عشق يعني يك سلام و يك درود عشق يعني درد و محنت در درون ... عشق يعني خون لاله بر چمن عشق يعني شعله بر خرمن زدن عشق يعني آتشي افروخته عشق يعني با گلي گفتن سخن
.................
پسر نگاهي به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بکنيم دختر با بي ميلي قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکي تا آخر دنيا عاشق هم بمونيم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت کاشکي همين الان دنيا تموم بشه ... وقتي چشماشو باز کرد پسر رو نديد فقط چند تا حباب رو آب ديد
...............
بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم .گرچه میدانم كه عمری در غریبی زیستم . مثل رودی بستر این خاك را طی كرده ام . تا بفهمم عاقبت در جستجوی چیستم . در عبور از لحظه ها بر روی پای اشتیاق . لب شكست از خشكی اما همچنان می ایستم . دستهایت برگهای عمر سبزم را ربود .گرچه اینجا هستم اما در حقیقت نیستم . ای فریماه شب تار یاریم كن تا بدانم سایه گمگشته ای از كیستم
.................
چه رنجی از محبت ها کشیدیم برهنه پا به تیغستان دویدیم نگاه آشنا در این همه چشم ندیدیمو ندیدیمو ندیدیم سبک باران ساحل ها ندیدند به دوشِ خستگان باریست دنيا مرا در موج حسرت ها رها كرد عجب يار وفاداریست دنيا عجب آشفته بازاریست دنيا عجب بيهوده تکراریست دنيا
.............
.همه جا سردو سیاه رو لبام ناله و آه سر من بی سایبون نگهم مونده به راه دست من غمگین و سرد تو دلم یه گوله درد نه بهاری نه گلی پاییزِ پاییزِ زرد
...............
شبامون آخ که تاریک و چه سرده - دل هامون جای غمه لونه ی درده تو رو بی من - من رو دور از تو گذاشته - چی بگم با من و تو دنیا چه کردی؟ آسمون با من و تو قهره دیگه - هرکدوم از ما تو یک شهر دیگه
..................
.شاد باش که از شادي تو دل شادم / تا شادي ز غم هر دو جهان ازادم / زندگي من همه خوشحالي توست / بي وفايم که وفايت برود از يادم/ دوست دار شما.............
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر