۱۳۸۷ مهر ۵, جمعه
نوکیا N85 تازه واردی از سری N نوکیا
این گوشی هنوز وارد بازار ایران نشده است.
گوشی همراه دیگری که در این جا معرفی میشود گوشی همراه نوکیا مدل N85 است که از جمله مدلهای هوشمند سری N نوکیا به شمار میرود. نوکیا N85 از باندهای GSM 850 / 900 / 1800 / 1900 پشتیبانی میکند.
نوکیا N85 یک گوشی کشویی با قابلیت باز و بسته شدن در دو جهت است. همان طور که میدانید گوشیهای کشویی دیگری مانند نوکیا مدلهای N95 و N96 تنها در یک جهت باز یا بسته میشدند. حال آن که نوکیا N85 این گونه نیست و در دو جهت باز یا بسته میشود. این گوشی ابعادی در اندازههای ۱۰۳ در ۵۰ در ۱۶ میلیمتر دارد و وزن آن نیز ۱۲۸ گرم است.
گوشی موبایل نوکیا N85 یکی دیگر از مدلهای چندرسانهای و هوشمند سری N نوکیا ست که با در نظر گرفتن قابلیتهای خوب و کارآمد، سلیقهی کاربران گوشیهای موبایل، دوستداران بازی و آن دسته از کاربرانی که به اشتراکگذاری فایلهای خود فکر میکنند طراحی شده است. به عبارت دیگر، گوشی همراه نوکیا N85 را میتوان یک ابداع تازه و شگرف در دنیای گوشیهای موبایل به شمار آورد. یک گوشی همراه، یک دوربین دیجیتال جمع و جور، یک پخشکنندهی کارآمد موسیقی، یک آلبوم عکس و قابلیتهای اتصالاتی خوبی مانند Wi-Fi و 3.5G HSDPA از جمله مواردی هستند که در کنار هم، آمیزهی N85 را ارایه میکنند.
نمایشگر به کار رفته در این گوشی یک صفحه نمایش OLED است که میتواند حداکثر ۱۶ میلیون رنگ را نمایش دهد. این نمایشگر ۲.۶ اینچ اندازه دارد و رزولوشن آن نیز ۲۴۰ در ۳۲۰ پیکسل است. کیفیت خوبی هم دارد و تصاویر را با وضوح خوبی نمایش میدهد.
پشتیبانی از زنگهای پلیفونیک ۶۴ کاناله، زنگهای MP3 ،True Tones و زنگهای مونوفونیک، دفترچه تلفن بسیار کارآمد با ظرفیت نامحدود، GPRS، قابلیتهای نسل سوم HSDPA, 3.6 Mbps، Wi-Fi با پشتیبانی از تکنولوژی UPnP، بلوتوث نسخهی ۲ به همراه A2DP، microUSB نسخهی ۲ و مرورگر WAP ۲/xHTML از دیگر ویژگیهایی هستند که در این گوشی ارایه شده است.
دوربین به کار رفته در N85 یک دوربین ۵ مگاپیکسلی بسیار کارآمد است که به مشخصههای خوب و کارآمدی مجهز میباشد. با این دوربین میتوانید تصاویری با اندازه ابعاد ۲۵۹۲ در ۱۹۴۴ داشته باشید. از ویژگیهای همراه این دوربین میتوان به لنز کارل زایس، فلاش، درپوش لنز و دوربین دوم برای مکالمههای تصویری اشاره کرد. این دوربین از نوع VGA میباشد. یکی دیگر از مشخصههایی که در این دوربین میبینید قابلیت فیلمبرداری با رزولوشن VGA و سرعتی برابر با ۳۰ فریم در ثانیه است.
از دیگر مشخصههای این گوشی میتوان به قابلیتهایی مانند کارکرد A-GPS، جاوا MIDP 2.0، سازماندهنده، FM Transmitter، قابلیت نمایش اسناد Office، دیکشنری T9، Push to talk، یادداشت صوتی، هندزفری داخلی، شمارهگیر صوتی،Push to talk و خروجی تلویزیون اشاره کرد.
نوکیا N85 یک گوشی کارآمد مجهز به سیستم عامل سیمبین ۹ سری S60 rel. 3.2 میباشد. با این گوشی مشکلی در ارسال یا دریافت پیامهای SMS، MMS، IM و ایمیل نخواهید داشت. حافظهی داخلی آن نیز یک حافظهی ۷۴ مگابایتی است که در صورت نیاز میتوانید از کارتهای microSD حداکثر ۸ گیگابایتی استفاده کنید.
یکی دیگر از مشخصههای این گوشی پخشکنندهی کارآمد موسیقی آن است که از فرمتهای مختلف MP3/AAC/AAC+/eAAC+/WMA پشتیبانی میکند. ۳۰ ساعت پخش موسیقی تنها در یک شارژ مزیت فوقالعادهای است که در این گوشی ارایه شده است. به شما امکان داده شده به راحتی مجموعه آهنگهای مورد نظر خود را دستهبندی کنید.
باتری مصرفی نوکیا N85 یک باتری استاندارد یون لیتیوم نوع BL-5K است که حداکثر برای مدتی برابر با ۳۶۳ ساعت در حالت استندبای و ۶ ساعت و ۵۰ دقیقه مکالمهی مفید عمر میکند.
مشخصههای اصلی گوشی همراه نوکیا مدل N85:
• طراحی زیبا به صورت کشویی در دو جهت
• پشتیبانی از باندهای GSM 850 / 900 / 1800 / 1900
• نمایشگر ۲.۶ اینچی ۱۶ میلیون رنگی
• دوربین ۵ مگاپیکسلی مجهز به فلاش، فوکوس اتوماتیک و لنز کارل زایس
• قابلیت فیلمبرداری VGA با سرعت ۳۰ فریم در ثانیه
• دوربین دوم برای مکالمههای تصویری
• خروجی تلویزیون
• رادیو FM به همراه RDS
• پخشکنندهی موسیقی با پشتیبانی از فرمتهای MP3/AAC/AAC+/eAAC+/WMA
• پشتیبانی از قابلیتهای نسل سوم HSDPA, 3.6 Mbp
• مجهز به سیستم عامل سیمبین سری ۶۰
• قابلیت ارسال یا دریافت پیامهای SMS، MMS، IM و ایمیل
• باتری استاندارد یون لیتیوم نوع BL-5K
• ابعاد: ۱۰۳ در ۵۰ در ۱۶ میلیمتر
• وزن: ۱۲۸ گرم
• مدت زمان استندبای: ۳۶۳ ساعت
• مدت زمان مکالمه: ۶ ساعت و ۵۰ دقیقه
نادر، درسا، فريده، فرزانه و مهران مهام از «بزنگاه» ميگويند
پخش سريال «بزنگاه» از شبكه 3 سيما، نظرات مختلف و گوناگوني را باعث شده است. گروهي اين اثر را موفق ارزيابي ميكنند و گروهي هم معتقدند طنز آن كليشهاي و در پارهاي موارد اساسا طنز نيست. با وجود اين بايد اعتراف كرد بزنگاه مخاطبان خودش را دارد و ميكوشد هر شب بيش از پيش، آنها را به پيگيري ادامه ماجراهاي داستان راغب كند.
رضا عطاران: از خط قرمز عبور نكرديم
رضا عطاران بجز اينكه كار سخت كارگرداني اين مجموعه را انجام ميدهد، ايفاگر يكي از نقشهاي مهم هم است. فقط آنها كه از نزديك با سازوكار ساخت يك سريال هر شب تلويزيوني آشنا هستند، ميدانند همزماني اين دو كار، چه فشار مضاعفي وارد ميكند. آيا رضا عطاران پس از مجموعههاي موفقي مثل متهم گريخت، ترش و شيرين و خانه به دوش، موفق ميشود خاطره شيرين آن سالها را دوباره تكرار كند؟
آقاي عطاران! بيا از تيتراژ شروع كنيم. سريال با عنوان به ياد حسن حامد شروع ميشود. درباره مرحوم حسن حامد صحبت ميكني؟
من كار تئاتر را از مشهد و با مرحوم حسن حامد شروع كردم. يعني از سال 1359 كه در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان فعال بودم. همكاري ما تا سال 66 ادامه داشت. بعد كه در دانشگاه قبول شدم و به تهران آمدم، پس از مدتي حسن حامد به تهران آمد كه با او در چند كار تئاتر همكاري كردم. من يك دين اخلاقي به او دارم. چون نوع فكري كه داشت خاص بود، اين موضوع روي من و كارهاي من خيلي تاثير گذاشته است. يعني يك بخشي از حسن حامد در كارهايي كه من انجام ميدهم حضور دارد. به همين علت دوست داشتم يك جايي اسمش آورده شود.
نمايشي از او ديدم كه البته اسمش يادم نميآيد. شما هم در آن بازي داشتيد.
من بودم و يك دختربچه. اسم تئاتر بچه تابستان بود.
يكجورايي فكر ميكنم رابطه شما در بزنگاه با درسا شبيه رابطه همان آدم با آن دختربچه است.
آره. راستش يكجورايي تلنگري بود كه اين ارتباط شبيه همان ارتباط در آن تئاتر باشد. پس از آن، اين رابطه در دنياي شيرين تكرار شد. من در آنجا هم يك بچه داشتم و اين ارتباط در كارهاي ديگر هم بود تا به بزنگاه رسيد.
اين دفعه خطر كرديد و رويه هميشگي را شكستيد و خواستيد طنزتان را در قالب ديگري ارائه كنيد. نترسيديد مخاطب آن را پس بزند و با آن ارتباط برقرار نكند؟
خب اين خطر وجود دارد. درباره خيلي از حرفهايي كه در كارها زده ميشود، وجود دارد. براي اين كار هم هست. ولي خب آدم بعضي جاها بايد چشمپوشي كند. ما در اين كار با نشان دادن واقعيت، آيينهاي در مقابل جامعه قرار ميدهيم. ما كه راهحلي براي آن نداريم، اما ميدانيم اين مشكلات وجود دارد، پس بايد چه كار كرد؟ ما در اين كار سعي كرديم به طنز واقعي نزديك شويم.
بحثي كه فعلا مطرح است اين كه بزنگاه از خط قرمزهاي معمول جلوتر رفته است.
ما از اين مسائل به عنوان المان استفاده كردهايم؛ يعني حتي در رفتارها هم به آن توجه شده است. مثلا ما به اين مساله توجه كردهايم كه يك معتاد را نبايد حتما يك آدم نحيف و لاغر ببينيم كه احيانا نميتواند حتي به درستي حرف بزند. ما به شكل واقعي جلو رفتهايم، چون ميدانيد كه ديگر اعتياد تنها مختص ترياك نيست. قرار نبود خط قرمز را بشكنيم. تنها خواستيم از اين المانها استفاده كنيم. اعتياد جنبههاي گوناگون دارد. براي ما مسائل مختلفي در طرح مشكل اعتياد مطرح بوده است. مسائلي مثل همهگير بودن، در دسترس بودن و ارزان بودن آن بعضي از جنبههاي آن است. در كنار آن، تاثير اين رفتار روي افراد خانواده و بخصوص كودكان مورد توجه بوده است. طبيعي است اين شخصيت نبايد خيلي آدم مثبتي نشان داده شود، البته نميدانم تا چه اندازه موفق بودهايم.
اين بار بر خلاف دفعههاي ديگر يك نقش نسبتا منفي را بازي ميكني كه قاعدتا نبايد محبوب باشي. اين برايت سخت نبود؟
اين سختيها بود، ولي چون دوست داشتم اين اتفاق بيفتد، بالطبع حواشي آن را هم پذيرفتم. به هر حال آدم در اين كارها بايد از برخي چيزها بگذرد، حتي ممكن است از محبوبيت من كاسته شود، ولي خب برايم خيلي مهم نبوده است.
استنباط خودت از نقشي كه بازي ميكني، چيست؟
من خودم از نقشي كه بازي ميكنم بدم ميآيد. نادر در اين سريال رفتارهايي دارد كه خيلي درست نيست.
نگارش فيلمنامه به چه صورت انجام ميگيرد؟
فيلمنامه مثل همه كارهاي پيشين من است. يعني هنگام كار هر چه به ذهنم برسد كه به شخصيتها، رفتارها و ارتباطات آنها كمك كند، از آن استفاده ميكنم. ممكن است يك ديالوگ حذف شود و 10ديالوگ ديگر عوض شود يا بعكس. مثل قسمتي كه، در آن ،خواستگاري براي دختر خانواده آمده بود يا در فيلمنامه ابتدايي اصلا اعتياد نداشت در حالي كه ما كل قصه را براساس اعتياد پيش برديم.
نيكي نصيريان: فيلمنامه را برام ميخونن
نيكي نصيريان همان دختر بچهاي است كه نقش درسا، دختر نادر را بازي ميكند. به نوعي او تنها همدم پدر محسوب ميشود كه ميكوشد جاي ديگران را هم براي او پر كند. او در اين نقش آنقدر خوب ظاهر شده كه احتمالا بتوانيم در آثار ديگري هم او را ببينيم.
چند سالته؟
5 سال.
راسته ميگن پارتيت آقاي مهام بوده؟
[ميخندد] نميدونم!
خوشحالي توي اين سريال بازي كردي؟
آره. خيلي.
نقش چه كسي را بازي ميكني؟
دختر آقاي عطاران كه اسمش درساست.
خودت رو تا حالا از تلويزيون ديدي؟
آره.
به نظرت كار خوبيه؟
خيلي!
دوستات وقتي تو رو ديدن چي گفتن؟
ميدوني من اصلا مهدكودك نميرم؟
جدي ميگي؟ چرا؟
ديگه نميرم. ما همين جا روز تولدمو جشن گرفتيم!
روز تولدت كي بود؟
20 مرداد بود.
خوندن و نوشتن بلدي؟
نه!
پس چه جوري فيلمنامه ميخوني و بازي ميكني؟
به من ميگن ديگه. برام ميخونن!
توي اين كار كي از همه بيشتر بهت كمك ميكنه؟
آقاي عطاران و خانم نظري.
مامان چي؟ كمكت نميكنه؟
نه. مامان ميياد ميره از **************** بغلي برام چيپس و پفك ميخره!
بهترين صحنهاي كه بازي كردي چي بود؟
صحنهاي كه قراره من ريش بابامو بزنم
با چي؟
با تيغ! يكي ديگه صحنهاي كه من نقاشي عمومو كشيدم. وقتي آقاي لولايي از اون بالا ميافتن. يه آقاي ديگه به جاي عموم از اون بالا افتاد پايين.
يعني اينكه تو داشتي نقاشي ميكشيدي، عمو افتاد پايين؟!
نه! بعد از اينكه از بيمارستان اومد، من نقاشيشو كشيدم. آقاي عطاران هم بهم كمك كرد نقاشيشو بهتر بكشم.
بچههاي فاميل وقتي بازي تورو ديدن چي گفتن؟
دلشون برام تنگ ميشه.
روزا چقدر اينجا كار ميكني؟
زياد!
اگه يه روز مامان نياد اينجا چه كار ميكني؟
برادرم مياد ديگه!
جدي؟ برادرت كي ميياد؟
هر روزي كه مامان خونه كار داشته باشه و نتونه بياد، اون ميياد.
تلويزيون هم ميبيني؟
آره.
چه برنامههايي؟
برنامه كودك.
كدوم برنامههاشو مثلا؟
[فكر ميكند ] مثلا... مثلا...
زمان ما كه پينوكيو و سندباد بود.
خاله شادونه. موتور امداد.
فوتباليستها چي؟
نه اينارو برادرم ميبينه.
تو دوست نداري ببيني؟
نه من همش به نيما ميگم اون كارتونو بيار. اسم برادرم نيماست.
آخر اين قصه چي ميشه؟
هيچي. بابام داره ميره و من همينطور دارم وسط حياط خودمو ميكشم!
ميخواي در آينده چه كاره بشي؟
دكتر!
سوسن پرور: فريده شخصيت دوست داشتنياي است
فريده در ميان شخصيتهايي كه در بزنگاه ميبينيم كاملا خاص است. حضور او در كار به خاطر گريم و عقايدش برجسته است. بازيگر نقش فريده، سوسن پرور است كه پيشتر در زندان زنان به ايفاي نقش پرداخته است. پرور متولد اراك و داراي ليسانس ادبيات نمايشي و فوقليسانس كارگرداني نمايش است.
به نظر شما شخصيت فريده چه ويژگيهايي دارد كه او را از ديگران متمايز ميكند؟
خب، فكر ميكنم فريده آدمي است كه دنياي درونياش با آن چيزي كه از رفتارش به بيرون انتقال پيدا ميكند، مقداري متفاوت است. اولين چيزي كه من در اين شخصيت پيدا كردم وجود برخي مجهولات است كه تنها براي خود اين آدم آشناست؛ ولي در فضاي بيرون، واكنشهايي كه نشان ميدهد زياد مورد پسند اهالي خانواده نيست. از طرفي يك بعد ديگرش اين است كه دنياي كوچك، در دسترس و قابل لمسي دارد. او آدمي است كه به نوعي پايبند سنتهاست و دوست دارد ازدواج كند، اما با معيارهاي امروزي اجتماع هم براي ازدواج نميتواند كنار بيايد. بههرحال دوست دارد جلب توجه كند و بتواند ازدواج كند و زندگي مورد علاقهاش را داشته باشد. فكر ميكنم از اين نظر شخصيتي دوستداشتني باشد، ولي نميدانم آن را به چه صورت اجرا كردهام.
نقشي كه شما بازي ميكنيد چه بخشي از اجتماع را نمايندگي ميكند؟
خيليها اينطور هستند. ولي اين تفاوت وجود دارد كه فريده روي چيزهايي كه ميخواهد اصرار ميكند و حاضر نيست همرنگ ديگران شود. مثل خيليهاي ديگر فريده اينطور فكر نميكند. او دوست دارد همين ظاهر فعلياش را حفظ كند و به همين صورت از سوي ديگران پذيرفته شود. او در همين شكل پذيرفته شدن اصرار دارد و من اين بعد شخصيتش را خيلي دوست دارم.
چه اتفاقي افتاده كه اين شخصيت بدينگونه رفتار ميكند، يعني نميتواند بين واقعيتهاي موجود و روياهاي خودش تفاوت بگذارد.
به نظرم اين موضوع مربوط به خانواده است؛ سطح فرهنگي كه اين خانواده و باورهاي سنتي كه هنوز در خانواده وجود دارد. همين مسائل است كه فريده را پايبند ميكند، مثلا ميبينيم كه آدمي با چنين سطح فرهنگي در مواجهه با آدمهاي بيرون بايد خودش را تغيير دهد، اما فريده اين تغيير را نميپذيرد. با وجود اين در تنهايي خودش وسايل آرايشش را تست ميكند، ولي هيچوقت از آن استفاده نميكند.
درباره عروسكهايي كه همراه اوست و گهگاه عروسكگرداني هم ميكند، صحبت كنيد.
فضاي عروسكگرداني اين آدم از نوع فرهنگ اين خانواده خيلي دور نيست. مثل وقتي كه خواهرش به او نگاه ميكند و او همچنان سرگرم تمرين عروسكگرداني است، ولي اين راهي است كه براي كامل كردن درون خودش آن را انتخاب كرده. به نظر من عروسكگرداني انتخاب خوبي براي فريده بوده است، چون اساسا به دنياي خيالي و غيرقابل لمس خيلي علاقهمند است و عروسكگرداني هم فضايي است كه ما به آن ميدهيم. اگر چه در اين زمينه هم آدم موفقي نيست، چون تمرين ندارد و محيط پذيراي چنين كارهايي از سوي او نيست و همه به نوعي او را در اين مورد سرزنش ميكنند. در حاليكه اگر به هنر ديگري مثل سفرهآرايي بپردازد موفقتر خواهد بود.
ولي يادم ميآيد در ديالوگي شما گفتيد سفرهآرايي هدف است.
براي اين آدم بله، البته بايد شرايط را براي او هم در نظر گرفت. شايد اگر فضا براي اين آدم مهياتر بود، عروسك گرداني انتخاب اول او بود.
اين نقشي كه تا اين حد خاص است، چقدر جاي كار براي طنز ميگذاشت؟
به نظرم جاي كار براي طنز گذاشته ولي، نه با اين نگاه كه احساس ميكنم اين شخصيت طنز است. اين شخصيت خيلي قابل باور و رئال است و هيچ طنزي در آن شخصيت وجود ندارد، ولي رويارويي اين شخصيت با خواستههايش ايجاد طنز ميكند. به فرض آدمي كه مدام لوازم آرايش براي خود جمع ميكند، ولي در عين حال سبيل دارد و همه اينها در كنار هم خودبهخود باعث ايجاد طنز ميشود.
هنگامه حميدزاده: فرزانه تجددطلب است
فرزانه هم پرچمدار يك شخصيت امروزي است كه رفتار و گفتارش بر خلاف خواهرش فريده است. او امروزي است و سعي ميكند امروزي فكر كند، البته بديهي است كه اشتباهات خاص خود را هم دارد. بازيگر اين نقش هنگامه حميدزاده است.
نظر شما درباره شخصيت فرزانه چيست؟
فرزانه يك دختر دانشجوست كه برخلاف سنتهاي خانواده حركت ميكند و برخلاف خواهرش فريده كه مقيد است برخي اصول را رعايت كند، او خود را ملزم به چنين كاري نميداند. او تازه وارد اجتماع شده، چون تازه دانشجو شده است. يك جورهايي تجددطلب است و ميخواهد خودش را از سطحي كه هست به موقعيت بالاتري برساند، وي چون در يك خانواده سنتي رشد كرده براي رسيدن به اهدافش با مشكلات متعددي روبهروست.
موقعيتي كه شما نسبت به خواهرتان داريد بيشتر براي طنز مناسب است كه فكر ميكنم مخاطب راحتتر با شما ارتباط برقرار كند.
فكر ميكنم جوانان امروز بيشتر به روحيات فرزانه نزديك هستند، چون فريده طبق يك اصولي با اتفاقات پيرامون خودش برخورد ميكندكه جوانان امروز در مقابل آن جبههگيري ميكنند. فكر ميكنم راحت ارتباط برقرار كردن جوانان با فرزانه به خاطر امروزيتر بودن آن است.
طنزهاي اين چنيني كه خيلي به موقعيتهاي اجتماعي امروز نزديك هستند تا چه اندازه ميتوانند روي مخاطبان تاثير بگذارند؟
طنزي كه توسط آقاي عطاران ساخته ميشود به نوعي مسائل روزمره مردم را به تصوير كشيده است. درست است كه خنده در آن وجود دارد،ولي وقتي به عمق آن نگاه كنيم، ميبينيم تمام تلخيهايي كه در زندگي ممكن است وجود داشته باشد، آنها را به نمايش گذاشته كه اين خودش تبديل به زهرخند ميشود.
بازي اين نقش، اولين تجربه بازيگريتان بود؟
نه. اولين تجربه من سريال سايه تنهايي بود كه هنوز پخش نشده.
كار تصويربرداري همچنان ادامه دارد. خودتان سريال را از تلويزيون ديدهايد؟
بله. بعضي وقتها موفق ميشوم ببينم.
بازتابها چطور است؟
خيلي خوب است. دوستاني كه كار را ديدهاند خيلي خوششان آمده ولي خب بايد ببينيم در ادامه چه ميشود.
مهران مهام: چرا بايد كودكان مخاطب چنين برنامههايي باشند؟
تهيهكننده سهم بسزايي در موفقيت يا عدم موفقيت يك اثر دارد. وقتي تهيهكنندهاي به كارش اشراف داشته باشد قاعدتا بهتر ميتواند از پس سختيهاي كار برآيد.
مهران مهام، تهيهكنندهاي است كه در كنار ايرج محمدي تجربههاي موفقي براي تلويزيون داشته و اين بار آنها گام در راه دشواري گذاشتهاند كه تاكنون واكنشهاي متفاوتي در پي داشته است.
چه اتفاقي افتاده كه شما به سمت ساخت چنين طنزي رفتيد؟
در سالهاي گذشته كه با آقاي عطاران سريالهايي را براي تلويزيون ساختيم انتقادهايي شد درباره شباهت كارهاي آقاي عطاران نسبت به هم و اين كه به شكلي تقابل بين قشر فقير و غني مدام تكرار ميشود.
در ابتداي پيش توليد همين سريال هم دوباره زمزمههايي شنيده ميشد كه ميگفتند آيا دوباره اين كار شبيه آثار قبلي خواهد شد؟ وقتي طرح را دراختيار داشتيم به اين فكر افتاديم كه موضوع اعتياد را دركار بگنجانيم؛ چرا كه هميشه شاهد بالا رفتن درصد اعتياد در جامعه بوديم و از آن گذشته به اين مضمون در رسانه ملي سالهاست كه پرداخته نشده. قطعا هدف رسانه ملي از پرداختن به اين موضوع، ترويج آن نيست، بلكه انتقاد و اعلام خطر است. اگر چه مجموعههاي ساخته شده قبلي ممكن است به گزندگي اين مجموعه نباشند، ولي براي اين كه نشان دهيم يك معتاد چه مشكلاتي براي خانواده ايجاد ميكند و چه فشاري به ديگران وارد ميكند، بايد مختصات اين آدم نمايش داده شود. براي پرداخت اين شخصيت به هر حال بايد حداقلها را نشان دهيم؛ اما مساله ديگر اين است كه چرا بايد كودكان مخاطب چنين برنامههايي باشند؟ من نميدانم اين مساله بايد در كجا بررسي شود.
شايد به خاطر ساعت پخش اين سريال باشد؟
اصلا شما فكر كنيد اين برنامه براي ماه مبارك رمضان ساخته نشده است. حتي اگر اين برنامه به صورت هفتگي و در يك ساعت ديگر پخش ميشد، باز اين اتفاق ميافتاد. برنامههايي كه در ساعات ديگر شب پخش ميشوند هم اين اتفاق براي آنها افتاده است. آيا هدفگيري در اين سريال يا در سريالهاي ديگر كودكان هستند؟
اين البته به برنامهريزي مسوولان بر ميگردد.
الان بعضيجاها ميگويند ما از اين شخصيت معتاد سريال شما بدمان آمده. خب هدف همين بوده كه مخاطب بدش بيايد. عطاران بازيگري بود كه در هر نقشي كه بازي كرده محبوب بوده، خيلي سخت است عطاران محبوب را در يك شخصيت منفي بگذاريم و مردم بدشان آمده باشد. پس نشان ميدهد ما درست عمل كردهايم. مساله ديگر اين است كه آيا رسانه وظيفه ندارد مسائل روز جامعه را طرح كند؟
الان بيشترين انتقاد درباره چيست؟
2 قشر هستندكه نظرات متفاوتي درباره اين سريال دارند. گروه اول كساني كه موافق كار هستند و معتقدند زمان طرح اينگونه مسائل از تلويزيون فرا رسيده است و گروه ديگر ميگويند نه، نبايد به آن پرداخته ميشده. اين تقابل در ميان اين دو گروه هست.
البته نكتهاي هم هست. هر كس كاري را براي بار اول انجام ميدهد بايد توقع داشته باشد كه تركشهايي هم طرفش بيايد.
قطعا همينطور است. ولي يك نكته هم هست. داستان ما با مرگ و تقسيم ارث و ميراث شروع شد. داستان ما تازه از مرحله معرفي شخصيتها گذشته و دارد داستانش را تعريف ميكند. براي دگرگوني يك آدم از يك مسير به مسير ديگر بايد خصوصيات او را نشان دهيم. همانكاري كه ما در اين كار انجام داديم.
بيشتر كارهاي ماه رمضان براي شخصيتهاي داستانشان يك دوربرگردان هم طراحي كردهاند و هر چقدر اين دوربرگردان ظريفتر و ملموستر باشد بالطبع باورپذيرتر خواهد بود.
نميتوانم داستان را لو بدهم، ولي در داستان ما اتفاقاتي ميافتد كه منطق در آن خواهد بود.
ما پيش از ساخت اين مجموعه تحقيقاتي از كمپ ان اي، كمپ اعتياد شيميايي داشتيم كه چه اتفاقي افتاده كه يك معتاد خودش را معرفي كرده كه بياييد به من كمك كنيد. عشق، مسووليت،تحقير شدن و... بخشي از مسائلي بوده كه معتاد را واداشته خودش را معرفي كند. در اين مجموعه هم تمهيداتي انديشيده شده كه اگر قرار است تحولي اتفاق بيفتد، منطق در آن نقش داشته باشد.جام جم آنلاين
مردان بيشتر از زنان درگير عشق مي شوند
در بررسي نمونهاي از تفاوتهاي رفتاري، محققان دانشگاه باث متوجه شدند احساس درد در زنان و مردان متفاوت است. مردان در مواجهه با درد بيشتر به اين فكر ميكنند كه چگونه از شر آن در كوتاهترين زمان ممكن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بيشتر درگير پاسخ احساسيشان نسبت به آسيب هستند كه اين خود ممكن است باعث شود تا آنها درد را شديدتر احساس كنند.
براي مقابله با ناراحتي ناشي از طلاق نيز تفاوت دو جنس به خوبي مشهود است. زنان توانايي بيشتري براي تطابق با موضوع دارند. تحقيقي كه در يوركشاير انجام شد نشان داد زنان در مقابله با تمامي مراحل مختلف قطع رابطه از مردان قويتر هستند. 61 درصد از زنان اظهار داشتند كه در طي 2 سال اول بعد از طلاق، آنها بسيار خوشحالتر از موقعي بودند كه هنوز در حال زندگي مشترك بودند در حالي كه فقط 51 درصد از مردان نظر مشابهي را داشتند.
دكتر فرانك تاليس روانشناس باليني معتقد است يافتههاي فوق را ميتوان به وسيله تفاوتهاي مشخصي كه در مغز دو جنس وجود دارد، توجيه كرد. در سير تكاملي، زنان بيشتر اهل معاشرت و رفتارهاي اجتماعي هستند، چرا كه به هر حال اين زنان هستند كه بچهها را بزرگ كرده و آنان را براي رويارويي با اجتماع آماده ميكنند. آنها داراي مهارتهاي برقراري ارتباطاجتماعي هستند كه مردان فاقد آن هستند و اين مهارتها به آنها اجازه ميدهد تا از طريق احساساتشان صحبت كرده و با دوستان و خانوادهشان راحتتر ارتباط برقرار كنند در حالي كه مردان كمتر قادر به برقراري رابطه اجتماعي مناسب حتي با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتيهاي احساسي، بهجاي مواجهه با مورد ناراحتكننده، بيشتر سعي ميكنند آن را از هر طريق ممكن و لو اينكه در درون خود بريزند، به حداقل برسانند. شايد يك دليل علمي براي اين موضوع اين باشد كه مغز مردان طوري تنظيم شده كه بهصورت سيستماتيك و تحليلي عمل كند، در حالي كه مغز زنان بيشتر در مورد احساسات تنظيم شده است. در تحقيق يوركشاير اينطور بهنظر رسيد كه مزيتهاي ذاتي فوق، نقش مهمي در زندگي جنس موِنث داشته باشند؛ در طي چند سال اول پس از طلاق، زنان روابط بيشتري با دوستانشان برقرار و وقت بيشتري صرف خانوادهشان كردند و بهدنبال مشاورهها و درمان ناراحتيهايشان بودند در حالي كه مردان غالبا بهدنبال لذتهاي موقتي بودند. عمدتا پس از به هم خوردن يك رابطه زناشويي، مردان براي حفظ اعتماد به نفسشان بهدنبال رابطه جديد هستند بهجاي آنكه فكر كنند چرا ازدواجشان با شكست مواجه شده است.
علاوه بر اين، برخلاف عقيده عمومي، در يك رابطه دوطرفه، مردان بيشتر از زنان درگير عشق ميشوند چرا كه براساس بررسيها مردان بيشتر از زنان تمايل دارند تا غريزهشان را براي رسيدن به فردي كه او را جذاب و دلربا ميدانند، ارضا كنند. از طرف ديگر، زنان بيشتر از طريق برنامهريزيشدهتري عاشق ميشوند كه تحت تاثير سير تكامليشان است. آنها بيشتر بهدنبال شريكي هستند كه مراقب آنها بوده و قادر باشد خانوادهشان را هم ازنظر مالي و هم ازنظر عاطفي تامين كند. زنان در رابطهشان با طرف مقابل علاوه بر جذابيتهاي فيزيكي، بهدنبال مهرباني و سخاوت نيز هستند.
البته دكتر تايس خاطر نشان ميكند فشارهايي نيز در اجتماع وجود دارند كه باعث ميشوند مردان و زنان به سوي شيوههاي رفتاري برنامهريزيشدهشان هل داده شوند. در اجتماع، مردان بيشتر تشويق ميشوند تا احساسات خود را كنترل كرده و تابع آن نباشند. شايد كنترل احساسات در قرون گذشته و بهويژه در جنگها براي مردان خوب بوده باشد، اما در كل كنترل كردن احساسات براي شكلدهي يك رابطه زناشويي كار جالب و مفيدي نيست.
در سمت مقابل، زنان در اجتماع غالبا به سوي شيوه رفتاري رانده ميشوند كه در طي آن از زنان بيشتر انتظار ميرود ملايمتر و مهربانتر باشند كه اين خود موجب ميشود برقراري ارتباط با ساير افراد جامعه برايشان آسانتر باشد.به همين دليل زنان بيشتر از مردان به اطمينان كلامي اهميت ميدهند.
در تمام موارد ذكر شده سعي شده كارهاي پيچيده مغزي تا حد بسيار زيادي ساده شوند. البته بايد توجه داشت هيچ زن و مردي تمام خصوصياتي كه محققان در مورد مغز زن و مرد ميگويند را ندارد. اغلب مردم مغزهاي متعادلي دارند كه داراي مقادير مساوي از خصوصيات مردانه و زنانه است. حتي برخي از افراد داراي مغزهايي هستند كه رفتاري خلاف جنس آنها دارد.
دكتر تايس معتقد است تفاوت دو جنس هم در روابط سالم و هم در روابط شكست خورده كاملا مشهود بوده و بايد بهدقت بررسي شود. موارد اختلاف زيادي بين دو جنس وجود دارند اما اگر موردي بهطور عمده و در ميان تعداد زيادي از افراد صحيح بود، ميتواند كمككننده باشد، بهويژه به اين دليل كه شما بفهميد و بدانيد آن موضوع، يك رفتار عمومي است و يك مورد ناخوشايند و يا شخصي نيست و شما نبايد احساس بدي در اين مورد داشته باشيد. بهعنوان مثال، ممكن است در اختلاف زناشويي، مرد آرام و ساكت باشد ولي اين بدان معنا نيست كه وي عصباني شده است، بلكه معناي عمده آن اين است كه مغز آن مرد بهتر ميتواند مسئله را درون خود و با آرامش حل و فصل كند.
بهطور مشابه، چنانچه زني براي صحبتكردن و مباحثه پافشاري ميكند، نبايد فكر كرد علت آن بهرهبرداري از نقزدنهاي مداوم است، بلكه اين غريزه وي است كه از او ميخواهد تا براي برقراري ارتباط و نشان دادن احساسش صحبت كند. اگر شما اين تفاوتها را قبل از اينكه موردي پيش بيايد درنظر بگيريد، حتما رابطه راحتتر و درك بهتري از طرف مقابل خواهيد داشت و متوجه خواهيد شد كه كار مغزهاي متفاوت زن و مرد به كمك يكديگر كامل ميشود.
نويسنده: دکتر بابک هوشمند
تست خودشناسي با انتخاب بوي خوش دلخواه شما
به همين علت است كه ارتباطات بويايي تشكيل شده در دوران كودكي ، مي تواند شخصيت رفتاري شما و سازه هاي ثبت آن را در دوران نوجواني و جواني شكل دهد.
بنابراين آن بوي خوشي را كه حس مي كنيد لحظات بسيار شادي را براي شما به وجود مي آورد ، انتخاب كرده و ببينيد كه " رايحه " شخصيت شما چه رنگ و بويي دارد !؟
تذكر :براي شناخت صحيح پاسخ تست و مبهم نبودن . از گزينه هاي زير ، فقط يك گزينه را انتخاب نماييد
گزينه يك - بوي كلر در استخرهاي بزرگ
گزينه دو - بوي كباب ، همبرگر و ...
گزينه سه - بوي سبزه و گل
گزينه چهار - بوي كرمهاي ضدآفتاب
گزينه پنج - بوي بچه كوچك
.
.
.
.
.
پاسخ تست :
گزينه يك - بوي كلر در استخرهاي بزرگ
مطالعات نشان مي دهد كساني كه بشدت به بوي تند و تيز كلر در آب استخر علاقه مندند افرادي مخاطره جو و اهل ريسك هستند كه مدام به دنبال كسب تجربيات جديد هستند.شما عاشق تجربه كردن و در نتيجه شوكهاي غير آشنايي هستيد كه يكباره بر شما فرود مي آيد.
گزينه دو - بوي كباب ، همبرگر و ...
تحقيقات نشان مي دهد كه بودن با خانواده براي شما از اهميت فراواني برخوردار است و بدين ترتيب هميشه از استرس كمتري نسبت به ديگران بر خورداريد.شما تلاش مي كنيد تا تمام اوقات فراغت خود را با آنها بگذارنيد.
گزينه سه - بوي سبزه و گل
آيا به خاطر مي آوريد كه هميشه پدرتان را در كارهاي مربوط به گل و گياه و يا مادرتان را براي آماده كردن ميز غذا و جمع كردن آن ، كمك مي كرديد؟كساني كه عاشق بوي چمنهاي تازه كوتاه شده و يا گل و سبزه هستند ، افرادي مسوليت پذير و دلسوزند و هرگز كاري را در نيمه راه رها نمي كنند.شما با بوي طبيعت زنده ايد و اين يعني شادكامي و سرزندگي ، يعني حيات و شما اين حيات بدست آمده از طبيعت را با هيچ چيز عوض نمي كنيد !
گزينه چهار - بوي كرمهاي ضدآفتاب
شما فردي فعال ، برون گرا و با نشاط هستيد كه شادترين لحظات زندگيتان مربوط به زماني است كه در حال انجام فعاليتي هستيد!يك سحرخيز واقعي كه با اعتماد به نفس بسيار مي تواند روز را به خوبي آغاز كند.
گزينه پنج - بوي بچه هاي كوچك
بوي شيرخشك بچه هميشه شما را سست مي كند و بوي نوزادان معمولا حسي غريب را در شما زنده مي كند!حسي كه به واسطه آن ، خانواده بيش از همه چيز برايتان اهميت مي يابد.شما همانند مادران خانه دار و يا مرداني كه عاشق زن و بچه خود هستند ، دوست داريد تمام وقت خود را در خانه بگذرانيد و از بودن با نوزاد خود لذت مي بريد!بوي خوش شيري كه هميشه از او مي آيد ، بي اختيار شما را به سمت خانه مي كشاند تا بهترين لحظات را با او سپري كنيد.شما در خانه بودن ، آن هم به دور از هرگونه هياهو و جنجال را به همه چيز ترجيح مي دهيد.
ماسکهای سفتکننده
بعضی ماسکها را نیز باید با باند به صورت بست. برای آنکه یک ماسک موثرتر عمل کند، توصیه میشود که دراز بکشید و بیحرکت آرام بمانید اما توجه کنید که نباید مواد ماسک دور لب و چشمها مالیده شوند. این ماسکها آبرسان، پاککننده، نرمکننده و مغذی به نظر میرسند.
ماسکهای سفتکننده
این ماسکها به طور معمول به زنان بالای 40 سال توصیه میشود. خستگی و پیری پوست باعث میشود با بالا رفتن سن، صورت حالت سختی و نرمی خود را از دست بدهد و اولین چین و چروکها روی آن ظاهر شود.
از بهترین راهحلها در این میان، استفاده از ماسکهای لیفتینگ است که در عین حال که پوست را نرم و سفت میکنند، قدرت احیای سلولی آن و مقاومت آن در برابر خستگیهای روزمره را نیز افزایش میدهند.
ماسکهای تغذیهکننده و آبرسان
ماسکهای آبرسان یکی از روشهای درمان برای پوستهای خشکاند. وقتی لوسیونها و کرمهای روز جوابگو نباشند، بد نیست اجازه بدهید که ماسکهای آبرسان وارد صحنه شوند. این ماسکها حاوی روغن جوانه گندم و انواع ویتامینها هستند.
در طول زمستان این ماسکها ما را از آثار مخرب سرما و در تابستان از آثار نور آفتاب نجات میدهد. از این ماسکها میتوانید روی پوست صورت، دستها، بدن و موها استفاده کنید. مصرف یک یا دو بار در هفته آنها توصیه میشود.
ماسکهای پاک کننده
این ماسکها بیشتر برای پوستهای مختلط یا چرب تجویز میشود. این ماسکها حاوی خاکرس و زینک اکساید است که ناخالصیها را از روی پوست جذب کرده و به پوست مواد معدنی و دیگر مواد لازم را میرساند. در صورت استفاده مکرر از آن، پوست شفافیت و زیبایی خود را بازخواهد یافت.
توصیه میشود که پیش از مصرف این ماسکها ابتدا صورتتان را لیف ملایمی بکشید و لایه ضخیمی از ماسک را به مدت 10دقیقه روی صورتتان بمالید.
۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه
رازهای شخصیتی شما از زبان گل ها
شما گاهی بدون فکر قبلی کاری را انجام می دهید. بسیار رک گو هستید و عاشق مسافرت! اشتیاق زیادی برای زندگی کردن دارید و پشتکارتان خوب است.
اردیبهشت: گل نسترن
فردی صبور و پرطاقت هستید و اراده بسیار قوی دارید. دوست دارید کارها را به آهستگی ولی به طور جدی انجام دهید. خجالتی هستید و قابل اعتماد. سعی می کنید از مشاجرات دوری کنید.
خرداد: گل یاس سفید
رفتار دوستانه ای دارید. رک گو و پر حرف بوده و همین امر به جذابیت شما می افزاید. مانند گل یاس، همیشه برای زنده کردن یک مجلس و معطر کردن آن حضور دارید. از رفتار بد دیگران سریع می گذرید. برای رفاقت ارزش زیادی قائلید.
تیر: گل بنفشه
زندگی همیشه برایتان شیرین نیست و زیاد یا فراز و فرودهای آن مواجه می شوید. به جای داشتن درآمد جزیی به فکر درآمدهای کلان هستید. ذهن خلاقی دارید و به دنبال فعالیتهای خلاقانه هستید. در خانه بیشتر از همه جا احساس امنیت و آرامش می کنید.
مرداد: گل شب بو
فردی با محبت، خونگرم، دلسوز اما کمی عصبی هستید. غالباً از کمبود اعتماد به نفس رنج می برید و کمی نیز احساس ترس در شما دیده می شود. برخی اوقات مردم از اخلاق خوب شما سوء استفاده می کنند.
شهریور: گل داوودی
جدی، متفکر و تا حدی اندیشمند هستید. در کارهایتان سرسختی و سماجت دارید و این مسئله گاهی به ضرر شما تمام می شود. به رغم آنکه شخص مهربانی هستید اما برخی اوقات رگه های نامهربانی در شما نمایان شده ک این مسئله دیگران را آزار می دهد.
مهر: گل زنبق
فرد مودبی هستید. به سرعت عصبانی می شوید ولی خیلی سریع به حالت اولیه باز می گردید. از زیبایی لذت می برید. فرد محبوبی هستید و سرشت سخاوتمندی دارید. میل زیادی برای زندگی در شما موج می زند و از انجام هر کاری لذت می برید.
آبان: گل ارکیده
به سرعت تصمیم می گیرید و در انجام کارهایتان بسیار سریع و چابک هستید. تغییرات شغلی شما را نمی ترساند که این موضوع یکی از برتری های شخصیت شماست. توانایی استثنایی در سازماندهی کارهایتان دارید.
آذر: گل مریم
احساساتی، صادق، باوفا، بشاش و خوش اخلاق هستید، اما اگر بخواهید می توانید همزمان روی دیگر سکه را نیز نشان دهید. خانه را تنها پناهگاه مطمئن زندگی می دانید. کمال طلب و تا حدی رویایی هستید که در برخی موارد این رگه های شخصیتی به کمک شما می آیند.
دی: گل همیشه بهار
اهل رقابت و دوست بازی و قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون از خانه بگذرانید. بسیار توددار و در واقع درون گرا هستید، از شادی دیگران شاد می شوید اما خود به سختی به آرزوهایتان دست می یابید.
بهمن: گل گلایل
باهوش هستید و می دانید چه می کنید. می خواهید همه امور مطابق میل شما باشد که البته گاهی می تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران برایتان مشکل ساز شود. اما در مورد عشق صبور هستید. همواره اهدافی برای دستیابی دارید و واقعاً برای رسیدن به آنها تلاش می کنید.
اسفند: گل نرگس
مهربان، با گذشت و بسیار تودار هستیدف به هیچ وجه خودخواه نیستید. همیشه بهتربن را برای دیگران می خواهید. دوستانتان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه را که دارید می دانید. بین دوستان محبوب هستید و در خانواده نظر شما بر دیگران ارجحیت دارد
نظرسنجي تازه "سينماي ما" درباره مجموعههاي ماه رمضان؛
منبع خبر : سينماي ما
۱۳۸۷ مهر ۲, سهشنبه
گفتگویی با پوریا پورسرخ ...«روز حسرت» بهترین کار من است
«روز حسرت» بهترین کار من است
سینمای ما - در میان مجموعه های مناسبتی تلویزیون برای ماه مبارک رمضان تاکنون «روز حسرت» بیشترین بازخورد را در بین بینندگان داشته است. «امیدجوان» در این زمینه با «پوریا پورسرخ» بازیگر نقش «مسعود» به گفت وگو نشسته است. متن گفتوگو در ادامه میآید:
* شما تاکنون در مجموعههای مناسبتی «صاحبدلان»، «شکرانه» و «روز حسرت» که در ماه رمضان به نمایش درآمده، حضور داشتهاید کارهای مناسبتی را چگونه میبینید؟
- کارهای مناسبتی به برگ برنده شبکههای تلویزیون در طول سال تبدیل شده است. بر این اساس سعی میکنند ورزیدهترین گروهها را برای این کار انتخاب کنند، مثلاً حضور آقای فرامرز قریبیان در همین سریال «روز حسرت» البته در مواردی عجله روی کارها اثر میگذارد که مقصر آن در برخی موارد خود ماها هستیم مثلاً در «روز حسرت» سفر ناخواسته من باعث شد کار تاحدودی عقب بیفتد.
* در مورد انتخاب نقشها چگونه عمل میکنید؟
- من خیلی سختگیرم، قبلاً دو تا کار سینمایی داشتم، یکی را در جشنواره نصفه دیدم و دیگری را اصلاً ندیدم.
* «روز سوم» چطور؟
- «روز سوم» را خیلی دوست دارم دو کار جدید هم امسال دارم، «عیار 14» و «حرکت اول» که آنها را هم دوست دارم، سالهای اول، من بیتجربه بودم، متاسفانه در آن مقطع یا استادهای من در دسترس نبودند یا من از راهنماییهای آنها خوب استفاده نکردم. به طوری که در یک سال 4 فیلم سینمایی و 3 سریال داشتم که خیلی زیاد بود. پارسال در تلویزیون فقط «شکرانه» را داشتم که به خاطر آقای «سهرابپور» که در «وفا» به من اعتماد کرد حضور یافتم تا اعتمادش را جبران کنم امسال هم «روز حسرت» که بهترین کار من است.
* شما بعد از «شکرانه» خداحافظی موقت با تلویزیون داشتید، چرا؟
- برای این که «شکرانه» در هنگام پخش از اول جرح و تعدیل شد و جذابیتی از آن نماند، «فردی برای احقاق حق به تاجیکستان میرود و با یک زن بدکاره مواجه میشود» و تقابل این دو جذابیت دراماتیک ایجاد میکند اما در کار 15 دقیقه پخش و 15 دقیقه سانسور میشود من در آنجا با تلویزیون به صورت موقت خداحافظی کردم اما وقتی پیشنهاد آقای «مقدم» رسید قبول کردم، من برای تلویزیون احترام قایل هستم اما برخی نشریات مرتبط با صدا و سیما مشکل ایجاد میکنند. در مواردی هم دیده میشود برای کشاندن یک بازیگر سینما به تلویزیون آن هم برای 5 دقیقه هزینههای میلیونی میکنند خوب تلویزیون باید تامل بیشتری در این باره داشته باشد.
* مسعود در «روز حسرت» به واسطه «ازدواج مجدد» بر لبه تیغ قرار میگیرد نظرت در این باره چیست؟
- من در زندگی شخصی با «ازدواج مجدد» مخالفم؛ اما شرایط مسعود فرق میکند.
* میخواهی بگویی استثناست! خوب «ازدواج مجدد» هم برای استثناهاست.
- مسعود برای ماه عسل با همسرش عازم شمال میشود و آن حادثه باعث میشود که او هرگز زندگی زناشویی را تجربه نکند برای این که به گناه نیفتد، «ازدواج مجدد» میکند.
* چرا «زن دوم» این قدر دستمایه کارهای سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته است؟
- نمیدانم و نمیخواهم ادای آدمهای بحرالعلوم را هم درآورم، که راجع هر چیزی کارشناسی میکنند. مشکل تیم ملی را میدانند و اشتباهات افشین قطبی و امیر قلعهنویی در پرسپولیس و استقلال را هم بیان میکنند.
* گفته میشد «پوریا پورسرخ» شیطان «روز حسرت» است؟
- این هم از آن حرفهاست. آقای مقدم آن قدر باهوش است که تجربه موفق سال گذشته را تکرار نکند هر چیزی برای بار اولش جذاب است اصولاً شیطان موجودات ماورایی چون قابل لمس نیستند جذابیت ایجاد میکنند مخصوصاً وقتی بازدارنده باشند. البته در «روز حسرت» چیز عجیب و غریب وجود ندارد.
* شما در فضای ماورایی فیلم قرار نمیگیرید؟
- خدا را شکر که فعلاً نبودم.
* نظرت درباره کارهای دیگر مناسبتی امسال چیست؟
- کارهای دیگر را پیگیری میکنم و از مجموعههای طنز خوشم میآید.
منبع خبر : امید جوان
گفتگو با مهراوه شريفينيا بازیگر سريال «روز حسرت»
من آدم مغروریام و نقشام نه!
سینمای ما - چهره آرامي دارد. اين آرامش را در بازيهايش هم ميبينيم. اولين بار بازيگري را در فيلم دزد عروسكها تجربه كرد اما خيلي درگير دنياي هنر نيست آن هم از نوع سينما و تلويزيون. تجربه همكاري با سيروس مقدم را با بازي در تله فيلم كابوس كسب كرد و همين مساله باعث شد مقدم به توانايي و قدرت او در بازيهاي خاص پي ببرد و نقش فريده روز حسرت را به او واگذار كند.
ميگويد: فريده دختر منفياي نيست بلكه بيشتر نياز به حس ترحم مخاطب دارد. مهراوه شريفينيا فريده را دوست دارد، اگر چه خيلي به شخصيت واقعياش نزديك نيست.
شايد كمتر كسي باشد كه او را نشناسد، مهراوه فرزند دو هنرمند محمدرضا شريفينيا و آزيتا حاجيان با كوله باري از تجربيات خانوادگي است و اين تجربيات به او آموخت كه چگونه از پس نقشهاي متفاوت به راحتي برآيد. فريده در روز حسرت تجربه و امتحان ديگري در كارنامه هنري او است.
مهراوه شريفينيا چطور به روز حسرت رسيد؟
از طرف افشين سنگ چاپ، دستيار كارگردان براي بازي در اين كار دعوت شدم و چون دوست داشتم با سيروس مقدم كار كنم، پذيرفتم.
وقتي براي نقش فريده انتخاب شدي چند قسمت از متن آماده بود؟
فقط 3 قسمت متن آماده بود. اما مقدم اصرار داشت حتما من اين نقش را بازي كنم و ميگفت اين نقش مال تو است.
از اولين تصوري كه نسبت به فريده داشتي، بگو.
اول فريده اينگونه نبود اما بعد تغيير كرد و تبديل به دختري عاشق و جسوري شد و سپس در قصه شخصيت او تغيير كرد. تنها نقطه سياهش اعتياد اوست. وقتي متنها به مرور به دستم رسيد، به نكات تازهاي درباره فريده رسيدم.
فريده زن دوم مسعود است. با اين قضيه چطور كنار آمدي؟
پذيرفتن اين مساله خيلي برايم سخت بود و به همين دليل خيلي با احتياط اين نقش را پذيرفتم.
با توجه به اين كه متنها به روز به دستت ميرسند، چطور خودت را آماده ميكني؟
طبيعتا كار با اين شرايط بسيار سخت است، اما خدا را شكر سيروس مقدم و عليرضا افخمي (نويسنده) خيلي با من همراه هستند. بعضي وقتها ديوانهشان ميكردم از بس كه سوال ميپرسيدم. آنها هم به نظر من احترام ميگذاشتند و هم نظر خودشان را براي من روشن ميكردند. ضمن اين كه مجبورم بخشهاي زيادي را در ذهن خودم بسازم.
چطوري؟
به اين شكل كه هم ذهن خودم را تلطيف كردم و هم به متن نزديك شدم.
ميدانم كه براي انتخاب نقشهايت وسواس زيادي داري. براي انتخاب نقش فريده اين وسواس چقدر با تو همراه بود؟
خيلي زياد. فريده بسيار نقش خاصي است. حتي بهتر است بگويم باكس ماه رمضان، باكس خاصي است. هر كاري را حق نداريم در اين ايام روي آنتن بفرستيم. چون كارها به هر حال ديده ميشوند. من فريده را قبول كردم، چون به سيروس مقدم به عنوان كارگردان اعتماد داشتم.
از طرفي سريال اغماء را كه سال گذشته از اين كارگردان پخش ميشد، دوست داشتم. ضمن اين كه تجربه همكاري با ايشان سرتله فيلم كابوس، تجربه دلپذيري برايم بود و بازخوردهاي خوبي داشت. ميدانستم اين كار پرمخاطب خواهد بود. يك بازيگر بايد آنقدر هوشمند باشد كه كار خوب را از بد تشخيص دهد، حالا فرق نميكند سريال باشد يا حتي تله فيلم. بازي در روز حسرت برايم يك فرصت خوب بود. با همه حساسيتهايي كه دارم، به نظرم انتخاب فريده، انتخاب خوبي است، اگر چه نقش سختي است.
نقش را به خودت نزديك ميكني يا با آن زندگي ميكني؟
من عادت ندارم خودم را به نقش نزديك كنم. عادت دارم درست آن را بفهمم. اين كه گذشتهاش چگونه بوده يا اين كه به لحاظ شخصيتي چگونه آدمي است.
گذشته فريده را چطور ديدي؟
به نظرم فريده در نهايت قرباني است. فريده اصلا خانوادهاي ندارد مادري داشته كه آن هم فوت كرده است. او تنها بزرگ شده و در عين حال تلاش كرده كه دختر خوبي هم باشد.
به نظرت واقعا فريده آدم خوبي است؟
اشكال فريده تنها اعتياد و زن دوم بودنش است وگرنه سراسر زندگي او پر از رنج است. پيشنهادهاي مختلفي به سوي او هجوم ميآورد، ولي تلاش ميكند سالم بماند. كسي نيست كه از او دفاع كند. يك دنيا سكون در وجودش هست. فريده دلش مثل همه خانواده ميخواهد. دلش خيلي چيزها ميخواهد كه نداشته است. او پر از آرزوهاي سركوب شده است.
فريده شخصيت آرام و منطقياي هم ندارد؟
خير، ندارد. چون اصولا دختر نرمالي نيست و از طرفيبشدت زود رنج و عصبي است.
سختترين سكانسي كه بازي كردي؟
سكانس كافيشاپ. چون خودم به شخصه آدم مغروري هستم و رفتارهاي فريده را در آن سكانس دوست نداشتم.
اما براي بازي در آن سكانس مجبور بودم رفتارهاي فريده را باور كنم. فريده در آن سكانس از التماسهايش اصلا ناراحت نميشد و اتفاقا مواردي هم بود كه به هدفش ميرسد و به خاطر علاقهاي كه به مسعود داشت، نسبت به او كوتاه ميآمد. به هر حال بازي در اين سكانس بسيار برايم دشوار بود.
به ندرت انتظار كشيدنهاي فريده انتظارهاي منطقياي است؟
بله. چون او كسي را به جز مسعود ندارد و تنها راه خوشبختشدنش را زندگي با مسعود ميداند. او حتي با زن مسعود (معصومه) همكلام ميشود تا از تنهايياش بگويد. فريده چيز زيادي از زندگي نميخواهد و چون مسعود را دوست دارد و نميخواهد او را از دست بدهد، اين انتظار كشيدنها را تحمل ميكند.
اما مسعود تنهايي او را پر نكرده است و اصلا عشقي از طرف مسعود نسبت به فريده ديده نميشود؟
تنها در قسمت اول رابطه سطحياي از اين دو نفر ديديم. آنها با هم نيستند؛ ولي از هم خوششان ميآيد. ضمن اين كه 2 سال اول زندگيشان اين طور نبوده است. رابطه بهتري با هم داشتند و حضور دائم مسعود براي فريده دلچسب بوده است براي همين هم نميتواند اين شرايط را تحمل كند. مخصوصا اين كه زن رسمي مسعود هم هست و حق دارد، ولي مسعود از او خسته شده است.
كارهاي سيروس مقدم، به گونهاي است كه پر از استرس و به قول خود ايشان پر از تعليق است. اين مساله را چقدر زماني كه مقابل دوربين هستي احساس كردي؟
من اين تعليقها و استرسها را دوست دارم و لذت ميبرم. بخصوص اغماء را به خاطر همين مسائل بشدت پسنديدم. به نظرم مقدم از اين جهت بسيار خوب بلد است كه با احساسات مخاطب بازي كند. به هر حال اين ويژگيها را دوست دارم و با آنها براحتي كنار آمدم. چون معنايي براي آن وجود دارد.
فريده در عين حالي كه بسيار منفي به نظر مي رسد؛ اما آرامش خاصي دارد. قبول داري؟
بله، چون اصلا قرار بود فريده ترحم مخاطب را به سمت خود جذب كند.
در ابتداي مصاحبه به اين نكته اشاره كردي كه با احتياط به سمت فريده آمدي، چون زن دوم بود. اين احتياط براي چه بود؟ ترس يا ...؟
ببينيد من از آن بازيگراني نيستم كه عاشق تفاوت در نقشها هستند. دوست دارم مردم من را دعا كنند و يا حداقل سرسفره افطارشان نفرينم نكنند. بخصوص اين كه من زندگي يك زن معلول را از او گرفتم. از طرفي، خودم مخالف سرسخت اين قضيه هستم و حالا بايد خودم آن نقش را بازي ميكردم. مثل اين ميماند كه تو عاشق امام حسينع هستي، ولي مجبوري نقش يزيد را بازي كني. در اين مورد بسيار با مادرم (آزيتا حاجيان) صحبت كردم و آنقدر سوال كردم تا اين كه رسيدم به اين كه فريده براي مسعود ميميرد و عاشق سرسخت او است.
ميخواستم مخاطب فريده را هم درك كند نميخواستم او يك فرشته بود يا شيطان اغماء باشم. قصه فريده اصلا شبيه اينها نيست. تمام تلاشم را كردم كه مخاطب به فريده حق بدهد.
چند سالي است در سريالهاي مختلف حضور زن دوم را ميبينيم. در اين مورد چه نظري داري؟
من بسيار با اين موضوع مخالف هستم و يكي از بحثهاي اختلاف من با اين گروه هم همين بود. نبايد اين مساله ترويج شود.
اين وسط چقدر به مسعود حق ميدهي؟
مسعود شرايط استثنايي دارد. او در يك خانواده مذهبي بزرگ شده. حتي فريده را عقد دائم ميكند و نه صيغه. چون هوس باز نيست. او نيازهاي مختلفي داشته كه همه آنها سركوب شده است. به عنوان يك زن مسعود را محكوم ميكنم، اما منهاي اين نگاه به او حق ميدهم.
به دليل شرايطي كه معصومه دارد، به نظرم مسعود ميتوانست روراست اين مساله را با خانوادهاش در ميان بگذارد؛ اما به هر علت كوتاهي كرده است. شايد به دليل حيايي كه داشته نگفته است. به هر حال زندگي در آن شرايط براي يك مرد بسيار سخت است.
ماوراء در اين سريال بيشتر سهم چه كسي بوده است؟
نرجس. او خواب زده ميشود و از اين طريق با عالم برزخ ارتباط برقرار ميكند و بقيه شخصيتهاي اين قصه زندگي واقعي دارند و كارهاي واقعي ميكنند.
راستي منظور از نقاب فريده در سكانس تصادف چه بود؟
فريده به نوعي كابوس مسعود است. و اين احساسمسعود درسرد شدن او نسبت به فريده دخيل است. او فريده را مقصر واقعي ميداند و فكر ميكند او باعث شده معصومه به اين روز بيفتد. در واقع فريده گناه مسعود است و مثل يك غول در كابوس او وجود دارد.
پس چرا او را رها نميكند؟
چون هم او را دوست دارد و هم به او نياز دارد. علاقه او را در فلاشبكهايي كه در قسمتهاي آينده وجود دارد، خواهيد ديد.
بازي در سريال مناسبتي آن هم در اين ايام خاص و براي اولين بار چطور تجربهاي بود؟
برايم خيلي جالب بود. آدم خيلي منتظر بازخوردهاي مخاطبان نميماند و از طرفي سرعت كار بسيار بالاست و وقت بازيگر خيلي تلف نميشود.
بارزترين ويژگي كارگرداني سيروس مقدم از نگاه تو چيست؟
او بشدت رفتار با مخاطب را ميشناسد و براي همين هم بيشتر كارهايش پرمخاطباند. مقدم خيلي خوب ميتواند با مخاطبش بازي كند. ضمن اين كه بسيار انرژي مثبتي به گروهش ميبخشد و كارگردان صبوري است.
فريده...
دلم برايش ميسوزد و دوستش دارم و در خيلي جاها هم تحسينش ميكنم. فريده دنياي عجيبي را به من نشان داد كه حتي تصور نميكردم وجود دارد. با اين كه خيلي از من دور است، اما دوستش دارم.
مسعود...
يك پسر بچه كوچك كه تكليفش روشن نيست. و در زندگي شهامت ندارد و بسيار هم خام است.
راستي مامان و بابا بازيات را ديدهاند؟
مامان كه ارمنستان هستند و نميتوانند ببينند بابا هم تازه قسمت چهارم را ديدند و نظر خاصي نداشتند.
براي در آمدن نقش فريده فشار عصبي زيادي را تحمل كردي. درست است؟
بله، بشدت. اما من كه مخاطب او را باور كند و همراهش شود، يعني اين كه من موفق شدهام.
خودت روز حسرتي داشتهاي؟
خيلي زياد اما اي كاش روز حسرت همه ما در همين دنيا باشد.
چرا؟
چون باعث ميشود برگردي به عقب نگاه كني و رفتارهاي خودت را اصلاح و اشتباههايت را جبران كني. ما آدمها در زندگي سهلانگاريهاي زيادي ميكنيم و گاهي اشتباههاي كوچكمان به حسرتهاي بزرگ تبديل ميشوند.
منبع خبر : جام جم آنلاین
محبوبه ریاستی
متكایی كه چروكهای پوست را از بین میبرد
به گزارش ایسنا، این پژوهشگران مدعی شدهاند كه با استفاده از متكای جدید دیگری نیازی به استفاده از كرمهای ضد چروك و یا تزریق بوتوكس نخواهد بود.
این متكا در واقع چروكهای پوست را مثل اتو صاف میكند.
دانشمندان یك جعبه متكایی از جنس اكسید مس ساخته اند كه آزمایشات نشان داده است، افرادی كه به مدت چهار هفته به جای متكای معمولی از آن استفاده كنند چروكهای پوست آنها به میزان قابل توجهی كاهش پیدا میكند.
آزمایشهای بالینی برای بررسی كاربرد این متكا روی ۵۷ داوطلب صورت گرفته و احساس فرد به هنگام خوابیدن روی آنها هیچ فرقی با متكاهای معمولی ندارد.
خبرگزارى ايسنا
اگر قرار ملاقات داريد حتما بخوانيد
1- در آنها شک ايجاد کنيد و هيچ گاه به طور قطعي نظر مثبت خود را به زبان نياوريد. مردها عاشق بازي هاي تعقيب و گريز هستند پس اين امتياز را به آنها بدهيد.
2- هر طوري شده ببينيد که آيا او با خانم هاي ديگر به عنوان يک دوست ساده ارتباط برقرا مي کند يا خير. با اين کار شما متوجه مي شويد که به زنها به عنوان شيئي براي برقراري رابطه جنسي نگاه مي کنند يا نه.
3- هيچگاه از مشروبات الکلي استفاده نکنيد. يکي از دوستان من در قرار ملاقاتش بسيار عصبي شده بود و بي رويه مشغول نوشيدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشين مدل جديد خود او را به خانه مي رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگويد تا ماشينش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمي خواست که ماشين جديد او را کثيف کند به همين دليل مجبور شد داخل کيف دستي اش...! لازم به گفتن نيست که آنها ديگر هيچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.
4- اگر به هر شکلي شما را به ياد پدرتان مي انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنيد.
5- اگر معيارهايتان را پايين بياوريد مي توانيد همين فردا ازدواج کنيد. اما ما به شما پيشنهاد مي کنيم که اين کار را انجام ندهيد. به جاي اينکه وقت خودتان را بر روي ارتباطي که دوامي ندارد صرف کنيد، بهتر است براي پيدا کردن مرد ايده آل خود منتظر بمانيد.
6- اگر با مردي برخورديد که مي خواست از شما مراقبت کنيد، خيلي زود از او فرار کنيد! چون آخر کار شما مجبور مي شويد که از او مراقبت کنيد.
7- انتقاد پذير نباشيد به ويژه در مورد مسائل مربوط به غذا. يک خانم حق دارد هر زمان هر غذايي که دوست داشت بخورد.
8- ظاهر بين نباشيد. من خانم هايي را مي شناسم که به اين دليل که ظاهر آقا خوب نيست ( سرش خيلي بزرگ است) بوي خوبي نمي دهند (به تازگي حمام نکرده) و يا حتي درست نفس نمي کشند ( صداي تنفسشان بلند است) آنها را رد مي کنند و اصلا اجازه آشنايي بيشتر را به آنها نمي دهند.
9- از خودتان بازي در نياوريد. ( دروغ گفتن و کلک زدن) در روز ملاقات به اندازه کافي مشکل وجود دارد و ديگر جايي براي انجام چنين کارهايي باقي نمي ماند.
10- برقراري ارتباط جنسي را فقط به بعد از ازدواج محول کنيد.
11- لازم نيست در همان اولين ملاقات سفره دلتان را باز کنيد و در مورد تمام مسائل صحبت کنيد. به هر حال در قرارهاي ملاقات بعدي نيز بايد چيزي براي گفتن داشته باشيد.
12- خودتان را از مردهايي که تصور مي کنند شخصيت هاي کارتوني زن داراي جاذبه جنسي مي باشند دور نگه داريد.
13- به جاي اينکه قيافه او را تحليل و بررسي کنيد، ببينيد که آيا او مرد خوبي است و با شما رفتار خوبي دارد يا خير.
14- در يک زمان با بيش از يک مرد قرار ملاقات نگذاريد، هر چند هر دوي آنها از موضوع با خبر باشند. اين کار خسته کننده و اغتشاش آور است. شايد زماني فرا رسد که بخواهيد از شر ديگران خلاص شويد و فقط با يکي از آنها ارتباط داشته باشيد.
15- شما در صورتي مي توانيد مرد ايده آل خود را پيدا کنيد که که بدانيد به دنبال چه هستيد و سپس در خودتان جسارت جستجو پيرامون اين امر را ايجاد کنيد.
16- اگر يک مرد را تنها بر اساس جاذبه هاي جنسي اش ارزيابي مي کنيد، متاسفانه هنوز به مرحله اي نرسيده ايد که بتوانيد ارتباط خود را پيچيده تر کنيد.
17- اگر بخواهيد منتظر فردي بمانيد که دوستش داريد، صرفا در حال تلف کردن وقت خود هستيد و خودتان را خسته مي کنيد. اگر واقعا از کسي خوشتان آمده خيلي راحت موضوع را با او در ميان بگذاريد.
18- ببينيد که ايا لباس هايش را خودش مي شويد يا مادرش براي او اين کار را انجام مي دهد. يک مرد بايد متکي به خودش باشد.
19- اگر جذب او نشده ايد ( حالا او هر چقدر هم که مي خواهد زيبا باشد) رابطه شما موفق نخواهد بود.
20- زماني مرد ايده آل خود را پيدا مي کنيد که خودتان نيز خانم ايده آلي باشيد ( به اين معنا که اعتماد به نفس داشته و از خودتان راضي باشيد)
21- نقش بازي نکنيد. من زماني عاشق نامزد فعلي ام شدم که خيلي راحت جلو آمد و گفت : ''سلام، چطوري؟'' به همين سادگي و بدون هيچ آلايشي.
22- به دنبال مردهايي که تنها از پول صحبت مي کنند نرويد. اين عمل معمولا نشانه اي از نا امني است.
23- در اولين قرار ملاقات به هيچ وجه در مورد ازدواج صحبت نکنيد.
24- زماني که کنار يکديگر نشستيد به مردهاي ديگر توجه نکنيد و مطمئن شويد که او نيز خانم هاي ديگر را زيرنظر نگرفته است!
25- چيزي را حدس نزنيد. با اين کار فقط ضربه مي خوريد. يکي دوبار بيرون رفتن به اين معنا نيست که با کسي مچ شده ايد و در يک رابطه قرار داريد.
26- واقع گرا باشيد. مادرم هميشه به من مي گفت بايد با مردي ازدواج کنم که قد بلند، خوش تيپ و موفق باشد. اما حقيقت اين است که خود من قيافه بدي ندارم، قدم کوتاه است و جزء قشر متوسط جامعه هستم. من بايد واقع گرا باشم. زماني که اينطور شد توانستم عشق حقيقيم را در زندگي پيدا کنم.
27- عشق بورزيد. زمانيکه از طرف مقابل خوشتان آمد مي توانيد با او شوخي کنيد، ارتباط مکرر چشمي برقرار کنيد و بازوانش را بگيريد. البته اين کار را بايد زيرکانه انجام دهيد ( همه چيز را يکدفعه آشکار نکنيد) تا او تصور نکند که شما دچار عقده هاي پنهان رواني هستيد.
28- وقتي نمي خواستيد در کنار او باقي بمانيد شروع کنيد به صحبت کردن در مورد مسائل خسته کننده مثل کامپيوتر. اين کار تاثير خاصي دارد.
29- قبل از اينکه بر سر قرار حاضر شويد دندانهايتان را مسواک کنيد. هيچ چيز انزجار آور تر از اين نيست که هنگام خنديدن سبزي اسفناج لاي دندان هايتان گير کرده باشد.
30- قرار نگذاشتن خيلي بهتر از باختن در قرارهاي ملاقات است.
.........................
انجام اين حرکت شکمتان را لاغر ترمی کند
::::::::::::انجام اين حرکت به شما کمک مي کند تا شکمتان را لاغر تر کنيد. در حالي که صورتتان در مقابل زمين قرار دارد، بر روي شکم دراز بکشيد. وزنتان را بر روي کمر و شکم بدهيد و سعي کنيد دست ها و پاها را از روي زمين بلند کنيد. براي چند ثانيه در اين وضعيت باقي بمانيد. سپس به موقعيت اوليه باز گرديد و يک مرتبه ديگر اين حرکت را تکرار کنيد
۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه
آنجلینا جولی: فرزندانم از من یک زن ساختند
به گزارش وی گفت: "من عاشق مادربودن هستم و این کار مورد علاقه من است چرا که جالب ترین و چالش برانگیزترین کاریست که تا کنون انجام داده ام و دراین مسیر چیزهای بسیاری در مورد خود آموخته ام."
وی در ادامه افزود: "من بیش از پیش صبور شده ام و فرزندانم باعث شده اند که یک زن به تمام معنا شوم و البته آنها به من یاد داده اند که گاهی وقت ها هم احمق باشم چرا که ما دائم در حال بازی و خنده هستیم و آنها علیرغم این که به من یاد داده اند که یک زن باشم مرا نیز گاهی تبدیل به یک کودک کوچک می کنند."
آنجلینا با صحبت در مورد براد و برخورد او با بچه ها ادامه داد: "براد پدر فوق العاده ایست. این که من او را در زندگی خود دارم موهبت بسیار بزرگی است. من علیرغم این که دوست داشتم در کنارم مردی حضور داشته باشد اما خود را آماده کرده بودم که فرزندانم را بدون پدر بزرگ کنم. اما براد به من ثابت کرد که پدر فوق العاده ای است و رفتار بسیار خوبی با بچه ها دارد."
۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه
گفت وگو با نيکي نصيريان بازيگر خردسال نقش درسا در مجموعه بزنگاه
يکي از معضل هاي بازيگري در ايران اين است که بازيگران خردسال به يک آن چون ستاره مي درخشند، سپس پاي ثابت هر فيلم شده و ناگهان در هياهو گم مي شوند،اما در هاليوود يک بازيگر بااستعداد خردسال کم کم با سنش پيش مي رود و راهش را تا آنجا که توانش را دارد، ادامه مي دهد. مثلاً «اليزابت تيلور» 10 ساله با سينمايي «جين اير» مشهور مي شود و تا 75 سالگي هم ادامه مي دهد و در زمان حال، بازيگري چون «دروباريمور» که با «ئي تي» درخشيد به يک بازيگر موفق جوان بدل شده يا نابغه يي چون «واکوتافانينگ» که در فيلم «من سام هستم» پا به پاي «شون پن» و به همان توانمندي هنرنمايي کرده، اينک به يک بازيگر نوجوان و موفق تبديل شده است. نيکي نصيريان هم از جمله استعدادهايي است که مي تواند آينده خوبي در زمينه بازيگري داشته باشد، به شرط آنکه برنامه ريزي مناسبي براي او صورت بگيرد.
---
-نيکي جان، چطور شد براي نقش درسا انتخاب شدي؟
يعني چي؟
-يعني چطور شد که آقاي عطاران گفتند شما دختر خوبي هستي، باهوشي، حرف گوش کني و مي توني در سريال بزنگاه نقش دختر من (درسا) رو بازي کني؟
شکلش رو بگم؟
(منظور نيکي از شکلش رو بگم، تعريف مجرا با بيان موقعيت است، يک چيزي شبيه فيلمنامه.)
اول رفتيم پيش آقاي ارک. آقاي ارک يک پيرهن آبي تنشون بود. بعد آقاي عطاران آمدن. آقاي عطاران هم يک پيرهن تنشون بود با يک شلوار کرم. سفيد نبودا، کرم بود. آقاي عطاران از من تست گرفت و من درسا شدم.
-آن روز به جز شما کس ديگري هم براي تست آمده بود؟
اون روز نه، فقط خودم بودم.
-الان شما بلدي بنويسي و بخوني؟
نه هنوز، بلدم فقط امضا کنم.
-اين از همش مهم تره. آدم هاي موفق فقط امضا مي کنند. اما شما که هنوز بلد نيستي بخوني و بنويسي، پس ديالوگ ها رو چه کسي باهات تمرين مي کنه؟
آقاي عطاران و خانم نظري.
-از روز قبلش تمرين مي کني؟
روز قبلش که نه، همون موقع.
-نيکي جانم، شما چند سالته؟
من پنج سالمه.
-امسال ميري پيش دبستاني؟
بله، من مهدکودک هم مي رفتم اما از وقتي آمدم اينجا ديگه نرفتم.
-شب ها که شبکار هستي، خسته نمي شي، خوابت نمي گيره؟
مثلاً وقتي يک سکانس خواب دارم، واقعي ديگه مي خوابم. اون وقت دم در وقتي مامانم منو بغل مي کنه بيدار مي شم.
-پس اين مدت خيلي خسته شدي؟
نه، خسته نشدم. يه کمي خسته شدم.
-وقتي کار تموم بشه چي؟ دلت تنگ مي شه؟
چرا ديگه. مثلاً مي رم خونه آقاي عطاران که بلدم. مي رم خونه «خانم نظري».
-آقاي عطاران وقتي کمکت مي کنه تا ديالوگ هاتو ياد بگيري و جلوي دوربين بازي کني، مهربونه يا گاهي هم بداخلاق ميشه؟
نه، آقاي عطاران بداخلاق نمي شه. گاهي که من بازيگوشي مي کنم، يا ميرم بيرون، شروع مي کنن اداي من رو درمياره و مثل من حرف مي زنن. (نيکي اينجا خودش رو جاي عطاران مي گذارد.) حتي بعضي وقت ها تو ديالوگ ها هم اداي من رو درمياره و من مي خندم و مي گم اي کاش آقاي عطاران بچه بودن و من باهاشون بازي مي کردم.
-نيکي جان، اين مدت دوستات که شما رو تو تلويزيون مي بينند چطور باهات برخورد مي کنند، خوشحالند که دوست شمان؟
(آهي مي کشد) از وقتي که سر اين کارم، هيچ کدوم از دوستامو نديدم، دلم براشون يه ذره شده. فقط يه روز که OFF بودم، رفتم سرزمين عجايب. آنقدر خوش گذشت.
-(با خنده) چي بودي؟
OFF بودم ديگه.
-يک خاطره از اين مدت که نقش درسا رو داري ميگي؟
چي بگم.
-يعني يک اتفاق خوب که هميشه يادت مي مونه.
آهان، يه روز تولدم بود. آقاي مهام مي خواست برام کيک بخره اما مامانم قبلاً خريده بود. بعد تولد من شد، همه به من کادو دادن، يک حموم (BaBY Born) اينقدري (دستاشو تا اونجا که مي تونه باز مي کنه).
اعتماد
لیستي از زوجهای هنری ایرانی
ـ پژمان بازغی (بازیگر) ---- مستانه مهاجر (تدوینگر)
ـ رخشان بنیاعتماد (کارگردان) ---- جهانگیر کوثری (تهیهکننده، مجری)
ـ کمند امیرسلیمانی (بازیگر) ---- ورقا عامری (عکاس)
ـ تهمینه میلانی (کارگردان) ---- محمد نیکبین (تهیهکننده)
ـ لادن طباطبایی (بازیگر) ---- سعید تهرانی (بازیگر، تهیهکننده)
ـ مهناز افضلی (بازیگر) ---- حسن پورشیرازی (بازیگر)
ـ حمید سمندریان (کارگردان) ---- هما روستا (بازیگر)
ـ بهزاد فراهانی (بازیگر)---- فهمیه رحیمنیا (نویسنده)
ـ افسر اسدی (بازیگر) ---- اصغر همت (بازیگر)
ـ محمد رحمانیان (کارگردان) ---- مهتاب نصیرپور (بازیگر)
ـ امین تارخ (بازیگر) ---- منصوره شادمنش (نویسنده)
ـ مینا جعفرزاده (بازیگر)---- بهمن زرینپور (کارگردان)
ـ جمشید آهنگرانی (نویسنده)---- منیژه حکمت (کارگردان)
ـ حسن جوهرچی (بازیگر) ---- مهناز بیات (منشی صحنه)
ـ لادن مستوفی (بازیگر ) ---- شهرام اسدی (کارگردان)
ـ الهام چرخنده (بازیگر) ---- فرشید نوابی (بازیگر)
ـ شاهرخ فروتنیان (بازیگر) ---- افسانه چهرهآزاد (بازیگر)
ـ آتیلا پسیانی (بازیگر) ---- فاطمه نقوی (بازیگر)
ـ کامبوزیا پرتویی (کارگردان) ---- فرشته صدرعرفانی (بازیگر)
ـ مائده طهماسبی (بازیگر) ---- فرهاد آئیش (بازیگر)
ـ داریوش مهرجویی(کارگردان) ---- وحیده محمدیفر (فیلمنامه نویس و منشی صحنه)
ـ نادر مقدس (کارگردان) ---- افسانه منادی (کارگردان)
ـ علیرضا امینی (کارگردان) ---- فرناز جمشیدی مقدم (منشی صحنه)
ـ محمود پاک نیت (بازیگر) ---- مهوش صبرکن (بازیگر)
ـ محمدرضا شریفینیا (بازیگر) ---- آزیتا حاجیان (بازیگر)
ـ هومن حاجی عبدالهی (مجری، بازیگر) ---- سلیمه قطبی (بازیگر رادیو)
ـ محسن قاضیمرادی (بازیگر) ---- مهوش وقاری (بازیگر)
ـ داود رشیدی (بازیگر) ---- احترام برومند (مجری، بازیگر)
ـ بهروز افخمی (کارگردان) ---- مرجان شیرمحمدی (بازیگر، نویسنده)
ـ بهاره رهنما (بازیگر) ---- پیمان قاسمخانی (فیلمنامهنویس)
ـشهرام شکیبا (مجری، شاعر) ---- مهسا ملک مرزبان (مجری)
ـ مهرداد شکرآبی (بازیگر) ---- عاطفه رضوی (بازیگر)
ـ احمد حامد (تهیهکننده) ---- فاطمه معتمدآریا (بازیگر)
ـ ابوالفضل جلیلی (بازیگر) ---- مریم اشرفی (عکاس)
ـ کتایون ریاحی (بازیگر) ---- فرشید رحیمیان (مدیرتولید)
ـ محمدرضا فروتن (بازیگر)---- سحر ابراهیمی (فیلمبردار پشت صحنه)
ـ سارا خوئینیها (بازیگر ) – سابق – یوسف مرادیان (بازیگر)
ـ محسن مخملباف (کارگردان) ---- مرضیه مشکینی (طراح صحنه، کارگردان)
ـ شقایق دهقان (بازیگر) ---- محراب قاسمخانی (طراح صحنه، نویسنده)
ـ فریال بهزاد (کارگردان)---- رضا آزادی (فیلمبردار)
ـ علی دهکردی (بازیگر) –-- آفرین چیت ساز (طراح لباس)
ـ محمد اصفهانی (خواننده) ---- لیدا جوادی (بازیگر)
ـ رویا تیموریان (بازیگر) ---- مسعود رایگان (بازیگر)
ـ اصغر فرهاد (کارگردان) ---- پریسا بختآور (کارگردان)
ـ زیبا بروفه (بازیگر) ---- پیام صابری (گریمور)
ـ لیلا حاتمی (بازیگر) ---- علی مصفا (بازیگر)
ـ گلاب آدینه (بازیگر) ---- مهدی هاشمی (بازیگر)
ـ داریوش فرهنگ (بازیگر) – سابق – سوسن تسلیمی (بازیگر)
ـ سیما تیرانداز (بازیگر) ---- ناصرهاشمی(بازیگر)
ـ لیلی رشیدی (بازیگر) – سابق – نیما بانکی (بازیگر)
ـ امین حیایی (بازیگر) ---- نیلوفر خوش خلق (بازیگر)
ـ ابوالفضل پور عرب (بازیگر) – سابق – آناهیتا نعمتی (بازیگر)
ـ حسین عرفانی (دوبلر) --- شهلا ناظریان (دوبلر)
ـ کوروش تهامی (بازیگر) – سابق – شبنم طلوعی (بازیگر)
ـ گوهر خیراندیش (بازیگر) ----- مرحوم جمشید اسماعیل خانی (بازیگر)
ـ سحر ولدبیگی (بازیگر) ---- نیما فلاح (بازیگر)
ـ فریبرز عربنیا (بازیگر) – سابق – عسل بدیعی (بازیگر)
ـ افسانه بایگان (بازیگر) ---- مرتضی شایسته (تهیهکننده)
ـ فرزانه کابلی (بازیگر) ---- هادی مرزبان (کارگردان)
ـ امیر جعفری (بازیگر) ---- ریما رامینفر (فیلمنامه نویس)
ـ خسرو شکیبایی (بازیگر) – سابق – تانیا جوهری (بازیگر)
ـ رضا رشیدپور (مجری) ---- نغمه مهرپاک (مجری)
ـ مهتاب کرامتی (بازیگر) – سابق – بابک ریاحیپور (گیتاریست)
ـ حمیرا ریاضی (بازیگر) ---- علی اوسیوند (بازیگر)
ـ گلشیفته فراهانی (بازیگر) ---- امین مهدوی (عکاس)
ـ هدیه تهرانی (بازیگر) – سابق – هومن بهمنش (دستیار فیلمبردار)
ـ یغما گلروئی (ترانهسرا) ---- آزاده خواجه نصیر (نقاش)
ـ کاوه یغمایی (خواننده) ---- نیلوفر فرزند شاد (پیانیست)
ـ مسعود کیمیایی (کارگردان) – سابق – فائقه آتشین (خواننده)
ـ جمشید مشایخی (بازیگر) ---- گیتی رئوفی (آشنا به هنر موسیقی)
ـ امید زندگانی (بازیگر) – سابق – مینا لاکانی (بازیگر)
ـ بهرام بیضایی (کارگردان) ---- مژده شمسایی (بازیگر)
ـ علیرضا کنگرلو (مجری) ---- راحله امینیان (مجری)
ـ علیرضا عصار (خواننده) ---- نسترن پاکباز (عکاس)
ـ بهروز بقائی (بازیگر) – سابق – پرستو گلستانی (بازیگر)
عکس: گفت وگو با رضا عطاران، کارگردان و بازيگر «بزنگاه»
همه با نظر من و شما موافق نيستند
هما گويا
-بسيار مايلم بتوانيم در گفت وگويي که به بهانه مجموعه بزنگاه داريم به گونه يي مساله طنز و از جهتي کارهاي مناسبتي را هم تحليل کنيم، اما با اين مقدمه شروع مي کنم؛ وقتي شما از ملودي اسفنديار منفردزاده براي ساخت موسيقي اين مجموعه وام مي گيريد و ما را به ياد صداي «فرهاد مهراد» به خاطر فيلم «گوزن ها» مي بريد مي توان حدس زد که هدف شما از اين مجموعه نه پرداختن به يک طنز ساده و نه نشان دادن ناهنجاري ها و معضل اعتياد به گونه يي دستمالي شده بلکه نوعي ديگر ديدن است . مثلاً شخصيت اصلي گوزن ها يک معتاد به آخر خط رسيده بود و قهرمان هم شد، همه هم با او حس همذات پنداري داشتند اما هيچ کس اعتياد را تا به حال به اين تلخي به تصوير نکشيده بود. منظور من اين است که لزومي ندارد براي نشان دادن بدي هاي اعتياد، معتاد را يک هيولا جلوه بدهيم. ما در اين فيلم از اعتياد بيزار شديم اما توانستيم يک معتاد را از زباله ذهن مان بيرون بکشيم. من فکر مي کنم وقت اين رسيده که براي آگاه سازي مخاطب نوع ديگر داستان را نيز تجربه کنيم حتي در يک کار طنز مثل بزنگاه.
البته اينکه شما مي گوييد مي تواند درست باشد اما بحث تلويزيون و سينما و مخاطبان آن کاملاً متفاوت است، حتي مقايسه سينماي آن زمان با سينماي امروز.
-اما فکر مي کنم يک کارهايي کلاسيک و ماندگار است و نه به زمان خاصي تعلق دارد، نه به مکان خاصي و هميشه مي تواند الگو باشد و اگر غير از اين بود شما به ياد ملودي اين کار نمي افتاديد.
مسلم اين است که انتخاب اين ملودي با فکر بوده و مي خواستيم يک حس نوستالژيک را القا کنيم اما هدف اصلي ما اين بود که اين هشدار را بدهيم که از روي ظاهر آدم ها نمي توان در مورد معتاد بودن يا معتاد نبودن آنها قضاوت کرد. خواستگار فريده که هم تحصيلکرده بود و هم ظاهر سالمي داشت معتاد بود.
-برخوردي که با قسمت هاي اول بزنگاه شد، نشان مي داد مخاطب به نوع کارهاي قبلي شما عادت کرده بود و به اين نوع طنز که در حقيقت نگاهي آينه يي به زندگي ماست واکنش نشان داد، آيا اين موضوع نگران تان نمي کرد.
براي من خيلي مهم بود که حرف تازه يي بزنيم و نوع جديدي از طنز را نشان دهيم حتي اگر به اين واسطه بخشي از مخاطبان را از دست بدهم.
-اينکه مي خواهم بگويم نه براي دفاع از بزنگاه يا دال بر اين است که مجموعه هيچ ايرادي ندارد اما موقعيت سريال سازي الان به گونه يي شده که يک کتاب ابتدايي را دست يک نوجوان مي دهيم و وقتي مطالب آن را خوب مي فهمد و مي خواند تشويقش مي کنيم در حالي که زماني اين نوجوان قابل تشويق است که بتواند مطالب هم سطح خودش را درک کند، پايين آوردن درک مخاطب قيمت گزافي براي بالا بردن کميت او يا به بيان ساده تر پرمخاطب کردن يک مجموعه است.
من هم قصدم اين بود تا از شرايط خوبي که به واسطه کارهاي قبلي برايم فراهم شده بود استفاده کنم تا بتوانم يک نقد اجتماعي واقعي داشته باشم. چيزي که به شرايط واقعي اجتماع نزديک تر باشد. حتي من خيلي اصرار داشتم، مسائل ديگري هم در رابطه با اعتياد مطرح شود مثل همه گير بودن آن که هنوز نتوانستم خيلي به آن بپردازم. البته بخش مربوط به خواستگار هم تلنگري به همين مورد بود که بسط داده نشد. اما مساله مهم اين است که همه با نظر من و شما موافق نيستند و عموميت جامعه با آن کنار نمي آيند و عقيده دارند يک معتاد يعني يک آدم بد.
-اما من بازي شما را در نقش نادر بسيار دوست دارم و فکر مي کنم يکي از بهترين کارها و بازي هاي شما در تلويزيون است. بعضي از وجوه شخصيتي نادر را هم نزديک به شخصيت خود شما مي بينم، اينکه عاطفي و درون گرا است و خيلي هم اصرار ندارد که ديگران در موردش چگونه فکر کنند. من اصلاً نادر را يک آدم بد نمي بينم و درست هم همين است و اطمينان دارم اگر فرصت بود تا در قصه به گذشته او گريزي زده شود و دلايل اعتياد او آناليز شود(که خيلي مناسب يک کار طنز مناسبتي نيست) نکات مثبت شخصيتي او آشکار مي شد.
من تا به حال در هيچ کدام از نقش هايي که بازي کرده ام شخصيت مثبت کامل يا منفي کامل نداشتم که در اين کار بيشتر به چشم مي آيد.
-واکنش ها موجب نشده تا بخواهيد کار را محافظه کارانه دنبال کنيد.
خير، به هيچ وجه از اين نظر تاثيري روي من نداشته اما به هر حال شرايط برنامه سازي در تلويزيون چهارچوب هاي خاص خودش را دارد، اما واقعيتي هم که هست اينکه سليقه خود مخاطب به گونه يي است که دوست دارد يک معتاد متحول شود، ترک کند و ازدواج کند.من خيلي سعي کردم که يک معتاد «تيپيکال» از شخصيت نادر نسازم.
-آيا در اين زمينه محدوديت هايي هم داشته ايد، براي مثال اگر قرار باشد با اعداد صفر تا 9 يک عدد بسازيم تا بي نهايت بستر مانور داريم اما وقتي اين اعداد به يک تا 4 محدود مي شود اين بستر تنگ و تنگ تر مي شود.
خب اين امر طبيعي است و مختص من هم نمي شود و بقيه را نيز در بر مي گيرد و از طرفي فکر مي کنم به جا و مکان خاصي هم بستگي ندارد و در تمام جوامع يکسري قوانين هست که فيلمساز موظف است آن را رعايت کند که اين قوانين به دليل شرايط مذهبي و فرهنگي ما بيشتر است. من اسم اين را محدوديت نمي گذارم.
-(با خنده) من در حين اين گفت وگو دارم دست و پا مي زنم که صحبت هاي بازتري داشته باشيم، از قبل نيز با هم قرار يک مصاحبه متفاوت را گذاشته بوديم اما از هر دري وارد مي شوم بسته است. مي توانم اين را به دليل خستگي شما بگذارم؟
واقعاً خسته ام و احساس مي کنم در اين مدت خيلي پير شده ام مخصوصاً حالا که مي بينم نمي شود خيلي باز بود.
(چقدر اين جمله برايم آشناست، عطاران سومين کارگردان طنزي است که مي گويد حس مي کنم پير شدم)
-آيا اين خستگي آنقدر هست که تصميم بگيريد عطاي کارگرداني را به لقايش ببخشيد و در آينده صرفاً يک بازيگر شويد؟
(مي خندد) آره، همان بازيگري خوب است.
-يک سوال باز، از يک کارگردان که مي خواهد باز باشد. آيا عوامل کار بخصوص بازيگران به شما تحميل مي شود يا اينکه خودتان براي انتخاب کساني که با آنها کار مي کنيد مختاريد.
خير، براي من هرگز اين اتفاق نيفتاده اما هميشه از پيشنهادهايي که به سود کار بوده استقبال کرده ام. مثلاً در همين بزنگاه آقاي مهام، آقاي نيکخواه را به من پيشنهاد کردند که در آن لحظه در ذهن من نبود و من از اين پيشنهاد استقبال کردم و از اين انتخاب بسيار راضي هستم.
-و در مورد خانم گلچين.
من کارهايي که از ايشان ديده بودم، مي دانستم که نوع بازي ايشان بستگي کامل به نوع بازي دارد که از او گرفته مي شود و فيزيک چهره و طرز بيانشان هم به گونه يي است که به من اطمينان مي داد در اين نقش موفق خواهند بود.
-بازي همه بازيگران بزنگاه خوب است و کسي هم در اين مورد که شما خيلي خوب مي توانيد از بازيگران، بازي بگيريد حرفي ندارد، اما به رغم اينکه حميد لولايي و علي صادقي بهترين و پرطرفدارترين بازيگران طنز ما هستند آيا وقت آن نرسيده به آنها فرصت داده شود تا تکرار نشوند. مگر يک بازيگر از چند وجه مي تواند از استعداد خود وام بگيرد.
من بازي اين آدم ها را دوست دارم و مطمئن هستم آنقدر توانايي دارند که بتوان باز هم از جنبه هاي ديگر بازي آنها استفاده کرد. حتي گاهي خود من به نويسنده پيشنهاد مي دهم فلان شخصيت را طوري طراحي کند که براي بازي اين دو مناسب باشد. منظور من شخصيتي است که در داستان وجود داشته باشد، نه اينکه صرفاً براي حضور آنها شخصيت خاصي را به داستان تحميل کنم.
-شما بارها ثابت کرده ايد که مي توانيد از بازيگرهاي جديد و يا بازيگراني که در زمينه طنز فعاليت نداشته اند يا فعاليتشان پررنگ نبوده استفاده کنيد و موفق هم باشيد. آيا فکر نمي کنيد که بايد اين دايره را گسترده کنيم و به ديگران هم فرصت دهيم تا محک بخورند. مثلاً خانم هاي بازيگر بزنگاه که عموماً چهره هاي جديد هستند يا طنز را به تازگي تجربه مي کنند از خانم گلچين گرفته تا نيکي نصيريان کم سن ترين بازيگران سريال و همگي هم موفق هستند و بازي شان مورد استقبال قرار گرفته، اين تجربه نبايد در مورد جوان ها هم فرصت ساز باشد.
بله، ما استعدادهاي خوبي داريم و بايد بتوانيم از آنها، اما در جاي مناسب بهره بگيريم.
-خود شما چقدر به بزنگاه نسبت به کارهاي ديگرتان علاقه داريد؟
من تفاوت و رک گويي اش را خيلي دوست دارم.
-و اگر بخواهيد آن را نقد کنيد.
براي رسيدن به هدف گاهي بايد از يکسري چيزها گذشت. مثل همين هدفي که من در بزنگاه مدنظر داشتم و بايد تحمل اين را داشته باشم که ممکن است يکسري مخاطب را از دست بدهم؛ مخاطبي که دوست دارد بخندد. من از بزنگاه خيلي راضي هستم هرچند که نسبت به کارهاي قبلي من مخاطب کمتري داشته باشد.
عکس:گفت وگو با مرجانه گلچين بازيگر«بزنگاه»
نمي خواهم آکسسوار صحنه باشم
مرجانه گلچين يکي از بازيگران فعال بعد از انقلاب است که با سريال «آيينه» مطرح شد و سال ها نقش اول بيشتر فيلم ها و سريال هاي دهه 60 و 70 را ايفا مي کرد. اما مدت ها بود که از وي بي خبر بوديم تا اينکه با سريال بزنگاه رضا عطاران که در ماه رمضان از شبکه سوم سيما پخش مي شود حضوري دوباره دارد؛ حضوري موفق که مي تواند سکوي پرتابي باشد تا راه نيمه تمام بازيگري اش را ادامه دهد. مرجانه گلچين بسيار خوش رو و باحوصله است و همين گفت وگو با او را لذت بخش مي کند.
---
-جريان چيه خانم گلچين؟ همه از بازي خوب شما در بزنگاه مي گويند.
ممنون از انرژي مثبتي که به من مي دهيد. مطمئناً من و ديگر دوستاني که در اين پروژه همکاري مي کنيم نهايت سعي مان اين است که بتوانيم در قالب آن شخصيتي که ارائه شده موثر و مفيد باشيم.
-از خودتان بگوييد تا به «بزنگاه» برسيم.
من از سن 9 سالگي بازيگري را به صورت حرفه يي شروع کردم. رشته اصلي من هنرستان موسيقي بوده و ساز تخصصي که مي نوازم و در آن رشته ادامه دادم، «تار» است (در واقع از آنجا که همه خانواده من دستي بر آتش موسيقي داشته اند مي توانم بگويم اين هنر در ما موروثي است و حتماً شما عموي من «نادر گلچين» را مي شناسيد). در کنار موسيقي هميشه دوست داشتم در قالب شخصيت ها فرو بروم. فعاليتم را به صورت جدي با سريال آيينه شروع کردم اما قبل از آن هم در چند فيلم سينمايي و مجموعه تلويزيوني حضور داشتم و موقعيت خوبي را که به دست آوردم اول از همه مديون خواهر بزرگم «منيژه گلچين» هستم که مرا براي سريال آيينه به آقاي لطفي معرفي کرد و توانستم در اين سريال نقش دختر شيطان خانواده را داشته باشم. بعد از آن در چند کار سينمايي حضور داشتم که سينمايي «شب بيست و نهم» که در ژانر وحشت قرار مي گرفت و از اولين تجربه هاي اين ژانر بعد از انقلاب محسوب مي شد يکي از موفق ترين آنها بود و خودم به شخصه به اين اثر بسيار علاقه مندم.
-گرچه آن زمان اين فيلم خيلي مرا ترساند اما بازي خوب شما را در «شب بيست و نهم» به خوبي به ياد دارم.
فکر مي کنم اين استعداد در اکثر بازيگرهاي ما هست، اما متاسفانه در جاي مناسب و درست از آن استفاده نمي شود و گاهي شرايط به گونه يي مهيا نمي شود تا بازيگر بتواند خودي نشان دهد و اين در هر ژانري مي تواند اتفاق بيفتد. مثلاً در همين سريال بزنگاه اگر همکاري با آقاي عطاران نبود شايد هرگز اين اتفاق نمي افتاد که من بتوانم در زمينه طنز هم محک بخورم و طنز هميشه براي من محکي بود که دوست داشتم زده شوم و امتحان کنم تا بدانم آيا مي توانم در اين نوع کارها حضور داشته باشم يا نه چرا که هميشه مطلوب من اين بوده که بتوانم در نقش هاي متنوعي بازي کنم.
-اين مدت که فعاليت بازيگري نداشتيد، مشغول چه کاري بوديد؟
من در دهه 60 که سريال آيينه را بازي مي کردم خيلي فعال بودم و اين دهه يکي از پربارترين دهه هاي زندگي من بود. در سال 76 آخرين فيلم سينمايي و مجموعه تلويزيوني ام را به نام هاي «سقوط» و «متهم» بازي کردم و بعد از آن چون خيلي دلگير بودم از ايران رفتم و از آنجايي که بسيار عاطفي هستم و به بازيگري هم خيلي علاقه دارم از سال 83 دوباره به ايران برگشتم.
-چه چيزي موجب دلگيري شما شده بود.
اينکه چرا فضا بايد اينچنين باشد و هنرپيشه يي که دوست دارد بازي کند و تلاشش را هم مي کند نبايد شرايط مساعد را براي فعاليت داشته باشد به همين دليل خواستم از اين فضا دور باشم و رفتم. اگرچه الان هم نمي دانم آيا باز هم آن شرايط براي من به وجود خواهد آمد تا دوباره بتوانم فعاليت دهه 60 را داشته باشم. البته اين را هم اضافه کنم که در اين مدتي که نبودم کار صحنه و راديو را به صورت ممتد ادامه مي دادم.
-بعد از اينکه به ايران برگشتيد، آيا شرايط متفاوت شده بود.
به درستي نمي دانم، اما قبلاً يک فضايي ايجاد شده بود که عملاً تعداد محدودي کار مي کردند و فرصت براي ديگران نبود و من نمي فهميدم که چرا شرايط به اين گونه شده است، آيا توانايي بازي در تعداد محدودي از بازيگرها خلاصه مي شود و چرا نبايد شرايط براي همه بازيگرها يکسان باشد.
-بعد از اينکه برگشتيد، شرايط بهتر شده بود.
اينها چيزهايي است که نمي توان واضح و روشن درباره آن صحبت کرد.
-شما تلطيفش کنيد اما بگوييد؟
من فکر مي کنم همه ما شرايط را بدانيم. اما من به عنوان يک بازيگر و کسي که دلش براي حرفه بازيگري مي تپد اميدوارم که شرايط براي همه يکسان باشد و به هر بازيگري اجازه داده شود تا محک بخورد. متاسفانه در ايران، بازيگري به گونه يي است که اجازه نمي دهيم تا قالبش را بشکند و به صورت ديگري ظاهر شود.
-با توجه به اينکه مدتي فرصت داشتيد تا هم بازيگران ايراني را از دور ببينيد و با بازيگران خارجي مقايسه کنيد، نظرتان در مورد بازيگران ايراني چيست.
ما استعدادهاي خوب در ايران بسيار داريم و اگر بتوانند در آن بستر مناسب قرار بگيرند فکر مي کنم حرف هاي زيادي براي گفتن داشته باشند.
-يک مشکلي هم که هست ما بازيگر خوب ميانسال کم داريم، البته نه اينکه کم داشته باشيم. بيشتر حاضر نيستند نقش ميانسال را بازي کنند يا به بيان بهتر ميانسال بودن خودشان را باور کنند و به همين ترتيب قصه هايي هم که نوشته مي شود، معمولاً شخصيت قابل پرداختي براي بازيگران ميانسال ندارند. شايد به همين دليل بتوان به آنهايي که نمي خواهند گذر زمان را باور کنند حق داد چرا که ميانسالي مرزي است که نويسندگان به آن بي توجه هستند.
اتفاقاً اين صحبتي بود که من ديشب در يکي از پيشنهادهايي که داشتم، نقشي که براي من در نظر گرفته شده بود مادر يک پسر دانشجو بود و من نپذيرفتم و آنها گفتند؛ «يعني قبول نداري سنت بالا رفته؟» و من پاسخ دادم که من از آن دسته بازيگراني هستم که سنم را مي گويم و اگر هم نگويم، سابقه کاري من شناسنامه من است اما هنوز خيلي نقش ها هست که تجربه نکردم و مي خواهم آن نقش ها را تجربه کنم چرا که معتقدم يک بازيگر در هر سني مي تواند بدرخشد و من چيزي براي ارائه اين نقش که شما مي گوييد ندارم. من نمي خواهم آکسسوار (وسايل و اثاثيه يي که در صحنه و دکور از آن استفاده مي شود) صحنه باشم.
-يعني شما معتقديد فيلمنامه نويسان ما نمي توانند نقش قابل قبولي براي يک ميانسال بنويسند.
بله، متاسفانه در زمينه شخصيت پردازي حتي براي جوانان هم مشکل داريم.
-خيلي از بزنگاه دور شديم چطور شد به بزنگاه پيوستيد؟
من به کارهاي آقاي عطاران بسيار علاقه مندم و يکي از دلايل استقبالم از بزنگاه همکاري با آقاي عطاران بود چرا که مي دانستم اين بهترين فرصت براي من است تا فضاي طنز را تجربه کنم.
-فکر مي کنم فقط 9 قسمت از کار نوشته شده بود که شما فيلمنامه را خوانديد. براي شما اين مجموعه مي توانست ريسک بزرگي باشد چرا که قدم اول از يک شروع دوباره بود؟
البته آن چارچوب اوليه کار که توسط نويسنده ديگري نوشته شده بود هم قرار بود تغيير کند و در حقيقت همه چيز بر مبناي اعتماد شکل گرفت و اينکه حس کردم فضا، فضاي خوبي خواهد شد چرا که همه عوامل چه جلوي دوربين و چه پشت دوربين خوب بودند. يک پشت صحنه خوب مي تواند فضايي را خلق کند تا بازيگر بتواند جلوي دوربين هم خوب باشد.
روابط در اين پروژه بسيار دوستانه است و اين از همان اول هم حس مي شد و اعتماد را آسان مي کرد.
-کلام آخر؟
کلام آخرم ادامه حرفم خواهد بود که از بودن در پروژه بزنگاه بسيار لذت بردم به طوري که سه روز گذشته که OFF بودم هر لحظه دلم براي بچه ها تنگ مي شد.
همكاري «مسعود كيميايي» با «فريبرز عربنيا» بعد از 12 سال
همكاري «مسعود كيميايي» با «فريبرز عربنيا» در «شريك» بعد از 12 سال
خبرگزاري فارس: «مسعود كيميايي» از احتمال همكاري دوباره با «فريبرز عربنيا» بعد از 12 سال در فيلم «شريك» خبر داد.
«مسعود كيميايي» در گفتوگو با خبرنگار سينمايي فارس در مورد جديدترين پروژه سينمايي خود شريك گفت: حضور پولاد كيميايي، شاهرخ نورمحمدي و سامان حسيني به عنوان بازيگران فيلم «شريك» قطعي شده است.
كيميايي تصريح كرد:براي يكي ديگر از نقشهاي فيلم در حال بررسي بازيگران مختلف هستم و اصليترين گزينه من براي اين نقش «فريبرز عربنيا» است.
وي افزود: از عوامل پشت صحنه فيلم نيز تاكنون حضور محمود كلاري به عنوان مدير فيلمبرداري قطعي شده و انتخاب ساير بازيگران فيلم بهزودي انجام خواهد شد.
كيميايي افزود: سامان حسيني از شاگردان مدرسه كارگاه آزاد فيلم است و سعي دارم براي نقشهاي فيلم، تا حد امكان از شاگردان كارگاه آزاد فيلم استفاده كنند چون شاگردان بسيار بااستعدادي در اين كارگاه تحصيل ميكنند و بايد از استعداد آنها استفاده شود.
كيميايي در پايان افزود: پيش توليد فيلم تا يكي دو روز ديگر آغاز ميشود و تلاش داريم «شريك» به بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر برسد.
به گزارش فارس، «فريبرز عرب نيا» پيشتر در ضيافت(1374) و سلطان(1375) با «مسعود كيميايي» همكاري كرده است.
«شريک» بيست و پنجمين فيلم بلند مسعود كيميايي است و داستان زندگي دو نفر را روايت ميكند که در مقطعي با هم همراه ميشوند تا همديگر را ياري کنند.
با خانم ها از اين نوع شوخي ها نکنيد!
به گزارش عصر ايران (asriran.com)، روزنامه "واشنگتن تايمز" نوشت: کلارا هريس بعد از آن که متوجه خيانت شوهرش شد، تصميم گرفت او را به فجيع ترين وضع بکشد و به همين دليل ابتدا او را توسط خودرو شخصي زير گرفت و سپس از روي سر او گذشت.
اين روزنامه افزود: وي به 20 سال حبس و پرداخت جريمه نقدي محکوم شده است.
.........................
سلامت نيوز - قدرت مثبت انديشي را در خود افزايش دهيد:
مهمترين کليد موفقيت !!
? در مکالمه هاي دروني فقط از عبارات مثبت استفاده کنيد. از لغاتي نظير: "من ميتوانم"، "من قادر هستم"، "چنين چيزي ممکن است"، و "از عهده انجام آن بر مي آيم" استفاده کنيد.
? همواره شادي، قدرت و موفقيت را در وجود خود زنده نگه داريد.
? از افکار منفي به شدت دوري کنيد. با حفظ آرامش، ذهن خود را از منفي گرايي منحرف سازيد و آنها را با افکار سازنده و شادي بخش جايگزين سازيد.
? در هنگام صحبت کردن با ديگران از لغاتي استفاده کنيد که حس احترام، شادي و موفقيت را در آنها زنده کند.
? پيش از اينکه هر يک از پروژه هاي خود را عملي کنيد، نتيجه موفقيت بخش آن را در ذهن خود مجسم کنيد، اگر اين کار را با تمرکز و ايمان کامل انجام دهيد، مطمئناً از نتيجه بدست آمده شگفت زده خواهيد شد.
? سعي کنيد حداقل روزي يکبار يک صفحه از اشعار اميد بخش ادبي را مطالعه کنيد.
? فيلم و سريال هايي را تماشا کنيد که باعث ايجاد خوشحالي در شما مي شوند.
? اخبار نگاه کنيد و روزنامه بخوانيد، اما اين کار را کاملاً بيطرفانه و بدون جانبداري از فرد يا گروه خاصي انجام دهيد.
? با افرادي معاشرت کنيد که خودشان منشا نيروهاي مثبت هستند.
? هنگام نشستن و يا راه رفتن کمر خود را راست نگه داريد، اين امر توانايي هاي ذاتي و اعتماد به نفس شما را افزايش مي دهد.
? پياده روي کنيد، شنا کنيد و يا ورزش هاي ديگري انجام دهيد. اين امر حس مثبت گرايي را در وجود شما زنده نگه مي دارد.
? فقط مثبت فکر کنيد و در افکار خود تنها نتايج مثبت را مورد محاسبه قرار دهيد. اگر در حال حاضر زندگي بر وفق مراد شما نيست، مطمئن باشيد که با مثبت انديشي ميتوانيد همه چيز را تغيير دهيد.
پنج گوشي پرطرفدار در بين خانمها
بانوان در انتخاب و خريد گوشي تلفن همراه داراي سليقهاي متفاوت با آقايان هستند . آنها گوشيهايي را كه داراي ظاهر شيك، زيبا، صاف، براق و صيقلي با رنگهاي شاد و طرحهاي كشويي كه به راحتي در كيف دستي شان جا بگيرد ترجيح ميدهند.
اما آقايان ؛ معمولا به زيبايي ظاهري گوشي توجه كمتري دارند و بيشتر مقاوم بودن و داشتن كارآييهاي كاربردي را در انتخاب شان براي خريد گوشي در اولويت قرار مي دهند. شركتهاي مختلف توليدكننده گوشيهاي تلفن همراه هر يك توليدات شان را براساس طرحي كه طراحان آنها با در نظر گرفتن سلايق و خواست كاربران با مليتهاي متفاوت در سنين و جنسيت مختلف ارائه كردهاند؛ توليد ميكنند.هر شركتي سعي ميكند با روشهاي تازه و نوآوريهاي مختلف بيشترين تعداد مشتري را جذب كند كه در اين خصوص به سليقه متنوع خانمها هم بسيار اهميت داده مي شود .
آقاي محترم : دست همسرت را بگير !
خانواده - فرنوش صفويفر:
از راه نرسيده، دنبال چيزي ميگردد كه به آن گير بدهد. چرا خانه بوي پياز داغ ميدهد؟ چرا روي تلويزيون خاك نشسته؟ دستشويي چرا صابون ندارد؟ اين چه غذايي است كه درست كردي؟
انگار آرام و قرار ندارد. حواسش اينجا نيست. دايم از اين طرف خانه اجارهاي قدم ميزند به آن طرف، سرجايش نميتواند بنشيند.
غذا را خورده و نخورده، بلند ميشود، از اين كار به آن كار، خودش را مشغول ميكند. اين يعني استرس همسر شما را در چنگ خودش گرفته. فكر ميكنيد شما بهعنوان يار غمخوار و شريك غم و شادي ميتوانيد كمكي به او بكنيد؟
فرقي ندارد منشأ اين استرس چيست، گاه ممكن است سركار براي شوهرتان اتفاقي افتادهباشد، مشكلي كه آن را مثل يك كلاف در هم پيچيده، كاملا غير قابلحل ميداند.
گاه ممكن است فقط ديدن منظره يك تصادف، احساس تلخ و پرآشوبي را در روح زنانه همسرتان، به پا كردهباشد. شما ميتوانيد در مقابل اين صحنههاي داد و فرياد يا اشك و زاري، در مقابل شروع كنيد به ايراد گرفتن و به هم ريختن اعصاب خودتان و همسرتان، يا بزنيد به شوخي و مسخرهبازي، كه «از اين لوسبازيها در نيار!»، اما ميتوانيد راههايي را ياد بگيريد، كه با استفاده از آن استرس همسرتان را كم كنيد.
دستم را بگير
نتايج آخرين تلاشهاي محققان ميگويد كه يك راه مهم و موثر براي كم كردن استرس همسر، اين است كه همسرش دست او را بگيرد.
قابل توجه خانمهايي كه از سختيها و مشكلات روزگار به تنگ آمدهاند، محققان ميگويند در اين حالت گرفتن دست همسر، ميتواند كمك كند تا با اين سختيها بهتر كنار بيايند. هفته پيش پايگاه اينترنتي Health Day گزارش كرد كه تحقيقات دانشمندان دانشگاه ويرجينيا، نشان ميدهد كه براي خانمهايي كه دچار تنش و اضطراب هستند، لمس دست هر آدمي موثر است، اما بهتر از همه دست همسر است.
آنها براي فهميدن اين اثر، گروهي از خانمهاي داوطلب را انتخاب كردند و آنها را به سه گروه تقسيم كردند، در يك گروه موقع اضطراب همسرشان دست آنها را لمس ميكردند، در گروه ديگر، يك فرد غريبه دست آنها را لمس ميكرد و گروه سوم هم بهعنوان شاهد، هيچ كاري انجام نميدادند. در اين حالت سيگنالهاي مغز هر سه گروه در هنگام اضطراب، بررسي شد.
محققان متوجه شدند بهترين اثر را گرفتن دست همسر دارد، زيرا فرد را از حالت هيجاني و برانگيخته، به وضعيتي آرامتر و متعادلتر ميرساند. آنها ميگويند كه اين حس احتمالا يادآوريكننده دوران كودكي و آرامش و امنيتي است كه از لمس دست مادر، در آن دوران، به آنها دست ميداده است.
ازدواج جلوي فشار زندگي را ميگيرد
صميميت با همسر فايدههاي بيشماري دارد. شايد فكر كنيد اين محققان با پدر و مادرهايي كه آرزوي عروس و داماد شدن بچههايشان را دارند، دستشان توي يك كاسه است، اما آنها اعلام كردهاند كساني كه ازدواج ميكنند، فشار خون پايينتري دارند و كمتر از بقيه در معرض خطر بيماريهاي قلبي و عروقي هستند. البته اين به شرطي است كه ازدواج، ازدواج موفقي باشد و شب و روزش جنگ و دعوا نباشد.
سخنگوي موسسه قلب بريتانيا در اين باره ميگويد: «داشتن يك حمايت احساسي از سوي كسي كه او را دوست داريم، به ما كمك ميكند تا درست با استرسها كنار بياييم. ما در پي اثبات و يافتن چگونگي اين پديده هستيم» دانشمندان كانادايي هم به تازگي ثابت كردهاند كه محبت و حمايت همسر و صميميت بين زوجين باعث پيشگيري از ابتلا به يكي از خطرناكترين بيماريهاي بدن انسان، يعني فشار خون بالا ميشود.
دانشمندان دانشگاه تورنتو در يك تحقيق جالب روي 216 زن و مرد، به مدت يك سال، دريافتند كه كساني كه داراي شغلهاي پراسترس هستند، ولي روابط صميمي با همسرشان دارند، دچار فشار خون بالا نميشوند.
محققان كانادايي ابتدا تمام اين 216 نفر را كه 40 تا 65 سال سن داشتند، از نظر ميزان فشار خون و استرسهاي شغلي و ميزان صميميت آنها با همسرشان بررسي كردند. پس از يك سال، دوباره ميزان فشار خون و استرسهاي شغلي و همبستگي زناشويي اين 216 نفر را ارزيابي كردند. نتيجه اين بود كه فشار خون همه افرادي كه مشاغل سخت و پرتنش داشتند، اما در منزل از حمايت رواني همسرشان برخوردار بودند، پس از يك سال مختصري كاهش يافت.
در حالي كه همسنوسالان اين افراد، حتي با مشاغل بسيار كماسترستر و راحتتر، به طور معمول مختصري دچار افزايش فشار خون ميشوند.مطالعه ديگر نشان داده كه ازدواج موفق ميتواند افسردگي دو طرف را تا حد زيادي پايين بياورد. البته نه اينكه داروهاي ضد افسردگيتان را بيخيال شويد و فقط گرماي زندگي زناشويي را بالا ببريد!
چند پيشنهاد
كم كردن استرس راههاي متفاوتي دارد، كه شما ميتوانيد با پيشنهاد آن به همسرتان به او كمك كنيد از شر اين استرسي كه دارد روحش را ميجود، راحت شود.
برو حمام: استفاده از دوش آب گرم ميتواند به همسرتان كمك كند، آرامتر شود و بتواند به فكر حل منطقي مشكلهايش باشد.
درباره احساسي كه داري، حرف بزن: از او بخواهي درباره حسي كه دارد و فكر ناجوري كه در ذهنش ميچرخد، حرف بزند. مسايل پرتنش و گرفتاريهاي پرگره، وقتي از ذهن انسان، جدا ميشود و به دنياي كلمهها وارد ميشود، ذهن را آزاد ميكند. براي حرف زدن درباره ناراحتيها، چه كسي بهتر از همسر محترم؟
نفس عميق بكش و يك ليوان آب بنوش: البته مراقب باشيد اين جملهها را با مهارت بهكار بگيريد و به موقعيت هم توجه كنيد، ممكن است همسرتان، به خصوص آقايان، با شنيدن اين جمله نزديكترين گلدان را روي سر شما بشكند. «من ميگم حالم بده، تو ميگي نفس عميق بكش؟ اين سوسولبازيها را از كي ياد گرفتهاي؟» (آنوقت ممكن است ديگر اجازه ندهد، همشهري خانواده را بخوانيد!)
بخواب، فردا حرف ميزنيم: گاهي وقتها خواب ناكافي باعث ميشود آدم همه چيز را قاطي كند. تمركزش كم شود و نتواند درست تصميم بگير. اينها همه باعث ميشود يك حلقه معيوب درست شود. يعني استرس بيشتر ميشود و استرس بيشتر مشكلها را بيشتر ميكند و مشكل بيشتر هم باز استرس را بيشتر ميكند. بنابراين يك توصيه مناسب به همسرتان، به خصوص اگر ميبينيد اخيرا خوابش كم شده، اين است كه به اندازه كافي براي خوابيدن وقت بگذارد.
برنامهريزي داشته باش: زمان را كه درست مديريت كني، استرسات كم ميشود. به همسرتان كمك كنيد به برنامههايش اولويت بدهد. كدام كارها لازمتر و حياتيتر است و كدام كارها را ميتوان براي بعد گذاشت.
بزن به دنده شوخي: البته در به كار بردن اين روش احتياط كنيد، درست مثل روشهاي قبلي، ممكن است هميشه جواب ندهد.
تازه ها:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
- سریس کامل ازسنگ شفادهنده فیروزه
- محلول درمانی رویش مو+شامبودرمانی ریزش مو
- گن يا تيشرت لاغري مردانه-لاغری سریع آقایان
- آدامس محرک اصل فرانسه
- افترشیو بعد از اصلاح بانوان
- کرم حجم دهنده و پروتز باسن LANCOME
- آنچه زنان باید در مورد مردان بدانند
- آنچه مردان باید در مورد زنان بدانند
- کرم مروارید(گونه گذاری و چاقی صورت)
- قرص افزایش قد:نچرال ولتز -NATURAL-WEALTH-
محصولات زیبایی:برای سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
لوازم:برای کسب اطلاعات بیشتر روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
محصولات زناشویی:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
|