عکس و گفتگوی خواندنی با پوریا پورسرخ
پوريا پورسرخ : تلويزيون را دوست دارم
جوان بااستعدادي كه با مجموعه «وفا» روزهاي اول سال 85 در خاطرهها ماند، پس از آن بازي در سريال زيباي صاحبدلان در ماه رمضان همان سال ، يكبار ديگر نام او را در بين بازيگران مطرح سريالهاي تلويزيوني زبانزد كرد، همكاري در سريال با محمد حسين لطيفي كارگردان خوب سينما و تلويزيون... بعد تصميم گرفت به سراغ دنياي سينما برود، اينبار باز هم با لطيفي و بازي در فيلم سينمايي «روز سوم»... اين سه كار نشان داد كه او از تواناييهاي بالايي برخوردار است. سپس بازي در ساعت شني و البته فيلم سينمايي «پسران آجري» كه اولين تجربه سينمايياش بود سال گذشته از او پخش شد، اما در ماه رمضان سال گذشته او سريال مناسبتي ديگري را تجربه كرد، نام آن مجموعه «شكرانه» بود كه از شبكه تهران و شبكههاي استاني پخش ميشد.
كار در كنار بازيگران غيرحرفهاي تاجيكي، انتقادات زيادي رابر او وارد كرد. گرچه پوريا مقصر نبود، اما همين امر باعث شد كه او تا حدي نسبت به كار در تلويزيون دلسرد شود، پس دوباره به سراغ سينما رفت، در دو فيلم «حركت اول» و «عيار 14» كه هنوز اكران نشده به بازي پرداخت و تمام فكر و ذكرش شد سينما، اما او ميدانست كه بايد اعتبار گذشته را دوباره با تلويزيون بدست آورد و بازي در «شكرانه» را تنها يك اتفاق يا فراز و نشيب كه براي هر بازيگري ممكن است، حادث شود، به فراموشي بسپارد، زماني كه «سيروس مقدم» كارگردان حرفهاي تلويزيون كه در كارنامه كاري خود، سريالهايي چون نرگس، اغما و پيامك از ديار باقي را داشت، به او پيشنهاد نقش «مسعود» را براي بازي در روز حسرت داد، پوريا متوجه شد كه شانس يكبار ديگر به او رو آورده است، كاري خوب كه ميتواند اعتبار سابق را به او دوباره هديه كند، همان اعتباري كه سه سال قبل از تلويزيون بدست آورده بود، پس نقش را پذيرفت و شد آن چيزي كه بايد ميشد،در «روز حسرت» پوريا را يكبار ديگر همان «پوريا» ي سابق البته باتجربه بيشتر ديديم، در لوكيشن «روز حسرت» ساعت 1 بامداد، با او به گفتگو نشستيم، پوريا برايمان از اين مجموعه گفت.
يكسال دور بودم
سال گذشته پس از سريال شكرانه تصميم گرفتم، مدتي در تلويزيون كار نكنم، يك سال هم كار نكردم (تصويربرداري سريال ساعت شني برميگردد به اواخر سال 85 ) و فكر كردم يكسال كار نكردن هم كافي بود. زماني كه «روز حسرت» به من پيشنهاد شد، ديدم كه رد كردن اين پيشنهاد اشتباه است، وقتي «سيروس مقدم» كارگرداني كه در كارنامه كارياش حتي كار متوسط هم ندارد و يا حضور فرامرز قريبيان كه پيدا كردنش در سينما هم راحت نيست، حضور افسانه بايگان،مهراوه شريفينيا، رحيم نوروزي و ... افرادي كه در كار خودشان حرفهاي هستند و در يك گروه كنار هم هستند ميبايست كاري خوب از آب درميآمد. زماني كه قرارداد بستم، به خاطر سختيهاي كار ابتدا فكر ميكردم دارم پول جونم را ميگيرم، اما كار كه كليد خورد متوجه شدم براي سه ماه روحم را فرستادم به استراحت، خيلي راحت كار كردم، با اينكه كار شبانهروزي بود، به هيچ عنوان احساس خستگي به من دست نداد، چون گروه حرفهاي بود، از اين رو رد كردن اين سريال كاري اشتباه بود كه مرتكب آن نشدم.
خسته نشدم
منهاي كارگردان و عوامل پشت دوربين و گروه بازيگران، عامل خيلي مهمي در كار وجود دارد كه آن هم برنامهريزي كار است، زماني كه كار فشرده ميشود و فيلمنامه هم از قبل به خاطر حساسيت موضوع آماده نيست، اتفاق خوبي كه بايد براي گروه بيفتد، برنامهريزي درست است كه ميتواند خستگي را از گروه بگيرد، خانم الهام غفوري (همسر سيروس مقدم)، امين وژگاني و آقاي محمديپور توانستند، سنگ تمام بگذارند و همين امر باعث شد تا خستگي كار فشرده در تنمان نباشد. حضور در «روز حسرت» تجربه بسيار خوبي بود، مطمئن هستم كه اين سريال يكي از بهترين كارهاي تلويزيون و يك از بهترين كارهاي من خواهد شد.
نقش خاكستري
نقش من خاكستري است، جا دارد از فيلمنامهنويس خوب كار استاد افخمي تشكر كنم. من حضور خاطرهانگيز او در زمان «وفا» را به خوبي به ياد دارم، پس از ديدن مجموعه بايد به مسعود حق بدهيد، شب اول زندگياش، آن اتفاق افتاد، معصومه، فريده، خانواده حاج رضا و ديگر شخصيتها كه انسانگونه زندگي ميكنند و اتفاقاتي كه برايشان ميافتد، كه همه اين شخصيتپردازيها، نشان از ذهن خلاق نويسنده عليرضا افخمي دارد، من هم سعي كردم تمام انرژيام را روي اين كار بگذارم.
سوءتعبير از حرفهاي من
از پورسرخ ميپرسيم، جديدا بعضي از نشريات تيتر ميزنند كه پورسرخ در تلويزيون ديگر بازي نميكند، يك روز ميگويند در تلويزيون هستي، روز ديگر ميگويند خداحافظي كردي؟ واقعا ديگر نميخواهي در تلويزيون بازي كني؟ كه پوريا ميگويد: در گفتگو با يكي از نشريات كه از دوستان من هستند به آنها گفتم سال گذشته تصميم داشتم در تلويزيون تا مدتي كار نكنم، اما حس كردم رد كردن اين سريال اشتباه است، شايد اگر اين پيشنهاد به من نميشد، سرحرفم مدتي ديگر ميماندم، اين بحث بدين شكل مطرح شد و دوستان از صحبتهاي من بد برداشت كردند.
من با صداقت عنوان ميكنم كه هميشه يادم ميماند كه از كجا شروع كردم، تلويزيون را هم هميشه دوست دارم و به شدت معتقدم كه تلويزيون در اين چند سال بهتر از سينما عمل كرده است. من امسال نگفتم كه ميخواهم از تلويزيون خداحافظي كنم. هنوز هم معتقدم كار خوب در تلويزيون ارجح است بر كار بد در سينما... اميدوارم دوباره سوءتعبير نشود، من سال گذشته گفتم كه ميخواهم يكسال از تلويزيون دور بمانم، نه امسال... اين كه نوشتند از تلويزيون خداحافظي ميكنم، تنها يك برداشت اشتباه از گفتههايم بود. من هيچوقت كار خوب را از دست نميدهم چه در سينما باشد و چه در تلويزيون...
دو كار سينمايي
فرهاد نجفي كارگرداني است كه تازه از خارج از كشور آمده و بسيار باهوش است، او فيلمي ساخته به نام «حركت اول» كه من به همراه الناز شاكردوست، ليلا اوتادي، تيرداد كيايي و علي صادقي در آن بازي كردم، يك كار اكشن خوب و ديگري هم فيلم «عيار 14» به همراه محمدرضا فروتن نازنين و كامبيز ديرباز كه كارگردانش «پرويز شهبازي» است.
پورسرخ در يك نگاه
در سال 1356 در تهران به دنيا آمد، مجرد و در حال حاضر همراه خانوادهاش در خيابان جردن تهران زندگي ميكند. دو خواهر و يك برادر دارد، ديپلم تجربي وليسانس اصلاح نباتات و فوقليسانس فيزيولوژي گياهي است. در حال حاضر او دانشجوي دكتري است.
پژمان کرمحله
خانواده سبز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر