بی حوصلگی هنگامی روی می دهد که ما دیگر به اطرافیان، اشیای پیرامون خود و فعالیتهای روزمره خود علاقه مند نبوده و از آنها لذت نمی بریم. بی حوصلگی در واقع فقدان تنوع و انگیزش در زندگیست. یکی از خصوصیات انسان تنوع طلبی و نیاز به تغییر مداوم در شکل و نوع محرکات بیرونی است. سازگاری حسی سبب می شود ما از فعالیتهای تکراری به ستوه آییم. سازگاری حسی یعنی: کاهش حساسیت حواس زمانی که در معرض مداوم یک عامل محرک ثابت و تغییر ناپذیر قرار می گیرند. مثلا پس از خرید یک تلفن همراه نو شوق و ذوق فراوانی داریم اما پس از گذشت یکی دو ماه همان تلفن همراه برایمان تکراری و ملال آور می شود. همین عامل در روابط زن و مرد نیز مصداق دارد. اما باید آگاه بود که تنوع طلبی یک ویژگی ذاتی انسانها بوده و می بایست در برخی موارد آن را تحت کنترل درآورد و برایش محدودیت قائل شد. حتی اگر مردی همسر زیبایی هم داشته باشد ممکن است خدای ناکرده به زنان دیگر مخفیانه نگاه کند حتی اگر آن زنان نازیبا و زشت باشند. چرا که نزد آن مرد زیبایی همسرش دیگر تکراری و عادی گشته و به عبارتی به چهره وی عادت کرده است. اما همین مرد باید مطلع باشد که این دور باطل هیچگاه به کمال خشنودی منتهی نمی گردد. بنابراین باید برای برخی امور در تنوع طلبی محدودیت قائل شویم و گرنه مجبور خواهیم شد همیشه بی حوصله و دلزده باقی بمانیم و طعم رضایت را نچشیم. یکی از نکات بسیار مهم در روابط این است که زن و مرد هر آنچه که دارند را یک باره رو نکنند. یعنی تمام مهارتها، خصوصیات اخلاقی و شخصیتی، آرزوها، اسرار، برنامه های آینده، هدفهای بلند مدت و کوتاه مدت و غیره. چون زمانی که مثلا دختری از تمام راز و رمز، مهارتها و شیرین کاری های یک پسر آگاه شود دیگر چیزی باقی نمی ماند که حس کنجکاوی دختر را نسبت به آن پسر برانگیزد و رابطه از هیجان و تب وتاب می افتد. مانند فیلمی که وقتی از ابتدا تا انتهای آن را مشاهده می کنیم دیگر بندرت پیش می آید که بخواهیم مجددا نگاهش کنیم اما اگر همین فیلم به صورت سریال نمایش داده شود هم هیجانش بیشتر می شود و هم کنجکاوی بیننده برای سر درآوردن از ادامه داستان. اما این بدین معنا هم نیست که به طرف مقابلمان دروغ بگوییم و شخصیت اصلی خود را کتمان کنیم بلکه باید به گونه ای پیش برویم که در هر یک از ملاقات هایمان یک سخن، مطلب، خبر یا برنامه تازه در چنته داشته باشیم. خلاصه باید پیش بینی ناپذیر باشیم.
برای غلبه بر بی حوصلگی در زندگی از این راهکارها سود برید:
۱) سعی کنید هر از چند گاهی در زندگی خود تغییراتی هر چند جزئی ایجاد کنید.
۲) بی کاری و فقدان فعالیت یک عامل مهم در ایجاد بی حوصلگی ست. دست به کار شوید با نشستن و به نقطه ای خیره شدن چیزی عوض نمی شود. برخیزید و به کاری مشغول شوید.
۳) حس پوچی و این باور که زندگی، شغل و فعالیتهای شما بی معنی است می تواند شما را تا مرز افسردگی پیش برد. شما نباید زندگی خود را یک دایره بی پایان و هدف بدانید. این وظیفه خود شماست که به زندگی خود معنا بخشید.
۴) هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید و به علم خود بیفزایید.
۵) خود را به چالش بکشانید. به فعالیتی دست بزنید که در شما استرس ملایمی ایجاد می کند. مانند برد و باخت (در بازی، ورزش) یا پذیرش ایده های جدید.
۶) به یاد داشته باشید که هیچ چیز کسالت بار و خسته کننده نیست بلکه این ذهن بی حوصلگی شماست که همه چیز را کسل کننده می بینید. بی حوصلگی یک امر نسبی و درونیست. افکار خود را تغییر دهید تا احساسات شما نیز تغییر یابند.
۷) حس کنجکاوی خود را بر انگیزید. نسبت به پیرامون خون بی تفاوت نباشید. سعی کنید از همه چیز سر در بیاورید.البته به غیر از مسائل شخصی دیگران.
۸) خیال پردازی کنید. خیال پردازی بیش از حد سبب دور افتادن شما از واقعیتها و حقایق می گردد اما از تخیل خود می توانید در رفع بی حوصلگی کمک بگیرید. خیال پردازی کنید و به آرزوهای خود دست یابید.
۹) تکرار فعالیتهای روزمره یا از روی عادت بسیار خسته کننده است. بنابراین دیگر ایده ها، گزینه ها واحتمالات را هم انتخاب کنید. مثلا هر روز برای صبحانه چای شیرین نخورید، یک روز هم قهوه یا شیر بخورید یا هر روز سر یک ساعت فعالیت خاصی را انجام ندهید. هراز گاهی طرز لباس پوشیدن یا مدل موی خود را تغییر دهید.
۱۰) هر بار سر قرار ملاقات یک دست لباس مشابه به تن نکنید یا در کافی شاپ فقط میلک شیک سفارش ندهید. با یک هدیه بدون مناسبت طرف مقابل خود را غافلگیر کنید.
۱۱) تکراری نباشید.
روزنامه مردم سالاری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر