هر انتخابی در عرصه سینما، یك بازی دلپذیر و جذاب است. انتخاب بهترینها، از این نظر، بازی جذابتری هم به نظر میرسد، چرا كه فرصت غوطه ور شدن در دنیایی كه دوستش داریم به انتخاب كننده میدهد. به نقل از بانی فیلم، در عرصه سینما، نگاه به شخصیتهای یك فیلم، به گونه ای دیگر آدمی را وارد این بازی میكند. مطلبی كه میخوانید معرفی 11 شخصیت محبوب سینمایی است.
دون ویتوكورلئونه - بازیگر: مارلون براندو - فیلم: پدرخوانده
«بوناسرا... بونا سرا.... من در حق تو چه بدی كردم كه به من این قدر بی احترامی میكنی؟ تو من رو حتی پدر خوانده هم صدا نمیكنی، اون وقت روز عروسی دخترم اومدی به خونه من و در ازای پول از من تقاضای قتل میكنی و ...» همین چند دیالوگ كوتاه اولیه فیلم و حركات بوناسرا و دیالوگهایی كه چند لحظه بعد از دهان ویتوكورلئونه بیرون میآید، همگی از قدرت، محبوبیت و تدبیر او حكایت میكند. آن چه برای دون ویتوكورلئونه كه به تعبیر دوستان گانگسترش، سیاستمداران برایش مانند پول خرد هستند، مهم است یك چیز است: خانواده. ویتو حاضر است هر كاری برای حفظ خانواده اش بكند. او كسی است كه با وجود هر آن چه دور و اطرافش است، لبریز از متانت است؛ متانتی توام با تجربه، وقت شناسی و عشق برای خانواده. ..
ویتوكورلئونه - بازیگر: رابرت دنیرو - فیلم: پدرخوانده 2
ویتوآندولینی مردی است كه وقتی تحت فشار قرار میگیرد و حرف زور میشنود، مسئله را حل میكند: اسلحه اش را برمیدارد و زورگو را میكشد؛ بنگ، بنگ، بنگ! شاید او خشن، دزد و بی رحم به نظر برسد، اما هنوز شرافتش را از یاد نبرده است و نمیتواند هدیه صاحب كارش را كه تفاوتی با صدقه ندارد، قبول كند. او خانواده دوست است و با نگرانی تمام به فرزند بیمارش مینگرد و انتقام پدر، مادر و برادرش را از یك زورگوی دیگر میگیرد، این بار با چاقو!
برنهام - بازیگر: كوین اسپیسی - فیلم: زیبای آمریكایی
لستربرنهام یك شكست خورده تمام عیار است. كسی كه آن روی سكه خوشی را ندیده و هرگز نخواهد دید. لستر یك كم دست و پاچلفتی است و البته آرزوهایی دارد كه با داشتن دو خصیصه اول، نمیتواند به آنها برسد. پس سعی میكند كم رو نباشد و كمتر دسته گل به آب بدهد. نتیجه آن چیزی به جز بدبختی بیشتر برای او نمیشود، چرا كه جامعه این طور میخواهد.
هانیبال لكتر - بازیگر: آنتونیهاپكینز - فیلم: سكوت برهها، هانیبال و اژدهای سرخ
دكتر هانیبال لكتر هم از آناتومی بدن انسان و پزشكی سررشته دارد، هم در روان شناسی استاد است و هم تاریخ میداند. اما این مرد دانشمند، خوش پوش و متین یك مشكل بسیار كوچك دارد، آن هم این است كه بنا به دلایلی كوچك آدم میكشد و میخورد! یك فلوت نواز را به خورد مهمانهایش میدهد، تنها به علت این كه ریتم آهنگ را به هم زده و چند نت ناقابل را خارج زده است! اما لكتر با تمام عظمتش در مقابل یك افسر جوان و تازه كار كم میآورد. در واقع در این جا كم آوردن به این معناست كه دكتر از خوردن پلیس تازه كار میگذرد.
ترومن كاپوتی - بازیگر: فیلیپ سیمورهافمن - فیلم: كاپوتی
كل فیلم به نقطه قدرت ترومن كاپوتی بستگی داشت كه ضربه نخورد. خوشبختانه نقش او آن طور كه باید پرداخت شده است. به ریزترین حركات ترومن دقت شده است تا پنهانیترین زوایای شخصیت او و عمیقترین لایههایش رو شود. ترومن را به همین علت دوست داریم، چون با تمام غرابتش به طرز مرموزی واقعی است. یك نویسنده، اگر صدای بسیار نازكی داشته باشد، در جوامع خصوصی مستحكم ترین قوانین نزاكت را بشكند، درون گرا باشد، خوش برخورد نباشد و ... به طور كامل دفع كننده است، اما ترومن دوست داشتنی همه حركاتش و نكات منفی اش به امتیازی مثبت بدل شده و همین دلایل است كه ترومن كاپوتی را دوست داریم.
تراویس بیكل - بازیگر: رابرت دنیرو - فیلم: راننده تاكسی
تراویس، این كهنه سرباز از ویتنام برگشته بیخواب خسته، سوار بر تاكسی اش در نیویورك میگردد با هر قشری، از جمله كاندیدای انتخابات همدم میشود و همین دم خور شدنهای او با تمام طبقات است كه در پایان باعث میشود خودش دست به اسلحه میشود تا ناجی این شهر كثیف شود. اما او اشتباه میكند، این شهر هر چند هم كثیف باشد چیزی است كه مردم میخواهند و این موضوع باعث میشود كه تراویس، در پایان آن قدر از قوای خود در پاك كردن جامعه استفاده كند، كه رمقی برای خودكشی نداشته باشد.
مایكل كورلئونه - بازیگر: آل پاچینو - فیلم: پدر خوانده 1، 2 و 3
دون كورلئونه...
و لحظه ای بعد پیتر كلمنزا، بر دست مایكل بوسه میزند. آل نری به طرف در میآید، در را میبندد و ما همراه كی آدامز پشت در میمانیم. این است حكومت مایكل فرانسیس ریتزی، این است قلمروی دون مایكل كورلئونه. حكومتی كه خانواده اش در آن نقشی ندارند و قلمرویی كه گلوله در آن حرف اول را میزند. مایكل وارث سلطنتی است كه تا پیش از آن خانواده نخستین ارزش آن بود، اما مایكل این ارزش را زیر پا میگذارد. برای ویتو، دوستی با خانواده رفقایش راهی بود برای گرم نگه داشتن كانون خانواده حقیقی، اما مایكل از خانواده دوستان گاه برای سركوب خانواده حقیقی استفاده میكند و این است افول واقعی یك سلطنت.
جك تورنس - بازیگر: جك نیكلسون - فیلم: تلالو
«جك دوست داشتنی تبر به دست وحشتناك» یكی از بهترین عباراتی است كه میتواند جك تورنس را توصیف كند. جك، كمك معلم بوده است و روابط خانوادگی اش دچار مشكلاتی است، با خانواده به هتلی میآیند كه حدود 5 ماه تمام خالی است. تنهایی هتل گریبان جك را میگیرد و درونش را بیدار میكند.
جان دو - بازیگر: كوچ اسپیسی -فیلم: هفت
بعد از این كه كارآگاه میلز به سرعت خانه جان دو را زیر و رو میكند، به تلفنی دست مییابد و بعد از برداشتن گوشی، از آن طرف خط، جان دو به او میگوید: «تحسینت میكنم.» این دقیقا همان جملهای است كه مخاطب در پایان به جان دو میگوید؛ كسی كه آن چنان دقیق و درست پرداخت شده، كه مخاطب چشمانش را به روی جنایات او میبندد و مجذوب خونسردی و طرز تفكرش میشود.
پروفسور - بازیگر: كلایو اوون - فیلم: هویت بورن
پروفسوری كه در هویت بورن میبینیم. یك جاسوس است كه عادی ترین كارش كشتن است و از اسلحه به خصوص خودش استفاده میكند؛ اسلحه ای كه به سرعت باز و بسته میشود و خوش دست است. پروفسور به سبب ظاهر شدنهای ناگهانیاش به خوبی در ذهن ماندگار میشود. او همان اجل معلقی است كه به سیاستمدار سیاه پوست حتی اجازه اتمام حرفش را نمیدهد. همان اجل معلقی كه جانش را اجل دیگر میگیرد.
جوكر - بازیگر: هیث لجر - فیلم: شوالیه تاریكی
جوكر همان كسی است كه برای تفریح آدم میكشد وتنها هدفش، اثبات این نكته است كه همه آدمها بد هستند. جوكر جنایتكاری است كه پول را با سلیقه ساده اش «دینامیت، بنزین و باروت» به آتش میكشد و از هر قهرمانی یك ضد قهرمان میسازد.
منبع-خراسان نیوز