آیا تا به حال متوجه این موضوع بوده اید که چرا ازدواج مهمترین اتفاق زندگی هر انسانی است؟ و چرا این مهمترین اتفاق، امروزه به عنوان بحرانی ترین واقعه که خود ، عاملی برای استرس و تشویش شده معرفی می شود؟!
در گذشته مسئله ازدواج مانند امروزه از اهمیت خاص و ویژه ای برخوردار بود، نگاه به ازدواج به عنوان یک علقه ی نیکو و پسندیده بود که زوجین را به کمال و برتری دنیایی و آخرتی می رساند.
این نگاه اگرچه ساده و خارج از تشریفات بود اما عاقلانه و تحسین برانگیز، زوجین را در برابر فراز و نشیب های زندگی با هم و در کنار هم محکم می ساخت.
آنچه آن روزها توشه ی عروس و داماد بود، تجملات و چشم و هم چشمی نبود، بلکه تجربه مادر برای عروس و نصایح پدر برای داماد ، آنان را در مسیر ازدواج ثابت قدم می ساخت.
این کلام معروف پدر عروس که :
«دخترکه با لباس سفید به خانه بخت رفت ، با کفن سفید برمی گردد» ، حاکی از آموزش صبر و مدارا همراه با توکل به خداوند بود. به عبارتی ساده این دو زوج جوان می آموختند که اعتماد و صبر نسبت به طرف مقابل همراه با امید و توکل به خدا ، بزرگترین حربه در برابر مشکلات است. گذشته ای که از آن صحبت شد چندان هم
دور نیست، شاید پیشرفت فناوری و تکنولوژی به شیوه ماهرانه ای توانسته ازدواج را به حاشیه بکشد، تا آنجا که دیگر به ازدواج به عنوان عاملی برای افزایش رزق و روزی، تقویت اخلاق نیکو، ارتقاء معنویات و بهداشت روح و روان نگاه نمی شود و متاسفانه سرانجام این نگاه است که ملاک خوشبختی بسیاری از عروس و دامادهای خوش خیال ،
مهریه و جهیزیه شده است!!
به راستی مشکل از کجاست؟
خداوند متعال آفریدگار قادر و توانایی است که انسان را با خصوصیات خاص و ویژه ای از لحاظ جسمی و روحی خلق کرده است . او یک جنس را مرد و جنس دیگر را زن قرار داده است.اگرچه هر دو انسان هستند و در بعضی از خصوصیات جسمی و روحی مشترک ، اما تفاوت هایی نیز با هم دارند.
ما باید بدانیم که این تفاوت ها به معنای امتیاز و برتری یکی بر دیگری نیست ، بلکه برای ایجاد یک بنیان محکم و استوار ، باعث زیبایی و کمال است و یک شکل بودن ، به این ساختار زیبایی نمی دهد.
آرامش یک زن و آرام کردن محیط زندگی اش برای مردی که بار معاش را به دوش می کشد از یک سو ، و مرد نیز به عنوان تکیه گاهی آرام بخش برای زن از سوی دیگر، می تواند نتیجه ای مطلوب از یک تفاوت باشد؛ همچنین است مهربانی و صبر مادر در کنار جدیت و سرسختی پدر که به تربیت فرزنان کمک می کند.
مشکل زمانی آغاز می شود که این دو نفر در جایگاهی که خداوند برای آنان قرار داده است قرار نگیرند و یا به این جایگاه راضی نباشند .
شرکتی را در نظر بگیرید که از قسمتهای مختلفی تشکیل شده و هر قسمت با تعدادی افراد که در کنار هم ، اما در جایگاه مخصوص به خودشان که از جانب مدیر هماهنگ و منسجم حرکت می کنند و بدون اذن مدیر شرکت ، در کار یکدیگر مداخله نمی کنند و از محدود وظایف خود خارج نمی شوند.
اگر تمامی اعضای این شرکت به جایگاهی که با توجه به یکسری شرایط از جمله تحصیلات، سن، قدرت بدنی و ... برای آنها در نظر گرفته شده راضی باشند ، این مجموعه سیر پیشرفت را طی خواهد کرد ؛ اما اگر اعضاء این شرکت به هر دلیلی به موقعیت خود در شرکت راضی نباشند ، در واقع زمینه تزلزل این مجموعه فراهم می
شود . بنابراین پس از پاسخ به سوال اول، دومین سوالی که به ذهن می رسد آن است که آیا پایداری و استحکام خانواده با حفظ جایگاه زن و مرد امکان پذیر است؟ و اگر چنین است این جایگاه چیست؟
در مقالات بعدی به ادامه ی این بحث می پرداریم.
نویسنده : ف.فردوسی
کارشناس حقوق خانواده
تبیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر