تنبیه عملی است که باعث کاهش بدرفتاری کودک میشود. پس اگر ما روشی از تنبیه را اعمال میکنیم و متعاقب آن مشکلات رفتاری کودک زیادتر میشود این بدان معناست که تنبیه ما صحیح نیست و ما باید روش خود را عوض کنیم.
آیا شما هم جزو آن دسته از والدینی هستید که فکر میکنند مشکلات رفتاری کودکان را باید با تنبیه درست کرد؟ و در ابتدا و بدون مقدمه باید سراغ تنبیه بروند تا بدرفتاری کودک کاهش پیدا کند؟
تنبیه عملی است که باعث کاهش بدرفتاری کودک میشود. پس اگر ما روشی از تنبیه را اعمال میکنیم و متعاقب آن مشکلات رفتاری کودک زیادتر میشود این بدان معناست که تنبیه ما صحیح نیست و ما باید روش خود را عوض کنیم. مثلاً اگر با کودک خود قهر میکنیم و او را تهدید میکنیم که دیگر مادرش نخواهیم بود، در واقع هدف ما آن است که او گریهاش را متوقف کند و با آرامش در منزل بماند ولی آنچه در عمل رخ میدهد افزایش گریه، اضطراب و بیقراری کودک است. پس تنبیه ما مشکل را بدتر کرده است.
وقتی با داد و فریاد به کودک خود میگوییم که دیگه نبینم با من بلند صحبت کنی، باید آرام صحبت کنی؛ وقتی کودک خود را در حمام یا دستشویی حبس میکنیم یا با او قهر کنیم؛ وقتی کودک خود را کتک میزنیم که دیگر حق ندارد دوستش را کتک بزند، او دقیقاً همین الگوی رفتاری را در مقابل ما و دوستانش به کار خواهد برد. فرزند ما از ما الگوبرداری میکند. از سوی دیگر این روشها منجر به افزایش خشم، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی کودک میشود.
تنبیهاتی که از روی خشم و عصبانیت باشد، منطقی نیست و خطر آن وجود دارد که آسیب و صدمهای به کودک برسد (چه آسیب جسمی و چه آسیب عاطفی و روانی) و از سویی دیگر کودکان در بسیاری از زمینهها والدین را به عنوان الگوی رفتاری خود قرار میدهند. وقتی آنها را کتک میزنیم، تحقیر میکنیم، ناسزا میگوییم، تمسخر میکنیم و... آنها نیز همین روش را به عنوان راهحل در ارتباطات خود استفاده میکنند. وقتی در زمان خشم و عصبانیت کودک خود را تنبیه میکنیم، چون در آن زمان کنترلی بر رفتار خود نداریم پس از مدت کوتاهی از رفتار خود پشیمان شده و سعی در جبران آن میکنیم. به کودک رشوه میدهیم، از خطاهای او چشمپوشی میکنیم و در اعمال تربیت او کوتاهی میکنیم تا حمله مجدد و خشم و عصبانیت و این موضوع منجر به نوسانات و ناهماهنگیهایی در روش والدگری ما میشود و مشکلات رفتاری کودک را افزایش میدهد.
تنبیه نباید منجر به تضییع حقوق کودک شود. مواردی چون زندانی کردن در دستشویی و حمام، حبس کودک در مکان تاریک و ترسناک، محروم کردن او از غذا و پوشاک، مقایسه، تمسخر، ارعاب و ترساندن او، قراردادن او در سرما و گرما، کتک زدن و تنبیه بدنی و... کودک آزاری محسوب میشوند و تنبیهات مناسبی نیستند.
تنبیه نادرست و کودک آزاری ممکن است به اشکال دیگر هم اعمال شود:
▪ مقایسه کودک با سایر کودکان.
سرزنش کردن او که باعث بیماری و مریضی والدین شده است (مریضم کردی، از دستت سردرد گرفتم، وقتی از دستت مریض شدم و مردم آن موقع میفهمی با من چه کار کردهای).
تحقیر کردن او که کارهایش احمقانه است و هیچ نمیفهمد (دیوانه هستی، مثل احمقها رفتار میکنی، اندازه یک... هم نمیفهمی، بهتر از این نمیتوانی فکر کنی، چقدر دست و پا چلفتی هستی.)
محروم کردن او از عشق و دوست داشتن (دیگر دوست ندارم، مادرت نمیشوم. من یک بچه با تربیت و آرام میخواهم یک بچه که حرف بفهمد، پسر من نیستی.)
تهدید او به جدایی (دیگر در این خانه نمیمانم، میروم و دیگر هم بر نمیگردم).
ارعاب و ترساندن او (اگر به حرفم گوش نکنی بلایی به سرت میآورم که مرغان آسمان به حالت گریه کنند.)
▪ قهر کردن با او.
بیتوجهی به سر و وضع ظاهری کودک، طوری که او در میان سایر کودکان احساس خفت کند.
موارد بیشمار دیگری هست که ما به اشتباه فکر میکنیم خاصیت تنبیهی دارد ولی صرفاً از روی خشم و عصبانیت ما انجام میشود و نه تنها بدرفتاری کودک را کاهش نمیدهد بلکه آن را افزایش نیز میدهد.
تنبیه فیزیکی ممکن است یک کنترل موقتی و انتخابی بر رفتار کودک ایجاد کند (یعنی کودک فقط در حضور شخص تنبیه کننده و آن هم بطور موقتی رفتار خود را کنترل کند) ولی در درازمدت اثرات سوء دارد و بیتأثیر است. الگوهای تربیتی پرخاشگرانه باعث افزایش مشکلات رفتاری کودک، پرخاشگری، عصبانیت، لجبازی، مقابلهجویی، منفی گرایی، اضطراب، افسردگی، اعتماد به نفس پائین و... در کودک میشوند.
مطالعات نشان داده است تنبیه بدنی، دختران را بیشتر دچار اضطراب و افسردگی و پسرها را بیشتر دچار پرخاشگری، عصبانیت و لجبازی میکند. تنبیه بدنی و فیزیکی دقیقاً مشکلات رفتاری کودک را افزایش میدهد در حالی که هدف ما کاستن آن مشکلات بوده است.
معمولاً والدین زمانی کودک خود را کتک میزنند و او را تنبیه بدنی و کلامی میکنند که عصبانی هستند و آستانه تحمل آنها پائین آمده است. وقتی از آنها دلیل این کار پرسیده میشود، آنها عنوان میکنند:
«دیگر کاسه صبرم لبریز شده بود و نمیتوانستم تحملش کنم و با او مدارا کنم. او مرا از کوره در میآورد، آنقدر عصبیام میکند که خون جلوی چشمانم را میگیرد. آدم هم یک آستانه تحمل دارد، او مرا به یک مرحلهای میرساند که دیگر نمیتوانم خودم را کنترل کنم، در آن موقع فقط باید او را بزنم تا راحت شوم و...»
چیزی که در تمام این موارد مشترک است این است که تنبیه فیزیکی زمانی رخ میدهد که والدین خشمگین و عصبانی هستند و باید بهنوعی خشم خود را تخلیه کنند؛ یعنی خود نیز میدانند که در آن لحظه کتکزدن، ناسزا گفتن، داد و فریاد کشیدن فقط راهی است برای تخلیه خشم و اصلاً برای کودک اثر درمانی ندارد.
آنچه پس از تنبیه نامناسب کودک اتفاق میافتد، احساس ندامت و پشیمانی والدین از روش برخورد خودشان است. تمام اعمالی که در زمان خشم و عصبانیت و بدون فکر انجام میدهیم موجب پشیمانی و ندامت ما میشوند. این مختص فرزندان ما نیست، شامل سایر ارتباطات خانوادگی، شغلی و اجتماعی نیز میشود چون در زمان خشم و عصبانیت، مانمیتوانیم تمام جوانب مسئله را بسنجیم.
معمولاً پس از تنبیه نامناسب و احساس ندامت و پشیمانی والدین به فکر جبران رفتار خود بر میآیند تا احساس گناه کمتری داشته باشند و در این مرحله در مقابل بد رفتاری کودک واکنش نشان نمیدهند تا مجدداً مشکلات رفتاری کودک به حدی برسد که آنها را عصبانی کرده و چرخهای معیوب تکرار شود.
در این روش تربیت، از یک طرف پرخاشگری و خشونت و از طرف دیگر انعطاف، تساهل زیاد و انفعال وجود دارد. ثبات و تداوم در روشهای تربیتی از بین میرود، نوع پیامد رفتاری کودک بستگی به حالت احساسی والدین دارد. در این شرایط که ثباتی در روشهای والدگری وجود ندارد و هیچ چیز از قبل قابل پیشبینی نیست پس از مدتی کودک گیج و آشفته میشود، چون نمیداند رفتارهایش چه واکنشی را به دنبال خواهد داشت. مسلم است پس از مدتی مشکلات رفتاری کودک افزایش پیدا میکند و والدین خود را ناکام و ناتوان در مقابل بد رفتاری کودک احساس میکنند.
مورد دیگری که در تنبیه بدنی هست این است که در تنبیه بدنی ما فقط به کودک میگوییم چه کاری را نباید انجام دهد و نمیگوییم که به جای آن چه کاری را باید انجام دهد.
مثلاً به او میگوییم: «داد نزن، عربده نکش، مثل احمقها رفتار نکن، حرص مرا در نیاور، دوستانت را نزن، مثل دست و پا چلفتیها راه نرو، در را اینقدر محکم نبند.»
صحیح است کودک در کنار نبایدها و نکنها بایدها و بکنها را هم بشناسد و بداند: «آرام صحبت کن، در را آرام ببند، با سارا دوست باش و اسباببازیهایت را به او هم بده تا بازی کند، در خیابان دست مرا بچسب، پشت میز بنشین و غذا بخور و...»
وقت آن است که فرصتی به خود بدهیم و این سؤال را از خود بپرسیم از کدام یک از روشهای تنبیهی فوق در مورد کودک خود استفاده میکنیم؟ پس از اعمال چنین تنبیهاتی چه احساسی داریم؟ آیا این روشها را در کنترل بدرفتاری کودک خود مؤثر میدانیم و چرا این روشها موفق نیست؟ حال که مضرات و بیفایده بودن تنبیه فیزیکی، هیجانی و کلامی را فهمیدیم وقت آن است که روشهای خود را عوض کنیم و از روشهای تنبیهی صحیح برای تربیت کودک خود استفاده کنیم.
دکتر فریبا عربگل
فوقتخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان
/lifes.mihanblog.com