سريال 52 قسمتي سيروس مقدم با نام رستگاران هر شب ساعت 23 از شبكه سه پخش ميشود و در همان روزهاي ابتدايي توانست مخاطبان خود را جلب كند. شخصيت اصلي اين سريال «خجسته» است كه ايفاگر آن «روناك يونسي» ميباشد. بازيگري كه نقشهاي جدي را به خوبي ايفا ميكند، «گرگ و ميش» ساخته «قاسم جعفري» را به ياد بياوريد كه او به عنوان يك زن چگونه از خود و دوستش دفاع ميكند. پس از اين فيلم كه اولين تجربه او بود، در فيلم سينمايي «ارتفاع» هم بازي كرد كه بايد به آن فيلمهاي تلويزيوني زينب، واقعيت مجازي، شب تلخ و «در حصار آرزو» را هم اضافه كرد. اما يكي از كارهاي خوب او كه توانست «يونسي» را در تلويزيون مطرح كند، «گلهاي گرمسيري» بود كه پاييز و زمستان سال گذشته پخش شد. با بازي در كنار آتيلا پسياني، بهنوش طباطبايي، اشكان خطيبي و... در همان زمان با او گفتگويي مفصل انجام داديم كه بد نديديم با توجه به نقش چشمگير او در «رستگاران» گوشهاي از آن گفتگو را براي آشنايي بيشتر با «روناك يونسي» يادآوري كنيم، ضمن اينكه او اين روزها، به خاطر فشار كاري زياد، هر روز بر سر لوكيشن اين مجموعه حاضر ميشود و روزهاي پركاري را ميگذراند.
در نهم ديماه سال 1359 به دنيا آمدم، ديپلم گرافيك دارم و فوقديپلم عكاسي. در رشته طراحي صنعتي ليسانس گرفتم، به جز بازيگري به كار طراحي داخلي هم مشغول هستم كه مرتبط با رشته تحصيلي من است.
روناك يونسي ورزشكار هم است. «رشته اصلي من بسكتبال است، مدت زيادي بسكتبال كار ميكردم. دوره اسبسواري هم ديدم و باشگاه رفتهام، به تكواندو هم علاقهمند هستم.»
خانوادهاش دوست داشتند او پزشك شود. «خانوادهام مرا يك پزشك ميديدند و تصور ميكردند پزشك شوم، باورشان نميشد هنرپيشه شوم، برايشان تعجبآور بود كه من سراغ بازيگري بروم. گرچه موافق نبودند، اما مخالفتي هم نكردند و به من كمك هم كردند، اگر همراهي و كمكشان نبود. شايد نميتوانستم اين روند را ادامه بدهم!»
بازي در نقشهاي ساده را دوست ندارم، دوست دارم نقشهايي بازي كنم كه خاص و سخت باشد و چيزهاي تازهاي تجربه كنم.
او بازي در نقش «مرضيه» سريال «گلهاي گرمسيري» را دوست داشت. «شايد اگر نقش ديگري به من پيشنهاد ميشد قبول نميكردم، چرا كه شخصيت مرضيه 50 درصد از شخصيت خودم بود.»
به نظر خودم بازيگر حسي هستم و فكر ميكنم زماني موفق هستم كه بيننده حس و زبان مرا درك كند، ناراحتي مرا باور كند.
مادرم، بزرگترين منتقد من است، اگر او حس مرا باور كند در بازيگري موفقم.
نظر شخصيام اين است كه «چهره» در بازيگر شدن افراد موثر است. اين كه بازيگري كه در قاب قرار ميگيرد، چهرهاي دوستداشتني داشته باشد، مهم است. چهره خوشايند، مردم را به تماشاي بازي بازيگر مينشاند، فكر ميكنم چهره من يك معصوميت و خشونت در هم ادغام شده دارد كه خودش يك ويژگي تازه است.
او درباره بازيگر شدن هم عقايد جالبي داشت: «براي بازيگر شدن يكسري اصول كلي وجود دارد و يكسري اصول شخصي، من بازيگري را تجربي ياد گرفتم و انفجاري... پلهپله بالا نيامدم و سختي راه را كمتر حس كردم، اما با توجه به تجربه كوتاهم، بازيگري در درجه اول به استعداد ذاتي و دروني افراد بستگي دارد و فرد بايد به طور ذاتي بازيگر باشد. فكر ميكنم از اصول مهم بازيگري باهوش بودن، احترام گذاشتن به پيشكسوت و استفاده از تجربيات آنهاست.»
اعتقاد دارم شخصي كه يك روز زودتر از من وارد سينما شده باشد، پيشكسوت است و بايد به او احترام بگذارم.