۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه
وجود گل و گیاه و كاهش تنش در خانه
در خانههای دورساز قدیمی، از شیشههای رنگی در پنجرهها استفاده میشد كه تابش نور خورشید به این شیشه موجب میشد فضای اتاقها در هر ساعت از روز به یك رنگ خاص تبدیل شود.
نور و رنگ در فضای خانه نقش بسیار موثری در ایجاد شادابی و احساس آرامش افراد خانواده دارد و بازی رنگها كه در اثر تابش نورخورشید در خانهها ایجاد میشد موجب تنوع فضای داخلی خانهها میشد.
همچنین در گذشته خانهها دارای حیاط و باغچه بودند كه در آپارتمانهای امروزی این امكان از خانوادهها گرفته شده است.
گل و گیاه علاوه بر تصفیه هوای محیط، نقش بسیار مهمی در آرامش انسان دارد و لازم است در زندگی مدرن امروزی جایگزینی برای داشتههای گذشته پیدا كرد.
میتوان در ساخت و ساز آپارتمانها به جای پنجرهها و شیشههای تیره و تار از شیشههای رنگی به سبك معماری سنتی استفاده كرد. این كار موجب میشود با تابش نور خورشید به پنجره خانه، فضای داخلی خانه در هر ساعت از شبانه روز به یك رنگ درآید.
همچنین میتوان به جای باغچههای خانههای قدیمی از گل و گیاه در فضای داخلی خانه استفاده كرد. گاه تاثیری كه یك گلدان بر آرامش انسان دارد، قابل مقایسه با هیچ كدام از تفریحات زندگی مدرن نیست.
ایسنا
مریم زمانپور روانشناس
منبع- کرکبود
انتخاب پیراهن ماکسی مناسب
یک پیراهن ماکسی مدل بسیار خوبی برای قفسه بهار و تابستان است و تقریبا برای هر اندامی مناسب و عالی است. پیراهن های ماکسی در هردو اندازه بلند و کوتاه موجود است و برخی از آنها با حجم و پارچه بیشتری نسبت به بقیه تهیه می شود. در اینجا نکاتی را برای انتخاب درست پیراهن ماکسی که برای اندام شما متناسب باشد، بیان می کنیم.
۱- اگر اندام بزرگی دارید، پیراهن ماکسی انتخاب کنید که اندازه دور کمر شما باشد. یک پیراهن ماکسی معمولی بادکرده و مواج است و مانند لباس تونیک روی بدن شما قرار می گیرد. مدل دوختی را انتخاب کنید که اندازه است و کمر تنگتری دارد.
۲- پیراهن ماکسی خواه بلند باشد و خواه کوتاه، با کفش های پاشنه بلند بپوشید. از کفش های پاشنه کوتاه یا تخت استفاده نکنید، زیرا شما را شلخته و نامرتب نشان می دهد. تا آنجایی که می توانید با پوشیدن کفش پاشنه دار به قد خود بیفزایید.
۳- برای پوشیدن شکم بزرگ خود، مدل برش خطی ای شکل را انتخاب کنید. این مدل برای زنان درشت تر بسیار عالی است و ظاهر زنانه لباس را حفظ می کند، در حالی که اندام آنها را متناسب تر نشان می دهد.
۴- جواهرات بزرگ و درشت بپوشید و یک کیف سایز بزرگ با خود حمل کنید. جواهرات یا کیف های کوچک با مدل های راحت و آزاد ماکسی به خوبی هماهنگ نمی شود، بنابراین ظاهر خود را با لوازم جانبی بزرگ کامل کنید.
۵- اگر ریزه اندام هستید، مدل هایی با طرح ها و تصاویر مینیاتوری و کوچک بپوشید. این بهترین نمونه یک پیراهن ماکسی برای اندام های کوچک است.
۶-پیراهن تک رنگ بپوشید تا ظاهری نرم و ملایم ایجاد کنید. از طرح ها و تصاویر برجسته در پیراهن ماکسی به همراه رنگهای شاد و تند خودداری کنید. بهترین رنگها آبی، ارغوانی، زرد و حتی قرمز روشن است.
منبع- کرکبود
11 شخصیت محبوب سینمایی
دون ویتوكورلئونه - بازیگر: مارلون براندو - فیلم: پدرخوانده
«بوناسرا... بونا سرا.... من در حق تو چه بدی كردم كه به من این قدر بی احترامی میكنی؟ تو من رو حتی پدر خوانده هم صدا نمیكنی، اون وقت روز عروسی دخترم اومدی به خونه من و در ازای پول از من تقاضای قتل میكنی و ...» همین چند دیالوگ كوتاه اولیه فیلم و حركات بوناسرا و دیالوگهایی كه چند لحظه بعد از دهان ویتوكورلئونه بیرون میآید، همگی از قدرت، محبوبیت و تدبیر او حكایت میكند. آن چه برای دون ویتوكورلئونه كه به تعبیر دوستان گانگسترش، سیاستمداران برایش مانند پول خرد هستند، مهم است یك چیز است: خانواده. ویتو حاضر است هر كاری برای حفظ خانواده اش بكند. او كسی است كه با وجود هر آن چه دور و اطرافش است، لبریز از متانت است؛ متانتی توام با تجربه، وقت شناسی و عشق برای خانواده. ..
ویتوكورلئونه - بازیگر: رابرت دنیرو - فیلم: پدرخوانده 2
ویتوآندولینی مردی است كه وقتی تحت فشار قرار میگیرد و حرف زور میشنود، مسئله را حل میكند: اسلحه اش را برمیدارد و زورگو را میكشد؛ بنگ، بنگ، بنگ! شاید او خشن، دزد و بی رحم به نظر برسد، اما هنوز شرافتش را از یاد نبرده است و نمیتواند هدیه صاحب كارش را كه تفاوتی با صدقه ندارد، قبول كند. او خانواده دوست است و با نگرانی تمام به فرزند بیمارش مینگرد و انتقام پدر، مادر و برادرش را از یك زورگوی دیگر میگیرد، این بار با چاقو!
برنهام - بازیگر: كوین اسپیسی - فیلم: زیبای آمریكایی
لستربرنهام یك شكست خورده تمام عیار است. كسی كه آن روی سكه خوشی را ندیده و هرگز نخواهد دید. لستر یك كم دست و پاچلفتی است و البته آرزوهایی دارد كه با داشتن دو خصیصه اول، نمیتواند به آنها برسد. پس سعی میكند كم رو نباشد و كمتر دسته گل به آب بدهد. نتیجه آن چیزی به جز بدبختی بیشتر برای او نمیشود، چرا كه جامعه این طور میخواهد.
هانیبال لكتر - بازیگر: آنتونیهاپكینز - فیلم: سكوت برهها، هانیبال و اژدهای سرخ
دكتر هانیبال لكتر هم از آناتومی بدن انسان و پزشكی سررشته دارد، هم در روان شناسی استاد است و هم تاریخ میداند. اما این مرد دانشمند، خوش پوش و متین یك مشكل بسیار كوچك دارد، آن هم این است كه بنا به دلایلی كوچك آدم میكشد و میخورد! یك فلوت نواز را به خورد مهمانهایش میدهد، تنها به علت این كه ریتم آهنگ را به هم زده و چند نت ناقابل را خارج زده است! اما لكتر با تمام عظمتش در مقابل یك افسر جوان و تازه كار كم میآورد. در واقع در این جا كم آوردن به این معناست كه دكتر از خوردن پلیس تازه كار میگذرد.
ترومن كاپوتی - بازیگر: فیلیپ سیمورهافمن - فیلم: كاپوتی
كل فیلم به نقطه قدرت ترومن كاپوتی بستگی داشت كه ضربه نخورد. خوشبختانه نقش او آن طور كه باید پرداخت شده است. به ریزترین حركات ترومن دقت شده است تا پنهانیترین زوایای شخصیت او و عمیقترین لایههایش رو شود. ترومن را به همین علت دوست داریم، چون با تمام غرابتش به طرز مرموزی واقعی است. یك نویسنده، اگر صدای بسیار نازكی داشته باشد، در جوامع خصوصی مستحكم ترین قوانین نزاكت را بشكند، درون گرا باشد، خوش برخورد نباشد و ... به طور كامل دفع كننده است، اما ترومن دوست داشتنی همه حركاتش و نكات منفی اش به امتیازی مثبت بدل شده و همین دلایل است كه ترومن كاپوتی را دوست داریم.
تراویس بیكل - بازیگر: رابرت دنیرو - فیلم: راننده تاكسی
تراویس، این كهنه سرباز از ویتنام برگشته بیخواب خسته، سوار بر تاكسی اش در نیویورك میگردد با هر قشری، از جمله كاندیدای انتخابات همدم میشود و همین دم خور شدنهای او با تمام طبقات است كه در پایان باعث میشود خودش دست به اسلحه میشود تا ناجی این شهر كثیف شود. اما او اشتباه میكند، این شهر هر چند هم كثیف باشد چیزی است كه مردم میخواهند و این موضوع باعث میشود كه تراویس، در پایان آن قدر از قوای خود در پاك كردن جامعه استفاده كند، كه رمقی برای خودكشی نداشته باشد.
مایكل كورلئونه - بازیگر: آل پاچینو - فیلم: پدر خوانده 1، 2 و 3
دون كورلئونه...
و لحظه ای بعد پیتر كلمنزا، بر دست مایكل بوسه میزند. آل نری به طرف در میآید، در را میبندد و ما همراه كی آدامز پشت در میمانیم. این است حكومت مایكل فرانسیس ریتزی، این است قلمروی دون مایكل كورلئونه. حكومتی كه خانواده اش در آن نقشی ندارند و قلمرویی كه گلوله در آن حرف اول را میزند. مایكل وارث سلطنتی است كه تا پیش از آن خانواده نخستین ارزش آن بود، اما مایكل این ارزش را زیر پا میگذارد. برای ویتو، دوستی با خانواده رفقایش راهی بود برای گرم نگه داشتن كانون خانواده حقیقی، اما مایكل از خانواده دوستان گاه برای سركوب خانواده حقیقی استفاده میكند و این است افول واقعی یك سلطنت.
جك تورنس - بازیگر: جك نیكلسون - فیلم: تلالو
«جك دوست داشتنی تبر به دست وحشتناك» یكی از بهترین عباراتی است كه میتواند جك تورنس را توصیف كند. جك، كمك معلم بوده است و روابط خانوادگی اش دچار مشكلاتی است، با خانواده به هتلی میآیند كه حدود 5 ماه تمام خالی است. تنهایی هتل گریبان جك را میگیرد و درونش را بیدار میكند.
جان دو - بازیگر: كوچ اسپیسی -فیلم: هفت
بعد از این كه كارآگاه میلز به سرعت خانه جان دو را زیر و رو میكند، به تلفنی دست مییابد و بعد از برداشتن گوشی، از آن طرف خط، جان دو به او میگوید: «تحسینت میكنم.» این دقیقا همان جملهای است كه مخاطب در پایان به جان دو میگوید؛ كسی كه آن چنان دقیق و درست پرداخت شده، كه مخاطب چشمانش را به روی جنایات او میبندد و مجذوب خونسردی و طرز تفكرش میشود.
پروفسور - بازیگر: كلایو اوون - فیلم: هویت بورن
پروفسوری كه در هویت بورن میبینیم. یك جاسوس است كه عادی ترین كارش كشتن است و از اسلحه به خصوص خودش استفاده میكند؛ اسلحه ای كه به سرعت باز و بسته میشود و خوش دست است. پروفسور به سبب ظاهر شدنهای ناگهانیاش به خوبی در ذهن ماندگار میشود. او همان اجل معلقی است كه به سیاستمدار سیاه پوست حتی اجازه اتمام حرفش را نمیدهد. همان اجل معلقی كه جانش را اجل دیگر میگیرد.
جوكر - بازیگر: هیث لجر - فیلم: شوالیه تاریكی
جوكر همان كسی است كه برای تفریح آدم میكشد وتنها هدفش، اثبات این نكته است كه همه آدمها بد هستند. جوكر جنایتكاری است كه پول را با سلیقه ساده اش «دینامیت، بنزین و باروت» به آتش میكشد و از هر قهرمانی یك ضد قهرمان میسازد.
منبع-خراسان نیوز
گزارشی از پشت صخنه دارا و ندارها
مدير هنري و طراح صحنه و لباس: مجيد ميرفخرايي، مدير تصويربرداري: امير كريمي، طراح و چهرهپرداز: ايمان اميدواري، صدابردار: بابك اخوان، دستيار اول كارگردان و برنامهريز: سوسن دينمحمدي، تصويربردار دوم: هادي پويان
گروه نويسندگان:
نگارش اول فيلمنامه: رضا مقصودي، براساس طرحي از خشايار الوند
مشاور فيلمنامه: پيمان قاسمخاني
نگارش دوم فيلمنامه: بابك كايدان، پدرام كريمي، پانتهآ تاجبخش
بازنويسي نهايي: مسعود دهنمكي، عكاس: بابك برزويه، منشي صحنه: فاطمه رزاقي، روابط عمومي: الهه گودرزي، مدير تداركات: علي محمودي، دستيار دوم كارگردان: رضا تهيدست، دستيار برنامهريز: الما سعادتيفر، دستياران تصويربرداري: سعيد براتي، محمد كريمي، عليرضا افشاري، سيدمهيار ميررسالتپناهي، عليخان بابايي، دستياران گريم: اميد گلزاده، محراب شاپورزاده، فرناز انصار، هليار شقي، دستيار عكاس: سيما محمدي، دستياران صدا: ساسان كريمي، سهيل حسينخاني، مهدي رحيمزاده
گروه صحنه و لباس: محسن شريفي، مسعود جعفري، فرياد صالحي، مرضيه نيادي، فرهاد ابراهيمي
دستياران تداركات: مرتضي پيرهادي، محمد صالحي، خدمات: اميرحسين برزاني، حمل و نقل: محمدرضا احمدي، عباس حسنزاده، داوود قاسمي، حسين مسلمي، علي بيگلري، علي پريزاد
سينه موبيل: اكبر قلي
بازيگران: فتحعلي اويسي، رضا رويگري، عليرضا خمسه، شهره لرستاني، نگار فروزنده، مرجانه گلچين، سام درخشاني، رضا توكلي، بهنوش بختياري، نفيسه روشن، مريم سلطاني، سيدجواد هاشمي، مريم كاوياني، يوسف صيادي، يوسف تيموري، رامين راستاد، رضا بنفشهخواه، شهاب عباسي، عليرضا اويسي، عباس محبوب، فاطمه طاهري، شهرزاد كمالزاده، ماشاا... شاهمراديزاده، فرهاد بشارتي، نسرين ابركوه، ساقي زينتي، آرش آبپرور، بهزاد رحيمخاني، مجيد شهرياري، ابراهيم بحرالعلومي، الناز كيانلو، شهربانو موسوي، ملكه رنجبر، بازيگر نوجوان: علي هدايتنيا و...
تهيهكننده: سيدامير پروين حسيني
دهنمكي: امسال ما ميآييم خانههاي شما!
آخرين روزهاي بهمنماه - خانه ندارها: به لوكيشن «دارا و ندارها» رفتم، منزل ندارها در يكي از كوچه، پس كوچههاي بازارچه شاپور بنبست قهرمانان بود، خانهاي بسيار قديمي و البته افرادي هم در آنجا ساكن هستند.
با ديدن اين مكان باورم نميشد هنوز هم در تهران چنين خانههايي وجود دارد، وارد حياط كه شدم همه عوامل مشغول بودند، چشمم به هنرمندان در حال اجرا افتاد، بهنوش بختياري و سحر ولدبيگي را با آن گريم نشناخته بودم، مثل هميشه همه پرانرژي و فعال در حال كار بودند.
اين مجموعه صحبتي با مردم ايران دارد اينكه؛ در واقع عيد «داراها» و «ندارها» چگونه ميگذرد. سفره هفتسيني كه داشتنها و نداشتنها، حسرت و اميدها، غمها و شاديها و... اين سريال ميخواهد خيليها را به خود بياورد.
مسعود دهنمكي مثل هميشه پذيراي ما بود و با خوشرويي پاسخ همه پرسشهاي خبرنگار خانوادهسبز را داد، او اولين تجربه تلويزيونياش را ميگذراند و به ما گفت: «برخي دوستان سينمايي به شدت مخالف كار من و قبول اين كار بودند و ميگفتند؛ ريسك بالايي دارد، اما من پذيرفتم، او درباره تفاوت دارا و ندارا با اخراجيها ميگويد: «اول اينكه مخاطبان در تلويزيون، عامتر هستند، ولي اخراجيها در سينما بود و مخاطبان خاصتر بودهاند، به نظر من تفاوت چشمگيري بين سينما و تلويزيون وجود دارد. وي در مورد دارا و ندار ميگويد: اين مجموعه نقاط متفاوت زيادي دارد، 80 درصد بازيگرهاي اين سريال عموما كار طنز نكردهاند، كارهايشان اكثرا جدي بوده، به جز چهار، پنج نفر، اين موضوع يك خرده كار را سختتر ميكند.
اما بحث ديگر اينكه توي سريالهاي طنز و روتين از لحاظ فني زياد به ساختار توجه نميكنند، اما من سعي كردم نوع ساختار اين سريال به حالت سينمايي باشد، يعني متفاوت باشد، از لحاظ مضمون طنز اين سريال در اولويت دوم يا سوم قرار دارد، اما مفهوم اجتماعي قوي دارد، فاصله دو طبقه از اجتماع در اين سريال به خوبي نشان داده شده است، اما با زبان طنز. مبحث ديگري كه شايد به نوعي كمتر كسي حتي تو اخراجيها هم به آن توجه ميكرد، بحث مسائل اعتقادي، عرفاني و عقيدتي با زبان طنز بود. در اخراجيهاي يك، بحث تحول و سير و سلوك آدم با زبان طنز مطرح شده بود. در كل از يك رساله معرفتي و دعا، اين سريال با مضمون معنوي و با زبان طنز در خصوص دعا و معرفت در دل داستان تزريق شده، اين مسائل در بازنويسيها اتفاق افتاد، مستجاب شدن دعا، شرايط دعا يا دعاكننده، گرچه شايد براي عدهاي قابل قبول هم نباشد كه از طريق طنز، مباحث ديني را بخواهيم به جامعه تزريق كنيم، اما در اخراجيها ما نتيجه گرفتيم...
دهنمكي در ادامه ميگويد: «براي من تنها احترام به مخاطبان مهم است يعني اينكه كارهاي ما به لطف خدا مخاطبهاي زيادي داشته، مثلا پارسال عيد مردم به دعوت ما براي اخراجيها به سينما آمدند، امسال به جاي اينكه آنها بيايند، ما ميرويم به خانههايشان. اين حرف را بارها گفتم، در شرايط خيلي عالي يك فيلم سينمايي كه بر پرده سينما استثنايي ميشود هفت، هشت ميليون نفر مخاطب را جلب ميكند، اما در تلويزيون در بدترين شرايط حتما 10، 15 ميليون نفر را ميپذيرد، شايد هم مجموعه چنين كششي داشته باشد و شرايط خوب فراهم شود و بينندگان به 40، 50 ميليون نفر هم ارتقا پيدا كنند. من فكر ميكنم كسي كه براي مخاطب اهميت قائل است، تلويزيون، بهترين بهانه براي كارگردان است، اما سختيها و شرايط خاص خودش را دارد، كه اميدوارم توي پخش سريال آن شرايط و مشكلات گريبانگير ما نباشد.
كارگردان دارا و ندار به خبرنگار ما در مورد منتقدان ميگويد: «من هر كاري ميكنم، منتقدان حرف خودشان را ميزنند، منم شيوه خودم را دارم حرف اگر خوب باشد، ميشنوم و در كارم اعمال ميكنم، اساسا اينكه جو زده شوم و اينكه بترسم اين طور نيستم.»
دهنمكي در پايان به ما ميگويد: فيلم به تعبير شهيد آويني، حديث نفس كارگردان است، حالا بعضيها ميگويند؛ هر كارگرداني فقط يك فيلمي دارد، اما فيلمي كه شناسنامه خاص خودش را دارد، شما مثلا اشعار حافظ را نميتوانيد براساس يك غزلش قضاوت كنيد، فيلمهاي كارگردانان مختلف، پازلهايي از شخصيتهاي وجودي آنها هستند كه كنار هم چيده ميشوند و برآيند آن چيزي كه شما ميبينيد، ميشود.
اخراجيهاي 3 و تعطيلات نوروزي
دهنمكي ميگويد: من ليستي از 10 كار دارم كه تا عمرم كفاف بدهد، آنها را به سرانجام ميرسانم، اخراجيهاي 1 و 2 را كه انجام دادم، اخراجيهاي 3، دو تا كار مستند، يكي تاريخي و يكي جنگي و يكي هم سريال كه اهداف من براي سال آينده است.
او درباره اخراجيهاي 3 ميگويد: اخراجيهاي 3 تقريبا كارش تمام شده و پس از نوروز، پيشتوليد رسمياش را آغاز ميكنيم. وي در مورد نوروز ميگويد: خانوادهام دوست دارند، ايام تعطيلات به دامغان بروند، اما من يكسري كار ناتمام مداوم كه در ايام عيد بايد آنان را در خانه انجام دهم.
ايـن ســريال را همه ميبيننــد
بابك كايدان ميگويد: واقعيت اين است جايگاه نويسندگان آنچنان كه بايد، نيست اما افرادي مثل دهنمكي يا بعضي از تهيهكنندگان نگاه مثبتي به ما دارند و باعث خوشحالي و احساس رضايت ما ميشوند...
ميخواهم از طرف كل نويسندگان خصوصا نسل جديد بگويم؛ كه هويت كاريشان چه از لحاظ فرهنگي، اقتصادي و چه هويت خود نويسنده اصلا حفظ نميشود و ما الان داريم بازتابش را در كارهايي كه از سينما و تلويزيون پخش ميشود ميبينيم به نظرم كمي سطحينگري وجود دارد، در حالي كه مخاطب ما با رفتن به سينما مثل (درباره الي) كه فروش خوبي داشت، نشان ميدهد كه از داستان خوب استقبال ميكند. مردم هزينه ميكنند تا فيلمي خوب ببينند، پس چرا ما كارمان را قويتر ارائه ندهيم، در واقع نويسنده، كارگردان و تهيهكننده سه مثلث كاملا منسجم هستند و نظم اين سه باعث ميشود تا خروجي كار خوب شود.
كايدان در مورد بازيگران هم ميگويد: بعضي مواقع از خروجي فيلم متوجه ميشويم كه اين بازيگر به درد فلان نقش نميخورد، اين دليلش انتخاب غلط نيست، بلكه شرايطي در انتخاب بازيگر وجود دارد يا محدوديت باعث ميشود كه از انتخاب اول به انتخاب دهم برسيم، حالا در هر سريال يا فيلمي ممكن است اين اتفاق بيفتد، اما اگر شخصيت بازيگري به نقش نزديك باشد، همه كاستيهاي فيلمنامه را پر ميكند مثل محمدعلي كشاورز در فيلم «پدر سالار» يا حسن پورشيرازي در سريال «نرگس» حتي ممكن است اگر كاراكتر درست انتخاب شود يقينا مخاطب باورش ميكند و ابراز رضايت ميكنند.
در اين مجموعه سعي كرديم طنز فانتزي نباشد بلكه طنز قابل باوري براي مردم باشد، آدمهاي اين مجموعه حقيقي و ملموسند و در جامعه وجود دارند، ترجيح داديم براي خنداندن مخاطب از تندي و تحقير استفاده نكنيم، مطمئن هستم كه اين سريال را همه ميبينند.
بهنوش بختياري: نقش «درد و دل» را بازي ميكنم
بهنوش بختياري كه در سالهاي اخير در مجموعههاي طنز نقشهاي به يادماندني داشته، ميگويد: «در سريال دارا و ندار ما جزء طبقات ضعيف جامعه هستيم (ندارها) و از خيلي از امكانات اوليه زنگي محروميم، با اينكه چند تا بچه دارم، ولي سعي كردم به روز باشم يعني ميدونم چي داره دور و برم ميگذره، از اون زنهايي كه همش دنبال وامم تا زندگيام را بهتر كنم، اسمم در اين سريال «درد و دل» است، و فرهاد بشارتي نقش همسرم را بازي ميكند در واقع دربان اداره دادگستري است. نكته گفتني اينكه، گريم بهنوش بختياري در اين مجموعه خيلي جالب و ديدني است.»
از او ميپرسيم كه در جامعه ما درباره ندارها بيشتر بگو: «در همين خونهاي كه داريم بازي ميكنيم صحنههايي ديدم كه واقعا بدتر از شرايطي كه ما در سريال بازي ميكنيم، است ولي چون فيلم ما كمي طنز است نميتوانيم همه محروميتهاي جامعه را نشان دهيم.»
او در مورد بازي در اين مجموعه ميگويد: «نه به خاطر پول، معروفيت و نه به خاطر كار، يكي از دلايل اصلياش اين بود كه واقعا بتوانيم به زبان شيرين طنز مردم با بيننده ارتباط برقرار كنيم، اين دردها در جامعه وجود دارد و آنها كه دارند كمك كنند، آنهايي كه ندارند هم بفهمند آدمهايي هستند كه دردشان را ميدانند و فقط آنها اين مشكل را ندارند.
الان درد جامعه ما شده اين طبقهبندي دارا و ندار، يك عده هستند كه واقعا ندارند و با سيلي صورتشان را سرخ نگه ميدارند، يك عده هم كه خيلي دارند... ناراحتي و دغدغه من هميشه اين بود كه به نظر من فقر بزرگترين توهين به بشريت است، حتي بيماري يك نفر را راحتتر ميشود هضم كرد، تا فقر را، چون فقط جامعه صددرصد ميتواند به آن فرد كمك كند.هميشه دلم براي طبقه ضعيف جامعه ميسوخت، يكي از آرزوها و اهدافم اين است كه يك روز موسسه خيريهاي تاسيس كنم، از آقاي دهنمكي بسيار ممنونم كه چنين سوژهاي را براي سريالسازي انتخاب كردند.
دستيار اول كارگردان: همه زحــمت ميكشند
سوسن دينمحمدي دستيار اول كارگردان ميگويد: «به جز لوكيشن محله ندارها، خانه «داراها» هم يكي از لوكيشنهاي اصلي ماست كه منزل رضا رويگري و مرجانه گلچين است.» او ميگويد: «كار با دهنمكي خيلي سخت ميباشد، چون آدم بسيار دقيقي است و حساسيتهاي بالايي دارد، من براي اولين بار است كه با ايشان كار ميكنم، دهنمكي خيلي حساسيت به خرج ميدهد» او ميگويد: خيلي برايم مهم است كه اينها را چاپ كنيد، در همه برنامهها و جشنها، تقدير و تشكر فقط از كارگردانان و بازيگران به عمل ميآيد، حالا چه بشه فيلمبردار يا صدابردار را هم اضافه كنند، باور كنيد فقط اين چند نفر فيلم يا سريال را نميسازند، از آن آبدارچي و آن رانندهاي كه بايد سر صحنه حاضر شوند، گرفته تا ديگر عوامل همه حضور دارند كاش يك جايي برسه تا مسئولان فقط يك بار دست آبدارچي يا راننده يا كساني كه بيوقفه پشتصحنه زحمت ميكشند را بگيرند و حتي اگر ميشود يك سكه به عنوان تقدير و تشكر به آنها بدهند كه اين مسئله خيلي بهتر از آن است كه به بازيگري كه چند تا خانه و ماشين هم دارد چندين سكه بدهند، واقعا درحق اين افراد بيانصافي ميشود، من هر دفعه زحمتهايشان را ميبينيم و وقتي ميبينم به آنها توجهي هم نميشود دلگير ميشوم.البته منظورم در اين سريال نيست، اين فرهنگ غلط جامعه بازيگري و فيلمسازي در ايران است. چرا قدرداني از بچههاي ضعيف پشت صحنه نميكنند؟ چرا؟
بيشتر بدانيم
در اين سريال قرار بود جواد رضويان هم بازي كند اما نتوانست و يا اينكه شريفينيا به گفته دهنمكي به خاطر مشغول بودن سر سريال كلاه پهلوي از ليست بازيگرها خارج شد و ماجراي دعوا بين آنها تنها يك شايعه بود...
اين سريال همانطور كه از اسمش مشخص است به فاصله طبقاتي در جامعه ميپردازد. بازيگران بخش داراها و ندارها به اين ترتيب است:
داراهاي سريال : رضا رويگري، فتحعلي اويسي، سام درخشاني، مرجانه گلچين، نگار فروزنده، رضا توكلي، نفيسه روشن، آرش آبپرور، علي هدايتنيا و نقش ندارها بر عهده: سحر ولدبيگي، بهنوش بختياري، يوسف صيادي، مريم كاوياني، رامين راستاد و شهاب عباسي است.
وسايل خانه تيمورخان (فتحعلي اويسي) اغلب چيزي شبيه به عتيقه است و البته نكته جالب توجه ديگر رنگ سقف و پاركت كف خانه است كه هر دو به رنگ قهوهاي تيره است.
روي ميز ناهارخوري بزرگي كه در قسمت پذيرايي خانه اتابكيها قرار دارد تعداد زيادي ظرف شيريني و ميوه قرار دارد.وقتي دليل را جويا ميشويم ميفهميم كه امشب عروسي دو تن از ندارها در منزل تيمورخان برگزار خواهد شد.
سوسن دينمحمدي دستيار يك آقاي دهنمكي است. او رابطه دوستانهاي با بازيگران دارد و به همين دليل به نوعي بازيگردان كار هم محسوب ميشود.در يكي از صحنه وقتي همگي سر سفره عقد جمع شده بودند، بازيگران شيطنتهايي انجام دادند كه دهنمكي ناراحتي خود را به دينمحمدي اعلام كرد، دينمحمدي خطاب به بازيگران گفت: بچهها اگر شيطنت كنيد آقاي دهنمكي من را تنبيه ميكند. نگار فروزنده در جواب دينمحمدي گفت: پس بچهها بيشتر شلوغ كنيد(خنده).
دمپاييهاي قهوهاي دهنمكي هم بد جوري با رنگ سقف و كف جور بود.آقا مسعود اينجا هم نشان داد كه در ماديات غرق نشده است.
خانم دشتي صاحب خانه بزرگ كامرانيه است كه از قرار معلوم خيلي هم به شخصيت و كارهاي دهنمكي علاقه دارد.او گفت: براي اين سريال به خاطر احترامي كه براي شخصيت مسعود دهنمكي قائل بودم از او اجاره كمتري براي هر روز فيلمبرداري گرفتم كه بگذاريد مبلغش مسكوت بماند. گفتني است كه تصويربرداري سريال پيامك از ديار باقي در همين خانه انجام شده بود.
سام در خشاني و رضا رويگري در يك صحنه بايد با هم پلي استيشن بازي ميكردند. نكته جالب اين بود كه عمو رضا و سام به قدري محو ماشين بازي شده بودند كه حتي بعد از پايان پلان، هم به بازي خود ادامه دادند.
علي اويسي پسر فتحعلي اويسي هم در اين مجموعه بازي ميكند.
دوربين يكي از شبكههاي عرب زبان حوزه خليجفارس براي تهيه گزارش از پشت صحنه «دارا و ندار» به كامرانيه آمده بود. نكته جالب اين كه خبرنگار عرب و مترجمي هم همراه آنان نيامده بود و خبرنگار سوالات خود را به زبان عربي از سام درخشاني پرسيد و سام فقط آنها را نگاه كرد! خبرنگار بيچاره مجبور شد با كلمات دست و پا شكسته فارسي، مفهوم سوال خود را به سام منتقل كند.
سيدجواد هاشمي ميگويد: در اين سريال نقش يك روحاني مردمي و مردم دوست را برعهده دارم كه اميدوارم بتوانم از پس اين نقش شيرين به خوبي بربيايم و مردم را از خودم راضي نگه دارم، چون ما براي مردم بازي ميكنيم و بالاترين تشويق براي ما رضايت مردم است. من بدون مطالعه فيلمنامه اين كار را قبول كردم و صرفـا به توضيحات آقاي دهنمكي اكتفا كردم.
او ميگويد: فكر ميكنم با توجه به زبان خاص آقاي دهنمكي و طعنهها و انتقادهاي ايشان اين بار هم ميتوانيم در اين سريال نكات مهمي را در مورد تفاوت طبقه دارا و قشر ندار جامعه شاهد باشيم،موضوعي كه يكي از مسائل اصلي جامعه ماست و بايد به آن توجه ويژهاي داشت.
تصويربرداري دارا و ندار از هفتم دي شروع شده و تا اواخر اسفند ادامه خواهد داشت و دست آخر هم نتيجه تلاش گروه از شبكه دو و شبكه پنج(تهران) پخش خواهد شد. دهنمكي ميگويد: «اگر در روند توليد، مشكلي پيش نيايد به نوروز ميرسيم وگرنه كار ميماند براي بعد از عيد» بعد هم با اعتماد به نفس كامل اضافه ميكند: «حتي اگر كار به عيد هم نرسد و سالي يك قسمت آن پخش شود من مطمئنم مردم باز هم از آن استقبال ميكنند!» ادعاي بزرگي است. شايد هم فقط يك ادعا نباشد و مردم واقعا خودش و كارش را دوست داشته باشند، اما به قول سام همه چيز 14 فروردين معلوم ميشود
شهناز شجاعی
منبع-سی نما
خاطرات نوروزي مريم اميرجلالي، بازيگر سينما و تلويزيون
موفقترين نقش او شايد نقش مادرشكوه در سريال چارخونه باشد. او در خانواده پرجمعيتي به دنيا آمده و از اين بابت، دنياي شلوغي را در گذشتهاش تجربه كرده است.
بسيار به آداب و رسوم پايبند است و هنوز به شيوه گذشته مراسم نوروز را برگزار ميكند. از مريم اميرجلالي، در ايام شاد نوروزي سريال «چارديواري» را خواهيم ديد كه نقش آهو خانم را در آن بازي كرده است.
از زندگي كودكي و دوراني كه پشت سر گذاشتهايد برايمان بگوييد.
ما 8 تا بچه بوديم و پدرم هم كارمند بانك بود. بسيار زندگي آرام و راحتي داشتيم و من هيچوقت كمبودي را احساس نكردم. از وقتي هم كه خودم را شناختم، خوشبختانه توانستم روي پاي خود بايستم و دستم را روي توي جيب خودم كنم.
در خانه شما و در ايام نوروز، رسم خاصي هم وجود داشت كه آن را اجرا ميكرديد؟
بله. همه خانوادهها براي خودشان رسم و رسومي داشتند كه ما هم طبيعتا از اين مساله مستثنا نبوديم و از پدر و مادرم اين سنتها را ياد گرفتم. مثلا اين كه در لحظه سال تحويل، حتما بايد يك ظرف شير روي چراغ آرامآرام ميجوشيد. وقتي سال تحويل ميشد، همه از اين شير ميخوردند.
اين موضوع علت خاصي داشت؟
بله، پدرم اعتقاد داشتند شير نشاندهنده بركت است و خوردن آن در شروع سال نو شگون دارد. يكي ديگر از رسوم خانه ما اين بود كه مادرم روز سوم عيد را هميشه رشتهپلو درست ميكرد، چون اعتقاد داشت كه با اين كار رشته زندگي دستش ميآيد.
كدام سنت ايام نوروز را بيشتر ميپسنديد؟
تمام آداب و رسوم ما در اين ايام خاص زيبا و دوستداشتني هستند و هر كدام معناي خاص خود را دارند؛ مثل چهارشنبهسوري كه بايد از روي آتش بپريم و بگوييم زردي من از تو، سرخي تو از من. اما حيف كه اين رسم و رسوم كمكم دارد از بين ميرود؛ مثلا به جاي پريدن از روي آتش در چهارشنبه آخر سال، از نارنجك استفاده ميكنند.
قبل از مصاحبه به نكته جالبي اشاره كرديد. گويا غير از سفره هفتسينهاي معمول از خوراكيهاي ديگري هم براي چيدن اين سفره استفاده ميكرديد. دراينباره توضيح دهيد.
بله، مادر من غير از هفتسين معمولي از برنج، كره، مربا، پنير، گندم و... استفاده ميكردند و آنها را در كنار سينهاي هفتسين ميگذاشتند و اعتقاد داشتند اينها نعمت سفره هستند.
شما هم جزو بچههايي بوديد كه شب تا صبح به عشق پوشيدن لباس نو خوابتان نميبرد؟
بله دقيقا. ما لباسهاي نويمان را بالاي سرمان ميگذاشتيم و دائم به آنها نگاه ميكرديم. يادم ميآيد اول سال براي ما لباس نو ميخريدند ولي با اين حال برعكس بچههاي امروز كلي انگيزه براي زندگي كردن داشتيم. نسل ما، نسل قانعي بود. مثلا مادر من براي ما عروسك پارچهاي ميدوخت و ما تمام سال را با همان عروسك پارچهاي بازي ميكرديم، ولي بچههاي امروز آنقدر اسباببازيهاي مختلف دارند كه ديگر از اسباببازي اشباع شدهاند.
اساسا چقدر با اين مساله موافق هستيد كه بچههاي امروزه بچههاي بيخاطرهاي هستند؟
بسيار زياد، متاسفانه بچههاي امروز لذتي را كه ما در گذشته از زندگي ميبرديم درك نميكنند چون هرچه ميخواهند، دم دستشان است و از اين نظر قدرشناس نيستند.
فكر ميكنيد در آينده همچنان مراسم نوروز به اين شكل اجرا شود؟
نميدانم، سوال سختي است. شايد آيندگان خيلي همت كنند فقط ماهي و سبزه را بخرند و در سفره بگذارند.
در اين سالها كه قرار است عيدي بدهيد، چقدر به شما خوش ميگذرد؟
من فقط عيدي به دخترم، دامادم و نوههايم ميدهم. آن هم به اين شكل كه مبالغ مختلفي را وسط قرآن ميگذارم و بعد ميگويم هر كس هرچقدر كه پيدا كرد، مال خودش. ممكن است هزار تومان باشد و ممكن است 50 هزار تومان باشد. اين ديگر بستگي به شانس آنها دارد.
چرا به اين شيوه عيدي ميدهيد؟
چون نميخواهم در حق كسي اجحاف شود.
خودتان معمولا چقدر عيدي ميگرفتيد؟
يك تومان. اما همين پول براي ما ارزش زيادي داشت.
در اين سالها جاي چه چيزي كنار سفره هفتسين شما خالي است؟
متاسفانه جاي پدر و مادرم در كنار سفره هفتسين خالي خواهد ماند.
اگر قرار باشد يك هفتسين پهن كنيد و 7 نفر از اعضاي سينما و تلويزيون را دعوت كنيد، آن هفت نفر چه كساني خواهند بود؟
سيروس مقدم، همسرشان خانم الهام غفوري، پري اميرحمزه، مجيد ياسر و همسرش، رضا عطاران و... دوست دارم همه خوبان را كنار اين سفره زيبا دعوت كنم.
هنوز هم دوست داريد براي سفره هفتسين تخممرغ رنگ كنيد يا اين كار را به نوههايتان واگذار ميكنيد؟
من معمولا با پوست پياز تخممرغهايم را رنگ ميكنم؛ آن هم به شيوه سنتي كه آن را هم از مادرم آموختم. بله اين كار را هنوز هم ميكنم و دوست دارم.
از خانهتكاني چه خبر؟
خب اين هم يكي ديگر از رسوم ايام عيد است، اما چون امسال داغدار برادرم هستم، دست و دلم زياد به اين كار نميرود و شايد اين كار را انجام ندهم چون از لحاظ روحي، آمادگياش را ندارم.
بهتر است كمي از كارهاي نوروزي فاصله بگيريم و به كارهاي هنريتان بپردازيم. خانم امير جلالي چرا در سال 88 نسبت به سالهاي قبل، حضورتان در تلويزيون كمتر بود؟
چون دعوت خوبي از طرف كارگردانهاي تلويزيون از من نشد و از آنجا هم كه فيلمنامه و كارگردان و همينطور گروه برايم مهم است، هر كاري را قبول نميكنم. بنابر اين فعاليتم در سال 88 كمرنگتر بود.
چرا در سينما هم در همان ژانر طنز ايفاي نقش كرديد، مانند نقشتان در فيلم آقاي هفترنگ؟
ببينيد، من توانايي اين را دارم كه هم كار طنز كنم و هم كار جدي. ولي متاسفانه در ايران اين طور جا افتاده است كه هر بازيگري كه در هر ژانري جواب داد، ديگر تمام پيشنهادهايش در همان ژانر است و از اين نظر، كارگردانها و تهيهكنندهها كمتر قدرت ريسك كردن دارند وگرنه من خودم دوست دارم كه در ژانرهاي جدا از طنز هم بازي كنم، ولي متاسفانه مهر طنز روي پيشاني من خورده است و به همين دليل در سينما هم مجبورم در كارهاي طنز ظاهر شوم.
فكر نميكنيد جايگاه زنان در آثار طنز كمي محدود است؟
چرا، من هم قبول دارم. اما خب كاري نميشود كرد. اما من سعي ميكنم در هر كاري ادا و اطوار در نياورم و آن طنز واقعي را به نمايش بگذارم، نه هجو بازي كردن را. به نظرم طنزها بايد به گونهاي باشند كه مخاطبان از جديت من بخندند و نه مثلا به چشمهاي چپ من. و همين طوري طنزي موفق است كه برگرفته از متن زندگي مردم باشد تا بيشتر هم به دل بنشيند.
در نوروز 88 هم سريال چارديواري به كارگرداني سيروس مقدم را آماده داريد؟
بله و در اين سريال پس از مدتها توانستم يك نقش متفاوت را بازي كنم.
من نقش آهو را دارم كه زن متدين و آرامي است و هر كسي هر مشكلي كه دارد، به او پناه ميبرد. به هرحال من مطمئنم كه امسال مردم در ايام نوروز با يك كار خوب و رضايتبخش روبهرو خواهند بود.
تجربه زندگي ديگران به واسطه نقشهايي كه بازي كردهايد، چقدر برايتان لذتبخش بوده است؟
از آنجا كه نقشهاي من معمولا تك بعدي بودهاند، متاسفانه نتوانستهام نقشهاي زياد و متفاوتي را تجربه كنم. اما به هر حال جاي ديگري بودن، لذت خاص خودش را دارد.
چرا ديگر با آقاي لولايي همبازي نشديد. در صورتي كه در كنار هم موفق بوديد؟
از آنجا كه در اكثر كارهاي طنز تبديل به يك زوج هنري شده بوديم، تصميم گرفتيم مدتي با يكديگر كار نكنيم. چون احساس كرديم مخاطبان هم ديگر خسته شدهاند.
و دعاي شما براي سال آينده؟
اميدوارم سال جديد مملو از شادي و بركت براي مردم ايران زمين باشد و بهترين حالات را در شروع سال نو از خداي منان براي آنها خواستارم.
محبوبه رياستي
منبع : جام جم
با خاطرات سيروس مقدم؛ از گذشتهها تا امروز
بهترين خاطرهتان از عيد به چه زماني برميگردد؟
فكر ميكنم 7 ساله بودم كه عيد و بهار را با تمام وجود احساس كردم. عيد آن سال پدرم يك دوربين قديمي كداك به من هديه كردند، دوربيني كه عكسهاي زيادي را با آن گرفتم. از كودكي علاقه زيادي به نقاشي داشتم. پدرم اين عيدي را به من داد تا با آن به نوعي نقاشيكردن و ديدن درست طبيعت را تجربه كنم.
آن دوربين را هنوز داريد؟
سالها آن دوربين را نگه داشته بودم، اما برادرم آن را به عنوان يادگاري از مرحوم پدرم با خودش به آمريكا برد.
عيد آن سالها با عيد اين سالها چقدر فرق دارد؟
به نظرم در يك چيزهايي وجه اشتراك دارند و در چيزهايي خير. وجه اشتراكش اين است كه هنوز و پس از گذشت اين همه سال وقتي بهار ميآيد، يك نوع حس زندگي دوباره و سرزندگي در من ايجاد ميشود، يعني درست همان حسي را كه در 7 سالگي داشتم. احساس ميكنم شادابتر شدهام و دارم دوباره متولد ميشوم. طبيعتا تفاوتهاي زيادي هم داشته است. وقتي كودك بوديم، به همان اندازه دنيا و مشكلاتمان هم كوچك بود. يادم هست از 20 روز قبل از نوروز لباسهايمان را به خياط سفارش ميدادند و وقتي براي پرو لباسهايمان ميرفتيم، هيجان عجيبي داشتيم و شبها به عشق پوشيدن لباسهاي نو خوابمان نميبرد.
معمولا لباسها هم بزرگتر از اندازه واقعي بود، درست است؟
بله. ولي من هر سال لباس ميدوختم و از اين نظر مشكلي نداشتم. دلم ميخواهد خاطرهاي را برايتان تعريف كنم. من مادربزرگ مادري داشتم كه اسمش بيبي بود. ما هر سال به عشق اسكناسهاي نو و تانخورده بيبي كه وسط قرآن بود، منتظر سال تحويل ميمانديم. اسكناسهاي بيبي آنقدر نو بودند كه دلمان نميآمد خرجش كنيم و به عنوان يك پديده زندگي به آن نگاه ميكرديم و بين بچههاي فاميل مسابقه بود براي اين كه ببينيم چه كسي بيشترين عيدي را گرفته است. به هر حال ياد آن سالهاي دور بخير.
آقاي مقدم! چقدر آدم خاطره بازي هستيد؟
خيلي كم. اما دوست دارم در چيزهايي كه ميخواهند خاطره شوند، غوطهور شوم؛ البته اين را هم بگويم كه فرار كردن من از خاطرات گذشته به معني كماهميتي و بيتوجهي به آنها نيست. از مرور بعضي خاطرهها وحشت دارم و از بعضي ديگر آنقدر هيجانزده ميشوم كه دوست دارم ساعتها به آنها فكر كنم؛ اما خيلي با گذشتهام زندگي نميكنم.
بهترين هديهاي كه در اين سالها گرفتهايد، چه بوده است؟
فكر ميكنم 18 تا 27 سالگيام بهترين عيديها و هديهها را گرفتم، چون درست در همين زمان درسم تمام شد و وارد يك زندگي مستقل شدم. خودم بايد خرج ميكردم، خودم بايد خانه ميگرفتم و... اين خودم خودمها باعث شد مستقل شوم و چيزهايي را به دست بياورم كه متعلق به خودم بود. البته يك دهه ديگر از زندگيام را هم دوست دارم و آن اوج شكلگيري كار حرفهايام در زمينه سينما و تلويزيون است، چون در آن دوران هم احساس كردم آدم مفيدي هستم.
در گذشتهتان چه چيزي را جا گذاشتهايد كه دوست داريد برگرديد و آن را برداريد؟
سوال سختي پرسيديد، اما فكر ميكنم پدرم را جا گذاشتم، چون در 17 سالگي او را از دست دادم. درست زماني كه شخصيتم داشت شكل ميگرفت و هميشه اين حسرت با من است كه اي كاش يكديگر را بيشتر ميديديم.
آقاي مقدم! محلههاي شما در ايام نوروز آن سالها با محلههاي امروز چقدر فرق كرده است؟
من دوران كودكي و نوجوانيم را در خوزستان گذراندهام. از اين جهت محلههاي آبادان را در اين ايام بخوبي به خاطر دارم و رسمورسومهاي آبادان از اين نظر خيلي با جاهاي ديگر متفاوت است. از عيد آن سالها به خاطر دارم كه محله در ايام نوروز معناي خود را از دست ميداد و همه محل تبديل به يك خانواده ميشدند. در همه خانهها باز بود و مثلا اگر در هفتسين كسي سيب وجود نداشت، همسايهها به او قرض ميدادند. در روز اول عيد بيشتر مردم ماهي سبور ميخوردند. انگار سفرهها همه يكي بود. خيلي همدلي و صميميت وجود داشت و عيدي گرفتن مخصوص بچههاي يك خانواده نبود و كل بچههاي محل عيدي ميگرفتند، حتي از بقال محله. به هر حال در گذشته و ايام نوروز دردها و شاديها مشترك بودند. يادم هست براي سيزدهبدر تقريبا 30 نفر ميشديم و با 10 تا بلم به اروندرود ميرفتيم. به هر حال خاطراتم بيشتر جمعي است تا انفرادي.
ميدانم كه با ناصر تقوايي، پسرخاله هستيد. چقدر با او خاطرات مشترك داريد؟
زياد، چون از كودكي با او بزرگ شدهام. البته ناصر از من بزرگتر است و از اين جهت هميشه براي من الگو بوده است. تقوايي بشدت به عكاسي و نقاشي علاقهمند بود و به خاطر همين من هم بسيار تحت تاثير او قرار گرفتم. يادم هست محصل بودم و وقتي ناصر تقوايي اولين فيلمش را با نام «آرامش در حضور ديگران» ساخت من پشت صحنه آن ميرفتم و به تماشا مينشستم ودر كل ميتوانم بگويم از ناصر تقوايي ياد گرفتم كه زندگي را سرسري نگيرم و به آن اهميت بدهم.
چرا بعدها با تقوايي كمتر كار كرديد؟
من با ناصر تقوايي براي اولين بار در سريال «دايي جان ناپلئون» همكاري كردم حتي سر مونتاژ اين سريال هم ميرفتم. بعدها هم «كوچك جنگلي» را با او كار كردم و همين طور «اي ايران» را.
فكر ميكنم 18 تا 27 سالگيام بهترين عيديها و هديهها را گرفتم چون درست در همين زمان درسم تمام شد و وارد يك زندگي مستقل شدم. خودم بايد خرج ميكردم خودم بايد خانه ميگرفتم و... اين خودم خودمها باعث شد مستقل شوم
اما بعدتر من كارگردان شدم و مسيرم از او جدا شد و ديگر دستياري نميكردم و مستقل عمل ميكردم. براي همين فرصت همكاري دوباره برايمان پيش نيامد.
از اينكه توانستيد تمام كانالها را تسخير كنيد چه حسي داريد؟
واقعا اين جوري نيست. فكر ميكنم جمعي از تلويزيون وجود دارد كه اين جمع كنار يكديگر خيلي خوب توانستند تلويزيون را به روز و زنده نگه دارند و تنها بار اين مسووليت به دوش من نيست. افرادي مثل حسن فتحي، محمدحسين لطيفي، كمال تبريزي و... هم هستند اما تنها تفاوتم با اينها اين است كه ريتم كار و سرعتم بالاتر است و از اين نظر پركارتر به نظر ميرسم. البته اين پركاري هرگز باعث نشده است به ورطه تكرار و ابتذال بيفتم و هميشه سعي كردهام كار آخرم بهترين و قويترين كارم باشد. همينطور سعي ميكنم به لحاظ روحي و جسمي خودم را بازسازي كنم. من هميشه با گذشته قطعرابطه ميكنم و به آينده فكر ميكنم و از اين جهت به نيروي تازهتري دست پيدا ميكنم كه برايم خوشايند است.
آقاي مقدم! سال 88 برايتان چطور سالي بود؟
ميتوانم بگويم هم به لحاظ روحي، هم به لحاظ خانوادگي و هم به لحاظ حرفهاي سال پربركتي برايم بود. «رستگاران» و «چارديواري» را ساختم، البته در روزهايي كه رستگاران را ميساختم خيلي اذيت شدم. اساسا هر وقت كه هنر و سياست با هم قاطي شدند نتيجه خوبي نداشته است. اي كاش اين اتفاقات رخ نميداد.
سيروس مقدم منهاي كارگردان بودنش، چه ويژگيهاي ديگري دارد كه براي مخاطبش سربسته مانده است؟
من فكر ميكنم مخاطبم تمام خصوصيات من را كشف كرده است و ميداند كه آدم زرنگ ولي صادقي هستم. صادق از اين نظر كه هيچوقت به او دروغ نميگويم، ولي خصوصيتي كه فكر ميكنم مخاطب آن را كشف نكرده، اين كه من جاهايي مجبور ميشوم سحر و جادو كنم و از اين نظر هيجان مضاعفي را براي او به وجود آورم، همين.
و اما چارديواري، فكر ميكنيد اين سريال بتواند در ايام نوروز مخاطب خود را جذب كند؟
بله، چون تمام پارامترهايي كه يك مجموعه تلويزيوني بايد داشته باشد را دارد. چارديواري فيلمنامه مستحكم و به دور از هجوي دارد و براي اولين بار هم بود كه خودم با يك فيلمنامه كامل كار ميكردم. چارديواري گروه خوبي دارد و نقشها خيلي خوب نشستهاند و مخاطب در اين سريال فضاهايي را ميبيند كه بسيار ملموس هستند و از خانههاي بالاشهري در آن خبري نيست. ولي تا كاري پخش نشود نميتوان قضاوت درستي كرد. اما ميتوانم قول بدهم كه مخاطبان با بازيهاي متفاوت و خوبي روبهرو خواهند شد.
نميخواهيد در سال 89 تغيير مسير دهيد؟
چرا، قصد دارم سريالي را براي سال 89 بسازم كه داستان اجتماعي دارد. ميخواهم وارد فضاهاي جديد بشوم. مثل پرداختن به زندگي كارتنخوابها. به هر حال اميدوارم بتوانم اين تجربيات تازه را كسب كنم.
كدام يك از شخصيتهايي را كه تاكنون ساخته و به تصوير كشيدهايد شبيه خود سيروس مقدم بوده است؟
انتخاب خيلي برايم سخت است. با اين حال فكر ميكنم شخصيت شهاب حسيني در «پليس جوان» (يونس بهگر) به خودم شباهت بسياري داشت.
چرا از كارگرداني كارهاي سخت همچنان لذت ميبريد؟
چون انگيزهام را براي كار كردن بيشتر ميكند.
نميخواهيد بگذاريد مخاطب دلتنگ شما شود؟
همين جوري هم به من ميگويند چرا اينقدر كمكاري ميكني؟
خب شايد اين تمايل بيشتر از روي عادت باشد؟
عادت خوب كه بد نيست. مخاطب اگر از كارگرداني دلزده شود ديگر به سراغ او نخواهد رفت و منتظرش نخواهد ماند.
و آخرين پرسش اين كه به كدام سين هفت سين علاقه بيشتري داريد و چرا؟
سمنو را از سينهاي ديگر بيشتر دوست دارم، چون برايم پديده عجيب و غريبي است و هميشه برايم سنبل يك راز بوده است.
چرا؟
چون نميدانم از كجا و چگونه جزو سينهاي هفتسين شده است. اين رازگونه بودن سمنو برايم هميشه جذاب بوده است.
منبع : جام جم
ترين هاي سينمای ایران در سال 1388
پر فروشترين فيلم
اگرچه سينما را بيشتر به عنوان يك پديده فرهنگي ميشناسند، اما كم و كيف گيشه آن همواره كانون توجه اهالي سينما و مخاطبان آن بوده است و شايد اولين پرسش كنجكاوانه درباره بيلان سينماي كشور اين باشد كه كدام فيلم پرفروشترين فيلم سال شده است؟ اين پرسش اهميت مضاعفي نيز پيدا ميكند وقتي سينماي ايران سالهاست كه با بحران مخاطب روبهرو است. البته در همه كشورهاي دنيا پرفروشترين فيلم داراي برد خبري بالايي است و به كانون خبرسازي بدل ميشود. سال 88 از اين نظر آنقدر اهميت دارد كه شايد سالهاي سال بايد بگذرد تا ركوردي كه فروش يك فيلم در اين سال به نام خود ثبت كرده است، تكرار شود. ركوردي كه قهرمان جنجالي آن در واقع ركورد قبلي خود را در فروش شكسته و قسمت دوم اثر خود را فراتر از سابقه فروش در كل تاريخ سينماي ايران نشانده است. اين شخص كسي نيست جز مسعود دهنمكي كه اساسا شخصيتي خبرساز است. فروش اخراجيها 2 تا مرز 7 ميليارد تومان بقدري شگفتانگيز بود كه شايد خود سازندگانش نيز تصور اين ميزان از فروش را نداشتند. اخراجيها با ركورد 7ميلياردي خود نه تنها پرفروش ترين فيلم سال شد كه تا امروز به پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران نيز دست يافته است و البته اين به ارزشهاي هنري و حرفهاي فيلم هيچ ارتباطي ندارد، اما اگر مساله فروش اين فيلم را كنار بگذاريم مسعود دهنمكي و اخراجيهايش به عنوان يكي از جنجاليترين اخبار سينمايي و فرهنگي در سال 88 نيز مطرح بود كه دامنه آن تا ساخت طرح سوم اخراجيها و توليد سريال نوروزي توسط اين كارگردان گسترده شده است.
كمدي، برترين ژانر
نه فقط در سال 88 بلكه چند سالي است كه فيلمهاي كمدي و طنز سينماي ايران را تصاحب كرده و سينماداران نيز با توجه به وضع بد گيشهها و بحران مخاطب تمايل بيشتري به نمايش آثار طنز دارند تا به دام ورشكستگي نيفتند. همين اخراجيها كه پرفروشترين فيلم سال 88 بود نيز به ژانر طنز تعلق داشت و اساسا پرفروشترينهاي سينما در سالهاي اخير به فيلمهاي كمدي وابسته بود. فيلمهايي مثل خروس جنگي، هرچي تو بخواهي، پسر تهراني، چشمك، كيش و مات، بيپولي، دوخواهر، زندگي شيرين، نيش زنبور، دختر ميليونر، تردست، راننده تاكسي و..... از جمله آثاري بودند كه در ژانر طنز و كميك روي پردههاي سينماها به نمايش درآمدند و برخي از آنان نيز از فروش قابل توجهي برخوردار بودند.
بيشترين اكران براي فيلمهاي ترسناك
اگرچه فيلمهاي طنز و كمدي همچنان به عنوان پرطرفدارترين و پر مخاطبترين ژانر سينمايي مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است، اما در سال 88 شاهد نمايش بيشتري از ژانر ترس و وحشت در سينماي ايران بوديم و گويي اين گونه سينمايي در ايران بتدريج از مهجوريت خود خارج ميشود و هم كارگردانها و هم مخاطبان ايراني توجه بيشتري به اين ژانر از خود نشان ميدهند. امسال حريم، كلبه، خواب ليلا، شوريده از جمله فيلمهايي بودند كه برخي از آنها مثل حريم كار نسبتا خوبي در اين ژانر از آب درآمده و مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند. در جشنواره فيلم فجر نيز فيلم سينمايي «آل» در همين ژانر ساخته شده و نشان ميدهد كه احتمالا در سالهاي آتي در كنار سينماي طنز بايد شاهد شكوفايي ژانر وحشت هم در سينماي ايران باشيم، همچنين برخي فيلمهاي خاص و فرهنگي مثل صداها و شبانه كه روايت و ساختار متفاوتي نسبت به آثار متعارف سينمايي دارند نيز در سال 88 بر پرده اكران نشستند.
پر افتخارترين فيلم
فيلم« درباره الي» ساخته اصغر فرهادي هر چند به دليل التهاب سياسي جامعه در زمان اكران عمومي، آنچنان كه انتظار ميرفت، با فروش بالا مواجه نشد اما پر افتخارترين فيلم سال 88 محسوب ميشود كه جوايز داخلي و بينالمللي زيادي را آن خود كرد. از بهترين فيلم در جشنواره فجر و از نگاه منتقدان گرفته تا دريافت خرس نقرهاي از جشنواره برلين. به اين افتخارات بايد دريافت جوايز جشنوارههاي گلدن گلاب، تراژيكا و اسكرين آسيا پاسيفيك را هم اضافه كرد ضمن اينكه درباره الي به عنوان فيلم معرفي شده به جشنواره فيلم اسكار نيز بود. از اين هم نگذريم كه نسخه نمايش خانگي اين فيلم نيز با استقبال بسيار زيادي مواجه شد.
پركارترين بازيگران
اگر جشنواره بيست و هشتم فيلم فجر را به عنوان نمايي از توليدات سينمايي در سال 88 قلمداد كنيم، بايد حميد فرخنژاد را فعال ترين بازيگر سال معرفي كنيم. او با حضور در 7 فيلم جشنواره، پركارترين بازيگر سينماي ايران بود كه تعلق نگرفتن سيمرغ به او با انتقاد و اعتراض هم مواجه شد. اين بازيگر 4 فيلم «به رنگ ارغوان»، «شب واقعه»، «بيداري روياها» و «شكلات داغ» را در بخش اصلي جشنواره داشت و با 2 فيلم «دموكراسي در روز روشن» و «همبازي» در بخش مسابقه فيلمهاي اول و دوم و خارج از مسابقه حاضر بود. اما اگر فيلمهاي به نمايش در آمده در اكران عمومي را معيار قرار دهيم، بايد رضا عطاران را به عنوان پركارترين بازيگر سال معرفي كنيم كه امسال فيلمهاي متعددي را بويژه در ژانر طنز در كارنامه حرفهاي خود ثبت كرد. در ميان بازيگران زن نيز الناز شاكردوست در سال 88 پركار بود، اما اگر جشنواره را معيار قرار دهيم اين عنوان، نصيب مهناز افشار ميشود كه با 4 فيلم، پركارترين بازيگر زن محسوب ميشود. مهناز افشار با فيلمهاي «پسر آدم دختر حوا»، «تسويه حساب» و «طبقه سوم» در بخش اصلي و فيلم «خاطره» در بخش فيلمهاي اول و دوم در جشنواره امسال حضور داشت. البته بازيگران مرد ديگر مثل حامد بهداد، مصطفي زماني و پوريا پورسرخ نيز هر كدام با 4 فيلم جزو پركارترينها بودند. ضمن اينكه خوش شانسترين بازيگر سال جاري را بايد مصطفي زماني دانست كه حضور او در سريال يوسف پيامبر و ايفاي نقش يوزارسيف موجب شد تا او ره صدساله را يكشبه طي كند و به شهرت و محبوبيت برسد. حضور او در 4 فيلم سينمايي و احتمالا اكران آنها در سال آينده او را به يكي از خبرسازترين بازيگران سينماي ايران بدل خواهد كرد. حالا كه بحث شانس و اقبال شد بايد به شيرين يزدان بخش هم اشاره كنيم كه در اولين تجربه بازيگري خود، موفق به دريافت سيمرغ بهترين بازيگر نقش مكمل زن شد. در پايان نيز بايد از محسن طنابنده و نگار جواهريان نام ببريم كه با دريافت سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول مرد و زن، پر افتخارترين بازيگران سينماي ايران در سال 88 بودند.
جنجاليترين فيلم سال
اگر اخراجيها در نسخه اوليه خود بود كه جنجاليترين فيلم سينماي ايران را رقم زد و حرف و حديثهايي كه در زمان جشنواره و اكران عمومي درباره آن در مطبوعات و محافل سينمايي شكل گرفت، بدون شك اين اتفاق امسال درباره فيلم زمهرير ساخته علي رويينتن رخ داد كه جنجالهاي زيادي را در نشست مطبوعاتي خود در برج ميلاد رقم زد. حال و هواي فيلم و زبان و ساختار اثر به اخراجيها بيشباهت نبود و شايد پس زمينه تاثيرات آن بر شدت واكنش منتقدان نسبت به زمهرير هم تاثير داشته است.
در سال 88 شاهد نمايش بيشتري از ژانر ترس و وحشت در سينماي ايران بوديم و گويي اين گونه سينمايي در ايران بتدريج از مهجوريت خود خارج ميشود و هم كارگردانها و هم مخاطبان ايراني توجه بيشتري به اين ژانر از خود نشان ميدهند
با اين حال پر سرو صدا ترين فيلم را بايد همچنان به رنگ ارغوان بدانيم كه نمايش آن پس از 6 سال به دليل نام ابراهيم حاتميكيا به عنوان كارگردان و سوژه سياسي فيلم متن و حاشيههاي آن را در كانون توجه رسانهها و مردم قرار داد. بويژه اينكه سيمرغ بهترين فيلم را هم از دست داوران جشنواره و البته نگاه مردم دريافت كرد. حالا كه صحبت از بهترين فيلم است، بايد نامي از سيد جمال ساداتيان، تهيهكننده اين فيلم هم ببريم كه خوش اقبال ترين تهيهكننده سال به شمار ميرود كه از يك طرف، فيلمش پس از 6 سال رفع توقيف شد و اولين فيلمي بود كه پس از جشنواره به اكران عمومي رفت و هم اينكه موفق شد سيمرغهاي متعددي را از آن خود كند.
جوانترين كارگردان سينما
وقتي نام كارگردان را ميشنويم، اغلب تصوير يك فرد جا افتاده و پيشكسوت در ذهنمان تداعي ميشود كه تجربه و سابقه زيادي در اين كار دارد، بنابر اين نام حامد كلاهداري به عنوان يك كارگردان 27 ساله ميتواند جالب و خبر ساز باشد.او كه سالها تجربه بازيگري در سينما و تلويزيون را داشته، اينك به عنوان كارگردان اولين فيلم بلند سينمايي خود به عنوان « شكلات داغ» نام خود را به عنوان جوان ترين كارگردان جشنواره امسال به ثبت رسانده است.حضور بازيگراني مثل داريوش ارجمند، نيكي كريمي و فريبرز عربنيا در فيلم او موفقيت بزرگي براي اين كارگردان جوان محسوب ميشود.
پرهزينهترين فيلم سال
براساس معادلات و محاسبات اقتصادي در سينماي ايران حداقل هزينه توليد يك فيلم در كشور ما 300 ميليون تومان است. حالا حساب كنيد كه براي توليد فيلمي در ايران 5 ميليارد تومان هزينه شود. قطعا اين ركورد در تاريخ سينماي ايران بيسابقه خواهد بود. چند سال پيش دوئل به عنوان پر هزينهترين فيلم، يك ميليارد تومان هزينه برد. اما اكنون ملك سليمان به كارگرداني شهريار بحراني با 5 ميليارد تومان نه فقط در سال 88 كه در كل تاريخ سينماي ايران، پر هزينهترين فيلم سينمايي محسوب ميشود كه زندگي حضرت سليمان(ع) را روايت ميكند.
منبع : جام جم
حرفهای علی صادقی درباره سریال "زنبابا"
صادقي كه در ساخته پيشين آقاخاني هم حضور داشته است، درباره نقشاش ميگويد: «بهبود، شخصيتي است كه نظرش با پدرش عزيز و دايياش محمود متفاوت است. او جواني است كه ميكوشد موقعيت تازهاي براي خودش فراهم كند و همين تلاش براي تحول در زندگي باعث ميشود كه ماجراهاي بسياري را پديد بياورد.»
در ساخت چنين سريالي علاوه بر استفاده از تجربه بازيگران، گاه از نيروي خلاقه و فيالبداهه آنان نيز استفاده ميشود. صادقي با صحه گذاشتن بر استفاده فيالبداهه برخي ديالوگها ميگويد: «زنبابا يك داستان شيرين خانوادگي است كه در آن اتفاقات گوناگوني ميافتد، من هم در اين سريال مثل بيشتر فيلمها و سريالهايي كه قبلتر بازي كردهام، ممكن است از ديالوگهاي فيالبداهه براي جذابتر شدن بازيها استفاده كنم، البته اگر قرار باشد از ديالوگ فيالبداهه استفاده كنم، معمولا با كارگردان هماهنگ ميكنم تا نكتهاي كه گفته ميشود، در خط داستان باشد.»
تاكنون علي صادقي بين بازيگران كمدي كمترين ميل و اشتياق را براي كارگرداني از خود نشان داده است. جواد رضويان، مجيد صالحي، رضا عطاران، مهران غفوريان، سعيد آقاخاني و خيليهاي ديگر از بازيگران طنز و كمدي هستند كه رفته رفته كارگردان شدهاند. صادقي درباره تمايلش به كارگرداني ميگويد: «راستش فعلا قصد انجام چنين كاري را ندارم، چون كارگرداني يك كار انرژيبر و با مسووليت سنگين است كه نياز به داشتن تجربههاي مختلف دارد، بنابراين در حال حاضر ترجيح ميدهم تنها بازيگر باشم تا چيز ديگر
منبع : جام جم
۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سهشنبه
سريال محله تهروني ها
اين سريال كه تهيه كننده وكارگردان آن سهيل موفق مي باشد ماجراي زوج جواني با نامهاي مهران وشيرين است كه از برنامه سازان تلويزيون هستند وبراي ساخت برنامه اي در خصوص اصلاح الگوي مصرف نان به محله تهروني ها اسباب كشي مي كنند.اهالي خونگرم محله تهروني ها تلاش مي كنند به اين زوج جوان در انجام كارشان كمك كنند كه اين مسئله دستخوش اتفاقات طنزي است كه در اين سريال به تصوير كشيده مي شود.
براي اولين بار است كه سريالي با اين موضوع از رسانه ملي پخش مي شود.كل لوكيشن اين سريال ساخته شده است واين مجموعه در 52 قسمت 20 دقيقه اي پخش خواهد شد.
بازيگران اين سريال عبارتند از :محسن قاضي مرادي ، مهران رجبي ، رامين ناصر نصير ، شيوا بلوريان ، شهره اشتري ، شيوا خسرومهر ، حديث چهره پرداز ، نوشين نادعلي زاده ، سيد رضا موسوي ، امير غفار منش وسهيل موفق
سریال دفترخانه شماره 13 با حضور نفیسه روشن
گزارش خبرگزاری فارس، تصویربرداری مجموعه تلویزیونی «دفترخانه شماره 13» به کارگردانی سیدوحید حسینی که از اواسط آبان ماه 1388 شروع شده بود، همچنان ادامه دارد.
بنا بر این گزارش، اتفاقات این مجموعه در یک دفترخانه ازدواج و طلاق که لوکیشن آن در اطراف صادقیه قرار دارد به وقوع میپیوندد. این مجموعه به سفارش گروه اجتماعی و تهیه کنندگی حسن علیرضای لواسانی و سیدوحید حسینی برای شبکه اول سیما تهیه میشود.
داستانهای این مجموعه که برگرفته از اتفاقات واقعی است به بررسی مسائل و مشکلات جوانان و خانواده ها در دو مقطع مهم و حساس زندگی یعنی ازدواج و طلاق میپردازد.
یکی دیگر از ویژگیهای مجموعه «دفترخانه شماره 13» حضور دهها بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون در این سریال است.
راضیه برومند، گیتی مرتضوی، سیدوحید حسینی، شکوفه آروین، سیما تاجدینی، زینب زارع و مهدی شاه پیری نویسندگان مجموعه هستند.
بازیگرانی چون: ثریا قاسمی، داریوش اسدزاده، شمسی فضلالهی، محبوبه بیات، فریبا متخصص، میرطاهر مظلومی، نفیسه روشن، کمند امیرسلیمانی، سیما تیرانداز، شراره رخام، حسین رفیعی، حسین خانی بیگ، مهوش افشارپناه، اکبر رحمتی، عباس محبوب، فاطمه طاهری، چکامه چمن ماه، محسن افشانی، ستاره پسیانی، آرش میراحمدی، روح اله کمانی، مینا نوروزی، فریده دریامج، مهدی صباغی، حشمت آرمیده، شیرین بینا، اسماعیل سلطانیان، شراره درشتی، عزت اله مهرآوران، زهرا سعیدی، شهرزاد جواهری، اشکان صادقی، رضا آحادی، مختار سائقی، زهره صفوی، زهرا داوودنژاد، فرهاد بشارتی و امیر غفارمنش تاکنون به ایفای نقش پرداختهاند.
همچنین پوراندخت مهیمن، شیوا بلوریان، بهرام ابراهیمی، محسن فاضی مرادی، آتش تقی پور، حسین پرستار، عطیه غبیشاوی، فریبا متخصص، شراره دولتآبادی و مریم خدارحمی بازیگرانی هستند که منتظر حضور در مجموعه هستند.
بازیگران ثابت این مجموعه محمد عمرانی، رضا بهبودی، فرید قبادی و فریبا خادمی هستند.
تصاوير سريال دارا و ندار
ده نمکي به تبيان گفت : شمارش معکوس براي پايان دارا و ندار شروع شده است.
کار به سختي ولي طبق برنامه پيش مي رود.در اين چند شب سکانس فينال سريال با بيش از چهل بازيگر تصوير برداري شد.سخت ترين بخش سريال که فشار زيادي را روي عوامل و بازيگران وارد کرد.
بارندگي و هواي سرد شبها کا ر را سخت تر کرده بود.اما گويا همه مصمم بودند با همدلي کار را به پايان برسانند.
سکانس برخورد دارا ها و ندارها با هم ديگر بعد از اين همه حرف و حديث ديدني بود هرکس مي خواست تمام آنچه در چنته داشت را رو کند.اتفاقاتي هم افتاد که برخي تلخ و برخي شيرين بود اما هر چه بود گذشت.از اين پس سکانس هاي بلقي مانده را مي گيريم.
فاصله گرفتن بازيگران از نقش خود براي برخي از آن ها تلخ بود رضا رويگري و خانم گلچين همين را مي گفتند و بد تر از همه براي کارگردان است که با کاراکتر هاي که خلق مي کند خدا حافظي کند.اما به هر حال دارا ها رفتند و ندارها تا بيست روز ديگر درکنار ما هستند...
سریال زن بابا با حضور حدیث میر امینی
لهراسبی در «باغ شیشه ای »
به گزارش روابط عمومی شبکه دو، رضا نصیری نیا، مدیر تولید سریال 40 قسمتی
«باغ شیشه ای» با بیان این مطلب گفت: «مذاکرات ابتدایی با آقای لهراسبی صورت گرفته و به احتمال زیاد او خوانندگی تیتراژ این سریال را انجام می دهد.»
به گفته نصیری نیا شاعر این مجموعه عبدالجبار کاکایی و آهنگساز آن محمد کلاسی بهار هستند. او ادامه داد: «تصویربرداری و تدوین این مجموعه نیز به پایان رسیده و به زودی مراحل صداگذاری و آهنگسازی آن نیز به پایان می رسد.»
در این سریال فرامرز قربیان، مهتاج نجومی، هومن برق نورد، محسن حسینی، طاهره خاتمی، نعیمه نظام دوست، والا شهیدی (بازیگر خردسال) و یوسف تیموری با حضور شهرام قائدی به ایفای نقش می پردازند.
در خلاصه این سریال آمده است: روح پدر«قربان نعل بندیان» به خواب او آمده و
می گوید که یک نفر از نزدیک ترین افراد به قربان در صدد نابودی اش است. قربان به تمامی اعضای خانواده شک می کند و این شروع بحران در خانواده نعلبندیان است...
دیگر عوامل این برنامه نیز به شرح زیر است:
نویسندگان: 20 قسمت امیر عباس پیام، 20 قسمت مهدی مظلومی و امیر شایان مهر
تدوین: مهدی مظلومی، مهدی اسلامی
تصویربرداران: امیر احمدپور، رضا آزادی، میثم مظلومی
صدابردار: ناصر انتظاری
تهیه کننده: الهام ابراهیمی
سریال دولت مخفی
به گزارش روابط عمومی شبکه دو، علیرضا جلالی، تهیه کننده «دولت مخفی» با بیان این مطلب گفت: «تا کنون نگارش19قسمت این سریال توسط داریوش ربیعی و رحمان سیفی آزاد به پایان رسیده و به زودی ما بقی آن نیز به پایان می رسد.»
به گفته او این سریال درباره اسرای ایرانی در عراق با محوریت زندگی شهید آزاده
«سید علی اکبر ابوترابی» است.
«دولت مخفی» به تهیه کنندگی علیرضا جلالی و حمید آخوندی،کاری از گروه فیلم و سریال شبکه دو سیماست.
سریالهای زن بابا - دارا و ندار - قهوه تلخ - چار ریواری
مجموعه داستانی زن بابا در ۱۵ قسمت ۴۵ دقیقهای به تهیهکنندگی ایرج محمدی و مهران مهام برای پخش در نوروز از شبکه سه سیما ساخته میشود.
- مجموعهی « دارا و ندار» در ١٣ قسمت به تهیه کنندگی سیدامیر پروین حسینی ویژه پخش از شبکه تهران در ایام نوروز ٨٩ تولید میشود.
- مجموعه تلویزیونی «قهوه تلخ» در ۹۰ قسمت ۴۰ دقیقهیی برای پخش از شبکه سه سیما ساخته میشود.
- مجموعه تلویزیونی «چار ریواری» برای پخش از شبکه یک سیما ساخته میشود.
دار و ندار
مجموعه «دارا و ندار» سفره هفتسینی است با دارا و ندارها، داشتنها و نداشتنها، حسرتها و امیدها، غمها و شادیها… شاید که راهی باشد تا ما به خود بیاییم.
این سریال به تهیهکنندگی «سیدامیر پروینحسینی» ساخته میشود و محصول گروه فیلم و سریال شبکه تهران است.
عوامل این مجموعه عبارتند از: کارگردان: مسعود دهنمکی، مدیر هنری و طراح صحنه و لباس: مجید میرفخرایی، مدیر تصویربرداری: امیر کریمی، صدابردار: بابک اخوان، طراح و چهرهپرداز: ایمان امیدواری، تصویربردار دوم: هادی پویان، دستیار اول کارگردان: سوسن دینمحمد، گروه نویسندگان: نگارش اول فیلمنامه: رضا مقصودی- بر اساس طرحی از خشایار الوند، مشاور فیلمنامه: پیمان قاسمخانی، نگارش دوم فیلمنامه: بابک کایدان، پدرام کریمی، پانتهآ تاجبخش، بازنویسی نهایی: مسعود دهنمکی، عکاس: بابک برزویه، تدوین: محسن توکلی، منشی صحنه: فاطمه رزاقی، روابط عمومی: الهه گودرزی، مدیر تدارکات: علی محمودی، دستیار برنامهریز: آلما سعادتیفر، گروه تصویربرداری: سعیدبراتی، محمد کریمی، علیرضا افشاری، سید مهیار میررسالتپناهی، علی خانبابایی، دستیاران گریم: امید گلزاده، محراب شاپورزاده، فرناز انصار، هلیار شقی، دستیار عکاس: سیما محمدی، گروه صدا: ساسان کریمی، سهیل حسینخانی، مهدی رحیمزاده، گروه صحنه و لباس: محسن شریفی، مسعود جعفری، فریاد صالحی، مرضیه کوشکی، فرهاد ابراهیمی، دستیاران تدارکات: مرتضی پیرهادی، محمد صالحی، رسول عابدی، خدمات: امیرحسین برزانی، حمل و نقل: محمدرضا احمدی، عباس حسنزاده، داوود قاسمی، حسین مسلمی، علی بیگلری، علی پریزاد، سینه موبیل: اکبر قلی، بازیگران: فتحعلی اویسی، رضا رویگری، علیرضا خمسه، شهره لرستانی، نگار فروزنده، مرجانه گلچین، سام درخشانی، رضاتوکلی، بهنوش بختیاری، نفیسه روشن، مریم سلطانی، سیدجواد هاشمی، مریم کاویانی، یوسف صیادی، یوسف تیموری، رامین راستاد، شهاب عباسی، رضا بنفشهخواه، علیر ضا اویسی، عباس محبوب، فاطمه طاهری، شهرزاد کمالزاده، ماشاالله شاهمرادیزاده، فرهاد بشارتی، نسرین ابرکوه، ساقی زینتی، آرش آبپرور، بهزاد رحیمخانی، مجید شهریاری، ابراهیم بحرالعلومی، الناز کیانلو، شهربانو موسوی، ملکه رنجبر، بازیگر نوجوان: علی هدایتنیا و…
قهوه تلخ
هنوز هم با گذشت سالها از برنامههایی مثل «پرواز۵۷» و «نوروز ۷۷» و… هر بار که آقای هزارچهره، کار تازهیی را کلید میزند، هیجان مخاطبانش تازه و اخبار تولید کارش خواندنی است. مهران مدیری به تازگی ساخت مجموعه جدید خود به نام «قهوه تلخ» را در لوکیشن سابق شبهای برره آغاز کرده و پیش از این گفته میشد پخش آن از اول آبان ماه آغاز میشود. مجموعه تلویزیونی «قهوه تلخ» در ۹۰ قسمت ۴۰ دقیقهیی برای پخش از شبکه سه سیما ساخته میشود و از مضمونی تاریخی برخوردار است. داستانهای سریال در کاخی میگذرد که ساخت لوکیشن آن آغاز کار مهران مدیری را به تعویق انداخت. «مهران مدیری» و «سیامک انصاری» این بار نیز ایفاگر شخصیتهای اصلی «قهوه تلخ» هستند و داستان این سریال درباره مورخی است که در مرور خاطرات تاریخی خود، هربار دچار مسائلی میشود که این مسائل داستانهای سریال را رقم میزند. در مجموعه تلویزیونی «قهوه تلخ» که به تهیه کنندگی «مجید گلیان» و «حمید گلیان» ساخته میشود بازیگرانی نظیر سیامک انصاری، علی لک پوریان، آرام جعفری، سحر زکریا، الیکا عبدالرزاقی، سحر جعفری جوزانی،هادی کاظمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه خواه، یوسف صیادی، فلامک جنیدی، سعید پیردوست و… ایفای نقش میکنند. داستانهای مجموعه نیز توسط امیرمهدی ژوله و خشایار الوند نوشته شده است و در صورت آماده شدن بعد از ماه محرم پخش خواهد شد، اگرچه مساله زمان پخش در تلویزیون ما، معمایی پیچیده است. قرار است اگر به خاطر تعدد لوکیشنها و سنگین بودن کار این قرار دوم نیز تحقق نیافت، پخش آن به نوروز ۸۹ موکول شود که این آخری به نظر پیمان قطعیتری میآید.
چهار دیواری
سریال چهاردیواری را مقدم براساس فیلمنامه ای نوشته محسن طنابنده و سعید آقاخانی مقابل دوربین برده است. ۲ سال پیش هم همین تیم، سریال «پیامک از دیار باقی» را برای نوروز شبکه یک ساختند. داستان چهاردیواری درباره جوانان است؛ جوانانی که برای رسیدن به آرزوهای خود راه های مختلف را تجربه می کنند. شاید ساده ترین راه برای جوانی که چندان خلاقیت و صبر ندارد، راه خلاف باشد. نادر، جوان اول سریال چهاردیواری هم یک خلاف کوچک را برای رسیدن به خواسته اش انتخاب می کند. او یک دروغ کوچک می گوید؛ اما این دروغ آنقدر بزرگ می شود که همه زندگی نادر و اطرافیانش را تحت الشعاع قرار می دهد.
نقش نادر را در این سریال، امیر جعفری بازی می کند و از دیگر بازیگرانی که در کنار او، ایفای نقش می کنند، می توان به آتیلاپسیانی، سعید آقاخانی، بهنوش طباطبایی، مهران رجبی، مریم امیرجلالی، جواد فیلی، نعیمه نظام دوست و… اشاره کرد.مقدم پیش از این به جام جم گفته بود که فضای چهاردیواری با دیگر سریال هایش کاملافرق دارد و از فضا و قصه ای کاملاشاد برخوردار است.
زن بابا
مجموعه داستانی زن بابا در ۱۵ قسمت ۴۵ دقیقهای به تهیهکنندگی ایرج محمدی و مهران مهام برای پخش در نوروز از شبکه سه سیما ساخته میشود
داستان زن بابا را علیرضا کاظمیپور و سعید جلالی نوشتهاند و سعید آقاخانی کارگردانی آن را برعهده دارد.
تصویربرداری این مجموعه تلویزیونی حدود ۱۰ روز است که آغاز شده و در یکی از محلات شمال تهران ادامه دارد.
در سریال «زن بابا» بازیگرانی نظیر سیروس گرجستانی، محمد کاسبی، علی صادقی، شقایق دهقان، رامین ناصرنصیر، حدیث امینی، محمود بهرامی، فریبا حیدری و… ایفای نقش میکنند.
در خلاصه داستان «زن بابا» آمده است: این مجموعه داستان عزیز آقا را روایت میکند که همسرش فوت کرده وتنها با پسرش زندگی میکند. پسر عزیز آقا قصد دارد با دختر داییاش ازدواج کند اما مشکلاتی سر راه اوست که…
۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سهشنبه
صابون زیبایی پوست خاویار
قيمت: 42,000 ريال
مخصوص از بردن چین و چروک-مرطوب کننده و نرم کننده بافت پوست - جلوگیری از پیری زود رس-محافظت کننده پوست با این محصول پوستی شاداب و جوان خواهید داشت و همواره در هر جمعی اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و به خود می بالید. توضیحات: این محصول خارق العاده تهیه شده از مرغوبترین و گرانبهاترین انواع خاویار دنیا می باشد افزون بر آن حاوی عصاره خرچنگ-میگو و دیگرآبزیان دریایی می باشد. خواص صابون خاویار بسیار مفید برای درمان جوش صورت- لک و کک مک برطرف کننده چروک صورت- سفید و روشن کننده پوست- برطرف کننده سیاهی دور چشم- ضد باکتری- خارش قارچ - احیاء کننده سلول های مرده پوست می باشد و یکی از بهترین پاک کننده آرایش می باشد
برخی از امکانات و قابلیتها:
مرطوب کننده قوی
کاهش دهنده چین و چروک وخطوط پوست
- افزایش دهنده خاصیت ارتجاعی پوست
ترمیم افتادگی پوست صورت
حمایت کننده در برابر تخریب پوست توسط رادیکالهای آزاد
- تقویت کننده سیستم دفاعی پوست
پیشگیری از پیری زودرس پوست
جذب راحت و سریع
احساس نرمی ابریشمی مانند پس از مصرف
پایه ای مناسب برای آرایش
رفع اثر خستگی از پوست
برای سفارش کلیک کنید
کلیک
ازدواج الناز شاکر دوست با یک فوتبالیست کذب یا حقیقت؟
به گزارش برنا شاکر دوست همچنین با گلایه گفت: من این آقا را اصلاً نمی شناسم و نمی دانم اصلاً برای چی برخی این کارها را می کنند و این اخبار را از کجا در می آورند.
منبع-شفاف
كرم برطرف كننده سفيدي موي سر مجيك ميكس
1-برگشت رنگدانه هاي ، موهاي سفيد شده(به رنگ اوليه) اين محصول موهاي سفيد شده را به رنگ قبلي باز مي گرداند ، اين محصول كاملاٌ پيگمنت ها و رنگدانه هاي مو را فعال نموده وباعث تقويت ريشه مو نيز ميگردد 2-نسبت به محصولات موجود در بازار بسيار راحتتر قابل استفاده ميباشد 3-نسبت به حجم و كارائي از قيمت مناسبتري برخوردار ميباشد . 4- جزو معدود محصولاتي ميباشد كه در حال حاضر در اروپا وامريكا وديگر كشورها به بازار عرضه ميشود 5- داراي مواد مغذي جهت فعال كردن پيگمنت ها دانشمــــندان آمريكايي بعد از سالها تحقــيقات و بررسي توانســته اند بي ضـرر ترين موادي كه در طبيعت ميباشد وبا بدن انسان سازگاري دارد كه باعث برگشت مجدد رنگدانه هاي مو به رنگ قبلي را ميشود را كشف و امروز اين امحصول در اختيار شما ميب
6-داراي بوي مطبوع نسبت به محصولات مشابه طريقه مصرف: قبل از مصرف كاملا محصول را تكان دهيد و دقت كنيد موهايتان كاملا خشك باشد و تنها محلي را كه ميخواهيد رنگ آن به حالت اوليه برگردد با محصول كاملا آغشته نماييد بهترين موقع استفاده صبح است بعد ازاستفاده موهاي خود را نشوييد ، شستن موهاي خود را قبل ازاستفاده انجام دهيدسعي كنيد در طول مدت استفاده كمتر موهاي خود را بشـوييد و درزمان شسـتشو حتما ازشامپو هايي استفاده كنيد كه مطمئن باشيد از تركيبات موادشيميايي ساخته نشده باشند به عبارت ديگر از شامپوهاي گياهي استفاده نماييد. بعد از مدت 6 هفته نتيجه مطلوب را خواهيد ديد درصورت به نتيجه رسيدن در كمتر از اين زمان مدت درمان را تا 6 هفته ادامه دهيد
برخی از امکانات و قابلیتها:
برگشت رنگدانه هاي ، موهاي سفيد شده(به رنگ اوليه) بعد از 45 روز
نسبت به محصولات موجود در بازار بسيار راحتتر قابل استفاده ميباشد
نسبت به حجم و كارائي از قيمت مناسبتري برخوردار ميباشد
جزو معدود محصولاتي ميباشد كه در حال حاضر در اروپا وامريكا وديگر كشورها به بازار
داراي مواد مغذي جهت فعال كردن پيگمنت ها
داراي بوي مطبوع نسبت به محصولات مشابه
قيمت: 280,000 ريال
برای سفارش روی لینک زیر کلیک کنید
کلیک
آرایش پلکها
اگر میخواهید آرایش سادهای داشته باشید و تنها از یک رنگ برای آرایش پلکهایتان استفاده کنید، بهتر است از رنگهایی مثل صورتی، قهوهای سوخته و یارنگ بژ ( قهوهای-خاکستری) استفاده کنید، این رنگها به برس زدن اندکی احتیاج دارند و در کوتاهترین زمان میتوانند زیبایی خاصی به پلکها ببخشند
خط چشم، دومین کاریست که برای آرایش چشمها انجام میشود. کشیدن خط بر روی نیمی از پلک (بالا یا پایین) بهترین راه برای کوچک جلوهدادن چشمهاست که معمولاً با هدف کلی کشیدن خط چشم، مغایرت دارد. بنابراین برای درشتتر جلوهدادن چشمها بهتر است از ابتدای خط رویش مژهها تا انتها (بر روی پلک بالا یا پایین و یا هر دو) خط کاملی بکشید یعنی دقیقاً از داخلیترین گوشه چشم تا خارجیترین قسمت آنرا با خط چشم پوشش دهید. هنگام استفاده از ریمل نیز ابتدا مژههای گوشه داخلی چشم را ریمل بکشید و بعد به سمت مژههای خارجی پیش بروید
منبع- کرکبود
ایرانیها 74 میلیارد تومان آدامس جویدند
روزی 3 تا نخورید
شواهد عینی نشان میدهد، آدامس به یك جزء جدا نشدنی از كیف خانمها، (و حتی برخی آقایان) تبدیل شده است. براساس یك آمار تایید نشده، از هر 10خانم شهرنشین، 7 نفر روزانه حداقل یك آدامس مصرف میكنند. این در حالی است كه شاید تعداد افرادی كه روزانه حداقل یك لیوان شیر مصرف میكنند به 5 نفر هم نرسد. دكترها بر این باورند كه مصرف روزانه سه عدد آدامس در روز، فرد را به شدت در معرض بیماریهای گوارشی قرار میدهد.
با وجود این برخی از افراد به قدری به مصرف آدامس عادت میكنند، كه این عادت به نوعی اعتیاد تبدیل میشود. البته اعتیاد به مصرف آدامس فقط مخصوص ما نیست. چراكه از وقتی آدامس(به شكل امروزی) برای اولین بار از سوی یونانیهای باستان از صمغ نوعی درخت تهیه و مصرف میشد، تا امروز كه كارخانههای بزرگ دنیا آن را تولید میكنند و بازاری به وسعت 21میلیارد دلار برای آن دست و پا كردهاند، افراد زیادی گرفتار آدامس شدهاند؛ تا جایی كه چندی پیش یك سیاستمدار اهل كشور تركیه، به دلیل مصرف آدامس در یك مراسم رسمی، سر از دادگاه درآورد.
مصرف 74 میلیارد تومان آدامس
مصرف آدامس در كشور، به سرعت در حال افزایش است. به گونهای كه مصرف این كوچولوی تمامنشدنی ، از 25 تن در سال 84، به حدود 2463 تن در سه فصل ابتدایی امسال رسیده است. این یعنی ایرانیها فقط در 9 ماه امسال، 73 میلیارد و 890 میلیون تومان آدامس جویدهاند تا مصرف آدامس ایرانیها به یك باره ظرف چهار سال، 100 برابر شود.
در این میان، میزان تولید آدامس در كشور، نسبت به میزان واردات آن بسیار ناچیز است. به بیان ساده تر، صنعت آدامس، در مقایسه با سایر صنایع مشابه نظیر شكلاتسازی یا بسیاری از خوراكیهای سرگرمكننده دیگر، روند رو به رشد كندتری داشته؛ به عبارت بهتر، از قافله جامانده است. شاهد این مدعا هم آدامسهای رنگارنگ خارجی است كه عمدتا از كشور تركیه یا امارات راهی سوپرماركتهای ایران میشوند.
افتتاح كارخانه آدامس در حاشیه تهران
دیروز بزرگترین كارخانه تولیدكننده آدامس كشور و خاورمیانه در حاشیه تهران، مورد بهرهبرداری قرار گرفته تا بلكه بخشی از این عقبماندگی جبران شود و تولیدكنندگان ایرانی، سهم بیشتری از بازار داخل به دست آورند. البته به این شرط كه بتوانند در این بازار تنگ رقابتی، دوام بیاورند.
به گزارش خبرگزاری مهر، وزیر صنایع و معادن در مراسم افتتاحیه این كارخانه، رشد صنعتی را زمینه ساز گسترش پیشرفتهای اقتصادی دانسته و افزوده است: رشد بخش صنعت در گرو تخصیص منابع مالی مورد نیاز است.
علی اكبر محرابیان ابراز امیدواری كرد كه با راهاندازی این خط تولید، شاهد حضور برند ایرانی در بازارهای جهانی باشیم.
این كارخانه كه با سرمایهگذاری 30 میلیارد تومانی، ظرف 5 سال ساخته شده، قرار است آدامس بدون قند را تولید و راهی بازار كند.
با این اوصاف معلوم نیست مصرف آدامس با این شیب تندی كه در پیش گرفته، سال آینده چقدر میشود؟ معلوم نیست، تا سال آینده چند مدل آدامس دیگر راهی بازار ایران خواهد شد ...
منبع : دنیای اقتصاد
ناگفته های نسرین مقانلو از دوران بازیگری
شفاف ـ محمد تاجیک : نسرین مقانلو بازیگر سینما وتلویزیون ایران گفت وگویی با عباس غفاری و امیر طلوع کیان در ماهنامه نقش آفرینان کرده وبااشاره به مخالفتهای خانواده اش با بازیگری او در سالهای قبل عنوان کرده :معمولا چون آدمی هستم که برای انجام یک کار تلاش می کنم تا حتماآن را انجام بدهم این کاررا کردم ووارد بازیگری شدم .البته متاسفانه دوسال خانواده پدرم طردم کردند اما ایستادم وگفتم من این کاررا می کنم .
/می شکنی/
شاید باور نکنید اولین کسی که با مخالفت او مواجه شدم مادرم بود !همیشه به من می گفت این کار به قدری لطیف وحساس است که اگر یک روز دیده نشوی می شکنی .
/ملاقات با کیانوش عیاری/
او در بخش دیگری از این مصاحبه می گوید :من وقتی دیدم مادرم به هیچ عنوان نمی گذارد وارد این کار شوم بی اجازه رفتم فارابی و فرم پر کردم .یک هفته بعد به من زنگ زدند و گفتند کار گردانی به نام کیانوش عیاری این فزمها را دیده و....من برای فیلم دونیمه سیب سه تا سکانس باایشان کار کردم .در آن زمان برای فیلم قربانی به آقای عیاری زنگ زدند و گفتند که به دنبال یک خانم جوان می گردند آقای عیاری هم گفت : بازیگر جوانی اینجاست که ما تازه او را کشف کردیم و فکر می کنیم برای آن فیلم خیلی خوب است و آن استقامت را دارد . بعد ازآن برای فیلم قربانی دعوت شدم .قرار بود که کار ۴۰روزه تما شود ولی شش ماه طول کشید .
/ما بازیگران رسانه ایم /
به نظرم یک بازیگر همیشه باید برای مردمش وقت داشته باشد .چون ما بازیگره یک رسانه ایم .ما برای مردم یک سمبل هستیم .ممکن است درزندگی شخصی مان هزار ویک مشکل داشته باشیم ولی این دلیل نمی شود که در خیابان آن را سر مردم خالی کنیم .
/مهدی فخیم زاده : این را کجا می بری؟/
نسرین مقانلو در ادامه بااشاره به زمان ازدواج کردنش که همزمان با فیلم همسر فخیم زاده بود می گوید : وقتی از دواج کردم تمام همدوره ایهای من می گفتند:" دروغه و شایعه است .امکان نداره که نسرین ازدواج کنه وبره !".ولی من سر فیلم همسر این کاررا کردم . روز آخر فیلم همسر شب خواستگاری من بود .آقای فخیم زاده به همسر من می گفت : این را کجا می بری ؟ ما مثل این نداریم .
/همکاری با داوود میرباقری/
مثلا بعد از این همه سال تازه در سریال مختار نامه برای اولین بار کار تاریخی را تجربه کردم .من از ایستادن در جلوی یک کار گردان جدید وحشت ندارم به طوری که آقای میرباقری می گفت کجا بودی که تا حالا شمارا ندیده بودیم ؟!این جمله خیلی خوب است که یک کار گردان مثل داوود میر باقری به من بگوید که تا حالا کجا بودی که من تا حالا ندیدمت ؟!من فکر می کنم آنجایی بودم که داشتم تجربه کسب می کردم و به این کار آمدم تا چیزهای جدیدی یاد بگیرم .
/همکاری با میلانی افتخار بزرگی برایم بود/
بازی در فیلم سوپر استار اگر چه نقش کوتاهی بود برای من افتخار بزرگی هم بود که با خانم میلانی در سوپر استار کار کنم . آنقدر ایشان را دوست دارم که وقتی به من گفت چشم بسته گفتم : آنچه شما می گویید انجام می دهم.نقش من هرچند کوتاه بود ولی تاثیر گذار بود .
/مهمان مامان مهرجویی/
سر فیلم مهمان مامان آقای مهرجویی همه مارا می نشاند ومی گفت فکر کنید اینجا دانشگاه است ....وقتی دکوپاژ را می خواند می گفت حالا برویدوسط ببینم چه دارید به هم بگویید ... بعد یک دفعه می گفت :پارسا تواین را بگو...نسرین تو این را بگو....سر جمله که چه خوشگل شدی جوجو!می گفتم آقای مهرجویی من خنده ام می گیرد.اما می گفت شما چه کار داری بگو!...
منبع-شفاف
مهدويكيا، استيلي و علي كريمي به سينماييها جايزه دادند
بنابراين گزارش، آغاز اين برنامه با پخش سرود وحدت از كارهاي زنده ياد فرهاد مهراد به مناسبت ولادت با سعادت حضرت محمد(ص) و امام جعفرصادق(ع) همراه بود و در ادامه الهام حميدي با خواندن متني به حاضران در اين برنامه خيرمقدم گفت. پس از آن رضا يزداني ترانه خليج فارس را خواند و در ادامه، الهام حميدي با خواندن متن ديگري توضيحاتي را در مورد دليل دوسالانه بودن اين جشن ارائه داد.
در ادامه اين مراسم، "علي معلم " به روي صحنه آمد و بعد از خواندن غزلي از حافظ گفت: يك سال نبوديم و به همين خاطر اواخر زمستان دو جشن را يك جا برگزار ميكنيم و اميدوارم سال آينده اول تابستان مثل هميشه جشن را بگيريم. بايد اين نكته را هم بگويم كه جشن با دشواري خاصي برگزار شد، چون سيستم برگزاري جشن از روال طبيعي خود خارج شده بود و ما توانستيم با كاري سخت و طاقتفرسا اين جشن را برگزار كنيم.
در ادامه معلم در مورد جوايز اين دوره از جشن دنياي تصوير گفت: پنج سكه بهار آزادي، ده ميليون ريال بن خريد محصولات آرايشي تيبا، ده ميليون ريال بن خريد لباس از گراد و 6جايزه ده ميليون ريالي از طرف شركت آب معدني دماوند جوايزي است كه به برگزيدگان جشن حافظ اهدا ميشود.
بر اساس اين گزارش، حسام نواب صفوي اولين هنرمندي بود كه در ميان تشويق حضار به روي صحنه رفت و جايزه بهترين صدا را "به خاطر عمق بخشيدن به دو جنبه واقعي و فرا واقعي فيلم " به محمدرضا دلپاك براي "آواز گنجشكها " اهدا كرد و دلپاك گفت: از همه كساني كه در اين كار به من لطف كردند ممنونم و اين جايزه در واقع به انجمن صدابرداران تعلق دارد نه فقط به من.
همچنين براي جايزه بهترين چهرهپردازي، علي كريمي بازيكن عضو استيلآذين و شيلا خداداد به روي صحنه رفتند و اين جايزه را "به خاطر باورپذيري و پرهيز از اغراق مرسوم در فيلمهاي جنگي " به مهري شيرازي براي "اتوبوس شب " اهدا كردند كه شيرازي پس از دريافت جايزه گفت: خوشحالم كه بعد از اين همه سكوت دوباره در جشن دنياي تصوير شركت كردم و ممنونم از كيومرث پوراحمد كه هميشه به من فرصتهاي خوبي را داد.
براي اهداي جايزه بهترين طراح صحنه و لباس بهنوش بختياري روي صحنه رفت و اين جايزه "به خاطر توجه به جزييات و كار دقيق با رنگ در جامه و فضاها " به عباس بلوندي براي "فرزند خاك " رسيد.
بلوندي كه به علت حادثه سر صحنه فيلمي با چشمي آسيب ديده در اين جلسه حاضر بود، گفت: من از مجله دنياي تصوير تشكر ميكنم و اين جايزه من را بسيار خوشحال كرد و ببخشيد كه با چشمي آسيب ديده اينجا حاضرم.
جايزه بهترين موسيقي متن فيلم را حميد استيلي و همايون ارشادي "به خاطر همسويي با فضا، قالب و نوع فيلم " به محمدرضا درويشي براي فيلم آتش سبز دادند كه در نبود وي قاسم قليپور تهيه كننده اين فيلم براي گرفتن جايزه به روي صحنه رفت و گفت: خوشحالم كه اين جايزه به آقاي درويشي رسيده است.
حميد استيلي نيز در سخناني گفت: باشگاه استيل آذين خوشحال است كه بين هنرمندان حضور دارد و اميدوارم اين باشگاه كه عنوان فرهنگي هنري را يدك ميكشد بتواند به بحث فرهنگ به خوبي رسيدگي كند.
براي اهداي جايزه بهترين تدوين اصغر همت به روي صحنه رفت و اين جايزه "به خاطر دستيابي به ريتم يك دست در هر دو فضاي شهر و طبيعت " به حسن حسندوست به خاطر فيلم "آواز گنجشكها " رسيد كه در غياب وي محمدرضا دلپاك اين جايزه را دريافت كرد.
آنا نعمتي هنرمند ديگري بود كه براي اعلام جايزه بهترين فيلمبرداري روي صحنه رفت و اين جايزه "به خاطر رعايت استانداردهاي نور، قاب و تصويرسازي مناسب ژانر " به فرج حيدري براي فيلم پارك وي رسيد كه در غياب وي خود نعمتي جايزه را به همراه برد و گفت: به عنوان يكي از بازيگران فيلم ديدم كه همه براي اين كار زحمت زيادي كشيدند.
قبل از اهداي جايزه يك عمر فعاليت هنري كليپي از آثار منتخب منوچهر اسماعيلي به نمايش درآمد و مهدي مهدويكيا، امير كعبي، حسين هدايتي(مدير باشگاه استيل آذين) و چنگيز جليلوند به روي صحنه رفتند.
مهدويكيا ضمن تشكر از برگزاركنندگان جشن اظهار اميدواري كرد كه اين گونه مراسمها تداوم داشته باشد و هدايتي در سخناني گفت: به عنوان يك خدمتگذار در ورزش برگزاري اين جشن را براي هنرمندان تبريك ميگويم و اميدوارم هنرمندان و هنردوستان دست در دست هم كاري كنند تا شادي و نشاط در كشور افزايش يابد.
چنگيز جليلوند در سخنان خود گفت: خوشحالم كه منوچهر اسماعيلي را به شما معرفي ميكنم. او مثل گوهر نايابي در دنياي دوبله است، به گويندهاي مثل او افتخار ميكنيم و بايد او را لاي پنبه نگه داريم.
غلامعباس فاضلي از اعضاي هيأت داوران جشن دنياي تصوير در اين بخش از برنامه با حضور روي صحنه در مورد منوچهر اسماعيلي گفت: خيليها سوال ميكنند چرا دوبلور خوب در نسل جديد وجود ندارد و اين سوال را ميكنند كه مگر صداي خوب در بين نسل جوان نيست. سه دليل در اين موضوع وجود دارد كه هر سه در آقاي اسماعيلي به چشم ميخورد. اولي عشق به كار است و اسماعيلي عشق جدي به كار خود دارد و من تمام جزييات كليه آثاري را كه در آنها حضور داشته، در ذهن دارم كه اين فقط به حافظه خوب برنميگردد. دومي اندكي جاه طلبي است كه براي هر هنرمندي لازم است خيليها راضي به گوشهنشيني هستند و نميخواهند به صدر بروند اما اسماعيلي اينگونه نبود و سوم اينكه زمانه و دوران يا بعضي حوادث از بعضي از مردان و زنان، شخصيتهاي بزرگي ميسازد، گاهي جهان اطراف ميخواهد هنرمند را به انزوا بكشد و اينجاست كه هنرمند بزرگ خود را از انزوا رها ميكند و با عبور از دروازه تاريخ جاودانه ميشود.
منوچهر اسماعيلي در ميان تشويق شديد حضار به روي صحنه آمد و گفت: يك بار علي معلم در مراسم بزرگداشتي به من روي صحنه گفت چرا مي لرزي؟ پس ابهت تو كجاست؟ نتوانستم آن روز به او جواب بدهم چون بزرگداشت استادم علي كسمايي بود. فقط اين را بگويم كه هنرمند جلوي دوربين استوار است و در حرف صلابت دارد. من هنرمند نيستم، من تكهاي از جان شما هستم.
وي افزود: هنوز به خاطر شما مردم و عشق شما حرف ميزنم و از تمام همكارانم ممنونم كه به من ميدان دادند و از من حمايت كردند. اين جايزه متعلق به من نيست لذت و خاطره اين جايزه را با خود ميبرم و اصل جايزه را به همسرم تقديم ميكنم.
در ادامه اين مراسم فرزاد حسني به همراه سيروس الوند براي اهداي جايزه بهترين بازيگر زن به روي صحنه رفتند و الوند گفت: بازگشت دنياي تصوير را به عرصه مطبوعات تبريك ميگويم و جشن دنياي تصوير را هم مبارك ميدانم. هيچ گاه باور نكردم كه ميتوان قلمها را شكست و دنياي تصوير نيز شكسته نشد. اين مجله هميشه براي من دريچهاي بود از ايران به سينماي جهان.
اولين جايزه بهترين بازيگر زن به بهاره رهنما رسيد و او با خوشحالي پس از حضور در صحنه گفت: خوشحالم كه اين جايزه را از دست الوند ميگيرم، چون زماني به او گفتم چرا من را در فيلمهايت بازي نميدهي و او به من گفت بازيگر با اضافه وزن نقش اول نميگيرد. اما اين جايزه را از او گرفتم.
رهنما با اظهار اميدواري از اينكه بازگشت دنياي تصوير طليعه بازگشت ساير مطبوعات سينمايي به جريان انتشار باشند از حضار خواست تا به افتخار خسرو شكيبايي دست بزنند و گفت: از پيمان قاسم خاني و ابوالحسن داوودي ممنونم كه كشف كردند رسالت من در خندان مردم است نه در گرياندن آنها.
دومين جايزه بهترين بازيگر زن "به خاطر رعايت خصوصيات اجتماعي و رفتاري درست شخصيت " به هنگامه قاضياني براي به همين سادگي رسيد و او پس از حضور در صحنه ضمن سلام به هم قبيلههايي خود گفت: اين جايزه را بسيار دوست دارم و براي من گرفتار اين جايزه از سيمرغ بلورين هم مهمتر است و امشب بسيار شادم و خوشحالم جايزه را از علي معلم ميگيرم كه معلم همه ما در سينما بوده.
براي اهداي اولين جايزه بهترين بازيگر مرد سعيد راد به روي صحنه رفت و گفت: وقتي منوچهر اسماعيلي براي تقدير به روي صحنه آمد به ياد جايزه منتقدان و جايزه جشنواره سپاس افتادم و فكر كردم قطعا اگر صداي او نبود اين جايزهها را نميگرفتم و چقدر كم داشتم. ديدن چنگيز جليلوند هم براي من بسيار خاطره انگيز بود چون در چهار فيلم معتبر به جاي من حرف زد و من قصد دارم جلوي اين دو استاد تعظيم كنم.
جايزه بهترين بازيگر مرد "به خاطر ارائه هوشمندانه و واقع گرايانه خصايص شخصيت اصلي " به رضا ناجي براي فيلم "آواز گنجشكها " رسيد.
گلاب آدينه هنرمندي بود كه دومين جايزه بهترين بازيگر مرد را اعلام كرد و علي معلم در مورد وي گفت: آدينه بازيگران زيادي را به سينما و تئاتر ما معرفي كرده اين جايزه "به خاطر حركت ظريف بر روي مرز بين شخصيت مثبت و منفي " به حامد بهداد براي فيلم روز سوم رسيد و بهداد با حضور بر صحنه گفت: از تمام كساني كه در راه بازيگري به من كمك كردند ممنونم. راهي كه برايم بسيار جدي بوده و هنوز هم هست. از خداوند، خانوادهام، امام رضا(ع) و ملت ايران ممنونم همين طور از حميد سمندريان ممنونم.
بهداد در ادامه با خطاب قرار دادن چنگيز جليلوند و منوچهر اسماعيلي گفت: شما دو نفر ستارههاي درخشان هنر دوبلهايد و من هميشه آرزو داشتم به خاطر صداي مارلون براندو جايزهاي به آقاي جليلوند بدهم اما در ده سالي كه فعاليت سينمايي ميكنم هيچ جايزهاي نگرفتم و حالا اين جايزه را براي صداي براندو، وثوقي، فردين و نيومن به آقاي جليلوند اهدا ميكنم.
جليلوند نيز پس از حضور در صحنه گفت: خوشحالم پس از سالها كه از ايران دور بودم. پس از برگشتن به كشور، حامد بهداد بازيگر محبوبم بود و اميدوار بودم روزي به حق خود در گرفتن جايزهها برسد كه رسيد.
براي اهداي جايزه بهترين فيلمنامهنويس پيمان قاسم خاني با سحر زكريا به روي صحنه رفتند و اين جايزه "به خاطر دسترسي به ساختاري مستحكم با وجود پيچيدگيها و تعدد فراوان شخصيتها " به اصغر فرهادي براي فيلمنامه فيلم دايره زنگي رسيد.
لاله اسكندري جايزه بهترين كارگرداني را "به خاطر انتخاب ساختار بصري سياه و سفيد، دوربين روي دست و انتقال شرايط انساني در جنگ " به كيومرث پوراحمد براي اتوبوس شب داد و پوراحمد پس از سخنان كوتاهي، گفت: خوشحالم علي معلم مجله دنياي تصوير و جشن را با پايمردي به عرصه مطبوعات بازگرداند و خوشحالم كه هوشنگ گلمكاني صاحب امتياز مجله فيلم را در اينجا ديدم و از همدلي بين اين دو مجله خوشحال شدم. جايزه آقاي اسماعيلي كه به خاطر او عاشق سينما شديم مرا تحت تأثير قرار داد و عشق حامد بهداد به مارلون براندو و آواز رضا يزداني مرا تكان داد. همچنين خيلي خوشحالم كه چهرهپردازي اتوبوس شب ديده شد و موسيقي آن نيز به خوبي شنيده شد.
براي اهداي جايزه ويژه هيأت داوران مهتاب كرامتي به روي صحنه رفت و اين جايزه "به خاطر پوشش مستمر و درازمدت براي رسيدن به فضا و زبان ايراني در سينما " به محمدرضا اصلاني براي آتش سبز رسيد كه در نبود وي كرامتي قول داد جايزه را به اصلاني ميرساند.
بابك حميديان هنرمندي بود كه براي اهداي جايزه بهترين فيلم به روي صحنه رفت و اين جايزه را مجيد مجيدي "به خاطر حركت روي مرز واقعگرايي شوخ اجتماعي و تمثيل گرايي معنوي " براي فيلم "آواز گنجشكها " دريافت كرد.
مجيدي پس از حضور در صحنه گفت: خوشحالم كه دنياي تصوير دوباره منتشر ميشود. من از نيمه راه اصفهان برگشتم و به بخش جذاب برنامه رسيدم يعني جايي كه حامد بهداد جايزه خود را به چنگيز جليلوند داد. من هم به تأسي از او جايزه ام رابه هنرمندي ميدهم كه از پيشكسوتان دوبله است و مخصوصا در فيلم محمد رسولالله به زيبايي جاي آنتوني كوئين صحبت كرده امروز هم در سالروز ميلاد پيامبر(ص)، نيز ميخواهم اين جايزه را به منوچهر اسماعيلي تقديم كنم.
افشين يداللهي به همراه محمد سرير براي اهداي جايزه بهترين ترانه فيلم و سريال به روي صحنه رفتند و علي معلم در توضيحي در مورد اين جايزه گفت: كار دشواري براي گزينش ترانه فيلمها و سريالها داشتيم چون تمام آثار خوب بود ضمن اين كه مجبور شديم از ميان هنرمندان در دو سال دست به انتخاب بزنيم به همين خاطر اگر كسي نام خود را در اين ميان نديد اميدواريم از دست ما ناراحت نشود.
افشين يداللهي قبل از اهداي جايزه گفت: از دنياي تصوير ممنونم كه به ترانه سريال توجه ميكند. اين چيزي است كه در بسياري از جشنوارههاي ديگر هيچ توجهي به آن نميشود و اين اتفاق ميتواند شروع خوبي باشد.
اولين جايزه ترانه "به خاطر پيوند حسي درست با فضا و مضمون اثر " به عليرضا قرباني براي "مدار صفر درجه " رسيد كه وي پس از حضور در صحنه گفت: از فردين خلعتبري ممنونم كه "شب دهم " و "مدار صفردرجه " را با همراهي او توانستم به خوبي اجرا كنم.
قبل از اهداي دومين جايزه ترانه محمد سرير گفت: چندين سال است كه اتفاق خوبي در زمينه فيلمها و سريالها افتاده و آن اين است كه هر اثري با ترانهاي همراه است اما بهتر است باتوجه به محتواي سريال به ترانهها دقت شود تا اين مسابقه ترانه گذاشتن در فيلمها و سريالها در ارتباط با مضمون سريال باشد.
سپس دومين جايزه بهترين ترانه "به خاطر شعر، ملودي و حس صداي خواننده با هويتي مستقلي از خود اثر " به رضا يزداني براي "مرگ تدريجي يك رويا " رسيد.
يزداني پس از حضور در صحنه گفت: نميدانستم در اين شاخه دو جايزه است و من بسيار هيجان زده شدم چون هيچ جشنواره ديگري نداريم كه براي فيلم و سريال جايزه بدهد براي ما خوانندگان مهم است كه اين جايزه را ببريم و براي اين جايزه از يغما گلرويي و كارن همايونفر بسيار تشكر ميكنم.
براي اهداي جايزه فعاليت پربار در عرصه ادبيات سينمايي هيأت داوران جشن دنياي تصوير مركب از امير پوريا، رضا درستكار، اميرحسين رسائل، جواد طوسي، غلامعباس فاضلي و بيژن اشتري به روي صحنه آمدند و طوسي در مورد برنده اين جايزه گفت: بيشتر كساني كه به روي صحنه آمدند به اسماعيلي و جليلوند اشاره كردند. بهانه جمع ما سينماست و سينما بدون عشق و خاطره هيچ است اين دو نفر براي ما خاطرات زيادي آفريدند و بايدبگويم متبرك باد نامتان.
طوسي افزود: اين دو عزيز از حوزه تخصصي خود زمينه وصل ما را به سينما ايجاد كردند و در حوزه پژوهشهاي سينمايي نيز قطعا يك نويسنده ميتواند با جدي نگاه كردن و نگاه عميق به موضوع انتخابي اين عملكرد را داشته باشند. كسي كه مي خواهيم از او قدرداني كنيم در كنار افراد محدود و معدودي كه در حوز پژوهش سينما كار انجام دادهاند تفاوتهاي آشكاري را در كار خود دارد مهمترين تفاوت او اين است كه نگاه جامعه شناسي بر اساس موضوع انتخابي خود در تاريخ سينما دارد.
طوسي تصريح كرد: اگر بخواهيم به حرف هوشنگ كاووسي و واژه فيلمفارسي اكتفا كنيم در يك نگاه نقادانه به بخشي از تاريخ سينماي قبل از انقلاب خط بطلان مي كشيم. اما اگر محبوبيتي در اين سينما وجود دارد حتي با توجه به ذات رويا پرداز آن اين موضوع بسيار مهم است. تشييع جنازه محمدعلي فردين نشان داد آن واژه و آن سينماي روياپرداز بيهوده به محبوبيت نرسيده. غلام حيدري يا عباس بهارلو سعي كرده پديده شدن صناعت و فن سينما را با بضاعت محدودي كه سينماي آن دوره داشت بررسي كند و در تمام آثارش به خوبي بها ين كار پرداخته بسيار خوب است كه حوزه پژوهش جدي گرفته شود و بايد سازمانها و نهادهاي مختلف با بنيه مالي كافي بخشي از بودجه خود را براي رونقدهي به اين مقوله براي كساني كه ميخواهند كار درستي در حوزه سينما انجام شود اختصاص دهند.
سپس جايزه فعاليت پربار در عرصه ادبيات سينمايي "به خاطر پيگيري و تهديد پيرامون تاريخ سينماي ايران با نتايجي پرشمار و با ارزش در كتاب و مقاله " به عباس بهارلو (غلام حيدري) رسيد و وي ضمن تشكر از هيأت داوران گفت: اين جايزه را به ياد و خاطره ابوالحميد شعاعي تهراني تقديم ميكنم كه از اين دنيا رفت و هرگز نشد تجليلي از او انجام شود.
براي جايزه بهترين فيلم مستند سروش صحت به روي صحنه رفت و اين جايزه "به خاطر انتخاب موضوعي با معاني تمثيلي فراتر از واقعيت " به بانوي گل سرخ به كارگرداني مجتبي ميرطهماسب رسيد كه در نبود وي سروش صحت گفت: ما با هم همسايهايم و اين جايزه را براي او ميبرم.
مرجانه گلچين براي اهداي جايزه بهترين بازيگر زن درام تلويزيوني به روي صحنه رفت كه اين جايزه "به خاطر همخواني با طبقه اجتماعي و فرهنگي نقش "به آزيتا حاجيان براي سريال "ساعت شني " رسيد.
جايزه بهترين بازيگر مرد درام تلويزيوين را گلاب آدينه اعلام كرد و اين جايزه "به خاطر يك دستي در ايفاي نقشي دوست داشتني بدون ترحم انگيز شدن " به مهدي هاشمي براي سريال "روزگار قريب " رسيد.
هاشمي پس از حضور در صحنه گفت: پايين كه نشسته بودم فكر مي كردم كه چه بگويم وكلي با خود تمرين كردم تا بگويم جايزه گرفتن براي من ارزش دارد اما نكته مهم احساساتي است كه شما داريد و من بدون شما در خلأ به سر ميبرم. قطعا وقتي اينجا را ترك كنيم موجي از احساسات تا چند ساعت در فضا ميماند و اين از قدرت جشن دنياي تصوير است. خوشحالم منوچهر اسماعيلي را اينجا ديدم كه شاهكارهاي متعددي از او در خاطرم است.
وي در ادامه حرفهايش گفت: اميدوارم در سالهاي آتي مشكلاتي وجود نداشته باشد كه باعث وقفه در كار مطبوعات شود.
شهره سلطاني جايزه بهترين فيلمنامه مجموعه تلويزيوني را "به خاطر ديالوگ نويسي كنايي و كار با موضوعي ظريف و حساس " به عليرضا نادري و عليرضا كاظميپور براي سريال "ميوه ممنوعه " اهدا كرد كه كاظميپور از حسن فتحي و اسماعيل عفيفه تشكر ويژهاي كرد و در غياب عليرضا نادري فرزندش بر صحنه حضور پيدا كرد.
فردين خلعتبري براي اهداي جايزه بهترين كارگردان مجموعه تلويزيوني به روي صحنه رفت و اين جايزه "به خاطر ارتقاي سطح تكنيكي كارگرداني در تلويزيون " به بهرام بهراميان براي سريال ساعت شني رسيد. مهدي كرمپور براي اهداي جايزه بهترين مجموعه تلويزيوني به روي صحنه رفت و اين جايزه "به خاطر ارائه پوششها و رنجهاي يك شخصيت ارزشمند ملي در يك بستر تاريخي " به كيانوش عياري براي سريال روزگار قريب رسيد كه در نبود عياري مهدي هاشمي اين جايزه را گرفت.
مهران غفوريان هنرمندي بود كه جايزه بهترين بازيگر زن كمدي را اعلام كرد و اين جايزه "به خاطر حفظ جنبههاي در دل نقش و متن كمدي " به مريم اميرجلالي براي سريال ترش و شيرين رسيد و وي گفت: خوشحالم كه نتيجه زحمتهايم را گرفتم.
علي معلم در اين بخش از برنامه گفت: از تمام كساني كه در بازگشت دوباره دنياي تصوير تشكر كردند خصوصا آقاي خندان وكيل مجله و دكتر كلانتري قاضي پرونده ممنونم تشكر ميكنم از كساني كه كمك كردند جشن و مجله دنياي تصوير با رفع سوءتفاهمها به ميان مردم برگردد و در خدمت سينما و تلويزيون باشد.
وي همچنين افزود: دنياي تصوير سازماني خصوصي است كه به تنهايي اين جشن را برگزار مي كند و اميدوارم اين فعاليتها در بخش خصوصي جدي گرفته شود. اين مجموعه بهترين و بيشترين تلاش خود را براي جمع كردن هنرمندان انجام مي دهد و اميدوارم مسئولان امر با ديد مثبتي به اين قضيه نگاه كنند.
آخرين جايزه جشن جايزه بهترين بازيگر مرد كمدي بود كه احمد پورمخبر براي اهداي اين جايزه به روي صحنه رفت و "به خاطر توفيق در تنها فرصتي كه تاكنون در ايفاي نقش كمدي داشته " اردلان شجاع كاوه اين جايزه را براي چارخونه گرفت.
وي پس از حضور در صحنه گفت: اميدوارم زماني برسد كه تعلق در زمينه طنز قدري ما را محكمتر و با اعتقاد بيشتري در اين زمينه نمايشي راهگشا باشد.
اجراي دو قطعه ترانه توسط رضا يزداني پايان بخش يازدهمين دوره جشن سينما تلويزيوني دنياي تصوير بود.
منبع-سینمای ما
انتقاد جام جم از تخریب خبر نگاران رسانه ها در سریال آشپز باشی
لج و لجبازي يك زن و شوهر و اتفاقات حاشيهاي كه زندگي كاري و خانوادگي آنها را به هم ميريزد و آنها را روبهروي هم قرار ميدهد. زوجي كه سالهاي جواني و نداري در كنار هم بودهاند اما اكنون در ميانسالي و زماني كه بايد در عافيت زندگي كنند و ديگر غم نان و كار نداشته باشند مقابل يكديگر ميايستند. همين تقابل گرههاي داستان را شكل ميدهد و اوج و فرود آن را ميسازد و به اصطلاح آن را جذاب ميكند. جنگ زن و شوهر باعث جذابيت سريال ميشود چون در اين جنگ شخصيت و منش آدمها برملا ميشود. اما چه عاملي باعث اين جنگ ميشود؟ شايد شما هم متوجه شده باشيد، رسانهها. اولين جنگ زماني آغاز ميشود كه مينو در يك برنامه خانوادگي تلويزيوني حاضر ميشود و بنا به تشويقهايي كه مجري برنامه از او به عنوان يك زن مدير ميكند، لب به سخن ميگشايد و خودش را مدير و شوهرش (اكبر) را سرآشپز معرفي ميكند. اين برنامه را همه آنهايي كه مينو و اكبر را ميشناسند از تلويزيون ميبينند و چنين ميشود كه جنگ اول آغاز ميشود. اما بعد از گذشت چند روز و به بهانه خواستگار داشتن دختر خانواده اين جنگ موقتا به صلح تبديل ميشود، اما اين بار رسانهاي مكتوب كه يك مجله است سراغ زندگي اكبر و مينو ميآيد و با درج يك مصاحبه ساختگي از مينو بار ديگر باعث جنگ ميشود. جنگي كه به گفته اكبر فقط با جدايي زن و شوهر آتشش خاموش ميشود. در سريال آشپزباشي، كارگردان و نويسندگان تا جايي كه در توان داشتهاند دقدلي خود را كه معلوم نيست به چه دليل در آنها شكل گرفته است، سر خبرنگاران خالي ميكنند. آنها خبرنگار را موجودي معرفي ميكنند كه دزدكي به زندگي شخصي ديگران وارد ميشود و با يك ناهار و چلوكباب هم از دعوا دست برميدارد و ساكت ميشود از طرفي همين خبرنگار بدون توجه به اعتمادي كه مينو به او كرده است حرفهاي او را بدون اجازه در مجله چاپ ميكند. حرفهايي كه مينو فقط براي او گفته و تاكيد كرده كه آنها را چاپ نكند.
اساس داستان آشپزباشي بر اين محور است كه رسانهها در دنياي امروز باعث اختلاف بين خانوادهها ميشوند اما آيا واقعا اين نوع نگاه به رسانهها آن هم در عصري كه به دوره رسانهها و ارتباطات معروف است درست است؟ هنرمند با اين نگاه انتقادي خود داستاني جذاب خلق كرده است. اين نگاه انتقادي گاهي اوقات درست است و رسانهها اگر به دست افراد متعهد اداره نشوند ميتوانند چنين جنگهايي را در خانوادهها به وجود آورند اما آيا بهتر نيست در كنار اين انتقاد، كارگردان و نويسندگان آن روي سكه را هم ميديدند و با درامپردازي مناسب به رسانههايي كه درست كار ميكنند هم توجه نشان ميدادند؟ مگر نه اين است كه در كنار بديها بايد خوبيها هم ديده شود؟ چند سال پيش هم تلويزيون سريال بدون شرح را با محور روزنامه و روزنامهنگاران توليد كرد. اين سريال هم انتقاداتي نسبت به اين فضا داشت اما در كنار اين انتقادات نوع كار، محدوديتها و اجبارهاي كار روزنامهنگاري را هم به تصوير ميكشيد اما هنرمند در آشپزباشي تا اينجاي كار درباره رسانهها و تاثير آن بر زندگي مردم امروزي به اصطلاح تنها به قاضي رفته و خوشحال برگشته است.
منبع-سینمای ما
۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه
بیخوابی شب مغز را کوچک میکند
برای اولین بار عکسبرداری از مغز نشان داد نخوابیدن در هنگام شب میتواند سلولهای خاکستری مغز را کاهش دهد.این آزمایشات نشان داد که بیخوابیهای مزمن میتوان چگالی مواد خاکستری مغز را که در تصمیمگیری دخیل هستند کاهش داده و عملکرد مغز را با مشکل رو به رو کند.
این یافته جدید میتواند منجر به درمانهای جدیدی شود تا با کمک آن بتوان افراد دچار بی خوابی مزمن را از این معضل رنج آور نجات داد.
گروهی دیگر از محققان نیز مغز بیماران مبتلا به بیخوابیهای مزمن را با افرادی که به طور طبیعی میخوابند مقایسه کردند.در این بررسیها مشخص شد بیشترین میزان از دست دادن چگالی مواد خاکستری در افرادی است که به شدت دچار بیخوابی هستند.
البته هنوز دانشمندان متوجه نشدند که آیا بیخوابی منجر به از دست دادن مواد خاکستری مغز میشود یا از دست دادن مواد خاکستری اول اتفاق میافتند.
دکتر آلتنا از دانشگاه کمبریج که این تحقیقات را انجام داده است در این باره گفت : ما هنوز نمیدانیم کدام یک از این موارد زودتر اتفاق میافتند ، اما ما امیدواریم که مطالعات آینده بتواند به ما در کشف این موضوع کمک کند.
دکتر رونالد کرامر مدیر مرکز ناهنجاریهای خواب در موسسه عصب شناسی کلورادو در این باره گفت: این مطالعات نشان میدهد بدخوابی برای مغز مضرات زیادی به همراه دارد.با این کشف ما امیدواریم بتوانیم داروهای جدیدی برای افراد مبتلا به بیخوابی بسازیم.
منبع-سایت خبری بخوانید
افراطيها» بهجاي «اخراجيها» در نوروز 89
«افراطيها» آخرين ساخته «جهانگير جهانگيري» است كه در آن اكبر عبدي، رضا شفيعيجم، فتحعلي اويسي، علي اوسيوند، ارژنگ اميرفضلي، يوسف صيادي، مجيد سعيدي، اميد ميراعلايي، محمد سهرابي، مريم اميرجلالي، حديث فولادوند، رزيتا حفيظ، آزاده مهديزاده و ... به ايفاي نقش پرداختهاند.
افراطيها به ارتباطات روز چند جوان در زندان ميپردازد كه پس از آزادي هر يك درگير اتفاقي نو در جامعه ميشوند. افراطيها داستاني كاملاً طنز دارد و محصول مؤسسه فرهنگي هنري شكوفافيلم به تهيهكنندگي داريوش بابائيان است.
منبع : فارس
معمای پیچیده گلشیفته فراهانی
شفاف ـ محمد تاجیک :جواد شمقدري معاون سينمايي وزارت ارشاد روز گذشته در جمع خبرنگاران به طور تلویحی خبر داده که او می تواند به ایران بازگردد.
شمقدری با اشاره به اینكه بازگشت گلشيفته فراهاني به ايران از ديد معاونت سينمايي مشكل نيست، گفته است : بهزاد فراهاني(پدر گلشيفته فراهاني) نگرانيهايي را درباره حضور و بازگشت گلشيفته فراهاني به ايران دارد كه اين موضوع به 6 ماه قبل بازميگردد.
شمقدري عنوان كرده كه؛ اگر فراهاني مشكلي از لحاظ حقوقي و قضايي نداشته باشد؛ نبايد نگران ورود به ايران باشد.
/یک امضا برای بازگشت /
جواد شمقدری پیش از این در گفت وگوی دیگری با بیان اینکه معاونت سینمایی موافقت خود را نسبت به بازگشت گلشیفته فراهانی اعلام داشته، گفته بود : باید بگویم که فقط امضای معاونت سینمایی ارشاد برای بازگشت باقی مانده است.
شمقدری افزوده بود : در حال حاضر پرونده افرادی که مطرح شدهاند که ممنوعالتصویر سینما هستند در اختیار بخش قضایی است و در آنجا متوقف شده بود و رسیدگی آنها به تأخیر افتاده بود و ما فقط سعی کردهایم که این پروندهها به جریان بیفتد و چون بخش قضایی به ما مربوط نمیشود از جزئیات این پروندهها با خبر نیستیم.
/دختر خوب سینمای ایران/
اما اظهارات رسول صدر عاملی در مراسم افتتاحیه سال گذشته جشنواره فجر از یاد نرفته بود . او با آرزوی بازگشت گلشیفته فراهانی به ایران گفته بود :کاش می توانستیم دختر خوب سینمای ایران را از برلین برگردانیم .
/تشکر از شمقدری و آرزوی حضور درایران/
پیش از این گلشیفته فراهانی در گفت وگویی با برخی رسانه ها بااشاره به اظهارات شمقدری درزمینه بازگشت او به ایران گفته بود :جا دارد که از آقای شمقدری خیلی تشکر کنم . شاید کمتر پیش آمده که دوستان در وزارت ارشاد این طوری به فکر چنین مسائلی باشند .
وی درعین حال گفته بود :در نهایت بزرگترین آرزوی من این است که به زبان خودم و برای مردم خودم فیلم بازی کنم .
/از درخت گلابی تا درباره الی/
گلشیفته فراهانی که بیش از یک دهه است در سینمای ایران فعالیت دارد دراین سالها در فیلمهای مهمی چون درخت گلابی، زمانه، بوتیک، اشک سرما، به نام پدر، میم مثل مادر، دیوار ،همیشه پای یک زن درمیان است ،جایی دیگر ،ماهی ها عاشق می شوند ،نیوه مانگ ،درباره الی و سنتوری به ایفای نقش پرداختهاست. او جوانترین بازیگری است که سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را دریافت کردهاست. درخت گلابی جایزه بهترین بازیگر نقش اول بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۶ را در سن ۱۴ سالگی برایش به ارمغان آورد. برای فیلم اشک سرما برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن از هشتمین دوره جشن خانه سینما شد و برای فیلم بوتیک جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره بزرگ سه قاره (در نانت فرانسه) را بدست آورد.
/گلشیفته فراهانی بازیگر محبوب کار گردانان نسل انقلاب ودفاع مقدس/
اما یکی از ویژگیهای منحصر به فرد وقابل تامل خانم گلشیفته فراهانی این است که تا کنون سابقه همکاری با مطرح ترین ومهمترین کار گردان انقلاب و دفاع مقدس را داشته است . میم مثل مادر (رسول ملاقلی پور )،به نام پدر (ابراهیم حاتمی کیا)اشک سرما (عزیزالله حمید نژاد) ،همیشه پای یک زن در میان است (کمال تبریزی)و... فیلمهایی بوده که گلشیفته در آنها حضوری بسیار موفق و تحسین برانگیز داشته است .
/حاتمی کیاو گلشیفته /
جالب است بدانید که ابراهیم حاتمی کیا که در فیلم به نام پدر با گلشیفته فراهانی همکاری داشته درزمان نمایش این فیلم در یادداشتی در ماهنامه فیلم(شماره ۳۴۲) درباره خانم فراهانی می نویسد :گلشیفته فراهانی با همان اولین برخوردش چنان شیفته ام کرد که دیگر بازیگران کاندیدا که همگی قدرتمند بودند را برایم بی رنگ کرد .البته از بازیگران دیگر این فیلم همچون پرویز پرستویی ومهتاب نصیر پور نیز تمجید کرده بود .
/توانایی های ذاتی گلشیفته به روایت ملاقلی پور/
اما مرحوم «رسول ملاقليپور» از مطرح ترین کار گردانان سینمای دفاع مقدس درزمان نمایش فیلم میم مثل مادر درباره انتخاب گلشيفته فراهاني براي ايفاي نقش مادر در فيلم «ميم مثل مادر» به خبرگزاری فارس گفته بود : از زمان نگارش فيلمنامه به خانم فراهاني براي ايفاي اين نقش فكر ميكردم.
وي افزوده : اولين و آخرين انتخابم براي نقش سپيده، خانم فراهاني بود،آن هم در حالي كه يك عده مدام به من مي گفتند انتخاب خانم فرهاني براي اين نقش به خاطر سن كم شان،انتخاب درستي نيست.اما خانم فراهاني با توجه به تواناييهاي ذاتي كه در عرصه بازيگري دارند به خوبي توانستند سه مقطع عمر يك مادر را در اين فيلم به تصوير بكشند.البته من توانايي هاي ايشان را در فيلمهاي ديگر هم ديده بودم.
اين كارگردان فقید سینمای ایران ادامه داده بود : پس ار ديدن فيلم «اشك سرما» مطمئن شدم ايشان از عهده ايفاي نقش مادر به خوبي بر ميآيند.فيلمبرداري هم كه آغاز شد و چند روز گذشت خانم فراهاني آنقدر خوب ظاهر شد كه من خيالم از بابت اين انتخاب به كلي راحت شد.
/ایمان واقعی ملاقلی پور به روایت گلشیفته /
مرحوم ملاقلی پور همانطور که در گذشت او باعث تاثر بسیاری از مردم وعلاقه مندان سینما شد سبب شد تا بسیاری از هنرمندان وشخصیتها پس از در گذشت او به تمجید از شخصیت وویژگی های اخلاقی او بپردازند . یکی از آنها گلشیفته فراهانی بود که در مراسم بزرگداشت او زوایای پنها ن مانده دیگری از شخصیت مرحوم لاقلی پور را بازگو کرد . گلشیفته فراهانی بازیگر فیلم میم مثل مادر، در این مراسم گفت: رسول ملاقلیپور تنها یك كارگردان نبود، بلكه یك امید بزرگ برای سینمای ایران بود و آرامشی كه در وجود آن مرحوم موج میزد حاكی از ایمان واقعی و اخلاص وی در كارهایش است. به گفته گلشیفته فراهانی، رسول ملاقلی پور به عنوان یك انسان پرمهر با ایجاد ارتباط صمیمانه بین اعضاء گروه توانسته بود در عرصه هنر بسیار موفقیت آمیز عمل كند.
منبع-شفاف
تازه ها:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
- سریس کامل ازسنگ شفادهنده فیروزه
- محلول درمانی رویش مو+شامبودرمانی ریزش مو
- گن يا تيشرت لاغري مردانه-لاغری سریع آقایان
- آدامس محرک اصل فرانسه
- افترشیو بعد از اصلاح بانوان
- کرم حجم دهنده و پروتز باسن LANCOME
- آنچه زنان باید در مورد مردان بدانند
- آنچه مردان باید در مورد زنان بدانند
- کرم مروارید(گونه گذاری و چاقی صورت)
- قرص افزایش قد:نچرال ولتز -NATURAL-WEALTH-
محصولات زیبایی:برای سفارش محصول روی لینک مورد نظر کلیک کنید
لوازم:برای کسب اطلاعات بیشتر روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
| ||||
|
محصولات زناشویی:برای کسب اطلاعات بیشتر و سفارش روی محصول مورد نظر کلیک کنید
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
| ||||||
|
|