-تا حالا شده دیوونه بشی و یا اینكه كنترلت رو از دست بدی؟-بزرگترین ترس تو در زندگی چیه؟ از این ترس، نگرانی؟ به خاطرش گریه هم می كردی؟
-تا به حال به صدای درونی خودت، چه مثبت یا منفی، گوش دادی؟ تحت چه شرایطی؟
-به من بگو تا حالا شده از شدّت عصبانیت آسیب پذیر بشی؟ فكر میكنی چرا چه چیزی عامل اینهمه عصابانیت بوده؟
-وقتی كه احساس می كردی عصبانی هستی ای ناش یاز برداشت شخصی تو بوده یا خیر؟ چه طور این احساس بروز كرده و چطور به این احساس غلبه كردی؟
-در كجا بیشتر احساس آرامش داری، در شهر یا روستا؟
-محیط اطرافت برای این كه به تو آرامش ببخشد،باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ به عنوان مثال در كنار دریا راحتتری یا در كوهستان؟
-كسی در زندگی تو بوده كه آنقدر به تو بدی كرده باشه كه نتوانی او را ببخشی؟ تحت چه شرایطی؟
-ناامید كننده ترین و دلسر كننده ترین تجربه زندگی تو چی بوده؟ چطور به اون غلبه كردی؟
-یكر از مواقعی كه به گریه افتادی رو برام تعریف كن. معمولاً چقدر گریه می كنی؟
-چی به تو احساس امنیّت و اطمینان می بخشه؟
-فكر می كنی خودت رو خوب می شناسی؟
-آیا تا به حال به عقیده خودت، میل بچه گانه ویا احمقانه ای داشته ای؟
-شده تا حالا به این میل و آرزو عمل هم بكنی؟ مشكلی در زندگی داشتی كه نتونی به طور احساسی و یا فیزیكی از پس اون بر بیایی؟
-چطور با عصبانیتت كنار می یایی؟ در شرایط مختلف فرق می كنه؟
-تا به حال فكر و یا احساسی داشتی كه اگر بهش عمل می كردی نتیجه خطرناكی داشت؟
-تا به حالا به خودكشی فكر كردی؟ چه احساسی داری؟ نظرت راجع به مردمی كه از این راه را انتخاب می كنند، چیه؟
-تا به حال پا روی احساسات گذاشتی؟ به نظرت كار درستی كردی؟ نتیجه اش چه بوده؟
-به راحتی و با آرامش می تونی در برابر جمعیت حرف بزنی؟ به نظرت كدوم بهتره صحبت كردن در جمع چند نفر دوست و یا گروه كثیری از آدمهای غریبه؟ تا حال تجربه ای هم در این زمینه داشتی؟
-وقتی خیلی دلشوره داشتی، دست به كاری هم زده ای؟ چی شده؟
-عقیده ات راجع به عشق در طول این سالها عوض شده؟ الآن چه تعریفی از عشق داری و قبلاً چه نظری راجع به عشق داشتی؟
-به نظرت، آیا همیشه باید با واكنش فیزیكی ابراز عصبانیت كرد؟ تحت چه شرایطی؟
-تا حالا شكست رو تجربه كردی؟ چطور به درد ناشی از این احساس غلبه كردی؟
-فكر می كنی در شرایط فوریتی چقدر اعتماد به نفس داری و مؤثر عمل كنی؟ تا به حال درگیر بحران شدی؟ چطور به اون غلبه كردی؟
-آیا تا به حال حیوانی را كه دوست داشتی، مرده؟ چه احساسی از مرگش بهت دست داده؟
-تا حالا افسرده شدی؟ چه حالی پیدا كردی؟چقدر افسردگی ات طول كشیده؟
-تا حالا به چند نفر گفتی عاشقتم ؟ آیا نظرت بعداً عوض شده؟ یا این كه همینطوری بهشون گفتی كه عاشقشونی؟
-در این برهه از زندگی آیا فكر میكنی توانایی و بلوغ عاتفی یك ازدواج موفق را داری؟ اگر اینطوره كی به این نتیجه رسیدی؟ و اگه این طور نیست، كی فكر می كنی به این احساس برسی؟
-نظرت راجع به مراجعه به دكتر چیه؟ آیا بیماری خاصی هست كه ازش بترسی؟
-از چه حیوونی می ترسی؟ از وقتی جون بودی تا حالا چقدر نظرت راجع به حیوونها عوض شده؟ وقتی بچه بودی از حیوونی می ترسیدی؟
-به نظرت آدم بهتره منطق داشته باشی یا احساس؟ چرا؟
-آیا شده تا حالا به آرزویی برسی و از اون پشیمون شده باشی؟
-آیا شده تا حالا با مشاهده تأثیر كاری، از انجام اون كار احساس پشیمونی كرده باشی؟
-خوابهای رنگی رو بیشتر دوست داری یا خوابهای سیاه و سفید را؟ چه رنگی در خوابهایت بیشتر تأثیر گذار هست؟
-آیا روزها را هم رؤیا می بینی؟ چه خواب و خیالی رو بیشتر دوست داری؟
-آیا خوابی هست كه مرتب ببینی؟ ای خوابها در طول زمان چه تأثیر ی روی تو داشته اند؟ آیا این خوابها را دوست داری یا اینكه آزار دهنده هستند؟
-تا حالا پیش اومده كه خوابهایت، درست از آب دربیان؟
-بدترین كابوسی كه تا حالا دیدی چی بوده؟ آیا فقط یك بار این كابوس را دیدی یا این كه تكرار شده؟
-ایا شده خوابهات درس مهمی راجه به زندگی و یا نتیجه ای به تو بدهند؟
منبع-کرکبود