیشه یگدیگر را با کارت های عجیب و غریب سوپرایز می کنیم."
10- سرعت هم چیز بدی نیست سرعت در برقراری رابطه جنسی چیر بدی نیست چرا که به اندازه کافی سودمند است. "لری" 33 ساله حسابدار و ساکن "هپس هایر" که به سکس کوتاه و شیرین در رابطه زناشویی عقیده دارد می گوید: "ما تا ابد برای سکس وقت نداریم، زمانی که من 10 شب خسته و کوفته از محل کار به خانه باز می گردم آنقدر خسته هستم که پیش نوازی بیش از حد گزینه خوبی برای من نیست. بنابراین با تن صدایی که کاملا شهوت انگیز است از شوهرم سوال می کنم که آیا با یک کار پر سرعت موافق هست؟ از آنجایی که او هم همیشه منتظر یک چنین چیزی است، ما هر دو از انجام آن نهایت لذت را می بریم. و نکته اصلی هم همین جاست. سکس شدید هیچ گاه راه گشای تمام مشکلات نیست. همه چیز سکس نیست اما زمانی که نتوانید با موفقیت از پس آن برایید مشکلاتی در سایر زمینه های زندگی برایتان ایجاد می شود که حل آنها بدون رنج و مشقت نخواهد بود. زوج هایی که از نظر جنسی به هم وابسته هستند با هم مهربانتر برخورد می کنند، به آسانی از اشتباهات یکدیگر می گذرند، رمانتیک تر هستند، کمتر تنها و ناراحت می مانند، و درگیری چندانی با هم ندارند. این اتصال میتواند برای همیشه آنها را با موفقیت و خوشبختی کامل در کنار هم متصل نگه دارد. آنقدر بی نظیر است که اگر آنرا با شریک زندگی خود تقسیم کنید، صمیمیت موجود بین شما دو نفر دو چندان خواهد شد-منبع: مردمان
تازه ها:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
- سریس کامل ازسنگ شفادهنده فیروزه
- محلول درمانی رویش مو+شامبودرمانی ریزش مو
- گن يا تيشرت لاغري مردانه-لاغری سریع آقایان
- آدامس محرک اصل فرانسه
- افترشیو بعد از اصلاح بانوان
- کرم حجم دهنده و پروتز باسن LANCOME
- آنچه زنان باید در مورد مردان بدانند
- آنچه مردان باید در مورد زنان بدانند
- کرم مروارید(گونه گذاری و چاقی صورت)
- قرص افزایش قد:نچرال ولتز -NATURAL-WEALTH-
محصولات زیبایی:برای سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
لوازم:برای کسب اطلاعات بیشتر روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
محصولات زناشویی:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
|